تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 17 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):مؤثّرترين وسيله جلب رحمت خدا اين است كه خيرخواه همه مردم باشى.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805180171




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نگاهي به مقاله «نيكلاس برنز» در هفته‌نامه نيوزويك تعامل آمريكا با جهان؛ ديپلماسي هوشمندانه يا اهرم نظامي‌


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نگاهي به مقاله «نيكلاس برنز» در هفته‌نامه نيوزويك تعامل آمريكا با جهان؛ ديپلماسي هوشمندانه يا اهرم نظامي‌
خبرگزاري فارس: نيكلاس برنز ديپلمات كهنه‌كار آمريكايي چندي پيش مقاله‌اي در هفته‌نامه نيوزويك نوشت .وي كه يكي از بلندپايه‌ترين ديپلمات‌هاي آمريكا در ارتباط با مسائل ايران بود در اين مطلب با آوردن دلايلي چند به رئيس جمهور آتي آمريكا توصيه مي‌كند كه راهكار گفتگو با كشوري مانند ايران را كه يكي از تاثيرگذارترين قدرت‌هاي خاورميانه است، در دستور كار خود قرار دهد


معاون سابق وزير خارجه آمريكا در‌ ‌امور سياسي كه تا قبل از بازنشستگي خود در ماه آوريل، عالي رتبه‌ترين ديپلمات‌ ‌آمريكايي در ارتباط با ايران بود، گفت: بايد با ايران مذاكره كنيم. ‌
‌نيكلاس برنز كه‌ ‌هم اكنون در دانشگاه‌هاروارد تدريس مي كند، در مقاله اي كه در هفته‌ ‌نامه نيوزويك منتشر شد، نوشت: يكي از اصلي ترين و مطرح ترين اختلافاتي كه در مورد‌‌‌ سياست خارجي بين باراك اوباما و جان مك كين وجود دارد، اين است كه آيا آمريكا‌ ‌بايد با رهبراني همچون محمود احمدي نژاد، رييس جمهوري ايران يا هوگو چاوز‌‌ ‌رييس جمهوري ونزوئلا مذاكره كند يا خير؟‌‌
به نوشته برنز، مك كين در هر سه‌ ‌مناظره رياست جمهوري، اوباما را به عنوان شخصي ساده لوح كه معتقد است آمريكا بايد‌ ‌با چنين دشمناني هم مذاكره كند، كوچك كرد. ‌

‌برنز در مقاله خود نوشت: در مناظره‌ ‌معاونان نامزدهاي رياست جمهوري نيز سارا پيلين يك گام جلوتر رفت و اوباما را به قضاوت بد متهم كرد كه با توجه به سابقه متوسط خود وي در زمينه سياست خارجي، بسيار‌‌ ‌طعنه آميز بوده است. آيا حق با مك كين و پيلين است كه آمريكا نبايد با دشمنانش ‌‌مذاكره كند؟ من به عنوان يك ديپلمات حرفه اي، 27 سال در دولت‌هاي جمهوريخواهان و‌‌ ‌دمكرات‌ها با اين موضوع زندگي كرده ام و شايد به همين علت باشد كه در يافتن دانش و‌‌‌ ‌منطق واقعي اين حمله جمهوريخواهان عليه اوباما، با مشكل مواجه بوده ام. ‌

من شرط‌ ‌مي بندم اگر از ديپلمات‌هاي ارشدي كه از زمان دولت جيمي كارتر تا دولت بوش خدمت‌‌ ‌كرده‌اند، يك نظرسنجي انجام شود، اكثريت قاطع آنها با اين موضوع موافق هستند كه ما‌ ‌بايد هنگامي كه در راستاي منافع ملي باشد و در زماني كه انتخاب مي‌كنيم، با دشمنان‌ ‌سرسخت مذاكره كنيم. ‌

سئوالي كه چالشي تر و مناسب‌تر است، خصوصا براي مك كين و‌ ‌پيلين، عكس اين مساله است: آيا اين واقعا عاقلانه است كه اعلام كنيم ما هيچگاه با‌‌ ‌چنين رهبراني مذاكره نخواهيم كرد؟ آيا اين واقعا در راستاي منافع بلندمدت ملي است‌ ‌كه خود را از يكي از مهم ترين و قدرتمندترين كشورهاي خاورميانه (ايران) يا يكي از‌ ‌اصلي ترين تامين كنندگان نفت خود (ونزوئلا) محروم كنيم ؟‌‌ ‌

‌برنز در ادامه مقاله‌ ‌خود بااشاره به اينكه طي پنج دهه جنگ سرد، دولت آمريكا در زمان‌هاي مختلف، روابط خود‌‌ ‌را با رهبراني همچون كيم ايل سونگ رهبر كره شمالي يا انور خوجه، رهبر آلباني قطع‌‌ ‌كرد، افزود: ولي در اكثر موارد حتي تندرو‌ترين روساي جمهوري ما در دوره جنگ‌ ‌سرد (دوايت آيزنهاور، جان كندي، ريچارد نيكسون و رونالد ريگان) كه به اين نتيجه‌ ‌رسيده بودند مذاكره با دشمنان براي آمريكا منطقي است، هيچ كدام به ضعيف يا ساده لوح‌ ‌بودن متهم نشده بودند. همه آنها با رهبران شوروي كه براي بقاي آمريكا بسيار خطرناك‌ ‌تر از احمدي نژاد يا چاوز بودند، مذاكره كرده بودند. ‌‌‌

*‌ پيشينه مذاكره‌

‌به نوشته وي، درست يك سال‌ ‌پس از آنكه آمريكا و شوروي از وقوع هولوكاست هسته اي در زمان بحران موشكي كوبا‌ ‌اجتناب كردند، جان اف كندي با نيكيتا خروشچف دشمن خوني خود معاهده منع آزمايشهاي‌ ‌هسته اي را به تصويب رساند. ‌

‌برنز در ادامه مقاله خود آورده است: نيكسون كه‌ ‌شايد بزرگترين رهبر ضد كمونيست زمان خود بود، در سال 1972 به چين سفر كرد تا 20 سال‌‌ ‌پس از قطع بودن روابط دو كشور، در گفت و گو با مائو تسه تونگ، روابط پكن‌‌ - ‌واشنگتن را بنا نهد، زيرا نيكسون معتقد بود اين قطعي رابطه ديگر به نفع آمريكا نيست. ‌

‌تمامي اين روساي جمهوري آمريكا كه در دوران جنگ سرد رهبري آمريكا را برعهده‌ ‌داشتند، در حقيقت ياد آور الگوي سياست خارجي اسحاق رابين در اسرائيل بودند كه يكي‌ ‌از سرسخت‌ترين و با تجربه ترين رهبران زمان ما بود. رابين از مذاكرات خود با ياسر‌ ‌عرفات اينگونه دفاع كرده بود كه شما با دوستان خود صلح نمي كنيد، با دشمنان‌ ‌ناخوشايند خود صلح مي‌كنيد. ‌

‌پس چرا آمريكا بايد هم اكنون با روشي ديگر به سمت‌ ‌جهان برود؟ خصوصا هم اكنون كه آمريكايي‌ها آن را به صورت فاجعه باري در 11 سپتامبر‌‌‌ ‌آموختند و بار ديگر در فصل پاييز، آن را از طريق بحران مالي درك كردند. ‌

‌ما در‌ ‌كره اي زندگي مي كنيم كه بسرعت در حال يكي شدن است و در آن خطرات مي توانند هر لحظه‌ ‌و از هر فاصله اي حمله كنند. در زماني كه ساير كشورها (چين، هند و برزيل) در حال‌ ‌ظهور هستند تا قدرت در جهان بين آنها هم تقسيم شود، آمريكا بايد زمان بيشتري را صرف‌ ‌گفت و گو و شنيدن حرف‌هاي دوستان و دشمنان خود كند نه كمتر. ‌

*‌ آمريكا و چالش‌هاي جهاني‌

‌حقيقتي كه‌‌ ‌آمريكايي‌ها بايد به ياد داشته باشند، اين است كه تقريبا تمامي ضروري ترين چالش‌هاي جهاني‌ ‌‌(بحران در بازارهاي مالي، تغييرات آب و هوايي و تروريسم) را نمي توان با عملكرد‌ ‌يكجانبه آمريكا در جهان حل كرد. ‌

‌به جاي منزوي شدن، همچون كاري كه گاهي در تاريخ‌ ‌خود انجام داده ايم، يا اتخاذ سياست‌هاي يكجانبه گرانه اي كه حاميان يكجانبه گرايي‌‌ ‌در يك دهه گذشته آن را به صورت فاجعه باري ترويج داده‌اند، ما بايد خود را وارد يك‌ ‌راهبرد ملي تعامل هوشمندانه با ساير جهان سازيم. به عبارت ساده تر، ما بايد هر‌ ‌اندازه كه مي توانيم براي خود دوست به دست آوريم. ما همچنين بايد در مورد چگونگي‌ ‌خنثي كردن قدرت دشمنان از طريق ديپلماسي هوشمندانه، تفكر خلاقانه تري داشته باشيم، نه‌‌ ‌اينكه اين كار را تنها از طريق نيروي نظامي انجام دهيم. ‌

‌گفت وگو با دشمنان، ايده‌‌اي براي تفريح نيست و در مورد حل تمامي بحران‌ها تضميني براي موفقيت آميز بودن آن وجود‌‌ ‌ندارد، ولي اين بسيار ناپخته، ساده‌لوحانه و غلط است كه ادعا كنيم گفت وگو نشانگر‌ ‌ضعف يا دلجويي كردن است. ‌

‌برنز سپس به نقش ديپلماسي در بهبود روابط آمريكا با‌ ‌كشورها اشاره كرده و افزود: سفر كاندوليزا رايس به ليبي در ماه سپتامبر (به عنوان‌‌ ‌نخستين سفر وزير امور خارجه آمريكا به اين كشور طي پنج دهه گذشته) در واقع اوج سالها ديپلماسي‌ ‌دقيق و سنجيده براي متقاعد كردن رهبران ليبي براي كنار گذاشتن تسليحات كشتار جمعي‌ ‌خود و محكوم كردن تروريسم بود. اگر وي از گفت وگو با ليبي خودداري مي كرد، نمي‌ ‌توانست به چنين پيروزي دست يابد. ‌

‌وي در ادامه مطلب خود نوشت: قطعا براي مبارزه‌ ‌در جنگ‌هاي ما عليه گروههاي تروريستي همچون القاعده، يك ديپلماسي موفق، بايد با‌‌ ‌ارتشي قدرتمند و سرويس‌هاي اطلاعاتي قدرتمندي حمايت شود. ‌‌‌
‌برنز افزود: ما بايد‌‌ ‌دائما به دشمنان خود اين مساله را ياد آور شويم كه از گزينه‌هاي ديگري، از جمله‌‌ ‌احتمال استفاده از زور، در صورت شكست مذاكرات برخورداريم، ولي در زماني كه ديپلماسي‌‌ ‌‌(يعني توانايي ما در متقاعد كردن، گول زدن يا تهديد رقيب) راهي بهتر و موثرتر است،‌‌ ‌حل بسياري از مشكلات جهان را بر دوش ژنرال‌هاي ارتش و افسران اطلاعاتي خود قرار‌‌ ‌داده ايم. ‌

‌ما بايد به توانايي خود در پيروزي بر حكومت‌هاي دشمن در پاي ميز‌‌ ‌مذاكرات و دادگاه عالي افكار عمومي بين‌المللي، اعتماد داشته باشيم. ‌

‌برنز‌ ‌هرچند بر ضرورت گفت وگو با ايران تاكيددارد، اما درعين حال ادعاهاي دولتمردان‌‌‌ ‌آمريكايي درمورد تهديد ايران براي صلح در خاورميانه يا حمايت مالي و نظامي از‌ ‌گروه‌هاي مخالف رژيم صهيونيستي و يا پيچيده سازي تلاش‌هاي آمريكا در عراق و‌‌ ‌افغانستان را تكرار كرده و مدعي شده است كه ايران به دنبال دستيابي به توانايي ساخت‌ ‌تسليحات هسته‌اي است كه مي تواند توازن قدرت در خاورميانه را تغيير دهد. ‌‌‌

*‌ راه منطقي‌

‌وي سپس اين سوال را مطرح مي‌كند كه به جاي پيش فرض استفاده از نيروي‌ ‌نظامي عليه ايران، آيا منطقي‌تر به نظر نمي رسد كه رئيس جمهوري بعدي آمريكا،‌ ‌پيشنهاد گفت وگو با رهبران ايران را مطرح كند؟‌‌ ‌

اين مقام سابق آمريكايي در‌ ‌ادامه مي‌نويسد: منطق اين كار در آن است كه اگر مذاكرات به نتيجه برسد، ما از وقوع‌ ‌سومين و احتمالا فاجعه بار ترين جنگ آمريكا در منطقه ناآرامي كه خاورميانه را به‌ ‌آسياي جنوبي متصل مي كند، جلوگيري كرده ايم. اگر مذاكرات شكست بخورد ما از احتمال‌ ‌بيشتري براي متقاعد كردن روسيه و چين براي حمايت از تحريم‌هاي جدي عليه ايران‌‌ ‌برخوردار خواهيم بود. من فكر مي كنم جنگ با ايران در صورتي كه اول ديپلماسي را مورد‌ ‌آزمايش قرار ندهيم، بسيار غير‌معقول خواهد بود. ‌‌برنز افزود: نمي گويم رييس‌ ‌جمهوري بعدي بايد فورا با احمدي نژاد بر سر ميز گفت وگو بنشيند. ما ابتدا بايد تماس‌ ‌با ايران را در سطحي پايين تر آغاز كنيم تا متوجه شويم آيا ارزش دارد كه اعتبار‌ ‌رييس جمهور را وارد آن مساله كنيم يا خير. ‌

‌ما بايد تهديد گزينه نظامي را بر روي‌‌ ‌ميز حفظ كنيم تا در زماني كه با دولت ايران مذاكره مي كنيم، از اهرم فشار بيشتري‌‌ ‌برخوردار شويم. در نهايت ما مي‌خواهيم هر كشور با نفوذ ديگري (همچون روسيه و چين) براي آنكه بتوانيم حداكثر فشار را عليه تهران وارد كنيم، بر سر ميز مذاكره طرف ما‌ ‌را بگيرد. ‌

‌اين در حالي است كه از زمان انقلاب اسلامي، 30 سال است كه آمريكا‌‌ ‌گفت‌وگوهاي جدي و معني‌داري را با ايران در مورد تمامي مسائل حياتي مورد اختلاف نظر‌ ‌طرفين، انجام نداده است. ‌

براي به تصوير كشيدن اينكه ما چه اندازه خود را منزوي‌ ‌كرده ايم در مورد اين موضوع فكر كنيد: من مدت سه سال در دولت بوش به عنوان مسئول مسائل‌ ‌ايران خدمت كردم، ولي هيچگاه اجازه ملاقات با ايرانيان را نداشتم. ‌

خانم رايس‌ ‌براي جانشين من، زمينه حضور در ملاقاتي چند جانبه با مقامات ايراني را در تابستان‌ ‌گذشته فراهم كرد. اين گام نخست خوب است، ولي رييس جمهوري بعدي آمريكا بايد‌‌ ‌مذاكرات پايدارتري را با مقامات ارشد ايران آغاز كند. ‌‌اگر ما حاضر به مذاكره‌ ‌با ايران نباشيم، ممكن است تنها گزينه نظامي باقي بماند. رييس جمهوري بعدي اگر‌‌ ‌نتواند از طريق گفت وگو مساله هسته اي ايران را حل كند، از شانس بسيار اندكي براي‌ ‌ايجاد صلح در خاورميانه برخوردار خواهد بود. ‌‌به همين صورت اگر ما از مذاكراتي‌ ‌كه بين سوريه و اسرائيل در جريان است حمايت نكنيم، هيچ معاهده صلحي بين آنها ايجاد‌‌ ‌نخواهد شد. ‌

‌در افغانستان، رييس جمهوري جديد با يك سري گزينه‌هاي بسيار دشوار كه‌‌ ‌شبيه به گزينه‌هاي عراق قبل از افزايش تعداد نيروهاي نظامي بود، مواجه خواهد شد. ‌

‌زيركي راهبرد ژنرال ديويد پترايوس در عراق، تا حدودي ساخت پل بين دشمنان قديمي‌‌ ‌در ميان شبه‌نظاميان سني و گول زدن و فريفتن آنها براي تغيير ديدگاه بوده است. عده اي‌‌ ‌هم اكنون پيشنهاد مي‌كنند ما راهبرد مشابهي را در قبال طالبان به اجرا در آوريم. ‌

‌در شرايطي كه قطعا مذاكره با هواداران القاعده يا رهبران طالبان به نفع ما نيست،‌‌ ‌اگر دست به اين كار بزنيم،آيا اين معني را نمي دهد كه ما سعي مي‌كنيم حاميان طالبان در سطوح متوسط را متقاعد كنيم ‌‌كه ‌‌مبارزه مسلحانه خود را كنار بگذارند و خود را متعهد به افغانستاني دمكراتيك كنند؟‌‌ ‌

‌در حالي كه به نظر مي رسد اين هدفي منطقي است، در كوتاه مدت بسيار مشكل ساز‌ ‌خواهد بود اگر ما ابتدا موضع نظامي و سياسي خود را تقويت كنيم و امنيت بهتري‌ ‌را براي روستاييان افغان تامين كنيم، در اين راه موفق تر خواهيم بود. ‌
..............................................................
منبع: اطلاعات
انتهاي پيام/
 سه شنبه 21 آبان 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 252]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن