واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: از گیتی.پدیا
مدیریت فرایند به کارگیری مؤثر و کارآمد منابع مادی و انسانی در برنامه.ریزی، سازماندهی، بسیج منابع و امکانات، هدایت و کنترل است که برای دستیابی به اهداف سازمانی و بر اساس نظام ارزشی مورد قبول صورت می.گیرد. تعریف مذکور، مفاهیم کلیدی زیر را در بر دارد:
مدیریت یک فرآیند است. مفهوم نهفتهٔ مدیریت، هدایت تشکیلات انسانی است. مدیریت مؤثر، تصمیم.های مناسبی می.گیرد و به نتایج مطلوبی دست می.یابد. مدیریت کارا به تخصیص و مصرف مدبرانه می.گویند. مدیریت بر فعالیت.های هدفدار تمرکز دارد.
تعاریف مدیریت
هربرت سیمون مدیریت را فرآیند تصمیم.گیری می.داند. از نظر او مدیر خوب کسی است که تصمیمات صحیح را به.موقع اتخاذ می.کند و مدیر بد کسی است که در تصمیم.گیری متزلزل عمل می.کند. ماری پارکر فالِت مدیریت را هنر انجام دادن کارها به.وسیلهٔ دیگران و از طریق آنها می.داند.
سیر تحول تاریخی نظریه.های مدیریتی
دیدگاه.های قبل از کلاسیک
تمامی مسائل مدیریتی مطرح از ابتدای تاریخ بشر تا سال ۱۹۱۰ در این قسمت طبقه.بندی می.شود. مسائلی نظیر سیستم.های اداری و مدیریتی سومری.ها، مصری.ها، ایرانیان باستان و مواردی نظیر ساخت اهرام ثلاثه مصر و ساخت دیوار چین در این حوزه طبقه.بندی می.شود. شخصیت.های زیر از تأثیرگذارترین افراد دوره.ی قبل از کلاسیک هستند:
چارلز بابیچ، مخترع ماشین.حساب مکانیکی و اولین شخصی است که به تأثیر محیط در سازمان اشاره کرده. هنری تاون، کسی که اولین مطالعات مربوط به تأثیر محیط کاری بر عملکرد کارکنان توسط وی انجام گرفته است. آدام اسمیت، که به پدر علم اقتصاد مشهور است و برای اولین بار موضوع تقسیم کار در سازمان را مطرح نمود.
تئوری.های کلاسیک
این تئوری.ها از سال ۱۹۱۰ شروع شدند و به ۳ دستهٔ کلی تقسیم می.شوند:
مکتب مدیریت علمی مکتب مدیریت اداری (اصول.گرایان) نظریهٔ بروکراسی محوریت بحث نظریه.های مدیریت کلاسیک دستیابی به حداکثر کارایی در سازمان می.باشد. کلاسیک.ها به سازمان رسمی توجه داشتند و وجود سازمان غیر رسمی را مضر می.دانستند. دیدگاه.های کلاسیک شامل یک نگرش صرفاً مکانیکی به سازمان و افراد بوده است. کلاسیک.ها انسان را همردیف با سایر عناصر تولید می.دانستند و برای آن هویت مستقل قائل نبودند.
تئوری.های نئوکلاسیک (مکتب روابط انسانی)
در سال ۱۹۲۰، در حالی که غرب رکود اقتصادی را تجربه می.کرد، برخی از دانشمندان علوم اجتماعی به رهبری التون مایو مطالعاتی را دربارهٔ چگونگی واکنش کارکنان به میزان تولید در صورت تغییر شرایط کاری، طراحی شغل و محرک.های مدیری آغاز کردند. بخش اعظم این مطالعات در یکی از واحدهای شرکت وسترن الکتریک در شهر هاثورن صورت گرفت که بعدها به مطالعات هاثورن مشهور شد. نئوکلاسیک.ها بر جنبه.های انسانی مدیریت تأکید می.کردند. طرفداران این روش معتقد بودند که مدیریت باید توجه خود را بر افراد متمرکز کند؛ به بیان دیگر متغیرهای اجتماعی را مؤثرتر از متغیرهای فیزیکی می.دانستند. عمده فعالیت.هایی که در این دوره انجام شد به دو دستهٔ زیر تقسیم می.شود:
مطالعات هاثورن نگرش رفتاری (مدیریت) که بر این مبنا استوار بود که مدیرانی که روابط انسانی خوبی در محیط کار برقرار می.کنند می.توانند به بهره.وری دست یابند. به علاوه، جنبش روابط انسانی مرحله.ای را ایجاد کرد که تکامل یافتهٔ آن امروز به.عنوان رشتهٔ رفتار سازمانی، یعنی مطالعهٔ افراد و گروه.ها در سازمان مطرح است.
مدیریت امروز
در مطالعات مدیریت امروز بسیاری از نظریه.ها از ترکیب تئوری.های کلاسیک.ها و نئوکلاسیک.ها شکل گرفته است. پیروان جدید جنبش مدیریت علمی بر تصمیم.گیری.های علمی، به کارگیری رایانه و ابزارهای تصمیم.گیری تأکید دارند. گروه نظریه.پردازان امروزی روابط انسانی، از بهبود و بازسازی سازمان صحبت می.کنند و جای اصول.گرایان را کسانی گرفته.اند که معتقدند قبل از آنکه بتوان به اصولی پایبند شد لازم است مدیریان زیادی را به طور عملی مورد مطالعه قرار داد. نظریات این دوره را می.توان به دسته.های زیر تقسیم کرد:
نگرش کمی مدیریت، که هدفش کاربرد روش علمی برای حل مسائل فنی در سطح وسیع است. مدیریت کمی سه شاخهٔ اصلی دارد: علم مدیریت یا تحقیق در عملیات، مدیریت عملیاتی و سیستم.های اطلاعاتی مدیریت نگرش سیستمی، که تقریباً از دههٔ ۱۹۶۰ در مدیریت مرسوم شد. طرفداران این نظریه معتقدند نگرش سیستمی بهترین طریق برای وحدت بخشیدن به مفاهیم و نظریه.های مدیریت و دستیابی به نظریه.ای جامع است. نگرش اقتضایی. اساس این نگرش که به آن نگرش موقعیتی نیز گفته می.شود بر این استوار است که یک الگوی مدیریت برای همهٔ موقعیت.ها به.عنوان بهترین راه وجود ندارد. وظیفهٔ مدیر این است که تعیین کند چه روشی، در چه موقعیت خاصی، تحت چه شرایط ویژه.ای و در چه زمان بخصوصی بهترین زمینه را برای نیل به اهداف مدیریت فراهم می.کند. جنبش جدید روابط انسانی. در طول بیست سال گذشته نظریه.های دیگری در مدیریت معاصر با نگرش روابط انسانی پدید آمده است که از این قبیل نظریه.ها می.توان به نظریه z اشاره کرد.
وظایف مدیر
اندیشمند فرانسوی هنری فایول برای یک مدیر پنج وظیفه قائل است: برنامه.ریزی، سازماندهی، هدایت و رهبری، هماهنگی و کنترل امروزه وظایف مدیر را چهار مورد زیر می.دانند:
برنامه.ریزی: تصمیم.گیری در مورد اینکه چه کارهایی باید انجام گیرد. سازماندهی: سازماندهی فرآیندی است که طی آن تقسیم کار میان افراد و گروه.های کاری و هماهنگی میان آنان، به منظور کسب اهداف صورت می.گیرد. هدایت و رهبری: این وظیفه یعنی تلاش مدیر برای ایجاد انگیزه و رغبت در زیردستان جهت دست یافتن به اهداف سازمان. کنترل: کنترل تلاش منظمی است در جهت رسیدن به اهداف استاندارد، طراحی سیستم بازخورد اطلاعات، مقایسهٔ اجزای واقعی با استانداردهای از پیش تعیین شده و سرانجام تعیین انحرافات احتمالی و سنجش ارزش آنها بر روند اجرایی که در بر گیرندهٔ حداکثر کارایی است.
طبقه.بندی مدیران
مدیریت در سازمان.های بزرگ معمولاً از سه سطح برخوردار است:
مدیریت عالی مدیریت میانی مدیریت عملیاتی (سرپرستی)
حوزه.ها و مباحث مختلف مدیریت
مدیریت هتلداری و جهاتگردی مدیریت تغییر مدیریت ارتباط با مشتری مدیریت بحران مدیریت مالی مدیریت منابع انسانی مدیریت فناوری اطلاعات مدیریت موجودی مدیریت دانش مدیریت بازاریابی مدیریت عملیات توسعه سازمانی مدیریت پروژه مدیریت عملکرد مدیریت کیفیت مدیریت منابع مدیریت ریسک مدیریت استراتژی مدیریت زنجیره تأمین مدیریت زمان مدیریت بر مبنای هدف مديريت اجرايي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 238]