تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):ساعتى عدالت بهتر از هفتاد سال عبادت است كه شب‏هايش به نماز و روزهايش به روزه ب...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815426432




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نويسنده: طاهره اصلاني نسبت ما و فناوري


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: طاهره اصلاني نسبت ما و فناوري
خبرگزاري فارس: فناوري پديده‌اي چند وجهي است و از اين نظر بحث و گفتگو پيرامون آن همواره چالش برانگيز است. در نوشته حاضر، نگارنده فقط مي‌كوشد، در مقابل اين سوال كه نسبت ما به‌عنوان انسان با فناوري (تكونولوژي) چگونه نسبتي است؟ به بيان- صرفا- مسئله بپردازد.


فناوري (تكنولوژي) و نسبت آن با انسان، امروزه يكي از مهمترين مباحث حوزه علمي، انساني بخصوص، جامعه‌شناسي به شمار مي‌رود. فناوري به‌عنوان يك پديده رو به رشد و در ملازمت با نوع تفكر انسان جديد، به صورت فراگيري تمامي جنبه‌هاي مختلف زندگي در عرصه‌هاي فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و سياسي را تحت تاثير قرار داده است. مسئله‌اي كه بايد به آن توجه شود، اين است كه فناوري پديده‌اي چند وجهي است و از اين نظر بحث و گفتگو پيرامون آن همواره چالش برانگيز است. در نوشته حاضر، نگارنده فقط مي‌كوشد، در مقابل اين سوال كه نسبت ما به‌عنوان انسان با فناوري (تكونولوژي) چگونه نسبتي است؟ به بيان- صرفا- مسئله بپردازد. مارتين هايدگر (1889 -1975) فيلسوف اگزيستانسياليست معاصر، در زمره نخستين متفكراني است كه معنا و مفهوم تكنولوژي (فناوري) را با يك نگرش فلسفي، به پرسش گرفته است. او در رساله «پرسش از تكنولوژي» به طرح اين موضوع پرداخت كه آيا تكنولوژي به مثابه يك ابزار است و يا اينكه چنين برداشتي از اساس دچار اشكال و نارسايي است. هايدگر بر اين عقيده است كه «وقتي به پرسش از تكنولوژي مي‌پردازيم، در واقع مي‌پرسيم كه آن چيست. هر دو پاسخي را كه به اين پرسش داده مي‌شود، همه مي‌دانند. يكي مي‌گويد: تكنولوژي وسيله‌اي است براي هدفي. ديگري مي‌گويد: تكنولوژي نوعي فعاليت انساني است. اين دو تعريف تكنولوژي به يكديگر تعلق دارند. زيرا هدف و تامين و كاربرد وسايل مناسب براي رسيدن به آن فعاليتي انساني است. ساخت و كاربري افزار، ابزار و ماشين، خود اشيايي ساخته شده و [مواد] به كار برده شده و هدف‌ها و نيازهايي كه برآورده مي‌كنند، همگي به آنچه تكنولوژي است تعلق دارند. تكنولوژي مجموعه همين عوامل است. اصلا خود تكنولوژي يك ابزار- به زبان لاتين - instrumentum است. (1)

هايدگر با بيان دو طرز تلقي از معناي تكنولوژي مي‌كوشد انواع پاسخ‌هاي ممكن و محتمل به اين پرسش نه چندان ساده را مورد ارزيابي‌هاي دقيق و موشكافانه قراردهد. او در صدد است با افكندن نقاب از چهره تكنولوژي، ماهيت واقعي آن را آشكار سازد. به زبان هايدگري، تعيين «نسبت» ميان آدمي و تكنولوژي همه‌ آن چيزي است كه بايد در نتيجه اين پرسش و پاسخ‌ها به آن دست يابيم. به راستي چه نسبتي ميان ما و تكنولوژي برقرار است؟

در اين نوشتار مي‌كوشيم، به‌طور اجمالي ابعادي از اين «مسئله» را مورد بررسي و كنكاش قرار دهيم. يكم: بنا به يك فرض، تكنولوژي آن‌‌گاه كه به مثابه ابزار و وسيله‌اي براي زيست بهتر تلقي مي‌شود، يك ميل دروني انسان را مورد تاكيد قرار مي‌دهد و آن، تمايل آدمي به تسلط بر ابزار است. به‌طور طبيعي نسبت انسان با وسيله، علي الاصول بايد بر چنين رابطه‌اي استوار باشد. نقص چنين بياني به خودي خود آشكار نمي‌شود مگر آنكه بتوانيم با تامل و تعمق در پيامدهايي كه بر چنين پاسخي مترتب است، عدم استواري و استحكام اين نحوه نگرش به تكنولوژي را با طرح پاسخي مطمئن‌تر، نشان دهيم. سوال آغازين ما براي نقض تعريف نخست از تكنولوژي مي‌‌تواند به اين نحو مطرح شود: اين تكنولوژي است كه دست آموز ماست و يا آنكه قضيه عكس چنين فرضي است»؟ دوم: چنانچه تكنولوژي را مطابق پاسخ نخست به ابزاري دردست بشر معنا كنيم، دلايل بسياري وجود دارند كه ترديدهاي ما را نسبت به صحت اين تعريف برمي‌انگيزانند. در نتيجه توجه به اين دلايل، گزاره جديدي در برابر ما قرار مي‌گيرد و آن اينكه، اين انسان است كه مقهور و مغلوب تكنولوژي است. در تبيين و تشريح چنين نگرشي به ناچار، چند مفهوم را كه به فهم ما از اين گزاره كمك مي‌‌‌كند، مورد اشاره قرار مي‌دهيم. گويي آن چنانكه در پريدن از يك رودخانه‌ كم عرض، سنگ‌هايي كه در وسط رودخانه قرار گرفته‌اند، پريدن ما را تسهيل مي‌‌كنند. يكي از اين مفاهيم مفهوم از خود بيگانگي(Elination) است. اين مفهوم ناظر به اين معنا است، انسان آن‌‌گاه كه در ورطه ناآگاهي فرو مي‌غلطد و از امكانات خويش تهي مي‌شود، به تدريج تبديل به يك شيئي مي‌شود. شيئي‌ايي در دست ديگران، ديگراني كه ممكن است يك فرد يا يك طبقه اجتماعي و ياحتي يك نحوه نگرش، مانند نگرش تكنولوژيك به هستي و جهان پيراموني باشد. فيلم مشهور «عصر جديد» ساخته چارلي چاپلين، عميقا به بيان چنين معنايي از موقعيت كنوني انسان نظر دارد. انسان در چنگال ماشين و در لابه‌لاي چرخ دنده‌هاي غول صنعت، تصوير متمايزي از انسان عصر جديد است كه در فيلم نشان داده شده است. شيئي وارگي انسان همه آن چيزي است كه چاپلين سعي دارد، ماهيت آن را آشكار سازد. اگرچه وضع كنوني انسان، نتيجه فرآيندي است كه پس از رنسانس و سيطره عقل‌گرايي مطلق بر تمامي شئونات زندگي بشر ظهور و بروز يافته است؛ اما آيا بشر واقعا محكوم به پذيرش چنين سرنوشتي است؟ بنابراين در معناي اخير، تكنولوژي نه ابزار و فنون، بلكه يك نحوه‌ نگرش است كه در آن جهان به‌عنوان منبعي براي توليد انرژي، تنها در خدمت به انسان تشخص مي‌يابد. اين انسان است كه به جهان حضور مي‌بخشد و اوست كه شاخص صدق و كذب گزاره‌ها را تعيين مي‌كند. در چنين نگرشي، چونان گذشته، ديگر در كوه نداي آسمان شنيده نمي‌شود، بلكه كوه به شيئي‌ايي تبديل مي‌شود كه منبع اورانيوم و گوگرد و منگنز و آهن است و ديگر هيچ! سوم: مطابق آنچه كه در فهم روزمره جامعه ما جاري است، اگر چنانچه فناوري را به مثابه‌ ابزار تلقي كنيم آن‌‌گاه محصولاتي كه در نتيجه گسترش فنون جديد عرضه مي‌شوند، واجد دو ويژگي و يا ارزش هستند، يكي آنكه فناوري، اسباب آشنايي ما را با افكار جديد فراهم مي‌كند و دو ديگر آنكه استفاده از اين «ابزار» به ما كمك مي‌كند تا فعاليت روزانه خود را با سرعت و سهولت بيشتري انجام دهيم. در صورتي كه اين طرز تلقي را بپذيريم، ناگزير از پاسخگويي به چند سوال خواهيم بود:

الف) آيا فناوري- به‌طور مثال در حوزه اطلاعات و ارتباطات( ICT) فقط معرف تجهيزات و امكانات مادي است و يا آنكه حامل ارزش‌ها، هنجارها و انگاره‌هاي فرهنگي نيز هستند؟ به بياني ساده‌تر آيا، ماهواره، اينترنت، تلفن همراه، بازي‌هاي رايانه‌اي،... وسيله‌اي براي انجام كار محسوب مي‌شوند و يا برعكس، نيروهاي مولدي هستند كه مفاهيمي را نيز توليد و يا با خود حمل مي‌كنند؟

ب) اگر پاسخ سوال بالا مثبت باشد، در آن صورت ما با چه مفاهيمي و با چه تركيب روبرو هستيم؟ و باز بر مبناي چنين فرضي حيطه عمل و تاثير اين مفاهيم را بر جامعه خود چگونه ارزيابي مي‌كنيم؟ بدون ترديد به اين سوالات نمي‌توان در قالب چنين نوشتار كوتاهي پاسخي مشروح داد؛ اما تلاش خواهيم كرد در خلال مباحثي كه طرح مي‌شود به صورت بندي واقع‌بينانه‌‌اي از وضعيت كنوني دست يابيم.

1- فناوري و پرسش از ماهيت آن مي‌تواند از دو زاويه نگريسته شود، يكي از اين نظر كه فناوري خالق و مبدع تكنيك است و ديگر موجود انسان است كه از اين ابداع سود مي‌برد. بنابراين بسته به نوع نگرش به فناوري دو تفسير فلسفي مي‌تواند ارائه داد. انسان چنانچه در مقام بهره‌برداري از فناوري در نظر گرفته شود مي‌تواند در عين حال كه از طبيعت سود مي‌برد مقام مادري آن را نيز پاس بدارد و در واقع بر اساس حكمت آفرينش الهي به طبيعت بنگرد.

2- انسان از اين نظر كه واجد عقلانيت است علي‌الاصول بايد زيستن خود را بهبود بخشد. فناوري در مقام ابزار زندگي بشر را در معرض تغييرات جدي قرار داده است به نحوي كه پس از انقلاب صنعتي روندرو به رشد «تكنيك» افقهاي جديدي را به روي بشر گشوده است تسلط اين نحوه نگرش البته پيامدهايي نيز داشته است. يكي از اين پيامد‌ها تفوق نگاه مهندسي به عالم است. براساس اين نگاه، جهان تنها انبار و مخزن انرژي است و موفقيت آتي انسان در اين است كه تا جايي كه مي‌تواند از اين منبع انرژي بهره بيشتري ببرد.

3- نگاه ليبراليستي اذعان دارد كه ارائه هيچ نوع تفسيري از فناوري قابل پذيرش نيست. بدين معني كه انسان از اين نظر كه آزاد است مي‌تواند فلسفه‌هاي گوناگوني را براي فناوري انتخاب كند اما در عين حال بر اين امر اصرار مي‌ورزد كه تكنولوژي برآيند نوع تفكري است كه در غرب حاكم است و لذا هر كسي كه بخواهد از مظاهر ابزاري تكنولوژي استفاده كند ضرورتا بايد به پذيرش تفكري كه اين تكنولوژي از بستر آن روييده است ملتزم باشد. بنابراين بر خلاف ادعاي ليبراليسم در اينجا با نوعي تفسير جزمي(Dogmatic) مواجه‌ايم. در عين حال كه مي‌دانيم ليبراليسم در ماهيت خود منكر حقيقت بيروني بوده و به نوعي در پيروي از نحله سوفسطائيان فقط انسان را معيار حقيقت مي‌شمارد.

4- انسان اگر چه در نوع نگاه خود به جهان آزاد است؛ اما اين امر لزوما مويد حقانيت انتخاب نيست، چه در غير اين صورت ديگر به استدلال و برهان نيازي نخواهد بود. اثبات حقانيت يك انتخاب مستلزم فلسفه‌ورزي و بيان معيارهايي است كه بيرون از انسان نيز واجد اصالت هستند. خوبي، زيبايي، ايمان وهمه اموري كه انبياي عظام در صدد بسط آنها ميان اجتماع انساني بوده‌اند مفاهيمي هستند كه تابع انسان نيستند و مستقل از او داراي ارزش ذاتي‌اند. بر اين اساس نوع انتخاب به‌طور دائمي بايد مطابق معيارهاي اصيل مورد ارزيابي قرار گيرند. فناوري و تعيين نسبت آن با انسان به‌طور قطع در كانون اين تجزيه و تحليل قرار دارد.

5- فناوري به همان ميزان كه در ارتقاي كيفيت زندگي انسان نقش داشته در تخريب برخي مناسبات صحيح اجتماعي و فرهنگي نيز سهيم است. البته عقل حكم مي‌كند «فناوري» را عامل اين در هم ريختگي قلمداد نكنيم چرا كه فناوري، در مقام ابزار چيزي جز وسيله‌اي براي برآورده ساختن اهداف انسان‌ها در دنياي مادي نيست. فناوري نه خوب، ‌نه بد، ‌نه خنثي است(2) فناوري يك فزاينده نيرو است كه قدرت انسان را بزرگنمايي مي‌كند. خوب يا بد بودن تاثير اين پديده به چگونگي استفاده از آن مربوط مي‌شود آنچه نياز به كنترل دارد برخوردهاست نه فناوري.

6- فناوري بويژه در حيطه اطلاعات و ارتباطات يك تهديد كننده جدي براي حفظ حريم خصوصي افراد است. نگاهي به اخبار- حداقل يكسال گذشته - در اين حوزه اجتماعي و گسترش افسارگسيخته سوءاستفاده از اطلاعات خصوصي شهروندان نشان دهنده عمق فجايعي است كه مي‌تواند بر اثر بر هم خوردن توازن در حوزه مديريت و مصرف ابزارهاي نوين اطلاع‌رساني و ارتباطات بر جامعه تحميل شود. سنت حفظ حريم خصوصي در اكثر جوامع انساني بويژه در جوامعي كه شهروندان آن بر اساس آموزه‌هاي الهي و دستورات ديني زندگي مي‌كنند بسيار مورد ستايش قرار داشته و دارد. آيا تكنولوژي به همان اندازه كه تهديد كننده زندگي خصوصي است مدافع آن نيز مي‌تواند باشد؟ پاسخ به اين پرسش بسيار صعب و دشوار است كه در «آينده چه بلايي بر سر حريم خصوصي خواهد آمد؟»

7- فناوري، بويژه صورتي از آن كه در حوزه اطلاعات قد برافراشته امروز محورتوسعه جوامع است- اگر چه در جامعه ما هنوز به‌عنوان ابزار توسعه ديده مي‌شود- اما اين امر نبايد منجر به اين برداشت شود كه توسعه يافتگي لزوما مترادف كمال يافتگي است. امروزه در جوامع غربي شاهد تغيير رويكردهايي هستيم كه نشان مي‌دهد بنيادهاي معرفت شناختي فناوري از شكل اوليه آن فاصله زيادي گرفته است. اين بدان معني است كه بنيادهاي تكنولوژي مانند گذشته بر مبناي تفكرات مابعدالطبيعي سنجش نمي‌شود بلكه با استيلاي رويكردهاي منفعت طلبانه، ‌لذت جويي، قدرت افزايي ونگاه مطلق انگارانه به علم، ماهيت تكنولوژي در حال دگرگون شدن است. بنابراين صحيح‌تر آن است كه با برخورد گزينشي با دستاوردهاي فناوري، ‌مقتضيات زيستگاه فرهنگي واجتماعي خود را نيز به درستي بشناسيم و آنها را در نحوه مواجهه با تكنولوژي مورد ملاحظه قرار دهيم.

8- تجزيه و تحليل برخي داده‌ها در حوزه مطالعات اجتماعي جامعه ما بيانگر اين حقيقت تلخ است كه به لحاظ فقدان يك افق روشن در عرصه مواجهه با پديده‌هاي جديد (تكنولوژيك) همواره با اغتشاشاتي در بخش رفتار فردي و اجتماعي روبرو هستيم. نحوه استفاده برخي جوانان ما از ابزارهاي جديد، ‌نوع آرايش‌ها‌، ‌اصطلاحات و گويش‌هاي مغشوش و دردسرهايي كه بسياري از والدين بر اثر رفتارهاي نسنجيده و صرفا مقلدانه فرزندان خود متحمل مي‌شوند. يكي از نتايج دردناك فقدان يك شبكه مفهومي بومي براي رويارويي منطقي با ظهور و گسترش فناوري (به معناي ابزاري آن) است اين وظيفه‌اي است كه بر عهده متفكران متعهدجامعه ماست.

مرغ خانه اشتري را بي‌خرد

رسم مهمانش به خانه مي‌برد

چون به خانه مرغ اشتر پا نهاد

خانه ويران گشت و سقف اندر فتاد(3)

يا به تعبيري ديگر:

يا مكن با فيل بانان دوستي

يا بنا كن خانه‌اي درخورد فيل

نتيجه‌گيري

در نوشته حاضر پرسش‌هايي جدي درباره اعتبار مفهوم تكنولوژي مطرح گرديد. از يكسو با انواع معيارهايي روبرو شديم كه غرض همه آنها ارزيابي و سنجش قدرت و حوزه نفوذ تكنولوژي است. با افزايش سطح مداخله فناوري‌ها در عرصه زندگي امروزي وميزان تاثير آنها در امتزاج و ظهور پديده‌هاي گوناگون فرهنگي، ‌اجتماعي، ‌اقتصادي و سياسي به ضرورت، انديشمندان مختلفي در باب ماهيت فناوري پرسش‌هاي جديدي را مطرح ساختند. در اين خلال با برداشت‌هاي متفاوتي روبرو شديم كه طبعا به دشواري مي‌توان به آنها اعتماد كرد. طرفداران گسترش فناوري با ارجاع پرسشگران به سنجش‌هاي كمي درصدد نشان دادن حقانيت نگرش تكنولوژيك به جهان هستند. اما اين همه واقعيت نيست. انتقاد ا صلي به نحوه برقراري يك نسبت ناصحيح با جهان است. منتقدان تمدن غربي مانند نيچه و هايدگرمحور قرار گرفتن انسان(سوبژكتيويسم) را نكوهش مي‌كنند از آن سو جهان نيز به تنهايي ابژه نيست بلكه حقيقتي است كه مستقل از انسان وجود دارد. در نسبت ميان انسان و تكنولوژي نحوه تفكر و نگرش حقيقت جويانه تنها مرجع وملاك تشخيص درستي از نادرستي است.

پي‌نوشتها:

1- فلسفه تكنولوژي، مولف: مارتين هايدگر و...، ‌ترجمه: شاپور اعتماد - (چاپ اول، نشر مركز) صفحه 5 -2elvin kranzbergm -3 مثنوي جلال‌الدين مولوي (چاپ سوم -1385 انتشارات هرمس) صفحه 541
................................................................................
منبع: باشگاه انديشه
انتهاي پيام/
 چهارشنبه 6 آذر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 124]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن