هادي شكوري در گفت وگو با مردم سالاري: فقط استقلال مي تواند مانع قهرماني ما شود!

واضح آرشیو وب فارسی:مردم سالاری: هادي شكوري در گفت وگو با مردم سالاري: فقط استقلال مي تواند مانع قهرماني ما شود!
شرايط اين روزهاي تيم استقلال مانند اول فصل نيست و آبي پوشان پايتخت حالا به يكي از مدعيان اصلي كسب عنوان قهرماني تبديل شده اند. حضور استقلال در بالاي جدول و افزايش شانس اين تيم براي رسيدن به مقام قهرماني نيم فصل اول ليگ برتر هشتم دلايل زيادي دارد كه در اين بين نقش خط دفاعي و مدافعان آبي پوش قابل توجه است. يكي از مردان دفاعي استقلال كه با آمدن خود استحكام خاصي به خط دفاعي تيمش بخشيده، «هادي شكوري» مدافع بلند قامت و مطمئن استقلال است. بازيكني كه اگر چه در تمام بازي هاي تيمش به ميدان نرفته، اما امير قلعه نويي روي او حساب ويژه اي باز كرده است. پس از بازي استقلال مقابل سايپا فرصتي دست داد تا با شكوري گفت وگويي انجام دهيم و از مدافع سابق پاس و العربي قطر بخواهيم در مورد استقلال، تيم ملي و برنامه هايش با ما سخن بگويد كه مشروح اين گفت وشنود چنين شد.
فكر مي كردي سايپا را آن هم پس از سه سال شكست دهيد؟
خيلي اميدوار بودم و البته تقريبا اطمينان داشتم. چرا كه استقلال شرايط مطلوبي دارد و كمتر تيمي حريف ما آن هم در ورزشگاه آزادي مي شود.
اما بازي چندان خوبي نبود و فقط دو گل داشت.
درست است كه در نيمه اول بازي خوبي را شاهد نبوديم، اما ديديد كه در نيمه دوم شرايط مسابقه دگرگون شد و دو تيم فوتبال زيبايي را به نمايش گذاشتند.
و البته اگر ميرزاپور نبود، نتيجه بازي به سود استقلال نمي شد.
نه، اين را قبول ندارم. شما ديديد كه استقلال در نيمه دوم خيلي حمله كرد و البته روي برنامه هم به گل رسيد. بنابراين نمي توان شانس را در اين برد دخيل دانست.
سايپا چي؟ آنها هم موقعيت هاي زيادي داشتند و حتي مي توانستند بازي را به تساوي بكشانند.
سايپا هم خوب بود و در ادامه روند رو به رشد خود بازي پاياپايي را مقابل استقلال انجام داد. اما ما بهتر بوديم و به حقمان هم رسيديم.
به اين ترتيب خاطره شكست هاي سه فصل قبل استقلال برابر سايپا كه حتي قهرماني را از استقلال گرفت از اذهان هواداران پاك شد.
گذشته ها را بايد فراموش كرد و حال و آينده را در نظر داشت. استقلال در آن سال ها هم مي توانست قهرمان شود و باخت مقابل سايپا دليل اصلي دور ماندن از قهرماني نبود. يعني استقلال دو سه فصل گذشته به خودش باخت و نتيجه اش را هم ديد.
چرا در اين ديدار بازي نكردي؟
صلاح مربيان و خصوصا اميرخان اين بود كه بازي نكنم. البته مقداري هم مشكل مصدوميت داشتم كه فرصت حضور در تركيب ثابت تيم را از من گرفت.
راستي، اين قضيه كري خواني قبل از بازي استقلال مقابل سايپا به نظرت چه دليلي دارد؟
بالاخره سايپا از تيم هاي خوب ايران است كه سابقه قهرماني در ليگ هاي گذشته و همچنين ليگ برتر را هم دارد. به نظرم مسابقه با سايپا نوعي داربي است و به همين دليل براي هر دو تيم اهميت دارد. هر چند كه همه بازي هاي ليگ مهم هستند.
با اين حال علت اصلي حساسيت اين بازي مسائل موجود بين علي دايي و امير قلعه نويي است.
نه، چون اولا اينكه دايي سرمربي سايپا نيست و عضو هيات مديره اين باشگاه است. ثانيا، ديديد كه چندي پيش هر دو با هم آشتي كردند و كدورت ها را كنار گذاشتند. هر چند كه كدورتي هم در كار نبود و فقط اندكي سو»تفاهم بين اين دو وجود داشت كه خوشبختانه برطرف شد.
حالا مي خواهيم كمي به عقب برگرديم. اصلا چي شد كه به استقلال آمدي؟ آيا واقعا استقلالي هستي؟
در فوتبال حرفه اي چنين مسائلي مهم نيست و اصلا خريدار ندارد ممكن است هر لحظه يك بازيكن تصميم اش عوض شود و به تيم ديگر و حتي تيم رقيب برود.
به همين دليل اين سوال را پرسيديم. چون تو از دو سه فصل پيش تاكنون دائما در حال حضور به استقلال يا پرسپوليس بودي.
اين كه مشكلي نيست. من از چند سال قبل در انديشه حضور در يكي از اين دو تيم بودم. اما هيچ وقت شرايط آن مهيا نشد. فكر مي كنم بازي در يكي از دو تيم استقلال يا پرسپوليس به گذشت زمان نياز دارد.
اما تو پرسپوليس را بيشتر دوست داشتي درست است؟
از كجا مي دانيد؟
به خاطر اين كه پدرت يك پرسپوليسي متعصب است و شنيده ايم كه حتي مانع حضورت در استقلا ل شده بود.
بله، زماني كه مي خواستم به استقلال بروم، پدرم مخالفت مي كرد و مي گفت بايد پرسپوليسي شوي. حتي يك بار هم تا نزديكي هاي عقد قرارداد با استقلال پيش رفتم كه پدرم مانع انجام اين كار شد. اما الان او هم طرفدار پروپاقرص استقلال است و حتي براي ديدن بازي هاي استقلال به ورزشگاه مي آيد.
شايد مجبور به اين كار است و مثلا اگر تو فصل بعد به پرسپوليس بروي، باز هم به طرفداري اش از اين تيم ادامه دهد.
شايد. اما هر چه هست، الان از تيم پسرش حمايت مي كند و البته حامي من هم هست.
يكي ديگر از دلايل حضور تو در استقلال اين بود كه قلعه نويي به تو اعتقاد خاصي داشت. درست است؟
بله و من از ايشان ممنونم. حتي زماني كه من در استقلال نبودم، اميرخان بازي هاي من را دنبال و مرا به تيم ملي دعوت مي كرد. در مجموع به بازي من آشنايي و البته اعتقاد داشته و دارد.
و حضور مجدد وي در استقلال بهترين فرصت برايت بود تا استقلالي شوي.
همين طور است. بعد از اينكه از قطر بازگشتم و وقتي ديدم اميرخان سرمربي استقلال شد، بلا فاصله به پيشنهاد اين باشگاه پاسخ مثبت دادم. چون فكر مي كردم ممكن است ديگر اين فرصت برايم ايجاد نشود.
يعني اين قدر به نظر قلعه نويي احترام مي گذاري؟
بله. فكر مي كنم اگر قلعه نويي سرمربي استقلال نمي شد، آن وقت با وسواس بيشتري تصميم مي گرفتم. طبيعي است وقتي يك مربي به يك بازيكن اعتقاد دارد، آن بازيكن بهتر تصميم مي گيرد. من در مجموع با اميرخان راحت هستم.
پس چرا الان مدافع فيكس استقلال نيستي؟
اين موضوع اصلا مهم نيست. يك مربي تفكراتي دارد كه برپايه آن تيمش را روانه ميدان مي كند. من كه نمي توانم براي سرمربي تيمم تصميم بگيرم و در كار او دخالت كنم.
مي گويي قلعه نويي به تو اعتقاد دارد و به همين دليل به استقلال آمدي. اما در برهه اي از زمان شما دو نفر در تيم ملي با هم مشكل پيدا كرديد. اين تناقض را چه طور حل مي كني؟
كدام تناقض؟ مشكل من با همايون شاهرخي بود كه آن زمان سرمربيگري تيم پاس را بر عهده داشت. اما با قلعه نويي هيچ گاه مشكل نداشته و ندارم.
قضيه تو و نصرتي با شاهرخي به دليل اين بود كه وي اعتقاد داشت شما خودتان را به مصدوميت زده ايد. درست است؟
بله. آن موقع من و نصرتي مقابل امارات مصدوم شديم. اما شاهرخي فكر مي كرد ما تمارض مي كنيم. در حالي كه من و محمد اهل اين حرف ها نيستيم و اصلا چه دليلي دارد كه اين كار را بكنيم؟
با اين حال آسيب ديدگي ات باعث شد جام ملت هاي آسيا در سال 2007 را از دست بدهي.
بله و متاسفانه در بدترين زمان ممكن مصدوم شدم. شايد اگر اين اتفاق رخ نمي داد، بازيكن فيكس تيم ملي در جام ملت ها مي شدم. اما مصدوميت اين فرصت را از من گرفت.
اين همان مصدوميتي بود كه باعث شد با شاهرخي مشكل پيدا كني؟
واقعا عجيب و حتي خنده دار است كه وي فكر مي كرد من و نصرتي خودمان را به مصدوميت زده ايم. اين قضايا به همراه آسيب ديدگي ام باعث شد روزهاي سختي را پشت سر بگذارم و حتي نمي دانستم بايد چه كار كنم.
در اين زمان بود كه باشگاه العربي قطر پيشنهاد داد. چرا اين قدر سريع به اين پيشنهاد پاسخ مثبت دادي؟
چاره ديگري نداشتم و بايد از آن شرايط سخت و عذاب آور خلاص مي شدم. البته اين را هم بگويم كه چندان هم بي ميل نبودم بازي در يك تيم خارجي را تجربه كنم.
اما فوتبال قطر چندان به پيشرفت تو كمك نكرد.
اولا همانطور كه گفتم من براي خلاص شدن از آن شرايط پيشنهاد العربي را قبول كردم. ثانيا آن طور هم كه شما مي گوئيد نبود كه ليگ قطر به فوتبال من كمك نكرده باشد. من درست حضورم در فوتبال اين كشور با مهاجماني روبه رو شدم كه مهار آنها راحت نبود. ضمن اينكه من براي تيمم پنج گل هم به ثمر رساندم كه آمار بدي نيست.
پس چرا علي كريمي در السليسه موفق نبود؟
علي بعد از حضور نه چندان موفقش در بايرن مونيخ هم از نظر روحي و هم از جهت بدني شرايط خوبي نداشت و در خيلي از بازي هاي تيمش يا حضور نداشت يا به صورت بازيكن تعويضي وارد ميدان مي شد. با اين حال او هم چند گل براي تيمش زد و چندين پاس گل هم داد.
الان چي، به لژيونرشدن دوباره فكر مي كني؟
بله و اين بار مي خواهم بازي در اروپا را تجربه كنم. البته قبل از آن به درخشش در استقلال و بعد هم تيم ملي فكر مي كنم و اگر شرايط مهيا باشد دوست دارم به اروپا بروم.
حالا كه دوباره صحبت از استقلال شد، فكر مي كني استقلال بتواند قهرمان ليگ شود؟
ببينيد ما همه ابزارهاي قهرماني را در اختيار داريم. به نظر من فقط دو عامل مي تواند مانع قهرماني استقلال شود. يكي خودمان و ديگري اتفاقات غيرقابل پيش بيني و البته بدشانسي مثل مصدوميت بازيكنان.
اينكه خودتان مانع قهرماني استقلال مي شويد را توضيح مي دهي؟
يعني اينكه از استقلال واقعي فاصله بگيريم. تيم كنوني همان تيمي است كه همه انتظارش را داشتند. اول فصل وقتي هفدهم جدول بوديم، اين باور را داشتيم كه روز به روز بهتر خواهيم شد وديديد كه شديم. ما اگر حواسمان به استقلال باشد، هيچ تيمي جلودارمان نخواهد شد.
اما تا پايان فصل زمان زيادي مانده و ممكن است استقلال به سرنوشت دو فصل قبل كه در دو هفته پاياني قهرماني را به سايپا تقديم كرد، دچار شود.
بله و اين يعني اينكه استقلال به خودش باخت. اگر آن روزها استقلال امتيازات فراواني را از دست نمي داد و به خصوص در هفته هاي پاياني دچار حاشيه و كمبود روحيه نمي شد، قطعا جام قهرماني را كسب مي كرد. حالا هم صحبت من همين است و البته مطمئنم شرايط گذشته تكرار نخواهد شد.
با اين حال رقباي استقلال هم كم نيستند.
صددرصد همين طور است. پرسپوليس، پيكان و حتي ذوب آهن و سپاهان رقيبان اصلي ما هستند. اما اگر همين روند را ادامه دهيم، قهرماني مان دور از دسترس نخواهد بود.
نظرت راجع به ليگ و تفاوت آن نسبت به گذشته و زماني كه در تيم پاس بودي، چيست؟
ليگ امسال با فشردگي خاصي دنبال مي شود و سطح تيم ها به هم نزديك شده است به همين دليل كار براي همه به خصوص استقلال و پرسپوليس كه تماشاگران زيادي دارند، دشوارتر شده است.
همان تماشاگراني كه تا حدودي صبر و تحمل دارند.
متاسفانه هنوز در فوتبال ما اين فرهنگ جانيفتاده كه براي رسيدن به موفقيت بايد صبور بود. من وقتي در العربي قطر بودم، تيممان پشت سر هم مي باخت، اما مسوولان باشگاه قرارداد مربي مان را سه سال ديگر تمديد و حتي از او حمايت هم كردند. همين موضوع باعث مي شود يك مربي با آرامش به كارش ادامه دهد.
يعني اينكه گفته مي شود كشورهاي عربي در زمينه ورزش و خصوصا فوتبال بسيار كم طاقت هستند، صحت ندارد؟
نه و به نظر من آنها از خيلي مسائل از ما جلو ترند. البته شايد در برخي موارد كم طاقت باشند، اما در مجموع از ما حرفه اي ترند. در همين قطر بچه هاي 7-8 ساله را به كمپ فوتبال مي برند و همه نوع امكانات را در اختيارشان مي گذارند و چند سال بعد نتيجه آن را مي بينند.
به نظر يك بازيكن نه يك استقلالي، چرا در فوتبال ما با امثال قطبي اين طور برخورد مي شود؟
به خاطر اينكه تماشاگرانمان، مديرانمان، مطبوعات و همه و همه با يكي دو نتيجه ضعيف اعتراض خود را به بدترين شكل نشان مي دهند و با يكي دو باخت همه موفقيت ها را فراموش مي كنند. قطبي مربي بزرگي بود كه به هر حال ضعف هايي هم داشت. اما او بود كه پرسپوليس را بعد از سال ها قهرمان كرد. اما حالا چطور مي شود كه بي سر و صدا از ايران مي رود؟ مگر همين استقلال و قلعه نويي نبودند كه به خاطر دوم شدن در ليگ دو فصل قبل انواع و اقسام مشكلات را تحمل كردند.
اما قبول داري شرايط استقلال و پرسپوليس با همه تيم ها تفاوت دارد؟
بله، ولي مگر تيم بارسلونا سال گذشته چهارم ليگ اسپانيا نشد. اما امسال صدرنشين است؟ چون به سرمربي جوان اين تيم بها دادند و از او حمايت كردند. جالب اينكه مردم و مسوولان بايد به خاطر موفقيت هاي استقلال و پرسپوليس از اين دو تيم حمايت كنند.
آخرين سوال ما اين است كه دلت براي بازي در تيم پاس تنگ نشده؟
من با پاس خاطرات خوبي دارم و هيچ وقت آن روزها را فراموش نمي كنم. الان هم هر وقت با استقلال به دستگردي مي روم تا تمرين كنم، آن خاطرات برايم تداعي مي شود و البته باز هم اين سوال در ذهنم نقش مي بندد كه چرا ديگر تيمي به نام پاس تهران وجود ندارد؟ اين ديگر چه شيوه اي است كه مسوولان ورزش در پيش گرفته اند. اگر قرار است ساير شهرها هم صاحب تيم شوند، خودشان بروند از پايه شروع كنند نه اينكه حاضري خور باشند.
شنبه 23 آذر 1387

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مردم سالاری]

[مشاهده در: www.mardomsalari.com]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 262]