تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هر كس سه خصلت داشته باشد، دنيا و آخرتش سالم مى‏ماند: به خوبى فرمان دهد و خود به آن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804625814




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

پاورقي - مرور كتاب روسيه پس از فروپاشي شوروي (41)فروپاشي كه كاملا قطعي بود


واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: پاورقي - مرور كتاب روسيه پس از فروپاشي شوروي (41)فروپاشي كه كاملا قطعي بود
آندره اسلوندمترجم:جعفر خيرخواهانخزانه كل شوروي در 1991 مضمحل شد چون جمهوري‌ها از تحويل درآمدها به خزانه اتحاد شوروي خودداري كرده و بخش اعظم تورم به وجود آمده ناشي از رقابت 16 بانك مركزي در صدور اعتبارات روبلي بود. اين اوضاع، فاجعه مالي و پولي در انتهاي 1990 به وجود آورد.هركدام از اين سه مشكل اقتصادي به تنهايي كافي بود تا اتحاد شوروي را به پايان خط برساند و مجموع آنها، مرگ شوروي را تضمين كردند.
سقوط امپراتوري شوروي شامل سه گام بود. امپراتوري بيروني، اروپاي شرقي‌ مركزي كه پس از جنگ جهاني دوم اشغال شده بود. همه اين ملت‌ها از طريق تهديد اشغال نظامي، در دايره نفوذ شوروي حفظ شدند و آنها منتظر آزادي بودند. گورباچف هم عاقل و هم خوش قلب بود كه آرزوهاي آنها را پذيرفت و هيچ استعمارزدايي، صلح‌آميزتر از آزادسازي اروپاي شرقي‌ مركزي نبود.
موج دوم استعمارزدايي مربوط به كشورهايي مي‌شد كه طي جنگ جهاني دوم از طريق پيمان مولوتوف‌ ريبتراپ به اتحاد شوروي ضميمه شده بودند: سه كشور حوضه بالتيك (استوني، لاتويا و ليتواني)، مولداوي و اوكراين غربي. هيچ‌كدام از اين قلمروها، اشغال شوروي را نپذيرفته بودند و به رغم سركوب شديد، آنها انتظار چيزي كمتر از استقلال ملي را نمي‌كشيدند.
گرجستان و ارمنستان به همان شيوه از امپراتوري بيرون رفتند. گورباچف ملي‌گرايي را درك نمي‌كرد، اما او فقط استفاده محدود از زور را اجازه داد كه براي با هم نگهداشتن اتحاد شوروي كافي نبود.
تنها پرسش اين است كه چرا خود روسيه مي‌خواست از اتحاد جماهير شوروي مستقل شود. حاميان گورباچف، يلتسين را متهم مي‌كنند كه به خاطر اشتياق داشتن در كسب قدرت، كارت روسي را بازي كرد و اتحاد شوروي را نابود كرد. اما اين دليل قابل تأملي نيست. يلتسين وضعيت را پس از اين كه در ژوئن 1991 به رياست‌ جمهوري روسيه انتخاب شد چنين توصيف مي‌كند:
گورباچف، نمايندگي از جانب اتحاد شوروي، امپراتوري و قدرت قديمي داشت و من نمايندگي روسيه، يك جمهوري مستقل، يك كشور جديد كه هنوز وجود نداشت را داشتم. حتي كلمه شوروي، ديگر امكان تلفظ نداشت... اتحاد شوروي نمي‌توانست بدون تصوير امپراتوري وجود داشته باشد. تصوير امپراتوري نمي‌توانست بدون تصوير زور و قدرت وجود داشته باشد. اتحاد شوروي در همان لحظه‌اي كه چكش‌ها بر ديوار برلين فرود آمدند،پايان يافت.
اين زبان يك سياستمدار با شهود بالا است. يلتسين احساس مي‌كرد كه «شوروي» از لحاظ سياسي امكان بقا ندارد. بنابراين پولوژكوف، كمونيست‌هاي تندرو روسي، هم چپ و هم راست به حق حاكميت روسيه راي دادند.
يلتسين انقلابي احساس كرد چه كاري بايد انجام دهد. قابل تامل‌ترين توضيح اين است كه روسيه از مشروعيت بيشتري نسبت به اتحاد شوروي برخوردار بود زيرا روسيه انتخابات دموكراتيك‌تري از اتحاد شوروي برگزار كرد. بنابراين اجزاي اتحاد شوروي نمي‌توانست با همديگر نگه‌داشته شود. يلتسين اين را فهميد در حالي كه گورباچف نمي‌فهميد.
دانشمندان سياسي، بيشترين ترديدها را درباره ضرورت فروپاشي نظام سياسي شوروي مطرح مي‌سازند اما تبيين سياسي بنيادي اين است كه دگرگوني سياسي شوروي يك فرايند انقلابي بود. شما نمي‌توانيد انقلاب را در ميانه راه متوقف سازيد. زماني كه لحظه انقلابي فرا مي‌رسد، تندروي شروع مي‌شود و فقط كساني كه گام‌هاي تندي بر مي‌دارند بقاي سياسي پيدا مي‌كنند.
اين استعداد اصلي يلتسين بود. طلب سازگاري يا اعتدال از يك سياستمدار در وضعيت انقلابي كردن، درخواست خودكشي سياسي است.
ويژگي ديگر يك انقلاب، فروپاشي موقت دولت است. گورباچف ناخواسته به مرگ حكمراني كمك كرد، چون به شكل مضحكي معتقد بود كه سوسياليسم/ كمونيسم/ لنينيسم برتر بوده و خواهان اصلاح آن بود. او سعي در تعمير سيستم داشت و وضعيت انقلابي به وجود آورد. برتري يلتسين در انتخابات بود و انقلاب روسيه دموكراتيك بود. بنابر اين يلتسين در انتخاباتي رقابتي و مردمي در برابر تشكيلات حاكم در 1989، 1990 و 1991 ايستاد و در همه آنها با اكثريتي عظيم در نخستين دور برنده شد. مكفاول در سال 2001 بر منطق دوره گذار به محض اينكه انقلاب به جريان مي‌افتد چنين تاكيد كرد:
ابتدا شكافي درون رژيم سابق و بين نرم‌خوها و سازش‌ناپذيرها رخ مي‌دهد. نرم‌خوها معتقدند كه درجه‌اي از اصلاحات لازم است در صورتي كه سازش‌ناپذيرها اصولا مخالف هر نوع اصلاحاتي هستند. وقتي نرم‌خوها دست بالا را دارند، آنها سياست آزادسازي سياسي را شروع مي‌كنند كه به نوبه خود اجازه سازماندهي و بسيج را به فعالان اجتماعي مي‌دهد. اين نيروها نيز به دو اردوگاه ميانه‌رو و تندرو تقسيم مي‌شوند.
يلتسين اين فرايند را درك مي‌كرد و تندرو شد، در صورتي كه گورباچف ميانه‌رو باقي ماند و در زمين ميانه به فراموشي ختم شد.
بونس (1999) استدلالي اصيل درباره نهادهاي شوروي ارايه كرد و اثبات كرد كه ساختارهاي آن باعث سقوط نظام شوروي مي شوند. تفكر وي با مقاله مشهور اندري آمالريك (1980) به نام «آيا اتحاد شوروي تا 1984 دوام خواهد آورد؟» ادامه يافت. گذاره بونس اين بود كه نظام شوروي چنان اختلال‌زا و متحجر است كه نمي‌تواند براي مدت طولاني با چالش‌هاي جديد مقابله كند.
نظام شوروي قابل اصلاح نبوده بلكه متوقف مانده يا فرو خواهد پاشيد. مشكل چنين خط استدلالي اينست كه زمان فروپاشي را معلوم نمي‌كند.
در 1919 لودويگ فون ميزس (1972/1881) استدلال كاملا مشابهي درباره نظام شوروي كرد كه قابل دوام نخواهد بود چون كه نظام اقتصادي بدون حقوق مالكيت خصوصي نمي‌تواند كار كند. سرانجام معلوم شد حق با وي بوده است اما فقط پس از گذشت 70 سال.
 چهارشنبه 29 آبان 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[مشاهده در: www.donya-e-eqtesad.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 153]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن