تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 20 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):سه ويژگى است كه در هر كس يافت شود، ويژگى هاى ايمان كامل مى گردد: آن كه وقتى خشنود گر...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1814670939




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مصاحبه تفصيلي فارس با يكي از شاعران جوان درباره دفتر شعر جوان


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: مصاحبه تفصيلي فارس با يكي از شاعران جوان درباره دفتر شعر جوان
خبرگزاري فارس: يك شاعر گفت: دفتر شعر جوان هم مثل خيلي جاهاي ديگر بيشتر طرفدار و دوست‌دار يك قشر خاص است. نه خود شعر پارسي و الا اينهمه اصرار بر دعوت از افرادي كه كمترين نسبتي با شعر پارسي و فرهنگ ايراني و اعتقادات اين مردم ندارند براي چيست؟


به گزارش خبرنگار كتاب و ادبيات خبرگزاري فارس، به دنبال روشنگري‌هاي خبرگزاري فارس درباره دفتر شعر جوان، بنا را بر اين داريم كه به سراغ شاعران جواني برويم كه در دفتر شعر جوان حاضر مي‌شدند و با اين جماعت نشست و برخاست داشتند. خواستيم تا آنها از مشاهدات عيني خود و برداشتي كه از جايزه شعر قيصر امين پور دارند برايمان بگويند.
حسن صنوبري يكي از اين شاعران جوان است كه حتي در دوره‌اي به عنوان منتقد در اين دفتر حاضر مي‌شده و الان در گفت‌وگو با خبرگزاري فارس از مشاهدات عيني خود و رفتارهاي منورالفكراني ميگويد كه به جاي پرداختن به اصل شعر و شعور گرفتار مسائل حاشيه‌اي شده‌اند. ضمنا ما در اين گزارش براي تنوع بيشتر از عكس‌هاي حسن صنوبري در دفتر شعر جوان در يكي از جلسات نقد استفاده كرده‌ايم. اين مصاحبه خواندني به شرح زير است:

*فارس: شما از شاعران و منتقدان جواني هستيد كه حتي در مقطعي به جلسات دفتر شعر جوان به عنوان منتقد دعوت شديد نظر شما در خصوص فعاليتهاي دفترشعر جوان و خانه شاعران ايران چيست؟

صنوبري: دفتر شعر جوان از معدود پاتوق‌هاي شعري است كه از حوالي دهه شصت و هفتاد با همراهي و همدلي بعضي از شاعران پايتخت نشين شكل گرفت. مثل انجمن شاعران ايران. اين هر دو، مطلع درخشاني داشتند اما به مرور زمان دچار مشكلاتي شدند. شايد به اين خاطر كه در آغاز شاعران بزرگ و با تقوايي چون قيصر امين‌پور و سيد حسن حسيني نيز دستي بر اين آتش داشتند ولي حالا دستشان از دنيا كوتاه است. پيش از اينكه به گفت‌وگو ادامه بدهيم مي‌خواهم بپرسم چرا شما «الآن» از من چنين سوالي مي‌كنيد؟

**حتما بايد اتفاق حاشيه‌اي بيفتد تا سراغ دنياي شعر بياييد؟

فارس:همانطور كه مي‌دانيد مسائلي در خصوص مديريت و نحوه اداره اين مراكز و همچنين انتخاب جايزه قيصر امين پور مطرح هست كه هر يك از شاعران به نوبه خود اظهارنظر كرده‌اند و در همين راستا نظر شما را هم جويا شديم.

صنوبري: درست است. هميشه بايد يك اتفاق حاشيه‌اي بيفتد تا رسانه‌ها از متن دنياي شعر پرسش كنند. من هم مثل شما مي‌بينم از طرف رسانه‌ها هياهوي بزرگي به راه افتاده. اما ما نبايد تسليم جو بشويم و تفكر را تعطيل كنيم. بيشتر اوقات در اين هياهوهاي رسانه‌اي و سياسي حق و باطل درهم مي‌آميزند. گاهي مي‌بينيم فردي كه يك گناه دارد صد بار مجازات مي‌شود چون موضوع روز است و همه نگاه ها به اوست. اما آنكه صد گناه دارد با زيركي از تمام چيزهايي كه تهديدش مي‌كند مي‌گريزد.

*فارس: يعني چه؟ بيشتر توضيح مي‌دهيد؟

صنوبري: ببينيد همانطور كه احتمالا بهتر از من مي‌دانيد ماجرا از گزارش انتقادي يك روزنامه آغاز شد. اين روزنامه پرسش‌هايي را از چگونگي اهداي جايزه زنده ياد قيصر امين پور، مطرح كرده بود. دفتر شعرجوان هم جوابيه‌اي را منتشر كرد. اما متاسفانه آن جوابيه منتشر نشد. بالاخره مخاطب با خواندن آن جوابيه به جواب‌هايي مي‌رسيد و پرسش هايي از اين روزنامه به ذهنش خطور مي‌كرد كه اين روزنامه با منتشر نكردن جواب پرسش‌ها را بيشتر كرد. اگر دنبال روشن شدن اين مسئله به طور خاص هستيم بايد به صورت مبنايي حلش كنيم. يعني به جاي اينكه مدام از راستي‌ها عليه چپ‌ها مصاحبه بگيريم و از چپي‌ها عليه راست‌ها، برويم از آن روزنامه بخواهيم جواب آن جوابيه را بدهد و بگويد چرا جوابيه را منتشر نكرد. اما اگر اين مسائل بهانه‌اي است تا نقد و نظري كلي تر به دفتر شعر جوان و انجمن شاعران ايران داشته باشيم مسئله كاملا متفاوت است

**به دنبال شعر و حقيقت قيصر هستيد يا به دنبال نام و شهرتش؟

فارس: نگاه شما به عنوان يك شاعر مستقل چيست؟

صنوبري: درمورد آن مسئله به صورت خاص؟ يا در كل؟

فارس: در كل نگرش شما چيست؟

صنوبري: با تذكر اين نكته كه مفهومي به نام «شاعر مستقل» خيلي مبهم و سخت برايم متصور است؛ اگر بخواهم در كل بگويم بايد تاكيد كنم كه دفتر شعر جوان يك چيز است و انجمن شاعران ايران يك چيز. اينها دو نهاد مجزا از هم هستند. ولي متاسفانه شاهديم در همين هياهوهاي رسانه‌اي خدمات و اتهاماتشان با هم خلط شده‌ا‌ند. براي مثال در مطلبي از خبرگزاري خود شما ديدم مطالبي را كه قزوه در نقد انجمن شاعران ايران مطرح كرده‌اند را در مقاله اي نقد دفتر شعر جوان آورده‌ايد و بعضا بالعكس هم اتفاق افتاده اينها باعث تشديد اشتباهات مي‌شود. حق اين است كه هرچيز سر جاي خود بررسي شود
نقدي كه به هردو گروه و به بسياري از پاتوق‌ها و گروه‌هاي ديگر وارد است اين است كه عموما بيشتر از شعر به ملحقات و لوازم شعر بها مي‌دهند. من كمتر جايي را مي‌شناسم كه افرادي فقط و فقط به پاس شعر پارسي گرد هم بيايند. گفت: «خوش آن گروه كه مست بيان يكدگرند» و كجاست آن گروه؟ دفتر شعر جوان هم مثل خيلي جاهاي ديگر بيشتر طرفدار و دوست‌دار يك قشر خاص است. نه خود شعر پارسي و الا اينهمه اصرار بر دعوت از افرادي كه كمترين نسبتي با شعر پارسي و فرهنگ ايراني و اعتقادات اين مردم ندارند براي چيست؟

**شعرهاي چمنكار اگر از لحاظ محتوايي بد نبودند از لحاظ فرمي افتضاح بودند

چرا جايزه قيصر امين‌پور كه مي توانست در دو بخش كلاسيك و نيمايي باشد بايد به جاي بخش نيمايي بخش سپيد داشته باشد؟ بياييم تكليف خودمان را مشخص كنيم، ما به دنبال شعر و حقيقت قيصر هستيم يا به دنبال نام و شهرتش؟ آيا زنده ياد امين‌پور كه احيا كننده قالب نيمايي بود حتي يك سروده سپيد دركارنامه خود دارد؟ يقينا اگر ايشان سپيد را شعر مي‌دانستند خودشان هم شعري در اين قالب مي‌گفتند.

بايد از خودمان بپرسيم آيا اگر زنده ياد امين‌پور زنده بود و بعضي از شعرهاي برگزيده با نام خودشان را مي‌خواند اظهار رضايت مي‌كرد؟ درست است كه حالا ايشان را از دست داده‌‌ايم اما هنوز استاد ايشان در قيد حيات هستند. يك روز بياييم دسته جمعي برويم خدمت شاعر بزرگ سرزمينمان دكتر شفيعي كدكني و بگوييم اين شعر برگزيده جايزه قيصر امين پور است و ببينيم ايشان چه واكنشي نشان مي‌دهند.
من هنوز كتاب برگزيده اين دوره را كامل نخوانده‌ام، علاقه‌اي هم ندارم بخوانم. اما چند شعر از خانم چمنكار خوانده‌ام كه اگر از لحاظ محتوايي بد نبودند از لحاظ فرمي افتضاح بودند.
بالاخره ملاك شاعر خوب بودن و برنده جايزه قيصر شدن خوب شعر گفتن است يا همينكه ما خانم باشيم و پرستيژ روشنفكري داشته باشيم و دفتر شعرمان پر از "بدنيات و تنيات" باشد كفايت مي‌كند؟

فارس: شما معتقديد اين فضاي حاكم بر دفتر شعر جوان است؟

صنوبري: بيشتر كه اينگونه است. اين فضاي فرهنگي حاكم بر آنجاست. اگر بحثمان نقد نبود حتما تشريح مي‌كردم دفتر شعر جوان و مخصوصا شخص محمدرضا عبدالملكيان، هم خدمات غيرقابل انكار بسياري داشته‌اند كه در اين دعواهاي اخير كاملا ناديده گرفته شده‌اند.

**استحاله و تغيير ماهيت از شاعر به شومن

فارس: شما چه كساني را در اين مسائل مقصر مي‌دانيد؟

صنوبري: در جايگاهي نيستم كه بتوانم قطعي سخن بگويم. اما فكر مي‌كنم خيلي‌ها مقصرند. جامعه و مسئولاني كه به خاطر اختلاف نظرهاي سياسي و حتي گاه كاملا سليقه‌اي چشم خود را بر بعضي نخبگان كهن سال و آزموده سرزمين خود بستند و تمام توجه و سرمايه خود را روي چند شاعر جوان و ساده دل متمركز كردند بايد فكر اينجا را هم مي‌كردند كه شايد اين جوان‌ها جنبه‌اش را نداشته باشند. الآن شاهد اين هستيم كه چهره‌هاي اصلي انجمن شاعران ايران كه زماني آن جوانان شاعر ساده دل بودند، به مرور زمان دچار استحاله و تغيير ماهيت از شاعر به شومن شده‌اند. حالا خانم راكعي كه از آغاز هم طبع شعر درخشاني نداشتند، اما آقاي سهيل محمودي و جناب ساعد باقري از استعدادهاي خوب سرزمين زبان پارسي بودند. چه كسي فكرش را مي كرد سراينده غزل «دلم شكسته‌تر از شيشه‌هاي شهر شماست» حالا سال‌هاست كه حتي يك بيت درست درمان هم نمي‌تواند بگويد و كارش به جايي رسيده كه هايكو مي‌گويد. آن هم آنقدر ضعيف كه هيچ منتقدي دلش نمي آيد كتاب را نقد كند.

**يك عده شومن كه با سرمايه نظام فربه شده‌اند

اما اين آدم اعتماد به نفس كافي براي چاپ همزمان سه عنوان كتاب هايكو را دارد. چرا؟ اولا سالها شومني و مجري‌گري در صدا و سيماي ملي به او شهرتي بخشيده است كه بسياري افراد با ديدن نامش روي جلد كتاب، آن را مي‌خرند. دوما به همين اعتبار آنقدر جلد كتاب‌ها زيبا هستند كه هركس در كتاب فروشي از كنارشان رد مي‌شود پيش خوش مي‌گويد اگر اين كتاب را تهيه كند حتي مي‌تواند به عنوان يك اثر نقاشي گرانسنگ روي ديوار نصبش كند. اين وضعيت سردمداران اين جريان است. يك عده شومن كه با سرمايه اين نظام فربه شدند و حالا به ريش نظام مي‌خندند.

* طرفداران فتنه با نهادهاي دولتي قراردادهاي سنگين مالي مي‌بندند

از طرفي در همين كشاكش فتنه قراردادهاي چنين و چنان هم با انتشارات دولتي اميركبير كه تحت نظر سازمان تبليغات است مي‌بندند؛ از طرفي باز هم به ريش حضرات در نهان مي‌خندند و از طرفي در عيان ديگران را متهم به زد و بند با حكومت مي‌كنند. يك بام و دو هوا تا چقدر؟ نفاق تا چقدر؟ اين سردمداران هم شاگرداني چون خود را تربيت مي‌كنند.
مثلا يكي از شاعران جوان انجمن شاعران، كه در جشنواره هاي همين نظام سكه و سكونوردي كرد و نزد رهبر همين نظام شعر خواند، در فيس بوكش شروع كرد به تمسخر جمهوري اسلامي و مسئولان و ارزش‌هايش. از طرفي رفت در ميهماني وزير شعر خواند و جايزه گرفت، از طرفي آمد ديگران را به خاطر حمايت از آيات القرمزي، شاعر مبارز بحريني، متهم كرد به اينكه از حكومت چه صله‌ها كه نمي‌گيرند. يعني دقيقا شيوه اسلاف خود را در نفاق و اعتماد به نفس پي گرفتند عده‌اي هم از روي بي‌خبري فكر مي‌كنند آه و ناله و داد و بيداد اينها به خاطر روحيه آزادي خواهيست و نمي‌دانند فقط به خاطر كسب سكه‌هاي بيشتر است. گفت: غم مي‌خورند شاعركان مثل نان و آب/اما دريغ، جز غم خوردن نمي‌خورند// حالا ما اين مفاسد بزرگ را رها كرده‌ايم وهمراه با هياهوها افتاده‌ايم به جان يك اتفاق كوچك. ما كه مهم نيستيم.

**هيچ يك از كتاب‌هاي سيدحسن حسيني و امين‌پور در انجمن شاعران منتشر نشدند

فارس: خوب است شما هم به اين مسئله توجه كنيد كه شايد جامعه و مسئولان در آن زمان گزينه بهتري به جز همين جوانان به قول ساده دل نداشتند. آيا معتقديد نبايد به جوان‌ها ميدان داد؟

صنوبري: من چنين حرفي نزدم. خودم هم بالاخره جوان هستم و الآن هم در ميدان شما! اما فكر مي كنم در هيچ زمينه‌اي زياده روي كار درستي نيست. براي مثال من جنبه اين را ندارم كه شما بالاي اين گفتگو يك عكس متفكرانه هم از من بزنيد. هم خودم بايد به اين مسئله توجه كنم هم شما.

فارس: درمورد بحث قبليمان، عده‌اي معتقدند اين اعتماد به مسئولان انجمن شاعران ايران به خاطر دوستيشان با افرادي چون قيصر امين پور و سيد حسين حسيني بوده است. عده‌اي هم به خاطر همين دوستي رفتار ايشان را توجيه مي كنند. نظر شما چيست؟

صنوبري: من هم گمان مي‌كنم همينطور است. در ميان شاعراني كه در قيد حيات هستند، شما نگاه كنيد به آقاي قزوه و كاكايي. اين دو با هم دوست هستند. با هم عكس مي‌گيرند. با هم سفر مي‌روند. اما آيا رفتار و منش و تفكر هم را تاييد مي‌كنند؟ يك مطلب ديگر هم اينكه دوست دارم دقت كنيد كه هيچ يك از كتاب‌هاي زنده يادان حسيني و امين پور در انجمن شاعران منتشر نشدند. ناشران آثار ايشان، افق، سوره مهر و مرواريد بودند. اگر هم كتابي در انجمن شاعران از ايشان منتشر شد پس از مرگشان بود. اينها همه نشانه هستند. اگر اهل پرسش باشيم در اينگونه رفتارها و با خواندن شعرهاي زنده ياد امين پور به نشانه‌هاي بسياري در مورد نوع برادري و دوستيشان با بعضي‌ها دست پيدا مي‌كنيم گفت : لَّقَدْ كَانَ فِي يُوسُفَ وَإِخْوَتِهِ آيَاتٌ لِّلسَّائِلِينَ

انتهاي پيام/و

جمعه|ا|9|ا|دي|ا|1390





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 536]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن