واضح آرشیو وب فارسی:بازتاب آنلاین: دختركاني كه به جنگ طالبان مي روند
دو ماه قبل صبح يك روز معمولي پاييزي شمسيه و خواهرش در حال عبور از خيابان هاي خاكي محل براي رفتن به مدرسه بودند كه ناگهان يك مرد با موتورسيكلت نزديك شد و يك سوال معمولي پرسيد؛ «آيا داريد به مدرسه مي رويد؟» اما در افغانستان امروز هيچ چيز عادي نيست؛ نه يك روز پاييزي و نه حتي يك سوال ساده. مرد ناشناس برقع شمسيه را از سرش كشيد و محتويات شيشه اسيدي را كه در دست داشت روي صورت دخترك معصوم پاشيد. حالا بعد از اين مدت مي شود آثار چپاول زندگي و آينده زنان و دختران افغان را روي گونه هاي سوخته، خراشيده و بي رنگ شمسيه و در چشم هاي بدون پلك اش مشاهده كرد. اين روزها ديگر حتي چشم هايش هم كم سو شده و به تدريج دارد قدرت خواندن و نوشتن را هم از دست مي دهد.
با اين حال اگر طالبان قصد داشتند با پاشيدن اسيد به صورت شمسيه و 14 دختر دانش آموز ديگر و معلم شان به نوعي آنها را تنبيه كنند كه ديگر هوس رفتن به مدرسه به سرشان نزند، بايد گفت در اين راه كاملاً شكست خورده اند. امروز تقريباً تمام آن دانش آموزان صدمه ديده به مدرسه دخترانه ميرويس برگشته اند؛ حتي شمسيه كه صورتش كاملاً سوخته و لازم است براي مداواي اساسي به خارج برود هم با اين ديد كم تسليم خواسته هاي غيرمنطقي نشده و پشت نيمكت مي نشيند تا درس بخواند.
پدر و مادر اين دختر 17ساله هم در اين راه پشتيبانش هستند؛ «آنها به من گفتند حتي اگر كشته شوم هم بايد رفتن به مدرسه را ادامه بدهم.» مادر شمسيه مثل اغلب مادران ميانسال اين خاك خواندن و نوشتن نمي داند. او نمي خواهد دخترش هم از اين حق محروم باشد؛ «كساني كه چنين كاري با من كردند نمي خواستند زنان آموزش ديده باشند. آنها مي خواهند ما در حماقت خود بمانيم تا هر بلايي دوست دارند بر سر سرزمين مان بياورند.» مدرسه ميرويس پنج سال قبل به كمك دولت ژاپن تاسيس شد و افتتاح آن نويد يك انقلاب و تحول بزرگ اجتماعي را مي داد. حتي با گسترش سلطه طالبان بر قندهار، دختران مشتاق تحصيل هنوز هم هر روز صبح برقع بر سر مي كنند و در كلاس درس حاضر مي شوند. بسياري از آنها از ميان كوچه هاي خاكي و ناامن قندهار كيلومترها راه مي روند تا به بالاي تپه يي برسند كه مدرسه در آنجا قرار دارد. در اطراف ميرويس هيچ آب لوله كشي، هيچ جريان برق دائمي و هيچ جاده همواري وجود ندارد. اما هيچ يك باعث نشده حتي ذره يي از لذت آموختن در وجود اين دانش آموزان كم رنگ شود. تعدادي از دانش آموزان ميرويس با اينكه در سال هاي آخر نوجواني يا اوايل 20 سالگي هستند براي بار اول است كه به مدرسه مي آيند. در همين زمان هم در حالي كه جنگ بين جنوب و شرق افغانستان روز به روز جدي تر مي شود، طالبان مدارس را يكي از اهداف اصلي حملات خود قرار داده اند و تاكنون بيش از صدها مدرسه دخترانه و پسرانه را با آتش زده يا منفجر كرده اند.
با وجود ناامني در دنياي پشت ديوارها، در مدرسه ميرويس زندگي موج مي زند. 40 كلاس درس مملو از دانش آموز اين مدرسه پاسخگوي اشتياق يادگيري دختران قندهار نبودند به همين دليل با كمك يونيسف، چهار كلاس ديگر هم به اين مجموعه اضافه شده است. اين روزهاي آخر روزهاي امتحانات است. در يكي از كلاس ها معلم جغرافي سوال ها را براي شاگردانش مي خواند و آنها پس از گوش دادن جواب را روي كاغذ مي نويسند. پشت نيمكت اول كلاس شمسيه در حالي كه به زخم عميق دستش بادكشي وصل شده تا خون اضافي زير پوست جمع نشود، غرق فكر كردن درباره پاسخ سوالات است.
او به سختي به برگه نگاهي مي اندازد، چشم هايش را مي مالد و شروع به نوشتن مي كند. دكترها گفته اند تنها با عمل جراحي پلاستيك مي تواند از شر آثار سوختگي و خراش هاي عميقش خلاص شود. اين براي شمسيه يك روياي دست نيافتني است. روستاي او حتي برق هميشگي هم ندارد و پدرش نيز معلول و از كار افتاده است. بعد از امتحان بقيه دور شمسيه جمع مي شوند و با هم شوخي مي كنند؛ انگار نه انگار كه هيچ اسيدي بوده و هيچ دردي هست. هرچند اين دختر نوجوان با از دست دادن زيبايي صورتش، اعتماد به نفس اش را هم از دست داده اما اين نااميدي را تنها زماني احساس مي كنيد كه با بغضي پنهان در گلو د رباره مسببان اصلي اين ماجرا صحبت مي كند؛«مردمي كه اين كار را انجام دادند، درد ديگران را حس نمي كنند.»
منبع؛هرالد تريبون
پنجشنبه 3 بهمن 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: بازتاب آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 46]