واضح آرشیو وب فارسی:فارس: با رقم خوردن يك پرونده كودكآزاري ديگر؛5 ساله زير شكنجه هاي ناپدري فلج شد - زهرا جعفرزاده

شكنجههاي ناپدري سنگدل منجر شد تا پسربچه 5 سالهاي دچار عقبماندگي ذهني و جسمي شود.اين كودكآزاري در حالي رقم خورد كه ناپدري قصد قتل كودك را داشت و همسر خود را نيز به شدت كتك زده بود. در حالي كه مددكاران انجمن حمايت از حقوق كودكان و بهزيستي تمام تلاش خود را براي پيگيري پرونده انجام ميدهند قاضي پرونده پس از يك هفته محبوس كردن متهم، براي او قرار منع تعقيب صادر كرد.
كودك 5 ساله روي تخت بيمارستان
صداي نالههايش به سختي شنيده ميشد، صورت رنگ پريده و كبودش حكايت از تحمل بيمهريهاي زيادي داشت، چشمانش را به زحمت باز كرد، هرچند جايي را نميديد اما حرفهاي زيادي براي گفتن داشت، بيهدف آنها را تكان ميداد، به هيچ حركتي واكنش نشان نميداد. لبهاي ترك خورده و خشكش را كمي جمع كرد. لولههاي دستگاه تنفس، بيش از نيمي از صورتش را پوشانده بود، كبودي دور گردنش نشان ميداد چه بلايي بر سر اين كودك 5 ساله آمده است. در قسمتهاي مختلف بدنش آثار كبودي و سياهي ديده ميشد. دو دستش فلج شده و مشتكرده روي سينهاش قرار داشت. پاي چپش روي يك تكه چوب بسته شده بود. آثار ضرب و شتم حتي اطراف آلت تناسلياش هم نقش بسته بود. توانايي انجام هيچ حركتي نداشت و تنها گاهي پرستار شيفت پاي سالمش را جمع ميكرد تا آن هم از كار نيفتد. اين اتاق يكي از بخشهاي بيمارستان كودكان است.
در گزارش پزشكي آمده است: او دچار اختلالات در سطح هشياري شده و آثار تروماي گردن، شكم و اندامها ديده ميشود. خونريزي ته چشم از انواع ساب دورال و ساب آراكنوئيد ايجاد شده است. اسپاسم در اندامها وجود دارد و با توجه به شرايط فيزيكي، احتمال بروز عوارض عصبي به صورت اختلالات حركتي و... بسيار زياد است. اين گزارش را دكتر خسروشاهي، پزشك كودكان در تاريخ بيستودوم مردادماه به بهزيستي ارائه كرده است.
بدين ترتيب قرباني يكي از خشنترين و بيرحمانهترين كودكآزاريها شد و با توجه به آسيبهاي وارده، به خاطر غفلت والدين سالها همبستر عقبماندگي ذهني و جسمي خواهد بود.
ماجرا چگونه برملا شد؟
صبح هشتم مردادماه بدن نيمهجان پسربچه 5 سالهاي از سوي مادرش به بيمارستان شهيد منتقل شد. پرستاران بيمارستان با توجه به علائم خفگي به سرعت اقدام به بستري كردن او در بخش مراقبتهاي ويژه كردند. پزشكان در حال معاينه از بودند كه متوجه آثار كبودي دور گردن و نقاط ديگر بدن كودك شدند، از اين رو پس از جويا شدن موضوع از همراه كودك و پي بردن به تناقضگوييهاي او، احتمال كودكآزاري دادند، از اين رو بلافاصله موضوع را به بخش مددكاري و از آنجا به نيروي انتظامي اطلاع دادند. اين در حالي بود كه وضعيت جسماني كودك پس از گذشت چند ساعت از انتقال، بدتر شد و پزشكان ناچار شدند او را براي مراقبتهاي بيشتر به بيمارستان تخصصي كودكان بهرامي بفرستند.
دقايق سرنوشتساز بود، بلافاصله به بخش PICU بيمارستان برده شد. در آنجا بود كه كودك از هوش رفت و پزشكان متوجه فلج شدن دست و پا، نابينايي و ناشنوايي او شدند. در اين حال مادر كه خود را بسيار نگران و مضطرب نشان ميداد هيچ اشارهاي به كودكآزاري نكرد و تنها مدعي شد ناپدري 28 ساله پسرش، او را به شدت كتك زده و خفه كرده است.
با اظهارات اين زن 30 ساله كه نام داشت، ماموران كلانتري براي تحقيق از او وارد عمل شدند. اين در حالي بود كه پيش از آمدن ماموران پليس، ناپدري كه تا آن موقع در جريان شدت جراحت كودك قرار گرفته بود، براي سركشي به بيمارستان بهرامي رفت اما با توجه به نظر پزشكان و اظهارات مادر، توسط ماموران كلانتري دستگير شد. در اين ميان از آنجا كه ماجراي كودكآزاري به قاضي كشيك دادسراي منيريه اطلاع داده شده بود، به سرعت پروندهاي براي ناپدري به اتهام كودكآزاري تشكيل و او با قرار بازداشت 50 ميليون توماني روانه زندان قزلحصار كرج شد.
تناقضگوييهاي مادر براي پنهان كردن كودكآزاري
كه خود 8 ماهه باردار است. پس از حضور مددكاران انجمن حمايت از كودكان كه به محض اطلاع از ماجراي كودكآزاري، به سرعت آن را پيگيري كردند، مدعي شد: ناپدري حدود دو هفته پيش با موتور تصادف كرد. بر اثر اين تصادف ضربهاي به سرش وارد آمد كه او را بسيار پرخاشگر و عصبي كرد. آن روز هنگام حرف زدن برخي كلمات را به درستي تلفظ نميكرد به همين خاطر شوهرم به سمتش رفت و براي ادب كردنش او را كتك زد!
بر اساس بررسي مددكاران، اظهارات اين زن در حالي بود كه پزشكان اعلام كردند آثار ضرب و جرح و كبوديها، مربوط به چند روز و يا چند هفته نيست بلكه از چندين ماه قبل اين كودك مورد ضرب و شتم شديد قرار گرفته و در حالي كه مادر سيگاري بودن شوهرش را منكر شد اما علائم داغ كردن با ته سيگار روي بدن نحيف كودك ديده ميشد. بدين ترتيب مددكاران احتمال دادند ادعاهاي اين زن كذب است و او تنها به دنبال راهي است كه بتواند مجددا با همسر دومش زندگي كند. درباره هويت پدر واقعي همچنين گفت: پدر 72 ساله و ساكن نيشابور است. حدود 2 سال پيش از هم جدا شديم و به خاطر ازدواج مجددم، تمام اين مدت كودك پيش مادر و پدرم در نيشابور بود از چند ماه قبل نيز او را به خانه شوهرم در منطقه تهران آوردم. همسرم به عنوان پيك موتوري مشغول به كار است. در حالي كه مددكاران تصور ميكردند با توجه به وارد آمدن آسيبهاي شديد، مادر كودك از ناپدري اعلام شكايت ميكند او حاضر به اين كار نشد و حتي هنگام صدور قرار بازداشت براي شوهرش از قاضي پرونده ميخواست تا مبلغ كمتري تعيين كند. گويي ميخواست سرنوشت فرزند بيگناهش كه هنوز به دنيا نيامده بود همانند رقم بخورد، شايد هم شرايط سخت معيشتي او را ناچار به اين اقدام كرد. او نميخواست شوهر دومش را هم از دست دهد، اما به چه قيمتي؟! آثار كبودي روي صورت مادر از همان لحظه اول كاملا مشهود بود، او هم مانند پسرش از شكنجههاي ناپدري بيرحم در امان نبود.
بازديد از منزل متهم
مددكاران انجمن حمايت از حقوق كودكان براي پيگيري اين پرونده كودكآزاري به منزل متهم كه در يكي از محلههاي شلوغ بود رفتند. بازديد از منزل، بر شرايط سخت اقتصادي اين خانواده نابسامان صحه گذاشت. خانه زيرزميني تنگ و تاريك با حداقل امكانات زندگي بود. تحقيق از همسايهها نشان داد اين زوج از ابتداي زندگي با يكديگر اختلاف داشته و پدر همواره همسر و پسربچه 5 ساله را به باد كتك ميگرفته است.
ناپدري تنها يك هفته در زندان بود!
سميرا عباسلو، مددكار انجمن حمايت از حقوق كودكان، درباره وضعيت كنوني اين كودك پس از گذشت 20 روز به اعتماد ملي گفت: علت بستري شدن خفگي و خونريزي مغزي بود. لخته خون كه در سر تشكيل شده منجر به از دست رفتن هشياري پسربچه شده است. هر دو دستش فلج است. آثار سوختگي روي بدن كاملا ديده ميشود. بر اساس اعلام پزشكان، پس از گذشت 20 روز از اين اتفاق، كمي بهبود يافته و به هوش آمده است. نسبت به صدا واكنش نشان نميدهد و از چند روز قبل چشمانش را باز كرده اما چيزي نميبيند، او نياز به جلسات متعدد فيزيوتراپي براي حركت دست و پا دارد و بهبودي نسبي او مراقبت زيادي ميطلبد. هماكنون به بخش كودكان بيمارستان بهرامي منتقل شده است و در آنجا پرستاران انجمن حمايت از حقوق كودكان به صورت شيفتي از ابوالفضل مراقبت ميكنند.
وي اضافه كرد: در اين مدت آزمايش امآرآي سيتياسكن و... روي كودك بيگناه انجام شده است و هزينه خريد وسايل بهداشتي و مواد غذايي پروتئيني از سوي انجمن پرداخت شد. به گفته عباسلو، مسوولان بيمارستان روز پنجشنبه گذشته اعلام كردند كودك بايد ترخيص شود اما به دليل ترس از بازگشت او به منزل و همچنين آزادي ناپدري، جلسهاي با مسوولان آن بيمارستان برگزار و مقرر شد تا چند روز ديگر همانجا بماند.
اين مددكار با اشاره به اينكه ناپدري تنها به مدت يك هفته در زندان بود، تاكيد كرد: به نظر ميرسد متهم با گذاشتن وثيقه موفق به آزادي از زندان شده است اما از روز آزادي هيچ اثري از او نيست. اين در حالي است كه مادر كودك نيز از چند روز قبل در بيمارستان ديده نشده و ظاهرا از ترس عواقب بعدي محل را ترك كرده است.
او تصريح كرد متاسفانه مرجع قضايي عامل كودكآزادي را به دليل نبود دلايل كافي و اثبات مجرم بودن آزاد كرد و اين مساله ميتواند خطرات جاني براي مادر و فرزند بههمراه داشته باشد.
در حال حاضر وكيل انجمن پيگير پرونده قضايي است كه در شعبه چهارم دادياري دادسراي منيريه تشكيل شده است. عباسلو با بيان اينكه ابوالفضل ثمره يك ازدواج اشتباه است در تشريح دلايل وقوع چنين اتفاق ناگواري خاطرنشان كرد: مادر 30 ساله ابوالفضل حدود 7 سال پيش با مردي 72 ساله كه خود صاحب همسر و فرزند است، در نيشابور، ازدواج كرد. چند سالي از اين ازدواج نميگذشت كه مادر پس از به دنيا آوردن ابوالفضل تصميم به جدايي ميگيرد. پس از طلاق نيز بلافاصله با مردي 28 ساله در تهران ازدواج كرد و پسر خردسالش را به دست مادر و پدر پيرش در نيشابور سپرد. در آنجا ابوالفضل زندگي خوبي داشت اما به دلايلي كه مشخص نيست، مادر چند ماه قبل كودك را از والدينش گرفته و به خانه همسر دومش در تهران ميبرد. ظاهرا از همان زمان آزار و اذيت كودك آغاز ميشود و پدر او را مورد ضرب و شتم قرار ميدهد. در تمام اين مدت نيز پدر واقعي هيچ سراغي از پسرش نگرفته است. وي ادامه داد: در حالي كه مادر ابوالفضل تصور زندگي بهتر با مرد جوان را داشت اما متاسفانه وضعيت نامناسب فرهنگي و اقتصادي اين بار به طريق ديگري او را مورد آزار قرار داد بهطوري كه او براي حفظ اين زندگي نابسامان حتي حاضر به شكايت از عامل فلجشدن و عقبماندگي پسرش نشد.
اين مددكار اضافه كرد: متاسفانه 90 درصد از كودكآزاريها در منزل اتفاق ميافتد، اين در حالي است كه قوانين براي برخورد با عاملان آن كافي نيست. هر چند در ماده قانوني كه در سال 81 به تصويب رسيد كودكآزاري از جرم خصوصي تبديل به جرم عمومي شد اما متاسفانه دستگاه قضايي همكاري مناسبي در اين زمينه نداشت و حتي اين اجازه را نداد تا متهم مدتزمان بيشتري در زندان بماند تا تكليف اين كودك آسيبديده مشخص شود. وي به تلاشهاي مددكاران و مشاور حقوقي بهزيستي اشاره كرد و گفت: با همكاري اين مددكاران و همچنين بيمارستان بهرامي، جلسهاي براي رسيدگي به وضعيت ابوالفضل برگزار شد.
رسيدگي پرونده با انتقال كودك به پزشكيقانوني
ياشار كاظمي، وكيل انجمن حمايت از حقوق كودكان، كه رسيدگي به اين پرونده را به عهده گرفته است درباره پيگيريهاي قضايي در ارتباط با اين مورد به اعتماد ملي گفت: متاسفانه تاكنون پدر ابوالفضل به عنوان ولي براي اعلام شكايت اقدام نكرده، اين در حالي است كه با تماس بيمارستان او در جريان موضوع قرار گرفته بود و حتي براي ملاقات پسرش به بيمارستان رفت. اين مرد مدعي شد همسر سابقش به محض ديدن او به بهانهاي از بيمارستان خارج شده و تاكنون مراجعه نكرده است.
وي افزود: روز چهارشنبه بيستوسوم مردادماه در پيگري اين پرونده متوجه شديم داديار شعبه چهارم دادسراي منيريه به خاطر نبود دلايل كافي براي متهم قرار منع تعقيب صادر كرده است. اين در حالي بود كه در ابتدا با توجه به گزارش مامور كلانتري 115 رازي و بيمارستان، قرار بازداشت صادر شده بود.
اين وكيل ادامه داد: در هر صورت ولي قهري ابوالفضل پدرش است اما او هم براي شكايت گامي برنداشته است. در نهايت در روز شنبه بيستوششم نيز براي ادامه رسيدگي اقدام كرديم اما به ما اعلام شد كه انجمن حمايت از حقوق كودكان نميتواند شاكي باشد و صلاحيتي براي ورود به اين پرونده ندارد. سرانجام پس از جلسهاي كه به همين منظور در دادسرا برگزار شد، مقرر شد تا پرونده مورد رسيدگي قرار گيرد و من به عنوان مطلع به همراه مامور كلانتري 115 رازي ابوالفضل را براي تهيه گزارش به پزشكيقانون منتقل كنيم.
كاظمي با بيان اينكه ناپدري به هر دليل حق تاديب فرزند همسرش را ندارد، تاكيد كرد: متاسفانه در اين پرونده چون مادر ناچار است با همين مرد زندگي كند، مجبور به رضايت شد، اين در حالي است كه در اينگونه موارد دادستان و قاضي مربوطه بايد خود وارد عمل شوند و جسارت اين كار را داشته باشند، متاسفانه چون اين موارد به مسائل خانوادگي مربوط ميشود بايد جرم ثابت شود كه متاسفانه مادر بهعنوان شاهد حاضر به تشريح ماجرا نيست. بنابراين تكليف سرنوشت كودك آزارديده مبهم است!
آيا شانس زندگي خواهد داشت؟
ابوالفضل همچنان در بخش كودكان بيمارستان بهرامي بستري است. 20 روز است كه آسمان آبي محله شلوغ و همبازيهايش را نديده است. هنوز نميداند كه آيا هرگز در زندگي شانس راه رفتن، ديدن يا شنيدن دوباره را خواهد داشت! يا اينكه تا آخر زندگي بايد شخصي به عنوان پرستار زير دستانش را بگيرد يا اينكه روي صندلي چرخدار به اين طرف و آن طرف رود؛ آيا شانس زندگي دوباره را پيدا ميكند؟ زندگي همانند همه كودكان همسن و سالش! آيا مهر مادري و عاطفه پدري نصيبش ميشود!
در اين ميان انجمن حمايت از حقوق كودكان از تمام هموطنان خواست تا در صورت تمايل براي بازگشت دوباره ابوالفضل به زندگي و تسريع درمان، كمكهاي نقدي خود را به شمارهحساب 4277 بانك ملي واريز كرده يا با شماره تلفنهاي 88531114 يا 88735591 تماس گيرند.
انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------
------------
دوشنبه 28 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 135]