تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):بهترین چیزی که بنده بعد از شناخت خدا به وسیله آن به درگاه الهی تقرب پیدا می کند، ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804826433




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز درآمد نفت به كجا مي‌رود؟


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز درآمد نفت به كجا مي‌رود؟
جام جم آنلاين: روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «خاورميانه پس از جنگ غزه»،« سازمان ورزش به اختلاف با صدا و سيما خاتمه دهد»،«وظيفه سنگين مجلس در بودجه 88»،« خاتمي، كروبي و ميرحسين ‌زحمت را كم كنند!»،«غرض اتحاديه اروپا و ناتواني سياست خارجي ما»،«درآمد نفت به كجا مي‌رود؟»«حرف جديد شما چيست؟»و... كه برخي از آنها درزير مي آيد.


كيهان

«خاورميانه پس از جنگ غزه» يادداشت روز روزنامه‌ي كيهان به قلم سعدالله زارعي است كه در آن مي‌خوانيد؛ «در 60 سال گذشته رژيم اسرائيل براي ادامه حيات خود و توسعه آن از يك استراتژي كلي كه استفاده از سه عامل موثر است، استفاده كرده است؛ اين عوامل عبارتند از نظاميگري قدرتمند، هم پيمانان ژئوپلتيكي و افكارعمومي. در حال حاضر اسرائيل وارد مرحله اي شده كه ديگر كارآيي اين استراتژي ها به اتمام رسيده است».

«ايمانوئل» در مقاله اي با عنوان «داستان اسرائيل، روايت يك پيش بيني براي خودكشي» در مورد عبور رژيم تل آويو از شرايط دوران موفقيت نكات ارزشمندي را بيان كرده است او مي گويد دوره اي كه برتري نظامي اسرائيل مخالفان قدرتمند را به تسليم وامي دارد و نيز دوره اي كه فرانسه، آلمان، ايتاليا، اسپانيا و روسيه براي هم پيماني با صهيونيست ها سرو دست مي شكستند و دوره اي كه تل آويو با تكيه بر ماجراي ساختگي هلوكاست براي رفتار توسعه طلبانه خود توجيه داشت به سر آمده است. اينك در مقابل اين رژيم ارتش آنچناني وجود ندارد، كودكان، نوجوانان و جواناني قرار دارند كه با هواپيماي F35 و هلي كوپتر ويژه از ميدان به در نمي روند و وقتي در اين نبرد يكي بر خاك مي افتد 10 نفر بلافاصله برمي خيزد. امروز ديگر اشتياقي براي توسعه رابطه با تل آويو ديده نمي شود و حتي آمريكايي ها صدايشان درآمده است. انرژي هلوكاست به پايان رسيده است و امكان خلق داستان جديد وجود ندارد و متقابلاً سرگذشت غزه و قانا كه تصاوير آن بارها از تلويزيونها پخش شد و بر صفحات روزنامه ها نقش بست صحنه عاطفي را معكوس كرده است.

الان كار اسرائيل به اينجا رسيده كه «كوفمن» نماينده يهودي مجلس عوام انگليس و عضو حزب كارگر با صراحت هرچه تمامتر از جنايات دولت تل آويو اعلام برائت مي كند و حتي به دولت انگليس فشار مي آورد تا قانون ممنوعيت فروش اسلحه به اسرائيل را به اجرا بگذارد. كوفمن -بنا به روايت روزنامه «ورلدپرس ديلي حرالد»- مي گويد: پدر تزيپي ليوني، ايتان ليوني است كه رئيس عمليات تروريستي گروه ايرگون زاوي ليومي بود كه انفجار در هتل كينگ ديويد در اورشليم را طراحي كرد كه طي آن 91 نفر كشته شدند كه چهار نفر شان يهودي بودند» وي افزود: «اسرائيل از بطن تروريزم يهود به وجود آمده است. تروريست هاي يهودي دو افسر انگليسي را به دار آويختند و بعنوان طعمه از آن ها استفاده كردند. ايرگون در كنار اشترن در سال 1948 در روستاي ديرياسين 254 فلسطيني را قتل عام كردند.»

بعد از جنگ 22 روزه غزه رژيم صهيونيستي با حجم انبوهي از سوالات-نه فقط از جانب مسلمين حتي از جانب مهمترين هواداران آن- مواجه گرديده است. اين ها طيفي از سوالات حقوقي، سياسي، امنيتي، نظامي و فرهنگي را شامل مي شوند اگر به صفحات روزنامه هاي اروپا- و حتي آمريكا- نگاه بياندازيم، امروز بسيار كمتر از سالهاي دهه 60، 70 و 80 ميلادي دفاع مي شود و حجم مقالات و خبرهايي كه اين روزها در اين روزنامه ها درباره آلام و آرمانهاي فلسطيني ها درج مي شود هزاران بار از حجم آن در دهه 60 و 70 ميلادي بيشتر است و اين همه در حالي است كه در آن دوره اشغال فلسطين در نقطه گرم قرار داشت و سازمان ملل نيز به دليل تجاوزات پي در پي تل آويو به همسايگان خود قطعنامه هاي متعددي عليه دولت غاصب داشت ولي با اين وجود رسانه هاي اروپا، آمريكا، روسيه، چين و بسياري ديگر از كشورها از موجوديت اسرائيل دفاع مي كردند و هيچ اهميتي به سرنوشت فلسطيني ها نمي دادند.

موشه يالون رئيس سابق ستاد مشترك ارتش رژيم صهيونيستي با گستاخي تمام در سال 2002 گفته بود: «فلسطيني ها بايد در عميق ترين زواياي پنهان ضمير باطن خود درك كنند كه آن ها مردمي شكست خورده اند.» در زماني كه يالون اين عبارات را در تريبون عام اعلام مي كرد خيلي ها در سرزمين هاي اشغالي مثل او فكر مي كردند ولي امروز حدود 7 سال پس از آن اظهارات، اسرائيل در شرايط عجيبي قرار گرفته است. «لويي لوما» كه يك هوادار اسرائيل مي باشد در تاريخ 24 دي ماه- در ميانه زمان عمليات زميني اسرائيل عليه غزه- در روزنامه فرانسوي زبان «لوتان» نوشت: «جنگ غزه يك شكست جديد و عظيم است در درجه اول براي خود اسرائيلي ها و در درجه دوم براي تمام كساني كه خود را متحدين آن ها مي دانند.»

رژيم صهيونيستي در جنگ غزه بنا به اعتراف اولمرت همه امكانات را براي پيروزي در اختيار داشته است. به فقراتي از نطق او در اختتاميه جنگ غزه نگاه كنيد: «نيروهاي ارتش اسرائيل در عمليات هوشمندانه خود از همه تأسيسات زميني و دريايي استفاده كردند.»، «نيروهاي ارتش اسرائيل آموزش خوبي ديدند و به هر چيزي كه نياز داشتند مجهز بودند»، «ما دو سال وقت را صرف آماده كردن مردم اسرائيل كرده ايم»، «همه تصميمات بعد از بحث هاي عميق گرفته شده اند»، «من امروز از روساي انگليس، ايتاليا، آلمان و فرانسه نامه اي دريافت كردم كه حمايت بدون قيد و شرط خود را از اسرائيل و بخصوص در مسئله كمك به عدم دستيابي حماس به سلاح اعلام كرده اند» و «من از نقش مهم حسني مبارك در خاورميانه و تلاش وي براي رسيدن به آتش بس اعلام مي كنم.»

در واقع اولمرت اعتراف مي كند كه آنچه در مساحت 365 كيلومترمربعي غزه و در مواجهه با نيروهاي مقاومت انجام داده است همه ظرفيت داخلي، بين المللي و منطقه اي رژيم صهيونيستي بوده است. مساحت غزه حدود 1.3 درصد از مساحت كل فلسطين و مساحت كل فلسطين به اندازه مساحت نيمي از يك استان متوسط ايران است. وقتي اين رژيم در مواجهه با مبارزان حماس شكست مي خورد، معلوم است كه ديگر نمي تواند يك قدرت در خاورميانه به حساب آيد. به اين عبارت ناحوم برنيع تحليلگر برجسته روزنامه «يديعوت آحارنوت» چاپ تل آويو نگاه كنيد كه در روزهاي اول جنگ غزه ابراز شده است: «اين عمليات نظامي بايد پيش از اين صورت مي گرفت ولي انجام آن بهتر از انجام ندادن آن است، كشوري كه نتواند با حماس مقابله كند، چگونه مي تواند ايران را تهديد كند و از منافع خود در سوريه، اردن، مصر و تشكيلات خود گردان حمايت نمايد.»

اسرائيل از امروز حتي براي محمود عباس و حسني مبارك و ملك عبدالله كه با آن هم پيمان شدند تا موقعيت امنيتي رژيم خود را در مقابل موج انساني بيداري اسلامي منطقه بهبود ببخشند، رنگ باخته است، آنان امروز به ورطه اي افتاده اند كه از يك سو محمود عباس مي گويد حماس محور هر تحرك درباره فلسطين است و حسني مبارك و وزير خارجه اش پي درپي از مقاومت فلسطيني ها تمجيد مي كنند و ملك عبدالله خود را پاسدار آرمان فلسطين و آزادي آن معرفي مي كند! اين ها نشانه هاي تغيير در ژئوپلتيك منطقه ماست.

آن گونه كه يديعوت آحارنوت به نقل از يك افسر عاليرتبه ارتش و از طراحان عمليات غزه نوشت: «آنچه كه در نوار غزه جريان داشت، بزرگترين عمليات نظامي در تاريخ ارتش اسرائيل بود». هاآرتص نيز نوشت: باراك در اين عمليات از همه ظرفيت خود استفاده كرد. معاون رئيس فدراسيون بين المللي حقوق بشر سازمان ملل سه روز پيش رسماً اعلام كرد: «جنايت هاي اسرائيل در غزه در 40 سال اخير در هيچ كجا سابقه نداشته است».

در جنگ 22 روزه، اسرائيل بدون آنكه بداند چه مي كند، به تولد خاورميانه جديدي كمك كرد. خاورميانه اي كه در آن اتحاد اسرائيل، آمريكا، اروپا، مصر، عربستان و... و توسل به حداكثر جنايت و استفاده حداكثري از قدرت نظامي كارايي نداشته باشد و مقاومت يك گروه كوچك مردمي بيش از همه اين ها اثرگذار باشد.

امروز وضع حقوقي تل آويو و به همراه آن وضع حقوقي اشغالگري از چارچوب رسمي آن خارج شده و در چنبره نگرش ملت ها به آن گرفتار آمده است. امروز دهها دادگاه از دهها كشور آمادگي دارند كه به جنايات اسرائيل در غزه رسيدگي كنند و عليه اسرائيل حكم صادر نمايند. دور از انتظار نيست كه حداقل 50 كشور چنين محكمه اي را برپا كنند و اولمرت را با 50 حكم قضايي مواجه نمايند. اين احكام روابط خارجي رژيم صهيونيستي را متاثر مي كند و زبان مخالفان فراوان آن را در دنيا باز مي كند موج مقالات انتقادي عليه تل آويو بالا مي گيرد و همزمان با آن بيش از هر زماني «كشور فلسطين» در همه 27070 كيلومترمربع سرزمين اشغالي آن جان مي گيرد. بد نيست مقاله را با عبارتي از «پاتريك سيل» كارشناس سياسي اروپايي - در روزنامه الحيات- به پايان برسانيم: «جنگي كه اسرائيل عليه نوار غزه شروع كرد يك نوع جنون سياسي به حساب مي آيد اين جنگ محصول جامعه بي نهايت پراضطراب اسرائيل است.»

ابتكار

«سازمان ورزش به اختلاف با صدا و سيما خاتمه دهد» عنوان سرمقاله‌ي روزنامه ي ابتكار به قلم علي اكبر جوانفكر است كه در آن مي‌خوانيد؛
اگر بخواهيم رابطه خود را با آحاد جامعه و انسان هايي كه در محيط پيراموني ما زندگي مي كنند، به يك رابطه مثبت، سازنده و موثر تبديل كنيم، راه درستي وجود دارد كه با در پيش گرفتن آن، بهترين مناسبات ميان ما با ديگران برقرار خواهد شد. امام علي (ع) مي فرمايد: من اصلح فيما بينه و بين الله، اصلح الله فيما بينه و بين الناس: هر كس رابطه خود را با خدا اصلاح كند، خدا رابطه او را با مردم اصلاح خواهد كرد. اين وعده حقي است كه بارها و به تجربه درستي آن به اثبات رسيده است. تامل در زندگي انسان هاي فاضل و برجسته به روشني، از عينيت يافتن همين حديث منسوب به امام علي (ع) حكايت مي كند. ارتباط عميق روحي و معنوي مردم با امام خميني(رض) يا رابطه قلبي و عاطفي آحاد مردم با رهبر فرزانه انقلاب، تجلي عيني و ملموس همين روايت مستند است.

از سوي ديگر شايسته توجه است كه اصلاح رابطه هر فرد با خداوند متعال، مستلزم برخي ويژگي ها، باورها و رفتار خاص است كه از آن جمله مي توان به اهميت و ضرورت نهادينه سازي روحيه حق طلبي و حق گرايي اشاره كرد. در واقع، گرايش به جانبداري و حمايت از حقيقت، در وجود و سرشت تك تك انسان ها به وديعه سپرده شده است و كساني كه شجاعانه وارد عرصه دفاع از حق و حقيقت مي شوند و در اين راه، همه داشته هاي خويش را به حراج مي گذارند و سر و جانشان را فداي حقيقت مي كنند، جز به اصلاح رابطه خويش با خدا نمي انديشند و به طور طبيعي و بديهي، اين دسته از انسانها، مورد محبت و علاقه غيرقابل كتمان ديگران نيز قرار مي گيرند. تجلي چنين رابطه اي را مي توان در مناسبات عاطفي ميليون ها انسان اعم از شهري و روستايي با رئيس جمهور احمدي نژاد نيز به تماشا نشست; زيرا مردم، فارغ از جايگاه ممتاز سياسي و اجتماعي رياست جمهوري، به او عشق مي ورزند و او را از صميم دل، دوست مي دارند.

احمدي نژاد رابطه اش را با خداي خويش اصلاح كرده است و به روشني مي توان دست قدرتمند الهي را در اصلاح رابطه مردم با او احساس كرد; رابطه اي كه هزاران دست تخريب گر به كار افتاده اند تا او را از چشم ها بيندازند و محبتش را از دلها بزدايند; اما هر بار بيش از گذشته، خداوند او را در چشم ها عزيز مي كند و محبتش را بر دل ها فزون مي سازد. با استفاده از اين نكته مي خواهم به مسئولان سازمان تربيت بدني متذكر شوم كه نگراني آنها از برخي برنامه هاي صدا و سيما كه اين روزها به سرتيتر اخبار رسانه هاي ارتباط جمعي تبديل شده است، وجه قابل قبولي ندارد. ترديدي نيست كه با روي كار آمدن دولت نهم، بخش ورزش بيش از پيش مورد توجه قرار گرفته است; به گونه اي كه با فعاليت هاي عمراني صورت گرفته در عرصه ورزش طي سه سال اخير، سرانه ورزشي كشور به طور متوسط به دو برابر و در برخي از نقاط تا سه برابر افزايش پيدا كرده است. معني و مفهوم اين كار آن است كه دولت نهم به اندازه تمام سال هاي قبل و بعد از انقلاب به ايجاد فضاي ورزشي براي جوانان پرداخته است. چنين رويكردي به منزله آن است استعدادهاي ورزشي جوانان كشور در جاي جاي ايران اسلامي، فرصت بروز و ظهور پيدا خواهد كرد و با برنامه ريزي صحيح و مناسبي مي توان در ميان مدت، در ميادين ورزشي بين المللي، به جايگاه و منزلتي كه در شان و منزلت ملت بزرگ ايران است، دست يافت.

اختلافات سازمان تربيت بدني با سازمان صدا و سيما و مجري برنامه 90، متضمن هيچ سود و منفعتي براي مردم و حتي دو طرف تنازع نيست و سبب از دست رفتن فرصت هاي كار و تلاش براي خادمان واقعي مردم مي شود. وقتي رئيس جمهور به عنوان بالاترين مقام اجرايي كشور طي چهل و چند ماه گذشته، متحمل بيشترين توهين ها و رفتارهاي خلاف ادب و اخلاق در حوزه رسانه اي كشور بوده و براي احترام به آزادي و آسيب نديدن اين ارزش و آرمان اساسي انقلاب اسلامي، بردباري و متانت را پيشه راه خويش كرده و حتي در روز خبرنگار همه دستگاههاي اجرايي را موظف به انصراف از پي گيري شكايات خود از رسانه هاي ارتباط جمعي مي كند، به طريق اولي ساير دستگاههاي اجرايي از جمله سازمان تريبت بدني موظف به تبعيت از اين مشي و منش رئيس جمهور هستند. القا» و جنجال تبليغاتي درباره اين سخن كه سازمان تربيت بدني به ايجاد موانع بر سر راه فعاليت يك برنامه تلويزيوني پرداخته است، به هيچوجه زيبنده دستگاه مسئول ورزشي در دولت نهم نيست.

به مسئولان محترم سازمان تربيت بدني توصيه مي كنم كه از بابت برخي برنامه هاي سو» تبليغاتي، نگراني به خود راه ندهند. وظايف خود را در خدمت به ورزش كشور صادقانه، دلسوزانه، متعهدانه و جهادگرانه به انجام برسانند و در نهايت، قضاوت را به مردم واگذارند. با اغتنام فرصت، به آقاي مهندس ضرغامي رئيس محترم صدا و سيما نيز اين نكته را گوشزد مي كنم كه سازمان تحت مديريت شما، امانت مردم است و هيچكس حق ندارد از آن به نفع خود يا افرادي خاص يا عليه افراد، مقامات يا يك نهاد رسمي كشور، استفاده سو» نمايد. چنين رفتاري شايسته برخورد اصلاح گرانه است و صدالبته برخي از برنامه هاي صدا و سيما، به گونه اي است كه برخورد اصلاحي با آن ضرورت و فوريتي دوچندان پيدا كرده است.

مردم سالاري

«وظيفه سنگين مجلس در بودجه 88» عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي مردم سالاري به قلم سروش ارشاد است كه در آن مي خوانيد؛ امروز براساس آنچه كه در اخبار اعلام شده، قرار است محمود احمدي نژاد به مجلس برود، تا در خصوص بودجه 88، گزارشي به نمايندگان بدهد. اگر پيوست هاي بودجه نيز آماده باشد و همراه رئيس جمهور به مجلس برسد كار بررسي لايحه بودجه 88 از روز چهارشنبه به صورت رسمي در مجلس آغاز مي شود.بودجه 88 در حالي به مجلس مي رود، كه لايحه هدفمند كردن يارانه ها نيز توسط نمايندگان در حال بررسي است. لايحه‌اي كه سر و صداهاي فراواني برپا كرد و اينك بايد ديد كه نظر مجلس در اين خصوص چه خواهد بود.

بر اين اساس، بودجه 88، از چند نظر بايد مورد توجه قرار بگيرد:
از يك سو تكليفش با لايحه هدفمند كردن يارانه ها بايد مشخص شود. از سوي ديگر بايد در راستاي برنامه توسعه و چشم انداز 20 ساله باشد و از طرف ديگر بايد آن ميزان از وابستگي به نفت خارج شود كه تغييرات قيمت جهاني نفت نتواند تاثير بسزايي بر روي آن بگذارد.
اين موارد با نتيجه مطلوب روبرو نخواهد شد، مگر آن كه مجلس در زمان بررسي بودجه، با دقت لازم آن را به تصويب برساند. چرا كه اين اولين لايحه بودجه اي است كه مجلس هشتم آن را بررسي مي كند. براي افكار عمومي نيز مهم است كه بداند اولين گام مجلس هشتم درتصويب بودجه، چگونه برداشته خواهد شد تا در پايان سال، براي جبران هزينه هاي جاري، از بودجه عمراني كشور برداشت نكنيم.

در كنار لايحه بودجه 88، نمايندگان بايد در بررسي لايحه هدفمند كردن يارانه ها نيز دقت بسزايي صورت دهند. چرا كه عملا نحوه هدفمند كردن يارانه ها تاثير بسزايي در بودجه 88 خواهد داشت و شتابزدگي، آفت طرح تحول اقتصادي است. مجلس بايد در هنگام بررسي لايحه هدفمند كردن يارانه ها، همه زواياي آن را مورد بررسي قرار دهد و آناليز كند كه آيا بخش هاي مختلف جامعه، آمادگي لازم را براي اجراي آن دارد؟ دولت در حالي كه ادعا مي كند، در لايحه هدفمند كردن يارانه ها كار كارشناسي لازم صورت گرفته، اما در همين ابتداي راه، واكنش گسترده نمايندگان را بدون طيف بندي سياسي در خصوص بند 13 اين لايحه به همراه داشته است. ماده اي كه برخي نمايندگان معتقدند به ضرر طبقه متوسط و ضعيف جامعه نظير كارگران و كارمندان خواهد بود.

با اين تفاسير، وقتي طيف زيادي از نمايندگان و بسياري از كميسيون ها به صورت صريح به مخالفت جدي با اين بند لايحه هدفمند كردن يارانه ها پرداخته اند، چگونه مي توان اعلام كرد كه كار كارشناسي همه جانبه صورت گرفته است؟ بنابراين، اگر به تجربه اجراي قانون ماليات بر ارزش افزوده - كه آن هم به دليل عدم آمادگي جامعه در حال تبديل شدن به يك بحران بود - نيز توجه شود، وظيفه نمايندگان بسيار سخت مي شود. بررسي بودجه 88 و لايحه هدفمند كردن يارانه ها، دو موضوع مهمي است كه نياز به دقت نظر مجلس دارد.

بنابراين افكار عمومي در آينده نسبت به تصميم امروز مجلس در خصوص بودجه 88 و هدفمند كردن يارانه ها قضاوت خواهد كرد و چه نيكوست كه نمايندگان با بررسي كارشناسي و همه جانبه اين دو لايحه، آثار مثبتي پديد آورند.

آفتاب يزد

«خاتمي، كروبي و ميرحسين ‌زحمت را كم كنند!» عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي آفتاب يزد است كه در آن مي‌خوانيد؛ از چـنـد مـاه قـبل نخستين گام‌هاي مربوط به دوره دهم انتخابات رياست جمهوري برداشته شد و رسانه‌هاي گوناگون تحليل‌هاي متفاوتي در اين مورد ارائه نمودند. اين موضوع بر بعضي تحولات سياسي كشور نيز سايه انداخت. از جمله برخي از نمايندگان مجلس در هنگام معرفي محصولي براي تصدي وزارت كشور به سابقه رفاقت نزديك او با احمدي‌نژاد اشاره كردندو نـگـرانـي خـود در ايـن خصوص را ابراز داشتند.به اعتقاد اين گروه از معترضان، نزديكي بيش از حد مـجري انتخابات به يكي از كانديداها، مي‌توانست شائبه‌هايي پيرامون انتخابات ايجاد نمايد. نقدي كردن يارانه‌ها و جنبه‌هاي تبليغي آن، موضوع ديگري بود كه بعضي از صاحب‌نظران اقتصادي به آن اشاره و توصيه مـي‌كردند كه پيگيري اين سوژه به بعد از انتخابات رياست جمهوري موكول شود تا هرگونه شائبه تبليغاتي بودن آن از بين برود. ميزان بهره‌مندي كانديداهاي احتمالي و جناح‌هاي گوناگون كشور از امكانات رسانه‌اي و تـبلـيـغـي از ديـگـر نگراني‌هايي بود كه به خاطر حـمايت‌هاي بي‌سابقه رسـانه ملي از احمدي‌نژاد و مخالفت علني بعضي برنامه‌هاي آن با اصلاح‌طلبان و رقباي احتمالي احمدي نژاد، مورد توجه قرار مي‌گرفت. اما در ميان نگراني‌هاي ابـراز شـده، مـوضوع ورود عناصر نظامي به پروسه انتخابات و نگراني‌هاي مرتبط با آن، بـرجـسـتگي ويژه‌اي داشت. اين دغدغه‌ها گاه با اين پاسخ صحيح مواجه مي‌شد كه مسئولان نظامي، از معيارها حمايت مي‌كنند و سـخـنـان آنـها به مفهوم ورود نظاميان به مصاديق انـتـخـابـاتـي نـيـسـت. اما آنچه كه ديروز بعضي از خبرگزاري‌ها به نقل از يك مقام عاليرتبه نظامي بيان كرده‌اند تا حدود زيادي با اظهارات پيشين متفاوت است. بر اساس اظهارات منتسب به اين مقام ارشد، پرسابقه و با نفوذ، او دو نكته را مورد اشاره قرار داده است كه چنانچه در نقل خبر بي‌دقتي صورت نـگـرفـته باشد شائبه حمايت صريح از يك كانديدا و توصيه مستقيم به سه كانديداي اصلاح طلبان براي كناره‌گيري از انتخابات در آن وجود دارد.

نخستين نكته كه در ميان سخنان مقام عاليرتبه نظامي به چشم مي خورد تاكيد او بر اين نكته است كه : ‌«بــعضي‌ها معتقدند اين فاصله‌اي كه گروه‌هايي از سياستمداران بين دولت و مردم انداختند، موفق بوده و توانسته‌اند نظر مردم را جلب كنند، بنابراين در اين انتخابات رياست جمهوري، مي‌توانند يك كانديداي ريـاسـت جـمـهـوري جـديـد مـعرفي كنند و مسئله احـمـدي‌نژاد را تمام كنند ولي اين اتفاق نمي‌افتد، اشتباه مي كنند. »‌

دومين نكته، سخني است كه مي‌توان به نحوي آن را شـــامــل حــال هـر سـه كـانـديـداي اصـلاح طلـب (خـاتـمـي،‌كروبي و ميرحسين موسوي) دانست كهدر زمان انتخابات، سن آنها بين 66 تا 72 سال خواهد بود. شخصيت مورد نظر ، حضور درعرصه انتخابات را وظيفه هركسي دانسته كه قابليت رياست جمهوري را در خود مي‌بيند اما اظهارات او به گونه‌اي است كه جنبه منع آن بسيار پررنگ‌تر از تشويق مي باشد. وي اظهار داشته اسـت: »‌... بـايد به اين نكته توجه شود كه دولت احمدي‌نژاد نشان داد رياست جمهوري ظرفيت كاري بسيار بالايي دارد و توانمندي و تحرك زيـادي مـي‌طلبد و مناسب افراد بازنشسته و خيلي مسن نمي باشد.«‌‌

البته بايد منتظر ماند تا مشخص شود كه آيا در نقل خبر، دقت كافي صورت گرفته يا نه؟ اما اگر اين خبر دقـيـق و صـحـيح باشد، بهترين گزينه پيشنهادي بـراي خـاتمي، كـروبـي و ميـرحسين آن است كه زحمت را كم كنند تا »كساني كه به اشتباه فكر كرده‌اند مسئله احمدي نژاد تمام شدني است مطمئن شوند اين اتفاق نخواهد افتاد« .

‌ ‌الـبـتـه سـخـنـان مـقام عاليرتبه نظامي كه از قديمي‌ترين نيروهاي نظام و داراي سوابق شناخته شده انقلابي مي باشد از جهات ديگر نيز قابل توجه است. وي با اشاره به رمز پيروزي انقلاب اسلامي، از هماهنگي همه نيروها سخن گفته و اظهار داشته است: »ما گروههاي مخالف خود را هم تحمل مي‌كرديم، در عين حال كه با آنها مخالف و عليه آنها تبليغ و بحث مي كرديم و جوابشان را مي‌داديم و عليه آنها كتاب مي نوشتيم و سـخـنـرانـي مي‌كرديم، اما وقتي به هم مي‌رسيديم مثل رفيق بوديم در برنامه‌ريزي‌هايي كه مي‌خواستيم عليه شاه انجام دهيم قطعاً كسي در جلسه نمي‌فهميد كه اين كمونيست است و آن يكي مسلمان و ديگري مرام ديگر دارد...«

اكنون مي‌توان اين سوال را مطرح كرد كه آيا رفتاري كه با بعضي جناح‌هاي درون كشور مي شود شباهتي با رفتارهايي دارد كه در دوره مبارزه با شاه، نسبت به بعضي كمونيست‌ها انجام مي‌شد؟

اعتماد ملي

«غرض اتحاديه اروپا و ناتواني سياست خارجي ما» عنوان سرمقاله روزنامه‌ي اعتماد ملي است كه در آن مي خوانيد؛اتحاديه اروپا در اقدامي كه بيشتر سياسي مي‌نمايد تا حقوقي، نام سازمان منافقين را از ليست گروه‌هاي تروريستي خارج كرد. اين اقدام آنها ظاهرا در پي راي بدوي دادگاهي در لوكزامبورگ صورت گرفته است. هرچند فرانسه به‌عنوان يكي از كشورهاي قدرتمند اتحاديه اروپا با آن مخالفت كرده اما مي‌توان معيارهاي سياسي و البته دوگانه‌اي را در برخورد با تروريسم مشاهده كرد. اتحاديه اروپا در حالي نام سازمان منافقين را از ليست گروه‌هاي تروريستي خارج كرده كه در اين ميان حماس را همچنان در ليست گروه‌هاي تروريستي قرار داده است، اين در حالي است كه حماس صاحب يك دولت قانوني است و در انتخابات سال با اكثريت آرا موفق به تشكيل دولت در غزه شد.

حماس از حمايت و پشتيباني اكثريت فلسطيني‌ها برخوردار است و علي‌رغم رفتار سبعانه و تهاجم وحشيانه و تروريستي رژيم غاصب اسرائيل، همچنان تسلط خود را به‌عنوان يك دولت قدرتمند و قانوني بر غزه حفظ كرده است. سازمان منافقين كه در كارنامه خود ترور ديپلمات‌هاي خارجي، جاسوسي، شكنجه اسراي ايراني، همراهي با صدام حسين، خيانت به كشور در حين جنگ، همكاري با دشمن خارجي متجاوز به ايران، همكاري در سركوب شيعيان جنوب عراق و مشاركت مستقيم در سركوب مردم كرد شمال عراق را دارد، از سياهه ننگيني در داخل عراق و اروپا برخوردار است.

اين سازمان بر اساس مطالعاتي كه سازمان‌هاي اطلا‌عاتي آمريكا و دولت‌هاي اروپايي در دهه نود انجام داده‌اند به گروهكي تبديل شده است؛ گروهكي كه با تفاسير خاص ايدئولوژيك از قرباني كردن انسان‌ها حتي عناصر وابسته به خود ابايي ندارد.اين سازمان در سال‌هاي 2001 به بعد پس از احضار مريم رجوي به دادگاه و بازداشت وي، به تعدادي از عناصر خود دستور داد تا در برابر دادگاه حقوق بشر فرانسه خود را آتش زنند. اين اقدام با واكنش بسيار شديد سازمان‌هاي حقوق‌بشري و دولت‌هاي پيشرفته قرار گرفت.

حال در شرايطي كه دولت‌هاي اروپايي با تكيه بر سياست دوگانه خود در مقابله با تروريسم به اعمال فشار عليه گروه‌هاي مدافع آزادي سرزميني اقدام مي‌كنند، منافقين كه دستشان به خون مقامات و مردم كوچه و بازار ايران و عراق آغشته است از اين ليست خارج مي‌شوند. اما اشكال بزرگ‌تر به دستگاه سياست خارجي و رجال دولت نهم نيز بازمي‌گردد. در حالي كه با اقدامات دولت‌هاي گذشته ايران، منافقين به ليست تروريستي اتحاديه اروپا و آمريكا لحاظ شده بود، در نتيجه فقدان راهبرد، تدبير و تعامل مناسب با جامعه جهاني، منافقين از ليست سياه تروريستي اتحاديه اروپا خارج مي‌شود.

بدون ترديد اگر براي دلا‌يل، مدارك، سخنان و نفوذ رجال دولت نهم و دستگاه سياست خارجي آن گوش شنوايي وجود داشت، ايران مي‌توانست جلوي اين ضايعه را بگيرد. مكانيسم راي در اتحاديه اروپا اجماعي است؛ يعني اگر دستگاه سياست خارجي ايران تنها مي‌توانست نظر 2 دولت اروپايي را جلب كند اين اتفاق روي نمي‌داد. دستگاه سياست خارجي ايران با فقدان شناخت از اولويت‌ها، روابط پيدا و پنهان، استفاده از قدرت ديپلماسي، فرصت‌ها را يكي پس از ديگري از دست داده و مي‌دهد. از اين بابت بايد متاسف بود. اما اين ضعف‌ها چيزي از گناه اتحاديه اروپا نمي‌كاهد.

صداي عدالت

«درآمد نفت به كجا مي‌رود؟» عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي صداي عدالت است كه در آن مي‌خوانيد؛در حالي كه دولت نهم به ماه‌هاي پاياني فعاليت خود رسيده است، ‌سرنوشت درآمد نفتي كه دكتر احمدي‌نژاد وعده داده بود بر سر سفره‌هاي مردم خواهد رفت، در ابهام به سر مي‌برد.‏

مجموع درآمد نفت و پتروشيمي ايران كه مطابق با اعلام اخير بانك مركزي در سال گذشته به مرز 90 ميليارد دلار رسيده، در 6 ماهه نخست سال جاري نيز به 62 ميليارد دلار رسيده است . طبق اعلام بانك مركزي درآمد نفتي 57 ميليارد دلار و مطابق با آمار گمرك درآمد پتروشيمي 5 ميليارد دلار بوده است كه مجموع درآمدهاي نفتي با اين حساب طي 6 ماه، 62 ميليارد دلار مي‌شود و برآورد مي‌شود اين درآمد تا پايان سال جاري به 100 ميليارد دلار برسد.‏اما اين درآمد به شيوه‌هاي گوناگون محاسبه مي‌شود و به همين علت مشخص نيست كه رقم واقعي درآمدهاي نفتي چقدر بوده و دستگاه‌هايي غير از خزانه چه سهمي از آن مي‌برند.‏به طور مثال شركت ملي نفت 3 درصد از درآمد نفتي را برداشت مي‌كند و مبلغ 5 درصد از آن نيز به عنوان ماليات توسط دولت كسر مي‌شود، 8 درصد ديگر نيز به عنوان سهم دولت از سود علي‌الحساب برداشت مي‌شود. بنابراين تا اين‌جا 16 درصد از درآمد نفتي قبل از درج به عنوان درآمد نفتي كشور از محاسبات خارج مي‌شود.‏

‏ ‏از مبلغ باقي‌مانده نيز، بخش قابل توجهي از نفت كه ارزش آن در سال جاري به بيش از 6 ميليارد دلار بالغ مي‌شود، خارج از رديف بودجه با فرآورده‌هاي نفتي معاوضه مي‌گردد.‏

‏ ‏جالب آن كه با وجود درآمد 100 ميليارد دلاري، تنها رقم حدود 35 ميليارد دلار به صورت شفاف در بودجه درج شده كه به نظر مي رسد بخشي از درآمد مذكور علاوه بر 24 ميليارد دلار برشمرده شده، يا به صورت متمم‌ها برداشت شده و يا در چارچوب برداشت بخش خصوصي از صندوق ذخيره ارزي مصرف مي‌گردد.‏

‏ ‏به نظر مي‌رسد دولت نهم با توجه به شعارهاي خود درباره مبارزه با مافياي نفتي و مانور چندين ساله سردبير روزنامه رسالت كه به عنوان منتقد نمونه از دولت نهم،‌ پاداش دريافت كرد بر شفاف‌سازي واريزي درآمد نفتي به خزانه، اين دولت بايد در ماه‌هاي باقي‌مانده اين موضوع را به نتيجه رسانده و وضعيت درآمد نفتي كشور را روشن كند.‏

‏ ‏گفتني است طي 3 ساله نخست دولت نهم (شهريور 1384- شهريور 1387) مجموع درآمدهاي نفتي و پتروشيمي، ‌از مرز 260 ميليارد دلار عبور كرده است. در حالي كه مجموع درآمد نفت و پتروشيمي كشور در طول 8 سال دولت سازندگي كمتر از 130 ميليارد دلار و در طول 8 سال دولت اصلاحات كمتر از 200 ميليارد دلار بوده است، اين به معناي آن است كه متوسط درآمد نفتي كشور در دولت نهم بيش از 5 برابر دولت سازندگي و بيش از 3 برابر دولت اصلاحات بوده است.‏‏ ‏بديهي است براي توجيه اين شكاف شديد با توجه به آن كه تورم جهاني به طور متوسط حدود سالانه 2 درصد بوده، منفي شدن تورم در چند ماه اخير جبران تورم بالاي سال گذشته اقتصاد جهاني را كرده است و استناد به تورم جهاني منطقي به نظر نمي‌رسد.‏

دنياي اقتصاد

«عقب‌ماندگي بورس از اقتصاد» عنوان سيرمقاله‌ي روزنامه‌ي دنياي اقتصاد به قلم عليرضا كديور است كه در آن مي‌خوانيد؛شاخص بورس تهران با وجود تاييد و تكذيب‌هاي فراوان مديران اقتصادي و مسوولان بازار سرمايه در خصوص تاثيرپذيري از بحران مالي جهان، طي سه‌ماه گذشته بيش از 30درصد افت كرد.حال به نظر مي‌رسد پس از گذر از اين بحران دردناك، اقتصاد ايران در حال سازگار كردن خود با شرايط جديد است كه بارزترين نتيجه آن در تصميمات دولت براي تدوين بودجه 88 تجلي پيدا كرده است.

به بيان ديگر دولتمردان ايران با پذيرش شرايط جديد حاكم بر اقتصاد جهان، درپي تدوين بودجه‌اي بهينه براي گذر از بحران هستند كه طرح تحول اقتصادي و آزادسازي يارانه انرژي اصلي‌ترين نقش را در اين ميان بازي مي‌كند. اگر تا پيش از اين، آزادسازي قيمت سيمان، حذف تعرفه صادرات سيمان، رساندن قيمت بنزين به سطح جهاني و حذف يارانه انرژي دست‌كم از سوي دولتي كه به مباني اقتصاد آزاد اعتقاد چنداني ندارد، دور از ذهن بود، اما اكنون دولت از سر اجبار (به واسطه كاهش قيمت جهاني نفت و افزايش كسري بودجه) يا از سر اختيار(به واسطه شناخت ضرورت اجراي سياست‌هاي فوق) اقدام به آزادسازي‌هاي فوق‌الذكر كرده است.

اما در اين ميان به نظر مي‌رسد بورس اوراق بهادار به عنوان مكاني كه اقتصاد آزاد بايد در آن به نحو اكمل اجرا شود، از اقتصاد عقب افتاده است. يكي از شاخص‌ترين موارد نقض اقتصاد آزاد در بورس، عدم تعيين قيمت سهام از طريق مكانيزم عرضه و تقاضا است. در حقيقت تعبيه دو سياست محدودكننده نوسان قيمت روزانه و حجم مبنا (كه براي اولين بار توسط ايرانيان ابداع شده است) روند تصحيح قيمت سهام شركت‌ها را طولاني‌مدت كرده و از سرعت به تعادل رسيدن بازار به ميزان زيادي كاسته است. سياستي كه علاوه بر اثرات ظاهري خود در باطن نيز كاهش نقدشوندگي سهام را براي بورس تهران به ارمغان آورده است.

به بيان ديگر به دليل قفل‌شدن قيمت سهام در مرزهاي نوسان روزانه و تشكيل صف‌هاي خريد و فروش، در عمل سهامداران با كاهش چشمگير درجه نقدشوندگي سهام روبه‌رو هستند كه همين موضوع يكي از دلايل عدم استقبال عامه مردم از سرمايه‌گذاري در بورس است. اكثر سرمايه‌گذاران با بيان اينكه درجه نقدشوندگي سهام در بورس از ساير گزينه‌هاي سرمايه‌گذاري از جمله سكه، طلا، ارز و حتي سرمايه‌گذاري در املاك كمتر است، بورس را مكان مناسبي براي سرمايه‌گذاري نمي‌دانند. حال اگر ريسك مترتب بر بورس نيز به اين نقدشوندگي پايين افزوده شود، دليل جذاب نبودن بورس بيش از پيش آشكار مي‌شود؛ وضعيتي كه در نهايت منجر به غلبه صف‌ها و جو بازار بر تحليل در معاملات سهام مي‌شود.

در كنار اين مشكلات، نبايد از رانت‌هاي موجود در بورس تهران به واسطه وجود اين محدوديت‌ها در كنار امكان خريد بي‌نام سهام نيز گذشت. حال با توجه به اينكه دولت با شناخت صحيح شرايط به سمت آزادسازي اقتصادي پيش مي‌رود، شايسته است بازار سرمايه نيز فرصت فعلي را مغتنم شمرده و آزادسازي قيمت‌ها را در دستور كار قرار دهد. اگرچه تا پيش از اين مديران بورس با توجه به اينكه در صورت آزادسازي قيمت‌ها، سهامداران متحمل زيان سنگين مي‌شوند، از اين كار اجتناب مي كردند، اما به نظر مي‌رسد با برقراري تعادل نسبي در بازار، فرصت ارزشمندي در اختيار مديران بورس است تا با آزادسازي قيمت‌ها، بورس تهران را به سمت حرفه‌اي شدن سوق دهند. بورسي كه در حال حاضر از فقدان تصميم‌گير‌ي‌هاي كارشناسي براي خريد و فروش سهام حتي از سوي حقوقي‌ها، بسيار رنج مي‌برد.

رسالت

«حرف جديد شما چيست؟» عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي رسالت به قلم صالح اسكندري است كه در آن مي‌خوانيد؛ گذار از تعارضات هويتي و فلسفي به اختلاف نظر درباره سياستگذاري ها محصول افزايش كيفيت مردمسالاري در يك جامعه است. تا زماني كه بر سر هويت نظامهاي سياسي يك اجماع نخبگي پديد نيايد نمي توان انتظار پيشرفت و بهبود شاخصهاي مادي و معنوي زندگي مردم را داشت.

ارزشها به عنوان موضوعات مورد پذيرش همگان و مقولاتي كه مورد اعتناي جامعه قرار دارد و هسته كانوني يك جامعه را تشكيل مي دهد نيز بخش مهمي از هويت يك جامعه را تشكيل مي دهد كه آحاد مردم به تناسب مرتبه اجتماعي خود نسبت به صيانت و پاسداري از آن احساس مسئوليت مي كنند.

سيد محمد خاتمي نامزد احتمالي سازمان مجاهدين و حزب مشاركت كه اين روزها به شدت در تدارك مقدمات فعاليتهاي انتخاباتي و تبليغاتي خود است در سخناني در جمع عده اي از هواداران خود در استان گلستان ضمن تكرار و تاكيد بر ارزش و ارزش مداري در جامعه اصلاحات را مظهر ارزش، صداقت و اجراي عدالت در ارگانهاي نظام عنوان كرد و در جاي جاي سخنراني خود كارمايه را ارزش و لزوم توجه به ارزشها قرارداد كه به عنوان نمونه چند گزاره انتخابي از اظهارات ايشان در ذيل از نظرتان مي گذرد:
-ما از ارزش ها دفاع مي كنيم.
-دلمان براي خون هايي كه براي كشور ريخته شد و براي ارزشها مي سوزد.
-بد مصرف كردن ارزش ها دفاع از ارزش ها نيست بلكه بزرگترين ضربه به ارزشها است.

استارت ماشين انتخاباتي آقاي خاتمي با التفات به جايگاه ارزشها در جامعه اسلامي- ايراني و اهتمام به دفاع از ايستارها و آرمانهاي انقلاب و مردم اگرچه خوش يمن و اميدواركننده است اما در عين حال خاطره بي تفاوتي ايشان و دولتشان نسبت به اهانتهايي كه در يك دوره هشت ساله حاكميت دوم خردادي ها بر اركان اجرايي و تقنيني كشور صورت گرفت، را در افكار عمومي زنده مي كند.

در هشت سال حضور ايشان در راس قوه اجرايي كشوربي سابقه ترين اهانت ها و توهين ها به مقدسات و ارزشها، از قلم و لسان نزديكان آقاي خاتمي و ساير استراتژيستهاي دوم خردادي صورت گرفت اما در عمل عزمي از جانب ايشان براي دفاع از ارزشها وجود نداشت و صحنه سياسي و اجتماعي كشور به آوردگاه تعارضات فلسفي و هويتي بر سر مسائلي مورد پذيرش عموم مردم تبديل شده بود.عبدالكريم سروش در همين دوران ادعا كرد: “حكومت ديني جلوي رشد علمي مردم را مي گيرد”، سعيد حجاريان نوشت:” قدرت با دين در آميخته و نقد قدرت نيز از معبر نقد دين رسمي مي گذرد”اكبر گنجي بي شرمانه مدعي شد: “خشونت هاي روز عاشورا معلول تعارض هاي قومي و بالاخص نتيجه خشونت پيامبر در جنگ بدر، احد، خندق و... بود”، روزنامه ايران ارگان دولت به نقل از مراد ثقفي نوشت:” سكولاريسم مقدمه، مبنا و زيرساخت دموكراسي است. ما حكومت غير سكولار دموكراتيك نداريم.”حميدرضا جلايي پور هدف از انقلاب اسلامي را تنها در تحقق “جمهوريت” منحصر نمود و سالار بهزادي تفكر “شيعه” را موجب انحطاط مملكت دانست، چون معتقد بود تفكر شيعه مانع تحقق “دموكراسي” است. و...
اما امروز ژست دفاع از ارزشها توسط آقاي خاتمي حداقل حكايت از عبور ايشان از تعارضات هويت گذشته و تلاش براي تجميع منابع ارزشي براي اداره و پيشرفت كشور دارد كه همين دستاورد بزرگي است اما بايد به وضوح از آقاي خاتمي و عقبه تداركاتچي ايشان پرسيد كه حرف و برنامه جديد شما براي اداره كشور چيست؟ مردم سالهاست كه از اين موضوعات عبور كرده اند و طالب حرفهاي نو مبتني بر گفتمان پيشرفت و عدالت هستند.

فلشهاي سياسي در تابلوهاي راهنماي مردمسالاري ديني و تجربه سه دهه گذشته، نخبگان سياسي را به دفاع مومنانه از مردمسالاري و احترام به حقوق شهروندي هدايت مي كند. نخبگان سياسي بايد بسترهاي مشاركت عمومي را به طور كامل فراهم كنند و مانع از مشكلات ساختاري و كاركردي در مسير مردمسالاري ديني شوند. يكي از اقداماتي كه اليت سياسي در ايران مي توانند براي خدمت به فرهنگ سياسي كشور و افزايش كيفيت مردمسالاري ديني انجام دهند هنجار سازي هاي دروني و ايستاربندي هاي اجتماعي حول برنامه محوري در انتخابات مختلف اعم از رياست جمهوري، مجلس و شوراها است كه در نهايت به رفتارهاي انتخاباتي عقلاني شهروندان منجر مي شود.
بايد در روزهاي آينده منتظر ماند تا حرفها و برنامه هاي جديد آقاي خاتمي و ساير دوم خردادي ها براي اداره كشور را به طور شفاف و فارغ از كلي گويي هاي متداول شنيد البته اگر حرف جديدي براي گفتن باقي مانده باشد!

اعتماد

«حمايت رسمي از تروريسم» عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي اعتماد به قلم الياس حضرتي كه در آن مي‌خوانيد؛ وزراي خارجه اتحاديه اروپا در اقدامي قابل تامل نام گروهك منافقين را از فهرست سازمان هاي تروريستي خارج كرد. اين اقدام كه جنبه هاي پررنگ سياسي اش كاملاً هويدا است، در حالي صورت مي گيرد كه گروهك مزبور همچنان به طور رسمي بر مشي مسلحانه و خصمانه خود عليه جمهوري اسلامي تاكيد مي كند و در اين راه از آسيب رساندن به افراد غيرنظامي و بي گناهان در بمب گذاري هاي متعدد و حملات مكرر اجتناب نكرده، در سال هاي آخرين عمر حكومت صدام عملاً به بازويي نظامي براي آن رژيم مبدل شده بود كه اين عمل حمايت رسمي اتحاديه اروپا از تروريسم است.

تاييد ضمني يك گروه مسلح و برانداز نسبت به حاكميتي كه در طول عمر 30 ساله خود بيش از 20 انتخابات سراسري برگزار كرده است، از معيارهاي دوگانه يي خبر مي دهد كه غربيان هنگام اقتضاي منافع خويش بدان متوسل مي شوند و عملاً براي رسيدن به اهداف سياسي، ارزش هاي بشري چون دموكراسي و حقوق بشر را چون ابزاري مورد استفاده قرار داده، احترام به حاكميت ها را ناديده مي گيرند.اتفاقاً همين برخوردهاي سياسي و منفعت طلبانه غربيان خود معضل بزرگي است كه طي آن نظم معقول جهاني و عدالت نسبي موجود در آن به شدت به مخاطره مي افتد. اگر بنا باشد كه دولت ها به طور رسمي از محكوم و مطرود كردن اقدامات شبه نظامي و مسلحانه در جاي جاي دنيا دست بردارند، به جرات مي توان گفت سنگ روي سنگ بند نمي شود و جهان به سوي هرج و مرجي فاجعه آميز پيش خواهد رفت. در همان اروپايي كه يك سازمان شناخته شده تروريستي از محدوديت هاي قانوني خارج مي شود،

جدايي طلبان متعددي وجود دارند كه از راه بمب گذاري ،ترور و خشونت سعي در رسيدن به اهداف خويش دارند. آيا غربيان مدعي مي پذيرند كه دولتي به طور رسمي و تلويحي به حمايت از آنها بپردازد و در مرزهاي داخلي خود آنان را آزاد بگذارد و امكان استفاده از امتيازات قانوني و حقوقي را فراهم كند؟ چرا بايد مال ديگري را ببريم و چون مال خويش در معرض خطر قرار گرفت، فرياد برآوريم كه عدالت و حقوق بشر لطمه ديده است؟ حمايت ايران از گروه هايي چون حزب الله و حماس به هيچ وجه كمترين تشابهي با اقدام اتحاديه اروپا ندارد و به هيچ وجه نمي تواند مستمسكي براي اين اقدام غيرمسوولانه باشد.

هر دو گروه ياد شده اولاً اقدامات شان تدافعي و درثاني ضداشغالگري است. حماس و حزب الله تا زماني كه مورد حمله قرار نگيرند گروه هايي كاملاً سياسي هستند و عملكردشان هم در قبال مسائل داخلي و خارجي متفاوت است. حماس با راي مردم به قدرت رسيده است و حزب الله هم با داشتن پايگاه قوي اجتماعي تنها در برابر تهاجم نظامي خارجي است كه دست به سلاح مي برد و از كشور خويش دفاع مي كند. گروهك رجوي نه مي تواند و نه ادعايي براي مبارزه با اشغالگري دارد. اتفاقاً آنها درست در نقطه مقابل دفاع از كشور قرار دارند و رسماً همراه و همداستان متجاوزي شدند كه سازمان ملل هم بر تجاوزگري او صحه گذاشت.

از قبح عمل اروپاييان كه بگذريم، بايد دستگاه ديپلماسي خارجي را مورد انتقاد شديد قرار دهيم كه چگونه اجازه بروز اين اتفاق نامبارك را داده اند. گروهك مطرود از طرف مردم ايران خطر چنداني به حساب نمي آيد ولي در شأن ملت ايران نيست كه فرقه يي مسلح با دستاني به خون آغشته كه هنگام لزوم به اعضاي خويش هم رحم نمي كند، در دنيا براي خود آبرويي كاذب دست و پا كند. دولت خاتمي با درك درست اوضاع جهاني و استفاده از فن ديپلماسي و عزت آبرومندانه، دولت هاي امريكا و اروپا را مجاب به فاصله گرفتن از اين گروه منحرف ساخت و براي همين هم آنان شديدترين حملات را متوجه دولت اصلاحات كردند و دانستند كه با سيادت چنين دولتي به انزوايي گيج كننده دچار خواهند شد. اكنون كه فشار دولت عراق بر اين گروهك شدت گرفته است و مي رفت تا پرونده سازماني آنها براي هميشه بسته شود و به پراكندگي و اضمحلال دچار شوند، روزنه يي از ديار غرب برايشان باز شد تا در قالب و چهره و مكاني ديگر گرد آيند و اظهار وجود رهبر قدرت پرست خويش را تماشا كنند.

به جز اعضاي اصلي و كادر مركزي اين سازمان و كساني كه به جنايتي دست زده اند، امكان بازگشت اعضا و هواداران ديگري كه فريب شعارهاي پرطمطراق رهبران خود را خورده بودند، وجود داشته و دارد. ديپلماسي و اقتدار معنوي ملت ايران مي تواند ظرفيت هاي مخرب انحراف جوانان اين مرز و بوم را براي هميشه بلاموضوع سازد. چرا بايد جواني برومند كه مي تواند براي كشور خويش خدمتي ارائه كند و خانواده يي داشته باشد و زندگي آبرومندانه يي تشكيل دهد، در خدمت شهوت پرستي و اقتدارگرايي و خشونت طلبي فردي چون رجوي قرار گيرد و بمب بگذارد و تير مرگ به سوي هموطنان خود شليك كند؟

ملت ايران به خواست خداوند پاسخ اين اقدام غيرمسوولانه و سياسي و خصمانه اروپا را در انتخابات رياست جمهوري خواهند داد و به غربيان مدعي فرهنگ و تمدن ، هويت و سرزندگي و اقتدار خويش را به اثبات خواهند رساند. در آن روز سياست پيشگان و منفعت پرستان اروپايي شرمنده مردمي خواهند شد كه اين گونه مورد جفا قرار گرفته اند؛ مردمي كه از خشونت متنفرند و به صلح عادلانه و همزيستي محترمانه مي انديشند.

سرمايه

«مسيرهاي جبران كسري بودجه» عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي سرمايه به قلم كاظم دلخوش است كه در آن مي‌خوانيد؛ تدوين سنتي بودجه طي سنوات اخير و پيش بيني غيرواقعي درآمدها و هزينه ها باعث شده در ميانه هر سال، دولت مجبور به ارائه لايحه متمم يا اصلاحيه شود.ساختار اقتصاد كشور به راحتي از مولفه هاي اقتصاد جهاني و داخلي در حوزه نفت، ماليات و... در قالب افزايش نقدينگي، تورم و... تاثير مي پذيرد.

بنابراين راهي نيست جز اينكه، تدوين بودجه به سمتي سوق پيدا كند كه بازتاب دهنده واقعي درآمدها و هزينه هاي كشور باشد كه البته اين مساله مستلزم ايجاد تحولات اساسي در اقتصاد كشور است. سواي اين مساله، در شرايط كنوني حاكم بر آينده درآمدهاي كشور، بديهي است جبران كسري بودجه 20 تا 30 هزار ميليارد توماني بسيار مشكل است.اين در حالي است كه مجلس بر اجراي قانون مديريت خدمات كشوري و در نتيجه افزايش حقوق كاركنان دولت اصرار دارد. بنابراين افزايش 18 درصدي بودجه جاري كشور نيز ممكن است هزينه هاي مورد نظر را پوشش ندهد.

در اين شرايط براي جبران كسري بودجه، دو راه پيش روي دولت قرار دارد. در صورتي كه طرح تحول اقتصادي در مجلس راي نياورد، بايد روي لايحه اي كه هم اكنون با توجه به طرح تحول تدوين شده در كميسيون تلفيق و برنامه و بودجه به كمك دولت اصلاحات اساسي صورت گيرد و براي ايجاد تعادل ميان درآمدها و هزينه ها راهي جز اتخاذ سياست هاي انضباطي مالي





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 100]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن