واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: مصاحبه با علیرضا قربانی (1)
در ابتدا كمی از خودتان بگویید و اینكه چطور به آوازخوانی روی آوردید.-- من متولد 1351 هستم. از ششسالگی آموزش قرائت و لحن قرآن را شروع كرده و آن را بسیار جدی دنبال كردم. خیلیها این كار را شروع میكنند اما با جدیت ادامه نمیدهند. من در این زمینه تا سن دوازدهسالگی بسیار فعال بودم. از سال 1363 بهطور رسمی آموختن موسیقی ایرانی را شروع كردم و با ردیفهای آوازی آشنا شدم. اساتید من آقایان خسرو سلطانی، بهروز عابدینی، استاد مهدی فلاح، مرحوم استاد دكتر حسین عمومی، استاد احمد ابراهیمی و مرحوم استاد علی تجویدی بودند. از كسانیكه خیلی برای من زحمت كشیدند و برایم بسیار مثمر ثمر بودند، مرحوم علی تجویدی بودند ؛ در واقع ایشان مرا به اركستر ملی ایران و جناب استاد فرهاد فخرالدینی معرفی كردند. البته استاد فخرالدینی نیز از جمله اساتید بنده بودهاند. هنوز هم در محضر برخی از این اساتید بهرمند هستم.چگونه از قرائت قرآن به سمت آواز در موسیقی ایرانی روی آوردید؟-- میتوانم بگویم فقط و فقط علاقه، همواره نیز گفتهام آن چیزی كه باعث شد من از سمت قرائت قرآن بیشتر به سمت آواز گرایش پیدا كنم و تمركز بیشتری روی این بخش داشته باشم، علاقهی خیلی زیاد من بوده است. آواز بسیاری از اساتید گذشته بر من مؤثر بوده... بهویژه آواز مرحوم بنان. در واقع جملهای كه همیشه بیان كردهام این بوده است كه: « آواز ایرانی نوعی شیدایی و شوریدگی در من ایجاد كرده و میكند. » و این شیدایی موجب سمتگیری من در جهت آواز خواندن شد.نقش كدامیک از اساتید و موسیقیدانان را در كار خود مؤثرتر میدانید؟-- بیشترین تأثیر را مرحوم بنان داشتهاند. از ابتدا تا به امروز، آثار مرحوم بنان را از قویترین كارهای موسیقایی میدانم. مرحوم بنان برای من جایگاه ویژهای دارند و جزو معدود اساتیدی بودند كه آثار ایشان جامعیت داشته است. این جامعیت شامل تصنیفخوانی، كاركردن با اركسترهای بزرگ مانند اركستر گلها و همچنین اركسترهای كوچک بوده است و نیز آوازهای مختلفی كه خواندهاند نشان از این جامعیت دارد. گوناگونی آوازها از دیگر موارد جامعیت ایشان است. ایشان از اولین كسانی بودهاند كه آواز را همراه پیانو اجرا نمودهاند. البته اساتید دیگری نیز بر من مؤثر بودهاند از جمله مرحوم طاهرزاده، مرحوم ظلی و مرحوم ادیب خوانساری. اما باز تأكید میكنم كه مرحوم بنان بیشترین تأثیر را بر من داشتهاند.به صورت حضوری از محضر كدام استاد بهره بردهاید؟-- مرحوم دكتر حسین عمومی بر من تأثیر زیادی داشتهاند و جزو معدود افرادی بودند كه خواندن ایشان به شدت مرا منقلب میكرد. ایشان در مكتب آوازی اصفهان بینظیر بودند. خدا ایشان را رحمت كند. دورهی كامل ردیفها را نزد استاد مهدی فلاح گذراندم.آواز در موسیقی امروز ایران چه جایگاهی دارد و آیا ارتباط درست و منطقی بین آواز و سایر بخشهای موسیقی ما وجود دارد؟-- منظور شما از ارتباط منطقی چیست؟منظورم موسیقی باكلام و بدونكلام است و همچنین ارتباط شما به عنوان آوازهخوان با سایر اعضای گروه، اعم از آهنگساز، سرپرست گروه و نوازندگان. آیا تعاملی بین آنها وجود دارد؟-- از دو منظر میتوان به این موضوع پرداخت. اگر بحث مقایسه و تطبیق بین موسیقی باكلام و بدونكلام مورد نظر باشد ؛ موسیقی باكلام ما خیلی جلوتر از موسیقی بدونكلام ماست. به این دلیل كه سالهای بیشتری روی آن كار شده است و در واقع سابقهی موسیقی باكلام بیشتر است. موسیقی باكلام بهدلیل استفاده از شعر، نفوذ بیشتری بر شنونده دارد. شما یک اركستر بزرگ را كه خواننده دارد در نظر بگیرید ؛ هنگامی كه خواننده شروع به خواندن میكند، بدون اصرار شما، به طور ناخودآگاه بیشترین توجه و تمركز متوجه خواننده میشود. این موضوع قدری دیدگاه را نسبت به جایگاه خواننده، حساستر میكند. البته خیلیها در جهت تقویت موسیقی بیكلام تلاش نمودهاند و كارهایی انجام دادهاند. اما این به مفهوم تحت فشار قرار گرفتن موسیقی باكلام نیست. در تمام دنیا این آثار باكلام هستند كه برای مردم جایگاه بالاتری دارند. البته جایگاه موسیقی بیكلام غیر قابل انكار است.به نظر شما در موسیقی ایران، « خوانندهسالاری » وجود دارد؟-- من خوانندهسالاری را بهطور مطلق قبول ندارم. بهطور طبیعی هرگاه خوانندهای بزرگ در كنار آهنگساز و نوازنده قرار بگیرد، آنها را تحتالشعاع قرار میدهد. شاید منشأ خوانندهسالاری این است كه همهی نگاهها بهطور ناخودآگاه متوجه خواننده میشود.یک سولیست وقتی در اركستری بزرگ مینوازد، اگر برای ده دقیقه بنوازد، اسمش را جدا از بقیه مینویسند و علت آن این است كه او به هرحال یک سولیست است. برای همین وقتی یک خواننده با این فرهنگ مكتوب غنی ما میخواند، مگر میتواند سولیست نباشد؟ مگر میتواند حائز اهمیت نباشد. در تمام دنیا این همه خوانندهی پاپ را همه میشناسند ؛ ولی كمتر كسی نوازندگان همان آثار را به همان خوبی میشناسد.اما در عین حال برخی از خوانندگان به رشد كافی نرسیدهاند. بهعنوان مثال وقتی میخواهند لباسی متفاوت از دیگر اعضای گروه داشته باشند. موضوعات پیشپاافتادهای از این قبیل چندان خوشایند نیست. حالا شما فرض كنید من در كنار دوستانم نشستهام، وقتی كه كار من مانند یک سولیست است و شعر میخوانم، خودبهخود به چشم میآیم. همه كنجكاو میشوند كه ببینند من چهكار میكنم. در واقع خواننده بهدلیل اینكه یک سولیست محسوب میشود، بهچشم میآید ولی اگر خواننده بگوید، « من » این كار را میكنم و یا « من » این تصمیم را دارم، یا لباس « من » چنین باشد و غیره، این « خوانندهسالاری » است.از همكاری خود با آقای فخرالدینی و اركستر ملی ایران بگویید و آیا تمایل به ادامهی همكاری با این اركستر دارید؟-- متأسفانه نزدیک به دو سال است كه برخی مطبوعات در این مورد اخبار را خوب انتشار ندادهاند. بارها از قول خودشان یا فرد غیرمسئولی نوشتهاند كه فلانی دیگر با اركستر ملی همكاری نمیكند. واقعیت این است كه اگر در این دو سال همكاری نداشتهام فقط بهدلیل مشغلهی فراوان خودم بوده است. در این دو سال تعداد زیادی كنسرت در ایران و خارج از ایران داشتهام و همچنین در فستیوالهای زیادی شركت كردهام. در ضمن كار ضبط آلبوم فصل باران آقای درخشانی را نیز داشتم. از طرفی موظف بودم بهدلیل قول همكاری كه به جناب فخرالدینی دادهام ؛ هفتهای دو روز سر تمرینها حاضر شوم ؛ كه عملاً امكانپذیر نبود. اما بهزودی همكاری دوبارهی ما شروع خواهد شد و بار دیگر در تمرینها حاضر خواهم شد.پس شایعات مربوط به اختلاف شما با آقای فخرالدینی صحت ندارد؟-- خیر، به هیچ وجه. در این مورد اخبار بهدرستی منتشر نشدهاست. به هرحال همانطوری كه گفتم برنامههای متعدد من در خارج و داخل كشور مانع از همكاری بنده با آقای فخرالدینی میشد و در این مورد با استاد فخرالدینی صحبت كردم و از ایشان اجازه خواستم كه مدتی را مرخصی داشته و در سایر مواقع نیز به صورت پارهوقت در تمرینها حاضر شوم.شما با برخی سریالهای تلویزیونی همكاری داشتهاید. از این همكاریها بگویید.-- بعضی از كارها مثل « كیف انگلیسی » و یا « روشنتر از خاموشی » كار استاد فخرالدینی بودند و « شب دهم » نیز كار آقای فردین خلعتبری بود. به كارهای آقای فخرالدینی به شدت علاقمند بودم. به ویژه سریال « روشنتر از خاموشی » كه كار بسیار سنگینی بود. برای « شب دهم » نیز قضیهی خاصی پیش آمد كه من این كار را انجام دادم. راستش دلیلی برای اینكه این كار را انجام ندهم، نداشتم. از طرفی آقای خلعتبری دوست صمیمی و نزدیک من است و كارهای او را نیز دوست دارم. دلیل دیگر عاشوراییبودن این سریال بود. به دوستان خود نیز گفتم كه بهخاطر عاشوراییبودن این سریال حاضرم برای آن بخوانم. امیدوارم این كار ارتباط خوبی با مخاطب برقرار كرده باشد. خواندن برای سریالها یكی از راههای ارتباط بیشتر با مردم است.شما با اركسترهای مختلفی از جمله گروه خورشید (آقای درخشانی) و گروه آقای پژمان طاهری همكاری داشتهاید. به نظر میآید شما ـ برخلاف برخی از موسیقیدانان ما ـ به گروههای جوان روی خوش نشان میدهید و آنها را یاری میكنید. این را میتوان از ویژگیهای نیكوی شما محسوب نمود. در این مورد چه نظری دارید؟-- این سؤال را دوست دارم بهدلیل اینكه به آنچه شما در سؤالتان فرمودید، اعتقاد دارم. من میدانم كسی كه در این زمینه از پشتیبانی برخوردار نباشد كار سختی پیش رو خواهد داشت و پیشرفت او بسیار مشكل خواهد بود. بسیاری از خوانندگان، آهنگسازان و نوازندگان بهدلیل ارتباط و حمایتهای خاص راحتتر پیشرفت میكنند. حتی برخی آشنایی نداشته و یا از حمایت خوبی برخوردار نیستند، اما پشتوانهی مالی خوبی دارند. بنابراین برای این گروه نیز كار راحتتر است. من و شما میدانیم كه بسیاری با پشتوانهی مالی، سفارش ساخت آهنگ میدهند.پیشروی برای كسانی كه از تواناییهای مالی و حمایت برخوردار نیستند بسیار سخت است. بعضی از بزرگان موسیقی بنده را به عنوان هنرجویی كه خواهان ترقی هنر خود بوده، میشناسند. من نیز سالها سختی كشیدهام ؛ بدون اینكه برای بهروی صحنه رفتن و پخش كارهایم از تلویزیون عجلهای داشته باشم. زمانی بود كه كارهای خیلی از دوستان من در تلویزیون پخش میشد و علیرغم اینكه خیلی از من تقاضا میشد و كم و بیش مرا میشناختند، من نرفتم و حتی یک آهنگ هم نخواندم. باور بفرمایید در این فستیوالهایی كه در آنها شركت میكنم، میتوانم از افراد صاحبنامتری نیز استفاده كنم. اما این را خالصانه عرض میكنم كه تمایل دارم از جوانان مستعد كه نمیتوانند جایی كارشان را عرضه كنند استفاده كنم. تا آنجایی كه توان داشتهام از آنها خواستهام كه با من همراهی كنند تا آنها را هم به نوعی معرفی كرده باشم.دلیل دوم شاید كمی سختگیرانه باشد و آن هم اینكه میگویم، بزرگان و نامآوران كار خودشان را كردهاند و اگر خیلی بزرگ باشند شما تحت تأثیر قرار میگیرید و ضمناً خیلی از بزرگان از نظر حسی با شما جفتوجور نمیشوند، منظورم از شما خواننده است. در هر حال استفاده از جوانان باعث دگرگونی و پیشرفت موسیقی ما میشود و از طرفی شور و حال جوانان موجب پیشرفت و رشد میشود. من دست همهی بزرگان موسیقی را میبوسم و منكر جایگاه بلند ایشان نیستم و افتخار میكنم كه اگر قسمتم شد با این بزرگان نیز همكاری كنم ؛ اما جایگاه جوانان در موسیقی و همراهشدن با آنها نیز بسیار بلند است.ادامه دارد...
برگرفته از وبلاگ همایون شجریان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 769]