واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: كتاب انديشه - نگاه ايرانيان به فرهنگ خويش
كتاب انديشه - نگاه ايرانيان به فرهنگ خويش
حميدرضا دالوند: «مردمشناسي ايراني» نام كتابي است كه اين روزها روانه بازار شده است. اگرچه تاريخ تولد آن 1387 و زمان تأليف آن 1385 است ولي بايد گفت نه دو سال كه دو 100 سال هم از آن بگذرد خواندني است و طراوت خود را دارد. با كاغذ عالي و قلمي چشمنواز و صحافي شكيل و قطعي خوشدست فراهم آمده است. در اصل حاصل 26 نشست علمي و نقد كتاب مردمشناسي است كه به روايتي «حدود 70 نفر از پژوهشگران و اساتيد» در اين نشستها حضور داشتهاند (ص 7 اثر)، البته قرينهاي شگفتانگيز با «70 سال مردمشناسي در ايران» هم هست. هماهنگكننده و برگزاركننده نشستها پژوهشگر ارجمند عليرضا حسنزاده بوده كه كتاب به همت بلند ايشان نيز سامان نهايي يافته و به سرانجام رسيده است، دست مريزاد.
كتاب را به سه بخش: الف: پيشگفتار، ب: مقدمه، ج: نشستها ميتوان تقسيم كرد. پيشگفتار فرياد آقاي حسنزاده است كه پژواك رابطه عاطفي او با مردمشناسي ميباشد و برخورد متوليان مردمشناسي با نسل نو را باز ميتاباند. حكايت تلاشي سختكوشانه در نبرد بودن و نبودن. رقص شاعرانه قلمي به شكرانه پيروزي در اثبات نسل خويش.
«مقدمه» با نام «مقدمهاي بر مردمشناسي ايران» تحليل و برداشت نويسنده از روند تاريخي مردمشناسي ايران است كه در آن «مدل موجي» را بهكار ميگيرد و فعاليتهاي مردمشناسي ايران را در چهار موج: پيشگامان (موج اول)، پژوهشهاي ميداني (موج دوم)، معرفي نظامهاي نظري به كمك ترجمه (موج سوم)، تلفيق كار ميداني و نظام نظري(موج چهارم)، جاي ميدهد. از نظر او موج چهارم موجي تكامل يافتهتر است و خود دربردارنده طيفي از امواج با درجات: پررنگ، ميانرنگ و كمرنگ است. همچنين به نمايندگان هر يك از اين موجها، آثار برجسته آنها و گاه سخنگاه مطبوعاتي آنان نيز اشاره شده است.
چنانكه پيداست در اين تقسيمبندي، معيار «روششناسي» آثار بوده است. در نزديك به 700 صفحه باقيمانده اثر گفتوگوهايي درج شده است كه اگرچه محور آنها نقد يك كتاب با حضور نويسنده آن است ولي در حقيقت بهانهاي براي نقد حوزهاي از حوزههاي گسترده مردمشناسي ايران بوده است. از اينرو ميتوان گفت اثر ياد شده نوعي نقد از دوران و تصور خود از خود است.
اينكه ما در اين حوزه از دانش چه كردهايم، چه تواناييهايي داريم و در كجاي تاريخ مردمشناسي جهان ايستادهايم يا چه چالشها و افقهايي در پيش رو داريم؟ پرسشهاي بنيادين و مقدسي هستند كه شايد پس از 70سال مردمشناسي دولتي و 80 سال پژوهش ملتي وقت آن فرا رسيده باشد مطرح كنيم. براي حركت درست به سوي آينده ناگزير به پرسيدن اين پرسشها هستيم. كتاب يادشده به سهم خود ميتواند دستكم طرحكننده چنين پرسشهايي باشد. مطالب آن تلاش براي پاسخ به همين پرسشهاست. از اينرو در داوري آن بايد گفت درست يا نادرستي پاسخها چندان مهم نيست بلكه آنچه اهميت دارد جرأت طرح پرسشهاست و واداشتن اهل فن به انديشه و پرسشهاي نو. اگر كتاب همين يك پيامد خجسته را به بار آورد، بيگمان كاري ماندگار خواهد بود.
در مجموع ميتوان گفت: «مردمشناسي ايراني» خود مفهومي در خور انديشه است. اگرچه آفريننده اثر آن را براي معرفي پژوهشهاي ايرانيان در حوزههاي دانش Anthropology مطابق الگوهاي پذيرفته جهاني بهكار برده ولي نگارنده بر اين باور است «مردمشناسي ايراني» پديدهاي است مانند «مردمسالاري ايراني» كه خواهي نخواهي با الگوهاي پذيرفته جهاني آن متفاوت است. اين مفهوم ويژه ايرانيان است. روش آن، قلمروي آن، پژوهشگر آن، دستاوردهاي آن، تشكلهاي آن، نوشتههاي آن، همه و همه سرسوزني هم شده از شابلونهاي رسمي و استانداردهاي جهاني بيرون ميزند. پس، زيباترين نام براي توصيف و يادكرد اين دست فعاليتها در ايران است. به سخني ديگر، اگر جهان «انتروپولوژي» دارد ما هم در برابر «مردمشناسي ايراني» داريم، خوب يا بد مال خودمان است. در اينباره همين بس كه كتاب حاضر را گواه گيريم: اگر به همين 70 نفر ميگفتيم 70 مقاله پژوهشي استاندارد در اين حوزهها بنويسيد، بيگمان اين حجم مطلب فراهم نميآمد كه از آنها خواسته شد حرف بزنند. شايد همين كافي باشد تا به ژرفاي مفهوم «مردمشناسي ايراني» پي ببريم.
مردمشناسي ايراني
به كوشش: حسنزاده
نشر افكار و پژوهشكده مردمشناسي
1378
شمارگان: 2200 نسخه
قيمت : 11000 تومان
دوشنبه 11 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 72]