واضح آرشیو وب فارسی:خراسان: چه شگفت سرزميني است، كربلا
چه شگفت است داستان خلقت تو اي خاك مقدس و گلگون كربلا!
از همان روزي كه پروردگارت تو را در اين سراچه تركيب آفريد، گويي گل هستي ات را از خاكي ديگر سرشت، تو را آفريد و بر تمام سرزمين هاي ديگر برتري داد و تو از روز ازل، شان و حرمتي يافتي كه چشم تمام آسمانيان به تو دوخته شد تا رمز اين عزت و برتري را درك كنند و منتظر ماندند تا ببينند چرا چنين عزيزكرده هفت آسمان شده اي!
آسمانيان منتظر ماندند و چشم به راه. انتظار، انتظار و باز هم انتظار، تا اين كه سرانجام كاروان نور قدم به خاكت گذاشت.
وقتي كاروان حسين(ع) در زمين نينوايي ات خيمه برافراشت، وقتي آب به رويشان بسته شد، وقتي عطش و گرما كودكان حرم را بي تاب كرد و دل هاي كوچكشان را در طلب جرعه اي آب به لرزه واداشت. وقتي تا شب نهم محرم، از آن خيل انبوه همراهان اباعبدا...، تنها 72 يار صديق و باوفا باقي ماندند، وقتي امام حسين(ع) رو به يارانش فرمود: فردا روز شهادت است ، آسمانيان راز شگفت خلقت را دريافتند.
كربلا، امروز اگر نامي از تو باقي است، همه از بركت نام حسين(ع) است. مولايي كه به اذن خالقش خاك مقدس تو را براي خلق جان سوزترين، تلخ ترين و در عين حال باشكوه ترين تابلوي عالم برگزيد. امروز اگر با شنيدن نام تو اشك درچشمان هر مسلمان آزاده اي مي جوشد، به اين دليل است كه خون پاك اباعبدا... و يارانش ذره ذره وجودت را تطهير كرده است، چون علي اصغر روي دستان پدر بود كه تير دشمن بد طينت گلوي كوچكش را از هم دريد و خون پاكش خاكت را رنگين كرد، چون علمدار حسين(ع) كنار رود خروشان فرات، كه مهريه مادرش زهرا(س) بود، دست هايش را به آسمان بخشيد و چشمانش را به مهر كودكان برادر و جانش را در راه همه روان و هستي اش، حسين(ع).
كربلا، شان و مقام تو از تمام سرزمين ها بالا رفت، چون حسين، گل سرسبد خلقت، در دانه عشق الهي، كسي كه نام مقدسش بر تارك عرش اعلي زينت بخش طاق بلورين فردوس برين است، در گودال قتلگاه تو غسل شهادت كرد.
تو از عاشوراي حسيني، وادي عشق، لقب يافتي. تو عرصه ظهور پاك ترين، والاترين، برترين و ناب ترين عشق يك انسان خاكي به پروردگار آسمان ها شدي، تو سند و مدرك اين معامله زيبا شدي و خون پاك حسين(ع) مهر تاييدي شد بر سينه تو.
كربلا، تو به مقامي رسيدي كه نامت در عزاداري ها، در رديف نام مقدس حسين(ع) و ياران باوفايش برده مي شود. در هر ذكر و مجلس و محفلي، هر جا كه نامي از حسين(ع) است، نام تو نيز ورد زبان هاست.
تو در سايه لطف و رحمت اباعبدا... شرافتي يافتي كه تا ابد باقي است.
اما كربلا، نمي دانيم و نمي توانيم بفهميم كه سينه سخت و دل سنگي تو چگونه اين همه مصيبت و درد و رنج و بلا را ديد و تاب آورد و از هم نشكافت؟!
بگو كربلا! بگو كه در ظهر عاشورا چگونه ذره ذره هستي ات از هم جدا نشد و شكوه ات از سرنوشت تلخي كه برايت رقم خورده بود به آسمان بلند نشد، وقتي شمر با خنجري آبديده و بران قدم به گودي قتلگاه گذاشت.
زهره حريري باخدا/ دبير آموزش و پرورش
جمعه 20 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خراسان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 258]