واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: شیعه و دیگر مذاهب(4)نتایج طریق تعقل در اسلام
نتیجهای كه از این رویه عاید تعلیمات عالیهی اسلام میشود این است كه:1. تعلیمات اسلامی كه در مجرای تعقل و استدلال منطقی آزاد قرار گرفته، نسبت به انسان با غریزهی تفكر فلسفی و تعقل استدلالی كه دارد قابل هضم است.2. طریقهی تعقل غیر از راه وحی مجرد، یك پشتوانهی دیگری است كه تعلیمات اسلامی را برای همیشه و نسبت به همه كس، زنده نگه میدارد و مقاصد این آیین پاك از دریچهی چشم استدلال پیوستهتر و تازه خواهد بود و باگشودن این راه، بعد از انقطاع وحی و پایان نبوت، دیگر تعلمیات دینی هرگز قیافهی ابهام و اجمال به خود نمیگیرد و در صف یادگارهای تاریخی و آثار باستانی در موزهها ذخیره نمیشود.برای اینكه به نتایج پراهمیت این روش روشن اسلام بهتر واقف شویم، باید پیجویی و كنجكاوی بیشتری در اطراف تعلیمات اسلامی انجام دهیم و مخصوصا دو مسئلهی «الوهیت» و «معادشناسی» اسلام را با دقت بیشتری مورد بررسی قرار دهیم.اسلام از هر دو راه وحی و تعقل خدای جهان را دارای علم و قدرت و حیات نامتناهی معرفی میكند كه جهان هستی در وجود و همهی شئون وجود خود مانند سایهای كه شاخص را دنبال میكند به هستی وی تكیه زده و دربرابر «غنای نامتناهی» وی «نیاز مطلق» است.در بیانات اهل بیت علیهمالسلام مسئله «تشبیه و تعطیل» با این بیان نفی شده است كه میفرمایند: خدا حیات دارد، نه مثل حیات ما، علم دارد، نه مثل علم ما، قدرت دارد، نه مثل قدرت ما و به همین ترتیب...و البته چنین هستی نامتناهی، یگانه بوده و بیشتر از یكی در این مورد تصور نخواهد داشت (1). و از همین نظر كه هر پدیدهای از اجزای محسوس یا غیرمحسوس جهان هستی و همچنین مجموعهی آنها در هستی محدود خود تكیه به هستی نامتناهی و غیرمحدود وی زده، او در هر زاویه از زوایای وجود اشیاء، موجود و مشهود میباشد. چه اگر موجودی از موجودات فرضا او را گم كرده و از دست بدهد مانند سایهای كه از جسم جدا شود، وجود خود را از دست داده، در تاریكی عدم و نیستی فرو میرود.برای اینكه عامهی مردم به افكار سادهی خود این حقایق را سوء تعبیر نكنند و قیمومت حقیقی الوهیت را نسبت به این عالم به شكل «حلول» و به نحو «اختلاط و امتزاج» وجودی كه مخصوص اجسام است فكر ننمایند، در بیانات اهل بیت علیهمالسلام این مسئله با نفی «تشبیه و تعطیل» بیان شده است كه میفرمایند: خدا حیات دارد، نه مثل حیات ما، علم دارد، نه مثل علم ما، قدرت دارد، نه مثل قدرت ما و به همین ترتیب...میتوان گفت: این كه كلمهی «الله اكبر» در اسلام به منزلهی شعار است، برای حفظ همین حقیقت است كه در اذهان مردم تغییر قیافه داده، به نحو حلول و اتحاد اخذ نشود و در نتیجه مقام الوهیت نامحدود و نامتناهی بودن خود را از دست ندهد، صورت ذهنی مقام الوهیت در افكار ما اگر به نحو حق و صواب هم جلوه كند، ذات پاك خداوندی از آن معنای محدودِ متناهی بزرگتر است.نظام هستی پیوسته در گردش است و به واسطهی ارتباط و اتحادی كه اشیاء میان خود دارند، نظام متقنی به وجود آمده و خداست كه این نظام را به دنبال ارتباطی كه در میان اشیاء حكمفرما كرده، به وجود آورده و در اثر آن هرچیز را به سوی مقاصد ویژهی خلقت خود سوق میدهد.روی همین اصل، قرآن كریم، با كمال صراحت لهجه میگوید: مقام الوهیت نامتناهی و به همه چیز محیط است و هرگز محدود و محاط نمیشود. (2) چنان كه ملك و حكومت مطلق از مختصات الوهیت است و هیچ شریكی در آفرینش و ایجاد و همچنین در تدبیر و ادارهی عالم و نیز در مصدریت حكم، ندارد. (3)قانون علت و معلول عمومی، اگر چه هستی اشیاء را به همدیگر ارتباط میدهد و معلول را در وجود خود نیازمند علت میكند- و معارف اسلامی نیز همین معنی را تصدیق دارد- ولی معارف اسلامی هرگز علل را در كار خودشان استقلال تام نمیدهد، بلكه خداست كه علت و معلول و رابطهی معلول به علت و تفوق علت بر معلول را به وجود آورده است و اوست كه فوق همه حكومت میكند.طریقهی تعقل غیر از راه وحی مجرد، یك پشتوانهی دیگری است كه تعلیمات اسلامی را برای همیشه و نسبت به همه كس، زنده نگه میدارد نظام هستی پیوسته در گردش است و به واسطهی ارتباط و اتحادی كه اشیاء میان خود دارند، نظام متقنی به وجود آمده و خداست كه این نظام را به دنبال ارتباطی كه در میان اشیاء حكمفرما كرده، به وجود آورده و در اثر آن هرچیز را به سوی مقاصد ویژهی خلقت خود سوق میدهد.همچنین زندگی اجتماعی بشر بدون یك سلسله احكام و مقرراتی قابل دوام نیست ولی به نظر اسلام تنها خداست _ عز و جل _ كه حكم وی مطاع است. زیرا مالكیت حقیقی از آن اوست و كسی جز او نمیتواند در آفریدههای او هیچگونه تصرف حكمی نماید، مگر با اذن او. پس هر حكمی را كه او صادر كرد یا حكم صادر شدهای را كه امضا نمود، واجبالقبول است و گرنه مردود خواهد بود. پیوند به: معنویت تشیع (3)
1) این مطلب از آیات قرآن و از كلمات امام اول شیعه امیرالمؤمنین به طور واضح قابل استفاده است و تا اندازهای در نشریه «شیعه» و در جلد 6 تفسیر «المیزان» بیان شده است.2) «الا انه بكل شئ محیط» آگاه باشید خدا به همه چیز احاطهی بیقید و شرط دارد (سورهی فصلت آیهی 54)3) «ذلكم الله ربكم خالق كل شئ لا اله الا هو» (سورهی مؤمن آیهی 62) منبع: معنویت تشیع نویسنده: علامه طباطبایی صص 35-37
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 574]