منتقدان و مردم از سريال «يوسف» پيامبر مي گويند

واضح آرشیو وب فارسی:خراسان: منتقدان و مردم از سريال «يوسف» پيامبر مي گويند
ضيغمي يك منتقد سينما با اشاره به اين كه فقط توانسته قسمت هايي از اين سريال را به دليل مشغله كاري ببيند، مي گويد: از نقاط قوت اين سريال مي توان بيشتر در زمينه ساخت دكور، طراحي لباس، گريم بازيگران اشاره كرد.مهدي ارجمند ضمن بيان انتقادهايي به اين سريال مي افزايد: در زمينه داستان پردازي انتقادهايي وجود دارد كه به فيلم نامه بر مي گردد.وي اظهار مي كند: در بخش هايي از سريال ديالوگ هاي طولاني و خسته كننده دارد كه احساس مي شود احتياج به درام پردازي و تصوير نگاري بيشتر به جاي ديالوگ و حرافي دارد.اين منتقد با بيان اين كه قسمت هايي از اين سريال بدون تنش است، عنوان مي كند: اگر به جاي شخصيت حضرت يوسف مصطفي زماني هنرپيشه اي كه از نظر زيبايي و جذابيت هاي صوري و ظاهري جذاب تر باشد انتخاب مي شد بهتر بود.

وي بيان مي كند: در سريال هاي تاريخي كه در تلويزيون ساخته مي شود بيشتر انرژي صرف دكورها و طراحي لباس مي شود و شخصيت پردازي در سريال ها كم رنگ است.اين منتقد با اشاره به اين كه سريال يوسف پيامبر حالتي روايتي از طريق كلام را دارد، عنوان مي كند: هر چند كه شاهد بازي هاي به نسبت تخت در سريال هستيم ولي شخصيت زليخا به خاطر حالت روحي كه متغير مي شود تخت نيست ولي در نقش يوسف بازي تخت و مشهود است.اين منتقد ضمن ابراز تأسف از متون ارائه شده، بيان مي كند: متوني كه نوشته مي شود حالتي كتابي دارد و اجراي كتابي كلام خود به خود به كار لطمه وارد مي كند. به همين دليل بازيگر نمي تواند وارد بعد سوم شخصيتي شود.ارجمند اذعان مي كند: نويسنده بايد به گونه اي متون را به نگارش درآورد كه بازيگر جا براي بازي داشته باشد و بتواند آن لايه زيرين و بخش پنهان متن را به زيبايي ارائه دهد.وي با بيان اين كه متوني كه نوشته مي شود براي بازيگر و تماشاگر امروزي نامانوس است، مي افزايد: تماشاگر فكر مي كند، بازيگر متني را از روي كتاب مي خواند و همين هم به تصنعي شدن بازي ها منجر مي شود و نيز باعث يكنواخت بازي كردن بازيگران مي شود.اين منتقد با اشاره به مخاطبان زياد اين سريال، اظهار مي كند: مردم مي پرسند كه چرا ما وقتي فيلم خارجي تماشا مي كنيم شاهد بازي هاي خوب و عالي هستيم ولي در بعضي فيلم هاي ايراني چرا اين قدر بازي ها يكنواخت و مصنوعي است.وي تصريح مي كند: البته ما يك سري محدوديت هايي براي ارائه شخصيت پردازي داريم كه وارد اين حريم ها نمي توانيم بشويم و بخشي هم به متون، انتخاب بازيگران و كارگرداني بر مي گردد.وي عنوان مي كند: به نظرم كارگردانان، بازيگرها را دسته بندي و براساس شخصيت هاي مثبت و منفي تقسيم كرده اند به همين خاطر كارهايمان كليشه اي مي شود.وي ادامه مي دهد: اگر در فيلمي شخصيت ها گاه مثبت، گاه منفي و گاه خاكستر مي شوند و همه ابعاد شخصيتي آن ها پرداخته شود بازي ها زنده و طبيعي به نظر مي رسد.ارجمند ضمن ابراز خرسندي از ساخت سريال هايي معنوي در كشور، خاطر نشان مي كند: سريال يوسف پيامبر سريالي مثبت و تأثير گذار است فقط مسئله فني و شخصيت پردازي كاراكترهاست كه به كار لطمه وارد كرده است.منتقد ديگري نيز مي گويد: سريال يوسف پيامبر از نظر امكانات صحنه در واقع پروداكشن و آكسوسوار و ... كه مي تواند به يك اثر جذابيت هاي بصري ببخشد جايگاه خوبي دارد و توانسته از اين منظر متناسب با سوژه و موضوع باشد.محمد تقي فهيم با اشاره به اين كه كشور ما در بخش هاي جلوه هاي ويژه از امكانات روز سينماي جهان استفاده مي كند مي افزايد: با توجه به كمبود امكانات روز سينماي ايران اين بازسازي سريال يوسف پيامبر كه شاهدش هستيم را نمي توان امتيازي كم به شمار آورد و از امتياز بالايي برخوردار است.وي با اشاره به اين كه از نظر موضوع و محتوا اين سريال بدون اشكال است، اظهار مي كند: سريال يوسف پيامبر قصه اي قرآني و منطبق با قصص قرآن كريم است. شايد متخصصين ديني بتوانند راجع به اين سريال بهتر نظر دهند.اين منتقد اظهار مي كند: كشمكش ها اولين عنصري است كه مي تواند روي مخاطب تأثير بگذارد. يوسف پيامبر از لحاظ دراماتيك كشمكش هاي ضعيفي دارد.فهيم تصريح مي كند: متأسفانه اين سريال فاقد شخصيت پردازي است يعني از آن حالت تختي بايد خارج مي شد و سمت و سو مي گرفت.اين منتقد سينما در ادامه سخنانش اظهار مي كند: يكي از نقاط ضعف سريال شخصيت پردازي است زيرا شخصيت ها فراز و فرود و زاويه ندارند و در حين نگارش بايد به برخي زوايا و جنبه هاي دراماتيك توجه بيشتري مي شد.وي انتخاب كتايون رياحي براي بازي در نقش زليخا را مثبت ارزيابي كرد و مي افزايد: به نظرم در مجموعه اثري در حد حضرت يوسف با اين امكانات مي توانست از بازيگران بهتري استفاده كند تا نياز مخاطب را برطرف كند.وي درباره انتخاب نقش يوسف پيامبر مي گويد: بازيگر نقش يوسف پيامبر را نمي پسندم. كارگردان مي بايست پيچش هاي يوسف پيامبر را به نمايش مي گذاشت و آن چه كه ارائه شده فاقد آن است.فهيم ادامه مي دهد: بازيگر نقش يوسف پيامبر در ظاهر، آن زيبايي و حسن مردانه را ندارد و سعي شده كه با تمهيدات و تغييراتي در ابرو و ريش بتوانند اين شخصيت را به تصوير درآورند. به نظرم بايد بازيگر ديگري انتخاب مي شد.وي تصريح مي كند: به طور كلي ساخت سريال هاي معنوي و ديني بهتر از نبودنش است به خصوص كساني كه در كشور تجربه اين كارها را دارند وارد اين عرصه شوند.منتقد ديگر نيز با اشاره به اين كه سريال يوسف پيامبر را تماشا نمي كند مي گويد: كاراكتر يوسف آدم را عصبي مي كند و به همه چيز غير يوسف پيامبر شبيه است زيرا يوسفي كه بايد زيبايي ملكوتي و آسماني داشته باشد نبايد اين گونه به تصوير كشيده مي شد.طهماسب صلح جو مي افزايد: زماني كه شاهد آن كاراكتر كودكي بوديم مي گفتند سوء تفاهم برانگيز است ولي به هيچ عنوان يوسف پيامبر آن عرفان ملكوتي را در چهره ندارد.اين منتقد عنوان مي كند: سريال يوسف پيامبر سريالي نيست كه گوشه اي از حق مطلب را ادا كند.وي تصريح مي كند: فيلمنامه اين سريال مضموني ديني دارد، مهم نوع اجرا و پرداخت داستان است. يك شهروند مي گويد: هر جمعه شب به اتفاق خانواده به تماشاي اين سريال مي نشينيم فكر مي كنم اكثر خانواده ها نيز به داستان اين سريال علاقه مند و بيننده يوسف پيامبر باشند.سميرا نيستاني با اشاره به اظهارنظرهاي بعضي از مردم در رابطه با انتخاب غلط شخصيت يوسف پيامبر مي افزايد: به نظر من زيبايي با قشنگي فرق زيادي دارد. حضرت يوسف زيباست شايد قشنگ نباشد ولي آن معصوميت و زيبايي در چهره او به عنوان يك پيامبر مشهود است.وي عنوان مي كند: كتايون رياحي تا حدي توانسته در ايفاي نقش زليخا موفق باشد ولي مصطفي زماني در نقش يوسف موفق نبوده است. اگر به جاي كتايون رياحي چهره ناشناسي براي اين نقش انتخاب مي شد ذهنيت كمي از ايفاي نقش هاي گذشته اش در مخاطب به وجود مي آمد و در ارائه نقش باورپذيرتر و موفق تر مي شد.وي تصريح مي كند: اگر همه دست اندركاران تلويزيوني براي ساخت تمامي قصص قرآني گام بردارند مي توانند آموزه هاي ديني و باورهاي مذهبي را در جامعه تقويت كنند زيرا به اندازه اي كه يك فيلم، سريال و يا مستند تأثير گذار است، كتاب نمي تواند مؤثر باشد.يك شهروند ديگر مي گويد: به گفته خود كارگردان اين سريال ما نبايد توقع داشته باشيم بانوان ايراني با ديدن يوزارسيف دست خودشان را ببرند. خسرو احمدي مي افزايد: شبيه سازي شخصيتي چون حضرت يوسف غير ممكن و محال است هر شخصيتي كه به عنوان پيامبر شبيه سازي اش مي كنند تنها به عنوان يك الگو مي تواند معرفي شود.وي ادامه مي دهد: هر كاراكتري، با هر زيبايي و جاذبه اي بخواهد نقش يوسف پيامبر را بازي كند به طور قطع حتي به شخصيت آن حضرت نيز نمي تواند نزديك شود.وي با اشاره به اين كه از نظر زيبا شناختي انتخاب درستي در شخصيت يوسف پيامبر صورت گرفته است، خاطر نشان مي كند: شخصي كه توانسته نظر كارگردان را جلب كند قطعا توانايي هاي خاصي داشته كه از ديدن بيننده و كارشناسان به دور است. وي مي افزايد: كارگردان حيثيت خودش را با انتخاب يك نقش زير سوال نمي برد.شهروندي ديگر نيز مي گويد: سينماي كشور ما نياز دارد كه وارد وقايع تاريخي و مذهبي شود و هر كه در اين زمينه كار مي كند قابل تقدير است.مهدي تسليمي مي افزايد: سريال يوسف پيامبر شروع خيلي بدي داشت و هم اكنون كه نيمي از آن پخش شده روند مطلوبي پيدا كرده است.وي اظهار مي كند: در اين سريال ما شاهد بازي هاي خوبي هستيم خانم كتايون رياحي، جهانبخش سلطاني، جعفر دهقان از جمله بازيگران اين سريال هستند كه بازي درخشاني داشتند.يك همشهري مي گويد: پخش يوسف پيامبر تلنگري است كه اگر ما اطلاعات كاملي درباره اين پيامبر نداريم درباره اش در قصص قرآني و كتب موجود در كشورمان تحقيق و پژوهش كنيم.غزال فروتن مي افزايد: آن تعاريفي كه در كتب موجود از شخصيت يوسف و زليخا و زيبايي شان شده بود ما در اين سريال نمي بينيم و انتخاب ها نادرست بوده است.وي اظهار مي كند: اگر كارگردان چهره اي زيبا و معصوم تر براي شخصيت يوسف پيامبر انتخاب مي كرد شايد به شخصيت حضرت يوسف با آن زيبايي توصيف شدني اش نزديك تر مي شد.وي تصريح مي كند: امكانات سينمايي كشور ما محدود است و ما نمي توانيم از كارگردان توقع داشته باشيم كه مانند كارگردانان هاليوودي با آن همه امكانات وسيع و گسترده سريال بسازد.وي ادامه مي دهد: گريم بازيگران بسيار بد و تصنعي است و خيلي كاراكترها را زشت به تصوير كشيده اند.وي مي افزايد: پوشاندن لباس هاي كلفت و ضخيم بر تن خانم هاي اين سريال در گرماي مصر باستان جاي تعجب دارد.
سه شنبه 12 آذر 1387

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خراسان]

[مشاهده در: www.khorasannews.com]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 111]