واضح آرشیو وب فارسی:مهر: نامه مركز اسلامي هامبورگ به قاضي دادگاه فرانكفورت درباره كتكزدن زنان
درپي حكم قاضي دادگاه فرانكفورت كه در آن به استناد آيهاي از قرآن، كتكزدن زن توسط همسر مسلمان جايز شمرده شده ، رئيس مركز اسلامي هامبورگ طي نامهاي به قاضي اين دادگاه، با مردود شمردن اين حكم توضيحاتي در تفسير آيه 34 سوره نسا ارائه كرد .
به گزارش خبرگزاري مهر، در نامه سيد عباس قائم مقامي به قاضي دادگاه فرانكفورت آمده است : قرآن خود به صراحت تأكيد مي كند بخشي از آيات آن مفاهيم و معاني متعددي مي پذيرد كه همه آن مفاهيم مقصود اصلي نيست و براي دستيابي به مقصود اصلي بايد آنها را با در نظر گرفتن ساير آيات و با مكانيزمي خاص تفسير كرد . نكته قابل توجه اين است كه قرآن براي آنكه راه هرگونه سوء استفاده را ببندد هشدار مي دهد برخي از گمراهان كه در صدد توجيه رفتارهاي ناپسند خود هستند به ظاهر اين آيات استناد مي كنند حال آنكه استناد به ظاهر اين آيات موجب فساد و گمراهي خواهد شد .
قائم مقامي افزوده است: متأسفانه اين هشدار آشكار از سوي برخي مسلمانان و غيرمسلمانان مورد بي توجهي قرار گرفته و گويا اساساً چنين تصريحي در قرآن وجود ندارد . بي ترديد اگر مسئله تفسيرپذيري متون مقدس ناديده گرفته شود ظواهر همه متون مقدس اديان مختلف مي توانند حتي دستاويز خشونت و جنايت قرار گيرند .
در ادامه اين نامه آمده است: براساس آنچه كه گفته شد مبني بر تصريح قرآن بر تفسيرپذيري آيات خود، آيه اي كه در قرآن به آن براي توجيه كتك زدن زنان استناد مي شود از جمله آياتي است كه مورد اشاره خود قرآن قرار گرفته و عدم تفسير آن در نسبت با ساير آيات قرآن ، منشأ گمراهي و رفتارهاي نادرست خواهد شد .
وي تأكيد كرد: در اين آيه هيچ تصريحي بر كتك زدن نيست ، بلكه فقط در اين آيه از واژه "ضَرب" استفاده شده، اين واژه ( ضَرْب ) در قرآن حدود 10 بار به كار رفته كه معاني آن در همه جا يكسان نيست بلكه دست كم در قرآن براي آن 5 معناي متفاوت وجود دارد . قرار دادن و وضع كردن ، مقرر نمودن، چشم پوشي و ناديده گرفتن، روي برگرداندن و دوري گزيدن .
رئيس مركز اسلامي هامبورگ در بخش ديگري از نامه خود تصريح كرده است: اندكي تأمل در مفهوم اين آيه ، ترديدي باقي نمي گذارد كه "ضَرْب" در اين آيه نمي تواند و نبايد به مفهوم "كتك زدن" باشد . بلكه تنها مفهوم مناسب براي آن "اعراض كردن و دوري گزيدن" است .
قائم مقامي افزوده: موضوع اين آيات ، اختلافات زن و شوهر است و به طور خاص به مسئله ناديده گرفتن حقوق همسري ( زناشويي ) از سوي زن پرداخته و مي گويد : " و هرگاه از تضييع حقوق خود از سوي زنان نگران مي باشيد ، [ با آنان گفتگو كنيد و] آنان را پند و اندرز دهيد و [ اگر اثر نبخشيد ] در بستر مشترك ، از آنها فاصله بگيريد [ بدون آنكه بستر خواب خود را جدا كنيد و چنانكه باز اثر نبخشيد ] از آنان دوري گزينيد . و اگر چنانكه باز اثر نبخشيد و حق شما را ادا نكردند ، شما حق هيچگونه ستم و ظلمي را بر آنها نداريد ."
وي تأكيد كرده است: ملاحظه مي شود كه اگر به جاي دوري گزيدن از كتك زدن استفاده شود، هرگز با لحن آيه و ترتيب منطقي راه حلهاي ارائه شده هيچگونه تناسب و سازگاري ندارد . در حاليكه قرآن پس از عدم تأثير گفتگو و پند و اندرز دادن ، حتي به مردان، اجازه جدا كردن بستر خواب را هم نمي دهد و فقط به مرد توصيه مي كند براي اظهار ناراحتي و نشان دادن نگراني خود ، در بستر از او فاصله بگيرد ، حال چگونه مي توان پذيرفت كه در مرحله بعد ، كتك زدن را توصيه نمايد ؟ آيا منطقي اين نيست كه حتي اگر مي خواهد كتك زدن را توصيه كند بايد در مراحل ديگر باشد ؟
قائم مقامي در ادامه يادآور شد: بنابراين ترديدي وجود ندارد كه بايد در اينجا "ضرب" را به معناي "دوري گزيدن" دانست ، يعني پس از آنكه فاصله گرفتن در بستر خواب نيز تأثير لازم را در اعلام هشدار و اعتراض نداشت در اين صورت توصيه مي كند كه كاملاً از او كناره بگيرد و دوري بگزيند و اين " دوري گزيدن" مي تواند با جدا كردن كامل بستر خواب باشد كه بسيار منطقي تر مي نمايد و نيز مي تواند با خروج از منزل همراه باشد .
وي در تكميل صحبتهاي خود به آيه بعد اشاره كرده و يادآور شده است: در آيه بعد صورتي را پيش بيني مي كند كه باز اين شيوه ( يعني كناره گيري و فاصله گرفتن از زن ) نيز مؤثر واقع نشده، در اين صورت باز توصيه مي كند كه راه جدايي و طلاق طي نشود بلكه از ميان دو خانواده زن و مرد ، افراد مورد قبول ، مسئله را مورد بررسي قرار داده و بر اساس داوري و قضاوت آنان موضوع پايان پذيرد و از آنجا كه از اين پس بدليل شدت اختلاف زن و مرد ، آنان خودشان توانايي براي بازگرداندن دوستي و محبت به خانواده را ندارند ، از افراد مورد قبول خانواده هركدام خواسته براي بازگشت دوستي و محبت ميان آنان اقدام كنند .
قائم مقامي تصريح كرده است: مهمتر از همه ، اصل مهم در تفسير اينگونه آيات اين است كه بر اساس تصريح قرآن، اينگونه آيات بايد در پرتو آيات ديگري كه " آيات محكم " و صريح ناميده مي شوند تفسير شود . در تمام قرآن ، برتري مرد بر زن رد و بر يكساني شخصيت انساني آنان تأكيد شده است .
اصولاً قرآن ، هرگز نگاه جنسيتي به زن و مرد نداشته و نگاه يكسان و مشترك انسانيِ به هر دو دارد . از نظر قرآن ، جوهر و ماهيت زن و مرد يكي است و هر دو انسان هستند و در ماهيت و جوهر انساني انسان هيچ تفاوتي ميان افراد انسان نيست . نه جنسيت ( زن و مرد بودن ) و نه مليت ، و نه نژاد و نه دين و اعتقادات، هيچكدام در هويت و جوهر انساني ، تفاوتي و مزيت و يا نقصاني و كمبودي ايجاد نمي كند .
بنابراين هرگونه تفسير از آياتي از قرآن كه داري معانيِ چند گانه هستند بايد در تضاد و ناسازگاري با اصول و ديدگاههاي كلي قرآن نباشد و در غير اين صورت هرگز پذيرفته شده نيست و مصداق تفسيرهاي نادرستي است كه قرآن ، خود آنها را صريحاً رد كرده است .
حال چرا با اين همه دلايل روشن و با توجه به مفاهيم متعددي كه اين واژه در قرآن دارد ، از ميان اين همه معاني ، در اين آيه، معناي "كتك زدن" از سوي مترجمان قرآن ترجيح و برتري بخشيده شده است ، پرسش مهمي است كه بايد در جاي خود پاسخيابي كرد و شايد پاسخ آن را بايد در عواملي چون پاره اي فرهنگها و سنتهاي قومي مسلمانان و تأثير نگاه مردانه ( مذكر ) در تفسير متون مقدس جستجو كرد . چنانچه اين مسئله در رابطه با متون مقدس ساير اديان اگر بيشتر نباشد كمتر نيست.
اين واقعيت وجود دارد كه متأسفانه در طول تاريخ ، برخي از فرهنگها و ارزشهاي جوامع مسلمان با تفسيرهاي اسلامي آميخته شده و ما بارها از ضرورت تفكيك و پالايش آنها از يكديگر سخن گفته ايم و يكي از اين ويژگيهاي منفي و نادرست فرهنگي كه در ميان جوامع نخستين مسلمان وجود داشته و به عنوان فرهنگ غالب و مسلط در عصر نزول قرآن و ظهور اسلام بوده و خود را به تفسيرهاي اسلامي تحميل كرده "فرهنگ مردانه" است. فرهنگ مردانه ، حتي از "فرهنگ مرد سالار" نيز وضعيت بدتري دارد و زن را در تحت سلطه مرد مي داند.
قائم مقامي تصريح كرده است: اساساً يكي از مهمترين و اصلي ترين رسالتهاي اسلام و قرآن مبارزه با همين فرهنگ بود كه قرآن آن را "فرهنگ جاهليت" يعني فرهنگ "عقلانيت ستيز" مي نامد .
سه شنبه 12 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 291]