تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 23 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام حسن عسکری (ع):هر كس برادر (دينى) خود را پنهانى نصيحت كند، او را آراسته و اگر آشكارا نصيحتش نماي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815264876




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

انديشه - اسلام، دموكراسي و امپرياليسم


واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: انديشه - اسلام، دموكراسي و امپرياليسم
انديشه - اسلام، دموكراسي و امپرياليسم

جلال رحماني:در اواخر ژانويه 2008 فاروق سولريا با «طارق علي»، نويسنده و فعال اجتماعي معروف پاكستاني، مصاحبه‌اي كرده كه در «گرين لِفت ويكلي» به چاپ رسيده است.

آيا شما واقعا عقيده داريد كه امپرياليسم آمريكا پس از فروپاشي شوروي، دشمني به نام بنيادگرايي را براي نيازهاي خود خلق كرده است؟
در تمامي كشورهاي اسلامي، به جز تعداد معدودي، بنيادگرايي چه به‌طور مستقيم و چه غيرمستقيم با مساعدت آمريكا پديد آمده است. مطلقا بدون حمايت آمريكا، بنيادگرايان نمي‌توانستند به يك نيرو تبديل شوند. در مصر، انورسادات، از بنيادگرايي استفاده كرد تا نيروهاي سكولار را ترور كند. در پاكستان، ژنرال ضيا، دقيقا همين عمل را انجام داد. در عربستان سعودي با يك حكومت پادشاهي مركب از وهابيون طرفيم كه مورد حمايت آمريكاست. ناگفته نماند كه آمريكا در افغانستان نيروهايي را پشتيباني كرد، چه اشغال افغانستان، به‌وسيله شوروي برحق بوده باشد يا نه. من در همان زمان پيش‌بيني كرده بودم كه اين عمل چاه ويلي را سبب خواهد شد كه تميزكردنش دهه‌ها طول خواهد كشيد. فكر مي‌كنم آمريكا در جنگ سرد تلاش‌هاي فراواني را براي گسترش هرچه بيشتر بنيادگرايي به عمل آورد. مثلا اسرائيل از همين طريق تمامي رهبران سكولار فلسطيني را به عقب راند.
فكر نمي‌كنيد كه درون بنيادگرايي، دانه‌هاي ضدامپرياليستي حتي قبل از جنگ سرد موجود بوده است؟ مثالي زده باشيم: حمله به پايگاه‌هاي آمريكا در لبنان؟
تجربه‌ لبنان مسئله ديگري است. حزب‌الله از درون انقلاب اسلامي ايران بيرون آمد و آشكارا بيان كرد كه هدف‌اش بيرون‌راندن اسرائيل از لبنان است. اين يك شعار مورد ‌پسند همه بود. به هرحال، مبارزه واقعي عليه امپرياليسم در آزادي و رهايي مفهوم مي‌يابد. آن چيزي كه بنيادگرايان مي‌خواهند، عقب‌گرد دادن به اسلام است كه آن را هم به درستي درك نكرده‌اند. با عقب‌نشيني راديكال‌ها، احزابي باقي ماندند كه به‌اصطلاح ضدامپرياليستي عمل مي‌كنند.
فكر مي‌كنيد اين سناريوي جديد در واقع افكار ساموئل هانتينگتون در رساله «برخورد تمدن‌ها» را تاييد مي‌كند، چراكه جهان مسلمانان از بوسني تا چچن، افغانستان تا عراق تحت حملات مستمر بوده است؟
آيا اين يك تصادم تمدن‌هاست؟ بايد گفته شود كه هميشه يك رودررويي بين شمال و جنوب بوده است. به آمريكاي لاتين نظر بيفكنيد، در آنجا مبارزه‌اي عليه امپرياليسم و برنامه‌هاي نئوليبرال جاري است. در آمريكاي لاتين، واقعه 11 سپتامبر علنا جشن گرفته شد. آنجا كه در جوار تمدن غرب است. ايده‌ «برخورد تمدن‌ها» اساسا بي‌پايه است. اتفاقا خيلي جالب است كه چنين عقيده‌اي در خدمت بنيادگرايي است.
چرا برخي مقاومت‌ها در جهان اسلام خودش را در شكل بنيادگرايي نشان مي‌دهد، در صورتي كه برعكس در آمريكاي لاتين، مبارزات مردم در شكل مبارزات طبقاتي جريان دارد؟
من فكر مي‌كنم آن مبارزه طبقاتي شكل خواهد گرفت. فقط ممكن است 10 تا 20 سال به طول انجامد. اين مبارزات قبلا وجود داشته است. در اندونزي، در پاكستان و جاهاي ديگر. بايد گفت كه زماني كه ايده‌هاي سوسياليستي مقبوليت عام يافته بود، اين ايده‌ها در جهان اسلام هم مورد قبول بود. اما اين مبارزه به دلايل و اشكال مختلف سركوب شدند. اندونزي يكي از بزرگ‌ترين احزاب كمونيست را در دنيا داشت. اين حزب در سال 1965 به‌وسيله سوهارتو و با كمك امپرياليست‌ها سركوب شد. در پاكستان، جنبش‌هاي دهقاني و كارگري سركوب شدند و نخست‌وزير وقت به قتل رسيد. در عراق، صدام تعداد بيشماري از چپ‌‌ها را به قتل رساند و سادات هم در مصر دست به چنين اعمالي زد. از بين رفتن اين نيروها، سبب پيدايش وضع موجود شد.
فكر مي‌كنيد كه موجي از پروسه‌هاي دموكراتيك در جهان اسلامي تغييري خوشايند است؟
آري.
اگر در نتيجه‌ پروسه‌هاي دموكراتيك، افرادي چون بن‌لادن در عربستان به قدرت برسند، چه اتفاقي رخ خواهد داد؟
اين، آن چيزي است كه تئوري‌پردازان آمريكايي آن را قياس ضدونقيض دموكراسي مي‌نامند. اگر شما دولتي را انتخاب كنيد كه مورد علاقه‌‌تان نباشد، آري اين يك مسئله است. اما اين براي امپرياليسم در غرب، جايي كه احزاب ميانه، ميانه‌ چپ يا ميانه‌ راست، برنامه‌ اقتصادي نئوليبرال‌هاي را قبول كرده‌اند و در مجموع به شكل عمده امپرياليسم آمريكا را حمايت مي‌كنند، مسئله‌اي ايجاد نمي‌كند. آنها يك مانيفست عمده دارند: حفاظت از سرمايه. اما اگر به‌طور مثال، انتخاباتي در عراق انجام شود، چرا مي‌بايستي شيعه‌ها برنده شوند؟ اگر عراقي‌ها بايد به شيعه‌ها رأي بدهند، بگذار اين چنين كنند. اگر سعودي‌ها خواهان انتخاب وهابي‌ها هستند، بگذار اين چنين كنند. اگر اخوان‌المسلمين توانست دولت تشكيل بدهد، بگذار چنين كنند. مردم ياد خواهند گرفت.
اما مگر شما از انتخاباتي كه نتيجه‌اش به قدرت رسيدن فاشيست‌ها در انگلستان باشد حمايت خواهيد كرد؟
ما درباره فاشيسم صحبت نمي‌كنيم. اين همان اشتباهي است كه بسياري پس از واقعه 11 سپتامبر آن را فاشيسم خواندند. آنها فاشيست نيستند. اين قياس درستي نيست. اين احزاب وجود دارند چون چيز ديگري موجود نيست. زماني كه مردم عليه سياست‌هاي نئوليبرال مي‌جنگند و تنها آلترناتيو بنيادگرايي است، به چه چيز ديگر بايد پناه ببرند؟ به سازمان‌هاي غيردولتي پر از روشنفكراني كه دستمزدهاي آن‌چناني دريافت مي‌كنند؟ تمامي چپ‌هاي جهان اسلامي در سازمان‌هاي غيردولتي جمع شده‌اند و خود را از واقعيت‌هاي جاري جدا ساخته‌اند. سوال اما اين است كه چه آلترناتيوي وجود دارد؟ من فكر مي‌كنم كه بهتر آن است كه انتخابات باشد. مهم نيست كه چه كسي به قدرت مي‌رسد. آن زمان كه مردم به اين باور برسند كه بايد حكومت را عوض كنند، چنين خواهند كرد. دو راه براي تغيير دولت وجود دارد: انقلاب و انتخابات. اگر توده‌ها به‌وسيله انتخابات مي‌توانند دولت‌ها را تغيير دهند، خود در مسير راه، از اشتباهات خواهند آموخت.
شما چگونه بين فاشيسم و بنيادگرايي فرق مي‌گذاريد زماني كه تشابهات فراواني بين‌‌شان به چشم مي‌خورد؟
اسلامي‌ها در كشورهاي مختلف، متنوع هستند. وهابي‌ها با شيعه‌هاي عراق فرق دارند، طالبان در افغانستان با روحانيون در ايران فرق دارند. اين غلط است كه بنيادگرايي و فاشيسم را يكي بپنداريم. آن چيزي كه تشابه عام بين بنيادگرايي و فاشيسم است، بين استالينيسم و فاشيسم هم به چشم مي‌خورد. شما يك حزب استاليني را صرفا به دليل وجود تشابهاتي، يك حزبي فاشيستي نمي‌خوانيد.
چرا غرب اين چنين نسبت به بنيادگرايي اسلامي حساسيت دارد ولي به بنيادگرايي هندوها و مسيحيان حساسيتي نشان نمي‌دهد؟
بنيادگرايي هندوها عالم‌گير نيست و از سوي ديگر، قدرت‌هاي غربي بنيادگرايي مسيحي را دوست دارند.
 پنجشنبه 30 آبان 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[مشاهده در: www.donya-e-eqtesad.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 181]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن