واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: سرودههايي از شاعران براي غزه
در حال و هواي اين روزهاي خونين غزه و كشتار مردم بيدفاع توسط صهيونيستها، تعدادي از شاعران شعرهايي سرودهاند.
به گزارش ايسنا، متن اين شعرها در پي ميآيد:
***
پرنده شكل گرفت و پريد سمت بهار
پريد سمت فلشهاي رو به زيتونزار
پريد در كلماتي كه آفريده شدند
پرندهاي كه خودش را پرنده ديد اينبار
ولي كدام بهار و پرنده و پرواز
كدام وسعت آبي، كدام گشت و گذار
ولي پرنده در اينجا پرنده نيست، كه او
به هيأت شبح كودكيست توي غبار
و كودكي كه در اين شعر آفريده شده تويي
غريبهاي از لفظ زندگي بيزار
تويي كه گم شدهاي در خرابههاي خودت
تويي كه گم شدهاي خشتخشت در آوار
كجاي نقشه به دنبال خويش ميگردي
كجاي غربت دنيا كجاي خاك ديار
چه بوده نقش تو در بازي سياست يا
كجاست سهم تو جز مرگ و چند سنگ مزار
چقدر كودكيات را سياه بنويسد
چقدر بغض كند متن روزنامهنگار
شنيدن تو غمانگيز و ديدنت تلخ است
چقدر رد تو تكراري است در اخبار
هنوز كودكي و تشنه مثل زيتونها
خودت براي خودت ابر باش و گريه ببار
عباس رضايي
***
گلگون شده سرزمين زيتون، مادر
آغشته به خون، دست صهيون مادر
آوار و گلوله بال پروازش شد
اين كودك توست، غرق در خون، مادر
ابراهيم يوسفي
***
نه وطن ماند و نه مردم نه جهان پيدا بود
نه نگاهي كه پر از غربت زيتونها بود
آهن و خون شبي از مرگ فراهم كردند
كوچهها شعلهور اين شب بيفردا بود
*
آسمان خشك و زمين خشك و دقايق همه خشك
خشكتر چشم تو در هرولهي دريا بود
خاك و خاكستر و باروت تفاهم كردند
باز هم نوبت آتش زدن قانا بود
*
غزه كل ميزد با حنجرهاي بيروتي
كوچهها ملتهب از كوچ پرستوها بود
سينهها از نفس گرم سواران سرشار
دستها از خون دريا دريا دريا بود
*
كودكاني همه از نسل شتيلا ديدند
كه دلآزردهترين پيغمبر موسي بود
محمدحسين صفارزاده
***
در اين خاك مقدس دفن كردي باغ زيتون را
تو با چشم خودت ديدي لبالب غزه در خون را
تو با چشم خودت ديدي كه روح عشق را كشتند
الهي هيچ ليلايي نبيند داغ مجنون را
چه فرقي بود بين روز روشن با شب تاريك
كه زير شعلهي خورشيد حس كردي شبيخون را
ميان تلي از باروت و آتش طاقت آوردي
طبيبي نيست تا درمان كند اين زخم گلگون را
چنان وابستهات هستم كه در پاي تو ميريزم
شكوه كوه الوند و سروش شط كارون را
من از ويرانههاي دولت فرعون فهميدم
كه دست غيب ياري ميكند موسي و هارون را
دوباره در پناه آسمانها خانه ميسازيم
دوباره روي ايوان مينشاني ماه گردون را
سارا جلوداريان
***
پرندهها پر ميكشند
بادكنكها ميتركند
و كودكان ميميرند
كاشكي تفنگها هم ميمردند.
عليمحمد مؤدب
***
يك گوشه ميان اشكها، مادرها
يك گوشه، وداع دختران با سرها
اي غزه تكان مخور كه در آغوشت
خواباند تمامي علي اصغرها
***
هر چند به جاي آب، آتش بدهيد
هرگز نتوانيد به بادش بدهيد
در خاك، هزار لاله دارد غزه
چشمش نزنيد! و ان يكادش بدهيد
عارفه دهقاني
شنبه 14 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 72]