لطيفى: نسل ما بهتر از نسل حاضر بود

واضح آرشیو وب فارسی:ابرار: لطيفى: نسل ما بهتر از نسل حاضر بود
على لطيفى متولد شهرستان نير اردبيل است. او از جمله فوتباليست هايى است كه در دوران بازيگرى اش با بدشانسى مواجه شده و گرنه جاى پيشرفت بسيار زيادى داشت. بازيكنى كه در آدميرا واكر شماره ۱۰ را مى پوشد قطعاً توانايى هاى بسيار زيادى داشت اما روزگار با او سر سازگارى نداشته و به همين دليل نتوانست به آرزوهاى بزرگتر خود برسد.
• فوتبال را چه زمانى و از كجا شروع كرديد؟
- منزل ما در محله خزانه بخارايى بود كه زمين خاكى زيادى داشت. متأسفانه الان اكثر اين زمينها وجود ندارد چون در آنها خانه ساخته شده اما چندتايى زمين هست. ما در آنجا بازى مى كرديم. در دسته سوم نوجوانان در تيم بسيج خزانه بازى مى كردم. سال ۶۸ فوتبال باشگاهى را از بسيج خزانه شروع كردم. سال بعدش در نوجوانان استقلال بودم. بعد از آن به تيم جوانان بهمن رفتم و كار اصلى فوتبالم را شروع كردم در بهمن در تيم اميد و بزرگسالان باشگاه هم بازى مى كردم. بهمن اولين سال حضورش را تجربه مى كرد و ۲۲ بازيكن ملى پوش از جمله حميد استيلى، محمد خاكپور، نادر محمد خانى، سيد مهدى ابطحى، احمد سجادى، خداداد عزيزى و اصغر مديرروستا داشت كه از آن تيم ۵ نفر به جام جهانى رفتيم كه بعدها بازيكنان ديگرى هم به جمع ما اضافه شدند اما با اينها از روز اول بوديم و در جام جهانى ۹۸ فرانسه هم با هم بوديم. بعد از بهمن به استقلال و از آنجا به پاس رفتم كه به خاطر بازى هاى خوبم در پاس به آرزويم كه بازى در فوتبال اروپا بود، رسيدم و به آدميرا واكر اتريش رفتم. آن زمان آدميرا اسپانسر ايرانى نداشت اما بعد از آن خداداد ومهدى پاشازاده به اين تيم رفتند. بعد از آدميرا به پيكان رفتم و بعد از آن در ابومسلم بازى كردم و مجدداً به پيكان برگشتم كه در ليگ يك بود و قهرمان شديم و به ليگ برتر صعود كرديم كه همان سال يعنى سال ۸۵ از فوتبال خداحافظى كردم.
• فوتبال زمان شما با امروز چقدر متفاوت بود؟
- الان هم فوتباليستهاى خوبى داريم مثل على كريمى، مجتبى جبارى و ... دوره اى كه ما بوديم فوتبال يك حال وهواى ديگرى داشت. آن زمان درآمد خيلى كمتر بود اما عشق و علاقه بيشتر بود و بازيكنان بزرگترى هم بودند. بازيكنان الان را با دوره ما قياس كنيد. كريم باقرى را ببينيد كه در آن دوره چقدر قدرت داشت و الان در ۳۶ سالگى هم در اوج است. مثل كريم زياد بوده ،كريم از آن نسل آمده اما هنوز جانشينى برايش پيدا نشده است. البته جواد نكونام خوب كار كرده و بازيكن بزرگى است اما كريم خيلى بزرگ تر از كسانى است كه الان بازى مى كنند. خاكپور را ببينيد، ديگر هيچ وقت به لحاظ شخصيتى، بازى و تفكر بازيكنى مثل او نمى آيد. خاكپور الان به مرز ۴۰ سالگى رسيده است اما همين الان هم راحت مى تواند در ليگ برتر و حتى تيم ملى بازى كند چون خوب و سالم زندگى كرده است. الان مثل خداداد عزيزى داريم؟ نسل گذشته بسيار قوى تر از نسل امروز بود. الان پول زياد شده است. البته نسل قبل از ما هم بسيار بزرگ بود. بازيكنان بزرگى مثل ناصر محمدخانى، درخشان، محرمى، پيوس، پنجعلى، حميد عليدوستى و شاهرخ بيانى.
• با حضور پول در فوتبال چقدر موافق هستيد؟
- متأسفانه امروز در مطبوعات مى خوانم كه بعضى ها مى گويند پول نبايد داده شود. ما نمى توانيم براى فوتباليست و فوتبال سقف تعيين كنيم. فوتبال فراتر از ورزش شده است. وقتى مى بينيد يك رئيس جمهور مثل «كارلوس منم»" در آرژانتين براى رسيدن به محبوبيت دست به دامن فوتبال و مارادونا مى شود و ۳ ساعت در فرودگاه منتظر مارادونا مى ماند و به اهدافش هم مى رسد و با حداكثر آراء رئيس جمهور آرژانتين مى شود بايد بگوييم بحث فوتبال جدا از ورزشهاى ديگر است. منتهى ما مشكل اساسى كه در فوتبالمان داريم اين است كه راه خود را گم كرده ايم. ما بين آماتور و حرفه اى بودن مانده ايم. پول بسيار عالى بوده كه وارد فوتبال شده اما مشكل اساسى ما مديريت صحيح فوتبال است و مديرانى كه بتوانند اين پول را به نحو احسن به فوتبال و فوتباليست تزريق كنند تا بهترين بازدهى را داشته باشد كه البته راهكارهاى اساسى دارد اما اين مسأله و راه هايش را اميدوارم مديريت فوتبال در سطح كلان از تربيت بدنى و فدراسيون شروع و به باشگاه و فوتباليست ختم مى شود را به بهترين نحو انجام دهند. يكى از آن موارد اين است كه به فوتباليست برحسب توانايى و شايستگى هايش پول بدهيم نه به لحاظ حواشى فوتبال و بازيكنانى كه حواشى فوتبال را به بهترين شكل از آن خودشان كرده اند. آنها در مطبوعات و روزنامه ها اسم در كرده اند حالا با روابطى كه دارند از جمله با مطبوعات، مديران باشگاه ها و بالاتر از همه با دلالها بالاترين پول ها را مى گيرند كه بايد جلوى اين مسأله گرفته شود.
• دورانى كه در استقلال بودى چطور گذشت؟
- من دو سال و نيم در استقلال بودم كه در اين مدت قهرمانى ليگ آزادگان ، جام حذفى ، نايب قهرمانى ليگ و جام حذفى را به دست آورديم. در شروع كارم به خاطر شرايطى كه وجود داشت ۲ ، ۳ ماه در گلزنى دچار مشكل شدم اما با تمريناتى كه داشتم شرايط گلزنى را براى خودم مهيا كردم و بهترين گلزن استقلال در ليگ و جام حذفى شدم و در جام باشگاه هاى آسيا هم جزو بهترين گلزنان بودم. تيم بسيار خوبى داشتيم كه بيشتر رفاقت در آن حكمفرما بود تا ماديات، وقتى مى خواستم به استقلال بروم، پرسپوليس هم مرا مى خواست كه آقاى عابدينى با من صحبت كرد. آقاى عابدينى از مديران بسيار موفق در فوتبال ما بوده و در دوره او فوتبال و بازيكنان ما به اروپا راه پيدا كردند و در سطح بين المللى شناخته شدند. آقاى فتح الله زاده هم آن زمان در استقلال بود. وقتى با آقاى عابدينى صحبت كردم، گفت كه مى خواهد بالاترين پول باشگاه را به من بدهد. همان سال آقاى پروين هم به فوتبال برگشته بود. دوست داشتم به بهترين تيم بروم.آقاى عابدينى گفت ۱۲ ميليون به من مى دهد اما ماهيانه يك ميليون، من چون يك جا به پول نياز داشتم با فتح الله زاده صحبت كردم و استقلالى شدم. فتح الله زاده مدير بسيار خوب و موفقى بود و خيلى دوستش داشتم. تا روزى كه به اروپا رفتم ،در استقلال بودم و لحظه هاى شيرينى در اين تيم داشتم از جمله گلى كه در فينال جام حذفى زدم و قهرمان شديم. گل هايى كه در جام در جام آسيا زدم بسيار برايم خاطره انگيز بود. خاطره انگيزترين آن سفر با استقلال به عربستان براى بازى با الاتحاد در جام در جام آسيا بود كه به زيارت خانه خدا هم رفتيم.
• آن زمان با پورحيدرى هم خيلى مشكل داشتى؟
- مشكل من با پورحيدرى از زمان تيم ملى شروع شد. ما از جام جهانى برگشته بوديم و ايشان مربى تيم ملى شدند و بدون اينكه مرا آزمايش كنند مرا به تيم ملى دعوت نكردند. من در ۲۲ سالگى به جام جهانى رفتم كه تجربه بزرگى بود. به هر حال اين مشكلات به استقلال كشيده شد كه بعد از سكو موروخوف، آقاى پورحيدرى سرمربى استقلال شدند. در ۳ ، ۴ بازى اول مرا بازى ندادند اما وقتى تيم به مشكل خورد با تمريناتى كه داشتم از من استفاده كردند كه بعداً مشكل حل شد و قهرمان جام حذفى و ليگ شديم. گذشته ها گذشته، دوست دارم در مورد خاطرات شيرين صحبت كنم. دوست دارم از تجربيات ۲۰ ساله و راهكارهايى بگويم كه بازيكنان الان تصميمات درستى بگيرند و موفق باشند.
• اگر مى خواهيد راهكار بدهيد، براى عليرضا عباسفرد بگوييد كه چرا گل نمى زند.
- بازى عباسفرد را ديده ام. مشكل عباسفرد مشكل آرش برهانى هم بوده، مشكل مهاجمان ديگر در تيم هاى ديگر هم بوده است. اولين مشخصه مهاجم اعتماد به نفس است و اين اعتماد به نفس با تمرينات زياد و حتى بالاتر از آن مسأله روحى- روانى بدست مى آيد. اعتمادى كه بين مربى و او حاصل مى شود باعث مى شود بازدهى بازيكن بالا برود. اگر به رونالدو هم اعتماد و اطمينان از طريق مربى تزريق نشود، نمى تواند بازدهى بالايى داشته باشد. در اين زمينه با شناختى كه من از قلعه نويى و هوش او دارم مطمئن هستم مثل برهانى، عباسفرد هم مى تواند براى تيمش مثمرثمر باشد هرچند خصوصيات آنها خيلى فرق دارد اما به لحاظ روحى امير مشكل را حل مى كند چون توانش را دارد.
• دوران آدميرا واكر در اتريش چطور گذشت؟
- با آنها قرارداد ۳ ساله بستم. در بازى هاى دوستانه قبل از فصل آنقدر خوب كار كردم كه ۲ تيم ايتاليايى مرا مى خواستند وآدميرا قرار بود بدون اينكه برايش بازى كنم مرا ترانسفر كند. راپيدوين هم مرا مى خواست اما ۳ روز مانده بود بازى ها شروع شود كه با قهرمان چك بازى داشتيم و همسترينگ پاى من پاره شد و ۴ ماه از فوتبال دور ماندم. البته هيچ وقت نمى گفتم مرا ميلان ايتاليا مى خواهد. من به خاطر استيل فوتبالم و سبكى كه داشتم هميشه مورد توجه مربيان خارجى كه وارد ايران مى شدند قرار مى گرفتم. از ويه را گرفته تا مت كوويچ كه مرا براى آسيا به عنوان يار كمكى پرسپوليس بردند و ميلزكنى تايف كه از بهمن مرا به تيم ملى رساند. هانس كرانكل بزرگترين بازيكن تاريخ فوتبال اتريش و يكى از بزرگترين بازيكنان بارسلونا كه آقاى گل اروپا بوده مرا پسنديد و وارد آدميرا شدم. البته آن زمان و بعد از جام جهانى ۹۸ چندين پيشنهاد داشتم اما به خاطر شرايطم باشگاه بهمن موافقت نكرد كه من بروم و فوتبال من افت كرد. كسى كه مى خواست به اروپا برود به خاطر قرارداد با بهمن بايد در ليگ دسته ۲ ايران بازى مى كرد و همين مسأله باعث شد دچار مشكل روحى - روانى شدم اما با تلاش زياد و دوستان خوبى كه در مطبوعات داشتم و حمايت هايى كه از من داشتند به شرايط خوبم برگشتم. آدميرا واكر يك تيم صددرصد حرفه اى بود كه ۷ تا زمين و يك مجموعه كامل و حتى درياچه داشت .من به خاطر مصدوميت ۴ ماه از ميادين دور بودم اما وقتى برگشتم ۱۲ تا بازى براى تيم انجام داده و در تمام بازى ها با وجود باخت تيم جزو بهترين ها بودم . ۴ بار در تيم منتخب ليگ اتريش قرار گرفتم و داشتم به شرايط آمادگى برمى گشتم كه به خاطر شكستگى مچ پا مجبور شدم تا پايان فصل بيرون بمانم. آخر فصل دچار مسأله روحى شدم و به اجبار ۲ سال قراردادم را به خاطر مشكلات خودم و خانواده ام فسخ كردم. آن زمان آدميرا حاضر شد قراردادم را اضافه كند تا بمانم اما من مبلغ زيادى دادم تا رضايت بگيرم و برگردم . تبليغاتى كه به خاطر من در اتريش شد پيش از فصل در مورد هيچ بازيكنى نشده بود. آنها شماره ۱۰ را به من دادند. در فوتبال اروپا و دنيا شماره ۱۰ را به بهترين ها مى دهند. هنوز هم كسى از ايران اين شماره را در اروپا نگرفته است.
• بازگشت قلعه نويى به استقلال را چطور ارزيابى مى كنيد؟
- قبل از هر چيز بايد بگويم امير قلعه نويى مثل همه مربيان ديگر، نقاط ضعف و قوت دارد اما نقاط قوتش در مربيگرى بيشتر از نقاط ضعفش است. امير شرايط مربيگرى در ايران را بسيار خوب بلد است و به هر حال كارنامه اش نشان دهنده اين مسأله است اما در دوره اى كه تيم را قهرمان كرد به نظر من در كنار هوش مربيگرى قلعه نويى، مديريت باشگاه هم بسيار خوب كار كرد. آنها اين مسأله را با فرصت دادن به امير نشان دادند. مشكل اساسى مربيگرى در اين است كه قبلاً هم گفتم مديريت جاهايى ضعف نشان مى دهد. انديشه هاى يك مربى مثل فرگوسن و كاپلو اگر بخواهد پياده شود حداقل يك نيم فصل زمان مى خواهد و خيلى مواقع ديده ام مديران ما به خاطر فشار تماشاگر، مطبوعات و فوتبالى نبودن خودشان اين فرصت را به مربى نمى دهند تا افكارش را پياده كند و مربى ديگرى را مى آورند كه اين سرنوشت در اختيار مربى بعدى هم هست اما دوره اى كه امير قهرمان شد به او فرصت دادند و خود امير هم خوب مقاومت كرد. شايد اوايل فصل امسال هم هر مربى ديگرى به جز امير بود يا استعفا مى كرد يا از طرف مديريت كنار گذاشته مى شد اما امير به اين جهت خودش استعفا نكرد كه مى دانست اين تيم موفق مى شود و مديريت هم به خاطر اين امير را در دوره اى كه استقلال دچار بحران بود بركنار نكرد كه استقلال با امير قلعه نويى ۲ فصل قبل قهرمان شده و اين قهرمانى باعث شده بود كه امير بين تماشاگران به محبوبيت برسد.
• امسال هم امير مى تواند با استقلال قهرمان شود؟
- واقعيت اين است كه درشروع فصل احساس مى كردم پرسپوليس قهرمان مى شود و شانس بعدى را به سپاهان و البته ذوب آهن مى دادم. مس كرمان هم فكر مى كردم مى تواند مدعى باشد. استقلال را هم جزو مدعيان مى دانستم البته نه مدعى شماره يك. در واقع پرسپوليس را شماره يك مى دانستم اما حواشى باشگاه پرسپوليس باعث شده كه اين تيم از دور خارج شود و هر چقدر كه پرسپوليس دچار حاشيه شد استقلال به سمت موفقيت قدم برداشت. اين مسأله خيلى مهم است كه بايد مدنظر قرار گرفته شود. ۲ قطب اصلى فوتبال ما هميشه ۵۰ درصد موفقيت هايشان را مرهون عدم موفقيت تيم رقيب هستند. قلعه نويى زمانى استارت اين موفقيت را زد كه همه در دربى دور رفت، پرسپوليس را تيم پيروز مى دانستند و در آن بازى با وجود اينكه دربى مساوى شد امير قلعه نويى با تفكراتش افشين قطبى و پرسپوليس را شكست داد و از همان جا مدعى اصلى قهرمانى شد و البته با بيشتر شدن حاشيه هاى پرسپوليس و رفتن قطبى، استقلال بيشتر روحيه گرفت و اسب خودش را براى قهرمانى زين كرد. هر چند اعتقاد دارد پرسپوليس هنوز هم شانس قهرمانى دارد.
• حضور على دايى در تيم را چطور ارزيابى مى كنيد؟
- بايد يكسرى واقعيت ها را در نظر بگيريم. وقتى دايى مربى تيم ملى شد لطف بزرگى را به فوتبال ايران كرد. هر كسى جاى دايى بود با آن پيشينه و موفقيت ها و آبرويى كه در دوره بازيگرى جمع كرده بود اين پيشنهاد را قبول نمى كرد اما او با اعتماد به نفس بالايى كه دارد اين كار را قبول كرد. در واقع فدراسيون فوتبال بيشتر از على دايى از انتخاب دايى سود برد، تا اينكه دايى از حضور در تيم ملى سود ببرد. دايى با انتخاب شدنش در واقع نگاه هاى مردم را به تيم ملى برگرداند. نگاه هايى كه ساليان سال بود از تيم ملى برگشته بود. حتى تصور من اين است كه مردم بعد از صعود به جام جهانى ۲۰۰۶ و بازى در جام جهانى زياد با تيم ملى همراه نبودند و آن حماسه اى كه تيم ملى در جام جهانى ۹۸ آفريده و مردم را با فوتبال عجين كرده بود در هيچ دوره اى وجود نداشت. دايى با انتخاب شدنش نه در آن حدى كه در جام جهانى ۹۸ بود بلكه تا حدودى وهر چند كم مردم را با تيم ملى آشتى داد و به نتايج بازى هاى ملى حساس كرد.
• كادرفنى دايى را چطور مى بينيد؟
- على دايى نه دوره مربيگرى ديده نه كلاس رفته بلكه با اتمام دوره بازيگرى وارد مربيگرى در سايپا شد. البته تيمى كه خودش نبسته بود اما ذائقه خودش را در مربيگرى نشان داد و به همراه سايپا قهرمان شد به هر حال قبل از اينكه دايى با تيم ملى كارش را شروع كند كارنامه اى هر چند بسيار كوتاه اما بسيار روشن داشت. مربيانى كه چند دهه بود در فوتبال ايران حضور داشتند و دارند اما نتوانسته بودند تيم هاى خود را قهرمان كنند اما دايى تيمش را قهرمان كرد. دايى هر چيزى كه دارد از بازى در سطح بالاى فوتبال دنيا و اروپا به دست آورده است و به نظر من اين مسأله كه با مربيان بزرگى كار كرده بسيار بسيار مهم بود و على دايى با هوشى كه دارد و البته مديريتى كه دارد به لحاظ كار فنى مى توانيم نمره قبولى را در اين مدت به او بدهيم. البته مهمترين خصيصه دايى اين است كه انسان بسيار بسيار خوبى است. با وجود چهره تلخى كه دارد اما روح بزرگى دارد و انسان با گذشتى است. من نه به خاطر دوستى گذشته ام با وى اين حرف را مى زنم. كسى كه مرا مى شناسد مى داند هميشه حرف حق را مى زنم چه دوستم باشد چه دشمن ، كارهاى خوبى كه دايى مى كند خيلى ها از آن خبر ندارند و على دايى حسن بزرگش صداقت و صاف بودنش است و اينكه به كسى باج نمى دهد و اين نه به خاطر اينكه على دايى است و بازيكن بزرگى بوده بلكه به خاطر شخصيت خودش است چرا كه بازيكنان بزرگ ديگرى هم داشته ايم كه به خاطر كارهاى بسيار نازل و كوچك خودشان را حقير كردند و اين را كسى مى گويد (خودم) كه هميشه به خاطر مسائل حق و حقيقت در دوره بازيگرى ام مبارزه كردم و هيچ وقت به كسى باج ندادم. همه به من مى گويند در دوره فوتبالم با مديران و مربيان درگير بودم و اين به فوتبالم ضربه زده است. شايد ضربه زده باشد اما هيچ وقت بى ادب نبودم كه بيهوده دعوا كنم. هميشه وقتى با بزرگان در گير مى شدم كه حقم را نمى دادند، خيلى وقت ها به خاطر حق بقيه نيز درگير
مى شدم.
• شرايط تيم ملى راضى كننده است؟
- تيم ملى هم مثل هر تيمى نقاط ضعف و قوت دارد. از آقاى دايى انتقاد مى شود و كارشناسان و تعدادى از مطبوعاتى ها اعتقاد دارند وزن نيمكت تيم ملى سنگين نيست و آقاى دايى كمك هاى قوى ندارند كه در شرايط سخت كمكش كنند. به اعتقاد من همين است و در كنار اين عزيزان كه در تيم ملى هستند آقاى دايى بايد كمك هاى ديگرى را هم كه قوى و نامدار باشند، بياورد اما هيچ كس نمى تواند به على دايى اين مسأله را تحميل كند چرا كه اعتقاد دايى اين است و در صورت شكست يا پيروزى خودش جوابگو خواهد بود.
پس زمان نشان خواهد داد كه اين كار دايى و كارهاى ديگرش درست بوده يا غلط، هر چند على دايى كسى است كه به انتقادات سازنده تا حدى توجه دارد.
• تيم ملى به جام جهانى صعود مى كند؟
- در حال حاضر رفتن به جام جهانى با حضور ۴ تيم از آسيا و البته يك سهميه مشترك نمى تواند كار سختى باشد و تيم ما بايد به جام جهانى صعود كند اما اين مسأله كه ما حتماً به جام جهانى صعود كنيم، نبايد تيم ملى را از نقاط ضعف عجيبى كه دارد دور كند و بايد به فكر رفع اين نقطه ضعف هاى اساسى باشيم.
• چه ضعف هايى؟
- اساسى ترين ضعف ما ساختار دفاعى تيم است. توجه كنيد، ساختار دفاعى نه خط دفاعى؛ مشكل اساسى كه مى تواند حتى با پيش بينى هايى كه كارشناسان براى صعود راحت به جام جهانى كرده اند تيم را از جام جهانى محروم كند و حتى اگر صعود هم كنيم بى شك با اين ساختار دفاعى نمى توانيم موفقيتى را براى تيم ملى در جام جهانى متصور باشيم. البته مشكل اساسى ديگر نداشتن مهاجمى با خصوصيات خود على دايى در دوره بازيگرى البته در دوره اوجش است. يك مهاجم كلاسيك در نوك پيكان تيم ملى كه هم ساختار دفاعى تيم كه از نوك حمله شروع مى شود را به بهترين شكل و با جنگندگى انجام دهد و البته حفظ توپ كند و فضاسازى كند و هم وظيفه اصلى اش كه همان گلزنى است را در مواقع حساس و ضرورى انجام دهد. وحيد هاشميان اگر آماده باشد تا حدى مى تواند اين مشكل را حل كند.
• وضعيت تيم هاى ايران در ليگ قهرمانان آسيا را چطور ارزيابى مى كنيد؟
- تيم هاى ما هيچ شانسى براى قهرمانى در آسيا ندارند.
• چرا؟
- دليل اصلى اين مسأله نداشتن امكانات لازم براى تيم هاست. امكانات مالى، سخت افزار و نرم افزار كه متأسفانه ما فاقد آن هستيم. تيم هاى كره، ژاپن و حتى تيم هاى اماراتى و عربستان چه بازيكنانى را مى آورند و ما چه بازيكنانى را مى آوريم. اين مقايسه خيلى راحت است. آنها بازيكنان مطرح كشورهاى پيشرفته فوتبال را مى گيرند و ما كسانى را مى آوريم كه هيچ جاى دنيا آنها را نمى گيرند. متأسفانه با عدم آگاهى مديران باشگاه ها عده اى از آنها به دليل داشتن مدير برنامه هاى قوى به فوتبال ما تحميل مى شوند. يك نمونه موفق و در واقع يك استثنا، تيم سپاهان است كه هم در ليگ ايران و هم در آسيا موفق ظاهر شده است. با وجود اينكه من بسيارى از مديران را زير سؤال بردم بايد از مديران موفق هم ياد شود. آقاى ساكت در مجموع مدير موفقى بوده و بيشترين نقش را در قهرمانى هاى سپاهان داشته است. درايت آقاى ساكت اين تيم را به قهرمانى در ليگ برتر، قهرمانى در جام حذفى و نايب قهرمانى باشگاه هاى آسيا رسانده است. البته مديران موفق ديگرى نيز در فوتبال ما بوده اند. در عرصه باشگاهى نظير آقاى قريب كه با استقلال قهرمان شد، آقاى آجورلو كه با پاس به قهرمانى ايران رسيد، آقاى رضائيان و البته يك مدير موفق در عرصه بين المللى كه بازيكنان ما را به اعتماد به نفس بالا رساند و راهى اروپا كرد، امير عابدينى بود. حبيب كاشانى نيز مدير بسيار لايق و موفقى بوده است. كاشانى در كنار مديريت موفق، انسان بزرگوارى هم هست. يك نفر ديگر هم كه فوتبال و فدراسيون فوتبال ما را از حالت بسيارنامناسب و فاقد امكانات به فدراسيونى اصولى، سيستماتيك و البته قدرتمند و آينده نگر تبديل كرد، صفايى فراهانى بود. البته دادكان هم جزو مديران موفق و با لياقت بود كه تيم ملى را به جام جهانى ۲۰۰۶ برد.
• بازى منتخب گيلان مقابل تيم ۱۹۹۸ ايران چطور بود؟
- اين بازى قبل از اينكه يك مسابقه باشد يك دوستى عميق بين ورزشكاران و فوتباليست هاى گذشته بود و يك حركت جوانمردانه و انسانى براى مهرداد زهرى و ديگر هموطنان ما بود كه به خاطر مشكلات شخصى و غيرعمدى در زندان بودند و با جمع آورى اين مبلغ قابل توجه نه تنها زهرى بلكه هموطنان عزيز ديگرى كه خانواده هايشان چشم انتظار ديدارشان بودند به آغوش گرم خانواد ه هايشان برگشتند. البته براى خود ما هم ديدار از يكديگر بعد از مدت ها، تجديد شيرين ترين خاطره ها از جام جهانى ۱۹۹۸ و دوستى هاى بسيار شيرين و خوشايند بود و بانى اين كار دوست عزيزم و مدير موفق و لايقى چون آقاى حبيب كاشانى بود.
• سطح علمى مربيان ايران همراه با سطح روز دنياست؟
- به نظر من جز چند نفر از مربيان ما كه شايد ۱۰ درصد از كل مربيان ما را شامل شود بقيه مربيان از علم روز فوتبال دنيا عقب هستند و يك بدعت بسيار بد در ليگ و فوتبال ما اتفاق افتاده است و آن هم اين است كه متأسفانه چند مربى، دوره اى در تيم هاى ليگ برترى ما به خاطر روابطى كه دارند، مى چرخند. البته منظور من مربيانى هستند كه در اين چند ساله به هيچ عنوان كارنامه موفقى نداشته اند. عده اى از آنها با وصل شدن به مسائل مختلف و سياه بازى هايى كه دارند متأسفانه مديران ما را فريب داده و در تيم هاى باشگاهى مشغول به كار مى شوند. عده اى هم با لابى و كارهاى به دور از انسانيت و معرفت و در حالى كه ارزش هاى ورزشى و ورزشكارى را پايمال مى كنند در تيم ها مى چرخند. مربيان موفقى هم داريم مثل غلام حسين پيروانى، فيروز كريمى، على دايى، خداداد عزيزى و امير قلعه نويى. به شخصه مربيانى كه انسانيت و اعتقاداتشان را حفظ كنند دوست دارم. من عاشق صداقت مردانى چون محمد مايلى كهن،دكتر ذوالفقار نسب ، ناصر حجازى، مجيد جلالى و آدم هايى كه سالم هستند و با صداقت كار مى كنند، هستم.اميدوارم روزى برسد كه مديران ما عرصه را به مربيان جوانى نظير اصغر مديرروستا، محمد خاكپور، حميد استيلى، افشين پيروانى و... بدهند.
• حرف پايانى.
- فوتبال ما براى سلامتى خود نياز به افرادى همچون عادل فردوسى پور دارد كه با ساخت برنامه ۹۰ نقش تاريخى را در سلامتى فوتبال ما حداقل در عرصه داورى ايفا كرده است. واقعاً داوران ما هميشه سالم بوده اند اما اشتباهات داورى در گذشته و قبل از برنامه ۹۰ بسيار زياد بوده و داوران براى اشتباهاتشان هيچ تاوانى را نمى پرداختند. اميدوارم روزى برسد كه در فوتبال ما همانند ليگ هاى پيشرفته اروپايى، بازيكن، مدير ، مربى، سرپرست، داور و كليه كسانى كه در فوتبال حضور دارند بر حسب لياقت هايشان پيشرفت كنند نه به واسطه لابى گرى.
پنجشنبه 12 دي 1387

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ابرار]

[مشاهده در: www.abrarnews.com]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 75]