واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: حجت الاسلام شهاب الدين عظيمي روز سه شنبه به مناسبت ميلاد امام كاظم (ع) به خبرنگار معارف گروه فرهنگي ايرنا گفت: ولادت امام موسي كاظم (ع) در هفتم صفر سال 128 هجري قمري يعني 1304 سال پيش در منزلي ميان مكه و مدينه بوده و كنيه آن حضرت ابوالحسن و لقب ايشان كاظم بود كه كاظم به كسي گفته مي شود كه خشم خود را فرو مي برد. وي در بيان علت اين لقب امام هفتم (ع) گفت: دشمنان، آن حضرت را بسيار آزار و اذيت مي كردند ولي امام هفتم (ع) هيچوقت آنان را نفرين نمي كرد و حتي زماني كه امام را در زندان شكنجه هاي فراوان كردند، آن حضرت يك كلمه سخن خشم آميز به كار نبرد. استاد دانشگاه آزاد اسلامي واحد قم افزود: ابن اثير كه از مورخان مشهور اهل سنت است در كتاب تاريخ خود در اين زمينه نوشته است كه موسي بن جعفر (ع) را به اين جهت لقب كاظم دادند كه هر كسي به او بدي مي كرد در عوض ايشان به او احسان مي كرد. وي اضافه كرد: لقب ديگر امام كاظم در ميان مردم باب الحوائج است و توسل به آن حضرت براي شفاي امراض ظاهري و باطني تجربه شده است و نقل شده كه امام صادق (ع) به بركت ولادت اين مولود مبارك سه روز به مردم اطعام دادند. عظيمي درباره سيره عبادي امام موسي كاظم (ع) گفت: آن حضرت عابدترين اهل زمان خود بود و روايت شده كه شب ها براي نوافل برمي خاست و پيوسته نماز مي خواند تا هنگام نماز صبح مي رسيد و بعد از نماز صبح نيز تا طلوع آفتاب به اذكار و تعقيبات مي پرداختند. وي افزود: همچنين امام هفتم اين دعا را بسيار مي خواندند كه اللهم اني اسئلك الراحه عند الموت و العفو عند الحساب يعني خدايا از تو راحتي در هنگام مرگ و گذشت و بخشش در هنگام حساب قيامت را خواستارم. استاد حوزه علميه حضرت عبدالعظيم در ادامه گفت: مرحوم شيخ صدوق نقل مي كند روزي عبدالله قزويني بر فضل بن ربيع وارد شد و مشاهده كرد كه فضل بر بالاي بام خانه خود نشسته كه در اين هنگام فضل از عبدالله خواست كه به روي بام بيايد. سپس فضل به او گفت كه داخل خانه اي را نگاه كند و بگويد كه چه مي بيند. عبدالله گفت كه جامه اي را مي بيند كه بر زمين افتاده است ولي فضل از او خواست به دقت نگاه كند و چون عبدالله بيشتر دقت كرد به فضل گفت مردي را مي بيند كه در حال سجده است. در اين هنگام فضل گفت: او مولاي تو موسي بن جعفر (ع) است و من در شب و روز مراقب اعمال او هستم و هميشه او را در اين حالت مي بينم. وي درباره سيره اخلاقي و اجتماعي امام هفتم (ع) به نقل از شيخ مفيد گفت: در مدينه شخصي پيوسته امام را اذيت مي كرد و به آن حضرت ناسزا مي گفت و هر زماني كه آن حضرت را مي ديد به اميرالمومنين علي (ع) دشنام مي داد تا اين كه روزي بعضي از اطرافيان امام از آن حضرت خواستند تا او را بكشند اما امام كاظم (ع) آنها را شديدا از اين كار نهي كردند. فرداي آن روز امام سراغ همان شخص را گرفتند كه گفتند در اطراف مدينه مشغول زراعت است. امام كاظم (ع) به ديدن او رفتند و با خوش رويي با او برخورد كردند و از او پرسيدند كه چقدر براي اين زراعت هزينه كرده اي و آن مرد گفت 100 اشرفي. امام سوال كردند چقدر اميد به سود اين زراعت داري كه در پاسخ شنيدند 200 اشرفي. در اين لحظه امام كيسه اي بيرون آوردند كه 300 اشرفي در آن بود و فرمودند اين كيسه را بگير و سود زراعت را هم براي خودت نگه دار. افراد حاضر نقل كردند كه در اين هنگام آن مرد سر و صورت امام هفتم (ع) را بوسيد و از آن حضرت خواست تا از تقصيرات او بگذرد. از فرداي آن روز آن مرد را ديدند كه به مسجد آمده و زماني كه امام وارد مسجد شد، آن مرد اين آيه را تلاوت كرد الله اعلم حيث يجعل رسالته يعني خداوند بهتر مي داند كه رسالتش را بر عهده چه كسي بگذارد. حجت الاسلام عظيمي در پايان گفت: عمر شريف امام هفتم 55 سال بود كه در 20 سالگي به امامت رسيد و 35 سال مدت امامت آن حضرت بود و قول مشهور آن است كه امام هفتم (ع) در 25 رجب سال 183 هجري قمري در بغداد به دستور هارون الرشيد و در زندان سندي بن شاهك به شهادت رسيدند. فراهنگ**1003** 1918
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 260]