واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: در جستجوي ناكجا آباد
![](http://www.ettelaat.com/new/newdata/2008/12/12-11/11-26-33.jpg)
فرار از منزل در ايران به رغم نبود آمارهاي مبتني بر شواهد تحقيقاتي درخصوص بروز اين پديده، داراي اهميت ويژهاي از ديدگاه مردم و سياستگذاران فرهنگي و اجتماعي و سلامت جامعه است.
عوارض فرار از منزل در سه گروه كلي قابل طرح است: آسيبهاي جسمي و رواني زنان، پيامدهاي مربوط به خانواده و خساراتي كه جامعه متحمل ميشود، اعم از گسترش بيخانماني، بيبندوباري، اعتياد و غيره.
به هر حال باعنايت به اهميت نقش زنان و مادران در توسعه اجتماعي و اقتصادي جوامع، كمتوجهي به اقدامات مؤثر براي پيشگيري و كنترل پديده فرار زنان همسردار از منزل، فرد، خانواده و جامعه را به تناسب دچار عوارض كوتاهمدت و درازمدت بيشماري ميكند. برنامهريزي براي اقدامات موثر به منظور پيشگيري و كنترل پديده فرار زنان همسردار از منزل نيازمند اطلاع از عوامل موثر بر اين پديده و تعامل شبكه عليتي پيچيده زيستي، اجتماعي و رواني در سطح خانواده اصلي، خانواده همسر و جامعه است.
بررسي عوامل موثر بر فرار از منزل
اصطلاح خشونت عليه زنان به هر فعل خشونتآميز مبتني بر جنسيت مونث اطلاق ميشود.
كه منجر به آسيبديدگي يا رنج جسماني يا رواني يا جنسي ايشان ميشود يا ممكن است منتهي شود. خشونت نسبت به زنان معلول عوامل متعددي است. در اين باره محققان بر اهميت پدر سالاري، خشونت، تأثيرات نابرابري و دستيابي به منابع ارزشمند و اختلالات توزيعي منابع قدرت در خانواده و... اشاره كردهاند.
با جمعبندي علل خشونت نسبت به زنان در ديدگاههاي موجود ميتوان دو عامل را در اين باره دخيل دانست:
1 ـ ضعف پايگاه اجتماعي خانواده (ضعف دستيابي به منابع ارزشمند فرهنگي اقتصادي و سازماني)
2 ـ نابرابري جنسي در دستيابي به منابع مذكور توزيع جمعيت در مواضع مختلف اجتماعي حاصل نوعي نابرابري است. اين نابرابريها منبع تعارضات جنسيتي و فرهنگي است و در صورت فراهمبودن شرايط به آساني تبديل به خشونتهاي مختلف ميشود.
ضعف شبكه حمايت اجتماعي
ضعف شبكه حمايت اجتماعي در سوق دادن زنان به فرار سهم بسياري دارد. بررسي ضعف شبكه اجتماعي در دو بعد ساختاري و كاركرد قابل بررسي است. ابعاد كاركردي شبكه شامل انواع حمايت مادي، احساسي و عاطفي و مشورتي در ارتباط مستقيم با ويژگيهاي وفاق اجتماعي و تنظيم شبكه اجتماعي است. چنانكه فقدان و ضعف حمايت عاطفي و مادي در شبكه، حاصل ضعف وفاق اجتماعي است. ضعف حمايت اطلاعاتي و مشورتي در شبكه هم حاصل تنظيم اجتماعي شبكه است كه خود منجر به احساس بيهنجاري، بيگانگي و انزواي اجتماعي ميشود. ضعف ساختاري شبكه اجتماعي شامل اندازه محدود افراد شبكه و... است.
اختلالات هنجاري
يكي ديگر از عوامل مؤثر بر فرار زنان از منزل مشكلات هنجاري است. چنانكه تنظيمات اجتماعي به ويژه در بعد روابط گروهي زندگي زنان به خوبي صورت نميگيرد.
وجود تضادهاي هنجاري اين روابط بين گروهي را كاهش داده و موجب تضعيف بستگيهاي اجتماعي ميشود. علاوه بر تضاد هنجاري احساس بيهنجاري در ابعاد مختلف روابط بينگروهي، حمايت مشورتي و اطلاعاتي شبكه اجتماعي در بررسي ضعف كاركردي شبكه اجتماعي زنان قابل بحث است. هر دو صورت احساس تضاد هنجاري و بيهنجاري عمدتا محصول متغير اختلال هنجاري در سطح كلان اجتماعي است.
ويژگيها و بيماريهاي رواني
مطالعات نشان داده كه بسياري از زنان فراري از منزل دچار اختلالات و بيماريهاي رواني هستند كه ميتواند حاصل شرايط نامساعد زندگيشان باشد. اذيت و آزار به عنوان يك عامل كليدي باعث ايجاد انزواي اجتماعي، احساس درماندگي و بيقدرتي در زنان ميشود و آنان را به سوي فرار سوق ميدهد. زنان بيخانمان و فراري از منزل در معرض بحران غيراخلاقي شدن قرار ميگيرند كه وضعيتي روانشناختي است و در طي آن زنان دچار احساس درماندگي و بيگانگي شده و از خود و جامعه فاصله ميگيرند.
اعمال خشونت بر زنان عزت نفس آنان را مخدوش كرده و آرامش ذهني آنان را مختل ميكند، به طوري كه هم نياز به بستگي و اتكا به ديگران دارند و هم از سوي ديگر احساس يگانگي اجتماعي دارند.
عوامل بنا به اظهار خودشان
عوامل مؤثر فرار زنان از منزل به اظهار خود آنان عبارت اند از: حمايت نشدن از سوي خانواده اصلي از زن، بيتوجهي خانواده و بيعلاقگي خانواده به زن، مخالفت براي طلاق (داستان لباس و كفن سفيد)، سرزنش براي فداكاريهايي كه زن براي شوهرش انجام ميداده، اذيتهاي نامادري، نبود پذيرش و حمايت توسط خانواده زن در مقابل مشكلات به وجود آمده با شوهرش، نبود تمايل در خانواده شوهر و زن (هردو) براي نگهداري از او پس از زندانيشدن شوهر، درخواست پول توسط خانواده به هر نحو ممكن، كتك خوردن توسط پدر، آزار و اذيت شوهر و بيتوجهي او شامل مواردي از قبيل بداخلاقي و اذيت همسر، تهمتهاي نارواي شوهر، بدبين بودن نسبت به زن و زندانيكردن او در منزل، دخالتهاي خانواده شوهر، ازدواج اجباري و بيعلاقگي به شوهر، ابتلاي شوهر به بيماري رواني، خلافكاري شوهر، اجبار شوهر براي خودفروشي زن به منظور كسب درآمد و تحريك براي فرار از منزل از جانب دوستان.
تيپ نمونه زنان سابقه دار فرار از منزل اغلب جوان بوده و معمولا مدت زيادي از زمان ازدواج و اولين فرار آنان نگذشته است.
سطح تحصيلات اغلب زنان در سطوح زيرديپلم بوده و نشاندهنده سرمايههاي اندك فرهنگي آنان است.
اكثر زنان فراري خانهدار بوده و شغل سايرين نيز در شمار مشاغلي با منزلت، درآمد و سرمايه اندك سازماني است.
همسران اين زنان نيز داراي تحصيلات اندك، درآمد كم، ميزان بالاي بيكاري و مشاغلي با سرمايههاي سازماني اندك هستند. اكثر قريب به اتفاق زنان داراي سابقه فرار از منزل از دستيابي به منابع ارزشمند فرهنگي اقتصادي و اجتماعي محروماند.
زهرا ابوالحسن
* مددكار اجتماعي مركز مراقبت بعد از خروج اداره كل زندانهاي استان تهران
پنجشنبه 21 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 62]