واضح آرشیو وب فارسی:آفتاب: تحليل نيوزويك از منافع ايران از بحران در منطقه ايران-اسرائيل؛ تقابل منافع در خاورميانه
«فريد زكريا» در سر مقاله هفته گذشته نيوزويك با نام «چه چيز احمدينژاد را به خنده واميدارد؟» به تحليل منافع ايران از بحران در منطقه خاورميانه ميپردازد و مواضع اتخاذ شده توسط دولتهاي عربي را به معناي اولين همبستگي آشكار آنها با اسرائيل ميداند. وي نگراني عمده كشورهاي عربي از موقعيت برتر ايران را اصليترين عامل اين اتحاد ميداند. وي استدلال ميكند كه بهرهبرداري ايران از اين بحران عمدتاً بهره برداري داخلي بوده و گفتمان رايج در ايران را از مباحث اقتصادي به جنگ در غزه و بحران در منطقه منحرف ساخته است. بديهي است مانند ساير يادداشتهاي خارجي، هدف از انتشار اين يادداشت هم، فقط براي آگاهي خوانندگان فارسي زبان از تحليلهاي مطرح در محافل رسانهاي غرب است و به هيچ وجه محتواي آن در بردارنده نظرات سرويس بينالملل آفتاب نيست.
آفتاب-مطهر اميري: مقامات اسرائيلي در توضيح و تبيين حجم و ساختار كلي جنگ در غزه بر اين عقيده هستند كه دشمن واقعي نه حماس كه ايران است. «مايكل اورن» مورخ و مسئول مطبوعاتي ارتش اسرائيل در گفتگو با خبرنگاران به اين امر اذعان داشته است كه «عمليات بر ضد حماس در حقيقت پاسخي ويژه به توسعه طلبي ايران در منطقه است».
[پيش فرض اين است كه] حماس نماينده ايران است. اسرائيل حماس را از نظر تسليحاتي شكست ميدهد و موقعيت تهران را متزلزل ميكند و در نهايت فرصت را براي پيش كشيدن خواستههاي خود آماده ميسازد. اما مساله اين است؛ آيا اين نتيجهايست كه به دست خواهد آمد؟
اول اينكه حماس عامل ايراني در منطقه نيست. سالهاست كه ايران از گروه فلسطيني ديگري به نام جهاد اسلامي حمايت مالي و …. كرده است. در اين اواخر حماس از ايران پول و اسلحه دريافت كرده اما اين حمايت به اين معنا نيست كه حماس از ايران برنامه ميگيرد. تحريك حماس به ادامه جنگ و يا تصميم اين گروه براي برقراري آتش بس ميتواند كاملا بدون دخالت تهران اتفاق بيافتد.
اما از اين مهمتر اين است كه تحركات نظامي اسرائيل چگونه جايگاه ايران را سست و متزلزل ميسازد. سيد ولي نصر صاحب كتاب «احياء تشيع» ميگويد: «ايران در غزه و يا در محدوده سرزمين فلسطين، چيزي براي از دست دادن ندارد. اينگونه تصور كردن نفوذ و قدرت ايران تنها كج فهمي از شرايط منطقه است. قدرت و نفوذ واقعي ايران در جهان عرب از اعتباريست كه به عنوان حامي اعراب، خاصه فلسطينيها، كسب كرده است».
بياييد نگاهي به اين حملات بياندازيم. اعراب ميانهرو در مقام دفاع هستند. دولت حسني مبارك حماس را ناچيز و بيمقدار ميانگارد و به حماس به عنوان گروه اسلامي تازه برآمده و متمرد مينگرد. اما تنها پس از چند روز ابتدايي حملات غزه و بعد از سرزنش و محكوم كردن گروهاي اسلامي [به عنوان مسبب اصلي درگيري توسط كشورهاي عربي]، مصر به جمع محكوم كنندگان اسرائيل پيوست. اردن و عربستان نيز از موضع پيشين خود عقب نشيني كردند.
اين عكس العمل [موضع گيري در برابر حملات رژيم صهيونيستي] دقيقاً تكرار عكس العملي است كه در جنگ سي و سه روزه با لبنان گذشت. اگر اعراب ساكت بنشينند، ايرانيها ساكت نخواهند نشست. احمدينژاد بارها با قدرت هر چه تمام تر اين عمل اسرائيل را محكوم كرده است.
آيتالله خامنهاي رهبر عالي مقام ايران نيز رژيمهاي عربي را براي واكنش نشان ندادن به خواست مردمشان محكوم كرده است و در سخناني در بيست و هشتم دسامبر گفته است كه «امروز قلب مردم مصر، اردن و ديگر كشور هاي اسلامي متاثر از چنين
” ايران در غزه و يا در محدوده سرزمين فلسطين، چيزي براي از دست دادن ندارد. اينگونه تصور كردن نفوذ و قدرت ايران تنها كجفهمي از شرايط منطقه است. قدرت و نفوذ واقعي ايران در جهان عرب از اعتباريست كه به عنوان حامي اعراب، خاصه فلسطينيها، كسب كرده است.... “
حادثهاي است. من از نخبگان و… جهان عرب و از مسئولين الازهر مصر ميپرسم كه ديگر زمان آن نرسيده است خطري كه متوجه اسلام و مسلمانان است را احساس كنند»؟
سيد حسن نصرالله، رهبر حزب الله، پا را از اين فراتر گذاشته و [خطاب به مردم سرزمينهاي عربي] گفته است: «من شما را به كودتا و عمل بر ضد دولت خود فرا نميخوانم، اما مجدانه از شما ميخواهم كه به رهبران خود بفهمانيد، شما آنچه كه در غزه ميگذرد را نميپذيريد».
افرادي مانند حسني مبارك و امير عبدالله نگرانياي از بابت آراء مردم ندارند بنابراين ميتوانند در جاي خود آرام بنشينند و هيچ كاري نكنند. اما اگر ميخواهيد نظر واقعي مردم در منطقه را ببينيد به سراغ تنها رهبر برگزيده در يك حكومت دموكراتيك در جهان عرب برويد. نوري المالكي، نخست وزير عراق، متحد نزديك به ايالات متحده از تمامي كشور هاي مسلمان خواسته است كه رابطه ديپلماتيك و تمامي ارتباطهاي تجاري و… خود را با رژيم اسرائيل كه اقدامات خصمانه خود را عليه مردم بيگناه غزه ادامه ميدهد متوقف سازند.
آيتالله سيستاني، رهبر محبوب و پر طرفدار مذهبي كه نو محافظه كاران آمريكايي از او بسيار تمجيد ميكنند، چندي پيش عليه اسرائيل فتوا دادند و از حملات اسرائيل به عنوان حملاتي خصمانه ياد كرده اند و همه اعراب و مسلمانان را به تلاش براي توقف اين حملات وحشيانه فرا خوانده است.
واقعييت اين است كه روند مطلوبي كه به نفع اسرائيل در جريان بود توسط فعاليت هاي نظامي اين رژيم در حال تضعيف است. نگراني
” يك ماه پيش مجادلات و گفتمان غالب بر سر افت قيمت نفت و مديريت ضعيف اقتصادي بود. و اينك در مورد فلسطينيها و انزجار در جهان عرب است. اكنون زماني است كه احمدينژاد داعيهدار گفتمان غالب است.... “
عمده كشورهايي نظير مصر، عربستان سعودي و اردن در دو سال گذشته، عموما، قدرت گرفتن ايران در منطقه بوده است و بالطبع آنها تمايل دارند كه در يك چشم انداز دور حمايت اسرائيل را براي خود جلب كنند.
اسرائيل براي اولين بار در تاريخ خود، به اتحاد نرم و آشكار با اعراب دست زده است. اين اتحاد از طرف «كاندوليزا رايس» حمايت و هدايت ميشد. اما نقطه ضعف اين [اتحاد] افكار عمومي مردم در كشورهاي عربي بوده است و ايران به خوبي به اين نكته آگاه است.
استراتژي تهران همواره اين بوده است كه حمايت و همبستگي خود با مردم عرب منطقه بهخصوص فلسطينيها را حفظ كند و در اذهان اعراب اين نتيجهگيري را ايجاد كند كه ايران نميتواند دشمن آنها باشد و به آنها بقبولاند كه دشمن واقعي آنها دولتهاي آنها هستند.
تعادل گفتمان سياسي رايج و تقريبا مسلط در ايران نيز تغيير كرده است. ميانهروها اكنون در انزوا و سكوت به سر ميبرند. روزنامههاي اصلاح طلب در صفحات اول خود تصاوير كودكان كشته شده را نشان ميدهند. ولي نصر ميگويد: «يك ماه پيش مجادلات و گفتمان غالب بر سر افت قيمت نفت و مديريت ضعيف اقتصادي بود. و اينك در مورد فلسطينيها و انزجار در جهان عرب است. اكنون زماني است كه احمدي نژاد داعيه دار گفتمان غالب است».
اسرائيل بر آن است كه جنگ سي و سه روزه لبنان، تاكتيكهاي نظامي او را بهبود داده و قدرت نظامي او را ارتقاء داده است. اما با فرض شكستن نيروهاي نظامي در غزه، اسرائيل ترجيح ايدئولوژيكال و دلخواه خود را به مقامات مذهبي ايران نشان دهد. اين ميتواند يكي از نتيجههاي مهم سياسي اين جنگ باشد.
دوشنبه 30 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آفتاب]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 59]