من خيلي بيكارم!

واضح آرشیو وب فارسی:خراسان: من خيلي بيكارم!
من با اين كه نه دزدم و نه قاتل! نه معتادم و نه سيگاري! رفتارهاي پر خطر و رفيق ناباب هم ندارم! مثبت مثبت كه نه ولي منفي مطلق هم نيستم! يك چيزي توي مايه هاي قابل اصلاح و تربيت!

از تموم بدي هاي دنيا همين زبون تند و تيز فلفلي رو دارم كه ديگه ياد گرفته ام چه جوري خفه اش كنم.

خوش تيپ كه چه عرض كنم تبليغ نشه ولي انصافا هر كي ديده گفته: ايول بدنساز!

ديگه براتون بگم اهل نزاع انفرادي و دسته جمعي نيستم كه هول برتون داره ولي اگه توفيق اجباري نصيبتون شد مطمئن باشين كه كم نميارم لااقل در حد سياهي لشكر هم كه شده گرد و خاك به پا مي كنم.

اين ها را خودم درباره خودم مي دانم اما از بيرون كه نگاه كنيد يعني از نظر ديگران من خيلي خوش خط هستم خيلي هم خوش زبان!

خيلي هم لايق براي مديريت هاي كلان در حد وزير! البته اين ها تعريف و تمجيد به حساب نيايد فقط دارم نقل قول مي كنم و نقل قول هم مثل آرزو بر جوانان عيب نيست!

به هر حال با وجود همه اين ها » من خيلي بيكار هستم«.

اين قدر بيكارم كه بعضي وقت ها فكر مي كنم دارم در يكي از اين كشورهاي اروپايي-آمريكايي كه شديدا دچار بحران اقتصادي شده اند زندگي مي كنم! همان جا كه نرخ بيكاري حسابي زده بالا و تا يكي پيدا نشه پارتي و مسئول مستقيم سر كار رفتن آدم نشه ممكنه كه ارزش هاي والاي انساني، خلاقيت در كار يا نمي دانم حرفه اي بودن و مفيد بودن به درد بخورد و مفيد بودن بتونه كاري بكنه!

باور كنيد از اين كه اين قدر بيكارم و الكي دارم به اين و اون گير مي دم خودم هم خسته شده ام و به قول شاعر انسانم آرزوست!

همون انسان كوري كه توي روز روشن چراغ به دست گرفت تا شايد اگه خودش به علت نابينايي نمي تونه پيداش كنه اون آدمه مراقب باشه و با كوره تصادف انساني نكنه!

خودم از اين كلمه اختراعي خودم خيلي خوشم آمده و تازگي ها توي ذهنم خيلي باهاش بازي مي كنم! منظورم (تصادف انسانيه)

يعني تصادفا دو نفر انسان آدم نما يا بر عكس آدم انسان نما به پست همديگر برمي خورن و حكما كلي ماجرا براشون پيشامد مي كند.

مثلا ممكنه همين طوري بر اثر تصادف انساني سال هاي سال رفيق گرمابه و گلستان هم بشن! يا اين كه بر اثر همين تصادف انساني توي يك كلاس يك دانشگاه يا حتي يك رشته قبول بشن يا در يك اداره و كارخانه و شركت مشغول به كار بشن!

يا اين كه خدا را چه ديدي بلكه همين تصادف انساني باعث بشه با همديگه ازدواج كنن يا برعكس بعد از سال ها كه از ازدواجشون گذشت همين تصادف انساني باعث جدايي و متاركه آن ها بشه!

به هر حال من هنوز خيلي بيكار هستم و از قديم هم گفتن كه آدم از بيكاري جادوگر مي شه يا شايد هم جاروگر! كه از بد روزگار من هيچ كدومشون نشدم! من اون قدر بيكارم كه مي شينم و الكي به اين و اون گير مي دم يا اين كه سري به عالم هپروت مي زنم با خودم منچ بازي مي كنم و خلاصه دست به هر كاري مي زنم تا از بيكاري دربيام و شايستگي هاي خودمو بروز بدم! مي دونم براي مشهور شدن ديگه دير شده اما دلم نمياد همين جوري عاطل و باطل بگردم و مثل يك موجود پاكتي و كم عيار منتظر تمام شدن زمان تاريخ مصرفم باشم!

گفتم كه به تصادفات انساني خيلي اعتقاد دارم و مي دونم كه بالاخره اين اتفاق بزرگ براي من هم خواهد افتاد حالا دير يا زود ولي مهم اينه من الان و در حال حاضر با وجود اين كه »خيلي بيكارم« ولي هنوز سرد و خاموش نشده ام.

مثلا تصور كنيد اگر قرار بود به جاي اين كه خيلي بيار باشم مي رفتم و رمال يا دستمال فروش يا خاله شادونه مي شدم چي مي شد؟

مطمئنا وقت براي اين همه فكر كردن نداشتم و آن وقت همه اش آرزو مي كردم كه اي كاش بيكار مي بودم به هر حال باوجود اين كه »من خيلي بيكار هستم« و دارد سال ها و لحظه هاي مفيد بودنم ثانيه ثانيه مي گذرد و داغش بر روي دلم يادگاري مي ماند ولي من هيچ كاري از دستم برنمي آيد لا اقل شما كه دستتون مي رسه يك فكري بكنيد، دستي بجنبانيد، آستيني بالا بزنيد حتما به وقتش جبران مي كنم! چي؟! .... شما هم بيكاريد؟ البته قابل پيش بيني بود چون آدم بايد خيلي بيكار باشد كه بشيند اين جور چيزها را بخواند!!
پنجشنبه 5 دي 1387

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خراسان]

[مشاهده در: www.khorasannews.com]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 165]