واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: پليس تخصصي كودكان در راه كلانتريها جام جم آنلاين: وقتي براي نخستين بار دستگير شد ، فكرش را هم نميكرد كه تخممرغ دزدياش تبديل به شتر دزدي شود و حالا بتواند چند تا مثل خودش را آموزش دهد و از فوت و فن كارش برايشان بگويد. وقتي دستگير شد آنقدر دلشوره داشت كه اندام كوچكش آشكارا ميلرزيد و دستهاي يخزدهاش از لرزش نميايستاد. وقتي دستگير شد از بر باد رفتن آرزوهايش ميترسيد، از اينكه خانواده ديگر تحويلش نگيرند و با چشم ديگري نگاهش كنند اما حالا آنچه كه ندارد ترس و آبروست. وقتي پليس دستگيرش كرد و به خاطر سماجتش يك سيلي به گوشش نواخت هرگز فكر نميكرد تا كينه آن را به دل بگيرد و نگاهش به پليس عوض شود و هميشه از آن گريزان باشد. وقتي دومين سيلي را در كلانتري از صاحب دوچرخهاي كه دزديده بود، خورد باز هم كينه به دل گرفت و باورش شد كه اطرافش هيچ آدم مهربان و بخشندهاي نيست. او وقتي به كانون فرستاده شد هم كينه همه را به دل گرفت، كينه همه آنهايي را كه نبخشيدنش و براي بخشيده شدنش پا در مياني نكردند؛ همانهايي كه او را مثل يك بزرگسال خلافكار ديدند كه بايد زنجيرش كرد و گناهش را نبخشيد. او حالا آرزو دارد كه دوباره همان لرزشها و ترسيدنها به سراغش بيايد و دوباره همان كودك معصوم سالها پيش بشود، ولي افسوس كه ديگر از ترس در او خبري نيست. شايد اينها سرگذشت بسياري از بچههايي باشد كه امروز روز و شب خود را در كانونهاي اصلاح و تربيت سراسر كشور ميگذرانند؛ همان كساني كه جامعه معصوم بودن آنها را هرگز نميپذيرد و باور نميكند كه فقط يك اشتباه كودكانه از آنها مجرماني منفور ساخته است. همه چيز از يك اشتباه شروع ميشود شايد هم از فقر شايد هم از بيخانواده بودن شايد هم از يك كنجكاوي بچهگانه، اما كسي به شروع كاري ندارد چون پايان كار بچههاي بزهكار چهرهاي زشت دارد و كسي دوست ندارد از آن طرفداري كند، اما حقيقت چيز ديگري است چون همه ميدانند كه اين بچهها هرگز خلافكار به دنيا نيامدهاند و كاستيهاي محيط آنها را به اين روز انداخته است. ماجرا اين طور شروع ميشود كه يك كودك يا نوجوان دست به كار خلافي ميزند و بدون آنكه سرانجام كار را بداند شاكي خصوصي پيدا ميكند و به صورت اتفاقي يا برنامهريزي شده از سوي پليس دستگير و راهي كلانتري و بعد هم دادسرا و دادگاه ميشود و هنگامي كه حكمش صادر شود، مدتي مهمان كانون اصلاح و تربيت ميشود تا آنجا بياموزد كه روال زندگي گذشتهاش اشتباه بوده و حالا بايد راه ديگري را انتخاب كند. اما كودكان و نوجوانان در اين كانونها كمتر به اين نتيجه ميرسند، چون عواملي كه آنها را به بزهكاري كشانده است حتي زماني كه آنها پشت درهاي بسته كانون قرار گرفته اند همچنان پابرجاست. اما صرفنظر از اينكه چه تعداد از اين بچهها در كانون متنبه ميشوند و دست از كارهاي قبليشان برميدارند، نكته مهم اين است كه متوليان دستگيري و تحويل اين بچهها به مراجع قضايي با چه شيوههايي به دستگيري آنها ميپردازند و از چه تكنيكهايي براي به حرف آمدن آنها استفاده ميكنند و اينكه آيا يك مامور پليس در مواجهه با كودكان بزهكار شيوههايي به غير از شيوههاي برخورد با بزرگسالان را مورد استفاده قرار ميدهد يا بدون در نظر گرفتن خصوصيات سني هر يك از اين گروهها تنها به دستگيري آنها فكر ميكند. واقعيت اين است كه نحوه برخورد يكسان ماموران پليس با همه بزهكاران اعم از كوچك و بزرگ سبب شده است تا از سالها پيش كساني بر ضرورت راهاندازي پليس تخصصي كودكان تاكيد كنند و بر لزوم پر شدن جاي خالي آن انگشت بگذارند. لطفالله محسني، مدير كانون اصلاح و تربيت تهران يكي از اين افراد است كه ميگويد: بحث پليس تخصصي از سالها پيش و نزديك به 2 دهه قبل در ايران مطرح شد و دوستان ما پيشنهاد كردند و براي اينكه اين موضوع اجرايي شود، طرح آن را هم نوشتند. اين يك حقيقت است كه كار با كودك و نوجوان كاري تخصصي است؛ همان گونه كه بهداشت و درمان آنها، هنر آموزيشان و حتي تبليغ ديني براي آنها ويژگيهاي خودش را ميطلبد. اگر كسي كه در سطح اول برخورد با كودكاني كه مرتكب بزه شدهاند، قرار بگيرد اما متخصص و متبحر نباشد و شناختي از ويژگيهاي دوران رشد نداشته باشد ، نتيجه خوبي نخواهد داشت اين در حالي است كه اكنون يك افسر پليس همان طور كه با يك بزرگسال برخورد ميكند ، با يك كودك هم همان برخورد را دارد؛ در حالي كه واكنشها، رفتارها و نيازهاي اين دو گروه با هم متفاوت است ؛ به همين جهت ما نسبت به وجود پليسهايي ورزيده، متبحر، با دانش و لطيف احساس نياز ميكنيم. اين همان چيزهايي است كه حميدرضا خرمگاه، مددكار اجتماعي نيز بر آن تاكيد دارد. او به «جامجم» ميگويد: بسياري از اختلالات بچههايي كه به كانون ميآيند، به زمان دستگيري آنان برميگردد؛ پس اگر پليس تخصصي بخواهد كارش را شروع كند، بايد آموزشهاي مددكاري ببيند؛ چراكه اگر هنگام دستگيري متناسب با روحيات و شرايط بچهها رفتار شود، در آينده آنها تاثير زيادي دارد و هرقدر اين كار به تاخير بيفتد، ضررش متوجه افراد جامعه خواهد شد. البته ضرورت راهاندازي اين شاخه از پليس در سالهاي اخير بيشتر حس شده است و اينكه اين واژه در ادبيات مسوولان وارد شده، جاي اميدواري است؛ به طوري كه چندي پيش، محمدتقي عصار، معاون آموزش نيروي انتظامي اعلام كرد: سال 85، 500 نيروي پليس در 12 استان كشور در كارگاه دادرسي ويژه نوجوانان آموزش ديدهاند و سردار رجبزاده، فرمانده انتظامي تهران بزرگ نيز 3 ماه پيش قول داد تا طرح پايلوت پليس كودكان در 6 ماه نخست امسال در چند كلانتري فعاليت خود را با هدف تخصصي شدن خدمات و ماموريتهاي پليس در برخورد با كودكان زير 15 سال شروع كند. اين در حالي است كه به نظر ميرسد پيگيريهاي پليس درباره اين موضوع بيش از گذشته شده است، تا آنجا كه سردار عصار با تاييد گفتههاي سردار رجبزاده در گفتگو با جامجم ميگويد: امروزه پليسهاي تخصصي و حرفهاي اعم از پليس قضايي و كوهستان وجود دارد كه پليس تخصصي كودكان نيز از جمله شاخههاي تخصصي آن است. ما در سلسله همايشها و در همكاري سنگين با قوه قضاييه و يونيسف به اين نتيجه رسيدهايم كه پليس تخصصي كودكان حتما بايد وجود داشته باشد و همان طور كه سردار رجبزاده اعلام كردهاند؛ اين پليس به صورت پايلوت (آزمايشي) تا پايان شهريور ماه امسال كار خود را آغاز خواهد كرد. سردار عصار با بيان اينكه اين پليسهاي تخصصي در مرحله نخست اجرا در كلانتريهاي پايلوت تهران سپس در كل كلانتريهاي پايتخت و پس از آن در سراسر كشور، فعاليت خود را آغاز خواهند كرد، ادامه ميدهد: هدف ما از اين نحوه راهاندازي، اين است تا نخست بتوانيم اين پليس را به طور تخصصي شكل بدهيم و پس از آن، دامنه آن را در استانهاي ديگر گسترش دهيم. در واقع ما معتقديم رفتار با كودك كاملا متفاوت با بزرگسال است، به همين دليل ما قصد در قضازدايي داريم. معاون آموزش ناجا در ادامه با بيان اينكه نوع رفتار پليس حتي با يك كودك گمشده نيز بايد آموزش داده شود، ميگويد: وقتي كودكي گم ميشود و سراغ پليس ميآيد، رفتار پليس با او بايد متفاوت با رفتار با يك بزرگسال باشد؛ به گونهاي كه شيوههاي گفتاري، جملات خاص و استاندارد كودك را مدنظر داشته و به جاي ارجاع به دايره يكم و دوم و تجسس به اين شيوهها متوسل شود. وي در بخش ديگري از توضيحاتش با تاكيد بر اينكه پليس تخصصي بيترديد تا پايان شهريور ماه راهاندازي خواهد شد، به آموزشهاي اين بخش از نيروهاي پليس اشاره ميكند و ميگويد: ما تاكنون به ازاي هر پليس 2 هفته آموزش داشتهايم و مباني حقوقي، نحوه پيگيري پرونده كودكان بزهكار، نوع رفتار با آنان و نحوه بازداشت آنها در كنار شيوههاي ارتباط با خانواده كودكان را به پليس آموزش دادهايم. در واقع هدف ما، راهاندازي پليس حامي كودك است و به اين منظور مباني ديني اين رفتارها را نيز به پليس آموزش دادهايم. به گفته سردار عصار، تاكنون 524 نفر در اين زمينه آموزش ديدهاند و محل استقرار آنها نخست در كلانتريهاي پايلوت تهران و پس از آن، در كلانتريهاي سراسر كشور خواهد بود. البته آنچه مهم به نظر ميرسد، سرعت در عملياتي شدن طرح پليس تخصصي كودكان و تلاش براي گسترده شدن دامنه آن به تمام كشور است؛ چرا كه هر لحظه تاخير به معني از دست رفتن بخشي از آينده كودكان بزهكار است همانهايي كه اگر پليس در برخورد نخست با آنها، راهي بهتر بجز دادگاه را پيش پاي آنان ميگذاشت، شايد هرگز نامشان در رديف بزهكاران آينده شنيده نميشد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 215]