تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):سخن گفتن درباره حق، از سكوتى بر باطل بهتر است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815674187




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

آفرینش زن؛ تفاوت یا تبعیض، توازن یا تساوی، اصالت یا تبعیت؟


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: آفرینش زن؛ تفاوت یا تبعیض، توازن یا تساوی، اصالت یا تبعیت؟


پرسش هایی از این قبیل، از گذشته و چه بسا از آن هنگام که این دو آیت حق به مرحله ی تفکر و تعقل پا گذاشتند مطرح بوده و تا امروز که از یک طرف عصر پسامدرن و جهان فرا صنعت و عصر عقلانیت و فمینیزم افراطی است و از طرف دیگر عصر فتنه ها و شبهاتی است که برای یک کاسه کردن جهان و تشکیل دهکده ی جهانی و نظم نوین آن، همه ی مرزها در هم شکسته و همه ی آرمان ها و باورها با شبهه افکنی ها درو می شوند تا «غرب » باشد و «دین » نباشد، ادامه دارد.
ادیان نیوز> پدید آورنده : عبد المجید فلسفیان

1. آیا آفرینش زن بیان گر تبعیض در خلقت و برتری یکی بر دیگری است; یکی معیوب است و دیگری بدون عیب؟
2. آیا آفرینش زن اصالت نداشته و به تبع مرد و به خاطر او آفریده شده است؟
3. آیا در آغاز آفرینش، زن از دنده ی چپ مرد آفریده شده و جزیی ناچیز از وجود مرد است یا مستقل آفریده شده و خلقت او اصیل است؟
4. آیا زن و مرد در قوای دماغی و فیزیولوژی، امکانات و استعدادها مساوی هستند یا متوازن می باشند؟
5. آیا نقصان عقلی که در روایات به زن نسبت داده شده، عیب اوست یا بیان گر زیادی نیروهای دیگر او؟
6. آیا فضیلتی که در آیات قرآن کریم به مرد نسبت داده شده، علامت برتری اوست یا به معنای زیادی امکانات؟

پرسش هایی از این قبیل، از گذشته و چه بسا از آن هنگام که این دو آیت حق به مرحله ی تفکر و تعقل پا گذاشتند مطرح بوده و تا امروز که از یک طرف عصر پسامدرن و جهان فرا صنعت و عصر عقلانیت و فمینیزم افراطی است و از طرف دیگر عصر فتنه ها و شبهاتی است که برای یک کاسه کردن جهان و تشکیل دهکده ی جهانی و نظم نوین آن، همه ی مرزها در هم شکسته و همه ی آرمان ها و باورها با شبهه افکنی ها درو می شوند تا «غرب » باشد و «دین » نباشد، ادامه دارد.

آن جا که این گونه مباحث از حس کنجکاوی انسان بر می خیزد تا خود را بشناسد و به «قدر» و «اندازه » و ارزش دیگران واقف شود، این پرسش گری امری مقدس است، چرا که آدمی را به حرکت وا می دارد و فکر و عقل او را به کنکاش و سنجش فرا می خواند و با تامل و تدبر رو به رو می کند.

اگر طرح این مطالب از حس زیبای کنجکاوی و جست و جوگری الهام نگیرد، نشان از دل های لرزان و قلب های مریض و مضطربی دارد که ریب، تردید و شک وجود آن ها را فرا گرفته و یا قبل از طرح این مسایل خود، تقدیر دیگری دارند و اغراض و اهوا و امیالشان چیز دیگری است، در نتیجه آن چه می پرسند حق نیست که شبه ی حق است و باطلی است که ژست حق به خود گرفته است و دیگربه آن پرسش نمی گویند، بلکه آن ها را شبهه می نامند که امام علی (ع) فرموده اند: «سمیت الشبهة شبهة لانها تشبه الحق » . (1)

بنابراین باید به پرسش ها پاسخ مناسب و هماهنگ داد و ریشه های بروز شبهات را درمان کرد و زمینه های شکل گیری آن ها را از بین برد، که اهل شبهه افکنی به شهادت قرآن دو مرگ دارند; «فکر و قدر ثم قتل کیف قدر» (2)

«ثم قتل کیف قدر» ; در حالی که تقدیر کرده اند و غرض خاصی دارند، به این می اندیشند که با چه شبهه و سؤالی به اهداف خود برسند، که با این ترفند هم فکر خود را می میرانند و هم خود می میرند; هم مرگ فکر دارند و هم مرگ خود.

با بیان فوق (تفاوت پرسش و شبهه)، مشخص شد که هر کدام از شبهه و پرسش، به برخورد مناسب خود نیاز دارد; به پرسش باید پاسخ داد و شبهه را باید از ریشه مداوا کرد و خشکاند.

حال در ادامه به پاسخ گویی از پرسش های بالا می پردازیم و چنان چه توفیق رفیق باشد، در شماره های آینده به پرسش هایی در همین راستا پرداخته می شود و سعی می گردد که ترتیب منطقی و طبیعی بین آن ها رعایت شود تا ضمن جلوگیری از تکرار مخل، زمینه ی جمع بندی سریع و نتیجه گیری مناسب فراهم شود.

پرسش از اصل آفرینش انسان و در پی آن آفرینش زن و به بیانی دیگر پرسش از چگونگی آفرینش، از دیر باز توجه بشر را به خود معطوف داشته و هر کس شایسته ی فهم و فکر خود، با تکیه بر منابع اصیل یا بدون توجه به آن ها، پاسخی داده است. حق این است که انسان از آن جا که شاهد خلقت خود نبوده، از چگونگی پیدایش خود نیز عالم نیست و از آن جا که با اختیار خود آفریده نشده، بر هدف آفرینش واقف نیست. اما آدمی یقین دارد که خود، خود را نیافریده و او مصنوع و ساخته ی دست دیگری است و یقین دارد و یا می تواند به این علم و آگاهی برسد که صانع و خالق او موجودی باشعور و حکیم است که خلقتش خالی از غرض، هدف و حکمت نیست و اوست که می تواند آن چه را که انسان توان یادگیری آن را ندارد، به او تعلیم دهد; «و یعلمکم ما لم تکونوا تعلمون » ; (3) ، در نتیجه اوست که به این دو پرسش اصلی پاسخ می دهد.

قرآن کتابی است که خالق هستی در او تجلی یافته، بنابراین پر از گفت و گو از اصل آفرینش و به خصوص آفرینش انسان، گاهی از اصل خلقت انسان، گاهی از چگونگی خلقت و گاهی از مراحل خلقت و از قدر و اندازه ها و استعدادهای ما، از حالت ها، ضعف ها، قوت ها و وسوسه های ما سخن به میان آورده که خود به تحقیق وسیع و مستقلی نیاز دارد.

در آیات بسیار دیگری از هدف آفرینش انسان سخن به میان آمده: «افحسبتم انما خلقناکم عبثا و انکم الینا لاترجعون » (4) ; آیا گمان می کنید که ما شما را بدون هدف آفریدیم و شما به سوی ما بازگشتی ندارید. «ایحسب الانسان ان یترک سدی » (5) ; آیا انسان گمان می کند که بی هدف رها می شود. چنین آیات کوبنده ای گمان بی هدف و بیهوده بودن خلقت انسان را نفی می کند. در آیات دیگر نیز خداوند به مقصد و نهایت و هدفمندی انسان اشاره دارد که آدمی استمرار دارد تا به او باز گردد و با کدح و سعی و تلاش در صراط و راه قدم بردارد تا به مقامات پروردگارش نایل آید (6) ; این صراط و راه همان عبودیتی است که در این آیه به آن اشاره دارد; «ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون » .

آدمی باید از همه ی معبودها و معشوق ها آزاد شود و به عبودیت پروردگارش گردن بنهد. این عبودیت جز با معنویت و شناخت خود، خدا، هستی، انواع دعوت ها و سنجش آن ها و انتخاب «احد صمد» و عشق وافر به او میسور نخواهد بود.

بنابراین، وحی به این دو پرسش پاسخ تام و تمام می دهد و پرسش گر از آفرینش زن به این جواب می رسد که زن و مرد در انسان بودن مشترک اند و لفظ انسان به صورت مساوی به هر دو صدق می کند، لیکن از آن جا که زن در طول تاریخ بشر تحقیر شده و حتی در کتاب هایی که ریشه ی وحیانی دارند و متاسفانه مورد تحریف قرار گرفته اند، هم چون تورات و انجیل، به قدر و منزلت زن اجحاف می شود و مورد بی حرمتی قرار می گیرد.

در عصر نزول قرآن، یعنی عصر جاهلی، زن زنده به گور می شد تا سیاهی ننگ از چهره ی مردان زدوده شود. با توجه به این ویژگی های خاص، قرآن از آفرینش زن به گونه ای مستقل گفت و گو کرده است تا به شکل قاطع با همه ی نگرش های منفی به زن، مبارزه نماید و زن را تا حد واقعیت انسانی اش رفعت دهد و کرامت او را احیا نماید.

قرآن ابتدا یک اصل کلی جاری و ساری در هستی را مطرح می کند: «و من کل شی ء خلقنا زوجین لعلکم تذکرون » (7) از هر چیزی دو جفت آفریدیم، امید است که شما یادآور شوید و آگاه گردید. آدمی با دقت در هستی و فهم دو گونه ای بودن موجودات زنده اعم از گیاه، حیوان و انسان از دو حقیقت آگاه می شود:

1. هر چیز برای ادامه ی حیات و هستی خود به زوج و جفت نیاز دارد، جفتی که بدون آن ناتمام است. او برای رسیدن به کمال به زوج خود محتاج است. این نیاز طرفین به یکدیگر به ویژه انسان، برای رسیدن به اهداف عالی عبودیت و فلاح و رویش، امری محسوس و انکارناپذیر است.

2. حقیقت دوم این است که آفریننده ی این آفریده های زوج، خود باید از زوج داشتن مبرا و منزه باشد، چرا که زوج داشتن او نشانه ی نیاز و کسری او است، در حالی که خالق مطلق باید صمد و بی نیاز باشد و از زاد و ولد و تولید و تولد پاک باشد; «لم یکن له کفوا احد» . هیچ کس همتای او نیست و «لیس کمثله شی ء» و او شبیه هیچ چیز نیست. امام صادق (ع) نیز با همین آیه، بر بی همتایی و وحدانیت خداوند استدلال می کند. (8)

تا این جا نتیجه می گیریم که موجودات و از جمله انسان زوج آفریده شده اند، خداوند در آیات دیگر قرآن به این حقیقت تصریح می کند: «یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحدة و خلق منها زوجها» آیه هم به وحدت منشا آفرینش زن و مرد اشاره دارد، هم هدف این آفرینش را گوشزد می کند و هم از کیفیت رابطه ی زوجین و نیاز این دو به یک دیگر در گسترش و ادامه ی نسل سخن به میان می آورد.

«ناس » خطاب عام به همه ی انسان ها از هر جنس، نژاد، جغرافیا و فرهنگ است و «تقوی » که همان اطاعت است، به عبودیت منتهی می شود و به غایت هدف آفرینش اشاره دارد و وجه ربوبیت آفریننده ی انسان از نوع توجه خالق به انسان که بر اساس رویش و پرورش اوست و با لفظ «ربکم » آمده و وصف خالق بودن حق که همراه با ربوبیت اوست، چرایی تقوی و اطاعت را بیان می کند و «نفس واحدة » به وحدتی حقیقی نوع انسان اشاره دارد که همه ی «ناس » از یک حقیقت واحد آفریده شده اند و زوجین دو جنس متفاوت نیستند.

از این که آیه «نفس » را نکره آورده و آن را به وصف مؤنث واحده توصیف کرده و ضمیر مؤنث به آن برگردانده، همه ی این احتمال را تقویت می کند که نفس واحده را شخص «حضرت آدم (ع)» نگیریم، بلکه آن را حقیقتی واحد معنی کنیم و زوجش را از جنس آن بدانیم که وحدت حقیقی جنس زن و مرد را بیان می کند که هر دو از یک حقیقت نشات گرفته اند و آفرینش زن اصیل و مستقل است، نه تبعی و این گفته که زن از دنده ی چپ مرد آفریده شده و موجودی تبعی است، آن طور که از تورات تحریف شده نقل می شود، (9) درست نیست و کلام معصومین (ع) نیز آن را طرد می کند و این است که زن زوج مرد است و نه شفع او تا یکی اعلی و اقوی باشد و دیگری اسفل و اضعف.

نکته ی دومی که در زوج بودن نهفته است این است که لازمه ی این زوجیت و نیازمندی و تکامل این است که این دو باید با هم متفاوت باشند، زیرا اگر مثل هم باشند و هر دو یک اندازه و نوع شکل و امکان و استعداد داشته باشند، باز هم به نوع سومی نیاز پیدا می کنند که تسلسل آوراست.

پس این دو باید متفاوت باشند تا کامل شوند. بنابراین آن چه در خلقت زن و مرد از اختلاف مشاهده می شود، تفاوت است، نه تبعیض که در تبعیض ظلم است و در تفاوت و اختلاف، حکمت.

حکمت اقتضا می کند که در تکوین و تشریع به نسبت های میان این دو توجه شود و به میزانی به این ها استعداد و امکانات عطا شود که به تعادل و توازن منتهی گردد و از آن دو به همان میزان که داده شده، بازخواست گردد. این تبیین روایاتی را که به نقصان بعضی جهات در زن و فضیلت مردان اشاره دارند، روشن می کند که نه نقصان در زن عیب است و نه فضیلت و زیادتی «الرجال قوامون علی النساء» امکانات مایه ی افتخار و برتری.

توضیح بیشتر روایات و آیاتی را که به نقص و فضیلت اشاره دارند، به شماره ی بعد حواله می دهیم. در این جا نتیجه می گیریم که آفرینش زن اصیل است، نه تبعی و این آفرینش حکایت از تفاوت دارد، نه تبعیض و این تفاوت برای ایجاد توازن است، نه تساوی.
-----------------------------------------
پی نوشت ها:
1. نهج البلاغه، خطبه ی 38.
2. المدثر / 18، 19، 20.
3. بقره / 80.
4. مؤمنون / 115.
5. قیامة / 36.
6. انشقاق / 6.
7. الذاریات / 49.
8. تفسیر نور الثقلین، ج 5; سوره ی الذاریات، حدیث 49.
9. تورات، سفر آفرینش، باب 2، آیه ی 23- 21.
نقل از: howzeh-meybod.ir







این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 211]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن