واضح آرشیو وب فارسی:مهر: نگاهي به يك مجموعه /مرگ تدريجي يك فرصت در "مرگ تدريجي يك رويا"
مجموعه "مرگ تدريجي يك رويا" كه آخرين قسمت آن هفته گذشته پخش شد، به دليل قضاوت زودهنگام از امتياز بالقوه پرداختن به فضا، روابط و مناسبات اقشاري تازه از اجتماع بهرهاي درخور نبرده است.
به گزارش خبرنگار مهر، فريدون جيراني در نخستين مجموعه تلويزيوني كارنامه خود مضموني خاص را محور كار قرار داده كه با توجه به دغدغهها و علايق او در سينما (نگاه همراه و جانبدارانه از زنان) انتظاري خاص از آن ميرفت.
محور اصلي كار بازتاب شهرت در زندگي يك زن جوان نويسنده است كه وجوهي جديد و خاص از اين قشر را مورد بزرگنمايي قرار داده و ميتواند سرفصلي جديد از حضور زن در عرصه مجموعههاي تلويزيوني محسوب شود. زني نه از جنس آشناي به تصوير درآمده در رسانه ملي كه دغدغههايي خاص دارد و در كليشههاي محدود رايج نميگنجد.
در واقع همين وجه و نكته حساس است كه ميتواند نوع نگاه نويسنده و كارگردان را مورد توجه قرار دهد. نحوه رويارويي سازندگان با اين وجوه جديد از زنان، هر چند متأثر از دغدغه و تفكر آنهاست ولي با در نظر گرفتن بازتابي كه ميتواند اين تصوير ميان مخاطبان عام پيدا كند، اهميتي وراي طرح يك ديدگاه شخصي پيدا ميكند.
به نظر ميآيد مهمترين انتقاد به "مرگ تدريجي يك رويا" از همين وجه باشد. هر چند ميتوان درباره كارگرداني، پرداخت تصويري، تدوين، انتخاب و بازي بازيگران و... تحليلهاي منفي و مثبت به اين مجموعه وارد كرد، اما بنياديترين وجه ناشي از نوعي سهلنگري است كه از نگاه نويسنده و كارگردان وارد كار شده و اين تصوير را براي مخاطب عام مخدوش ميكند.
در واقع امتياز بالقوه ترسيم چهرهاي جديد از زني با دغدغههاي تازه در تلويزيون، با نوع نگاه جانبدارانه سازنده بدل شده به تصويري منفي از قشري كه مخاطب سابقه ذهني از آن ندارد. به دليل نداشتن سابقه ذهني، مخاطب به همين تصوير ارائه شده بسنده كرده و آن را به عنوان الگوي زن پيش رو يا مستقل (با تعاريف ارائه شده در اين مجموعه) به ذهن ميسپارد.
در شرايطي كه مخاطب انتخابي ديگر ندارد، به نظر مهمترين انتقاد به "مرگ تدريجي يك رويا" ارائه تصويري تخت و يك وجهي از اين زنان باشد كه با وجود تعدد شخصيتهاي اين قشر حداقل تلاشي هم براي خاكستري كردن آنان انجام نشده است. زناني كه تنها به دليل رفاه، فرار از قالب سنتي و داشتن دغدغههايي جديد متهم هستند.
هر چند ميتوان اين وجوه را با اشارههاي روشنتر مورد تحليل و نقد قرار داد، اما نكته اينجاست كه اين نگاه يك وجهي در پرداخت هم نتوانسته طراحي هنرمندانه و پوششي قابل قبول پيدا كند. مهمترين مصداق در اين مورد شخصيت مارال عظيمي با بازي ساميه لك است.
دختري جوان از خانواده مرفه و از هم پاشيده كه با نوشتن رمان "گيتي" در مركز توجه قرار ميگيرد. مهمترين ويژگي رمان كه باعث ميشود مارال پلههاي ترقي را طي كند، ارائه تصويري خاص از زنان است. استقلال مارال براي كسب اعتبار و چاپ كتابش در كنار مضمون رمان، شخصيتي خاص به وي ميبخشد كه در ادامه انتظاري خاص از وي ايجاد ميكند.
مارال در ازدواج با حامد يزدانپناه (دانيال حكيمي) و حتي نگارش رمان دوم خود "رويا" نيز اين مستقل بودن را به نحوي نمايان ميكند. به خصوص كه تفاوت نوع نگاه او در "رويا" در تقابل با همسرش قرار ميگيرد. اما مارال پاي تفكر خود به هر بهايي ميايستد و اين تقابل را به تعامل تغيير ميدهد.
اما همين زن كه به نظر ميآيد بر اساس ديدگاهي خاص و تثبيتشده حداقل براي خودش فكر ميكند، حرف ميزند و قدم برميدارد در موقعيتي خطير كه به شكاف در زندگياش ميانجامد، تبديل به موجودي منفعل ميشود كه همه كنش و واكنشهاي قبل خود را زير سئوال ميبرد.
مارال در مواجهه با سقط جنين دچار ترديد و گرفتار تناقض ميشود. جالب اينكه او در رفتارهاي نامتعادل بهترين پناهگاه را خواهر دائمالخمرش ساناز (ستاره اسكندري) مييابد و با برنامه و طراحي او گام برميدارد، طلاق ميگيرد، از دخترش (هستي) ميگذرد، قصد مهاجرت ميكند، هستي را ميدزدد، به تركيه فرار ميكند، با داريوش آريان (ناصر طهماسب) همراه ميشود و...
هر چند در فيلمنامه تلاش شده براي اين رفتارهاي متناقض پسزمينه ايجاد شود، اما پرداخت آن هم جوابگو نيست. قرار است خدمتكار خانهزاد مارال و ساناز، آفاق (مائده طهماسبي) با اشاره به اينكه مارال از كودكي با قرار گرفتن در بحران قدرت تصميمگيري را از دست ميداده، توجيهكننده اين رفتارها باشد. اما سقوط شخصيتي او را نميتوان با اين ارجاعها باورپذير كرد.
نوعي تقسيمبندي سياه و سفيد شامل حال قشر روشنفكر و سنتي شده و بدون توجه به رنگآميزي به ارائه تصويري محض از آنها بسنده كرده است. به اين ترتيب بين منتسبان هر دو قشر وجوه مثبت و منفي به نسبت ولي يكسان تقسيم شده است. همانطور كه مارال و وابستگانش منفي و سياهند، حامد و وابستگانش مثبت و سفيدند تا همان تفكر يكوجهي در كل كار نيز لحاظ شود.
به اين ترتيب ميتوان مدعي شد "مرگ تدريجي يك رويا" از امتياز بالقوه پرداختن به فضا، روابط و مناسبات اقشاري تازه از اجتماع آنگونه كه بايد بهره نبرده است. به همين دليل به جاي ايجاد سئوال بين مخاطبان و كنجكاو كردن آنها در برخورد با اين قصه تازه در تلويزيون، آنها را تنها به تماشاي يك قاب محدود فراميخواند. فرصتي براي چالش و قضاوت نيست.
"مرگ تدريجي يك رويا" از سهشنبه دهم ارديبهشت روي آنتن شبكه دو رفت. اين مجموعه 28 قسمتي به نويسندگي عليرضا محمودي و تهيهكنندگي آرمان زرينكوب داستان نويسندهاي جوان به نام مارال عظيمي است كه پس از انتشار اولين رمانش "گيتي" به شهرت و اعتباري غيرمنتظره ميرسد؛ شهرتي كه زندگي خانوادگي او را تحتالشعاع قرار ميدهد.
دانيال حكيمي، ساميه لك، ستاره اسكندري، هوشنگ توكلي، پولاد كيميايي، فريده سپاه منصور، مائده طهماسبي، آشا محرابي، مهسا كرامتي، شيوا خنياگر، مهناز انصاريان، فريدون محرابي، علي كاظمي، نيلوفر محمودي، هايده حائري و ناصر طهماسب در اين مجموعه به ايفاي نقش ميپردازند.
شنبه 2 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 151]