واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: زن جوان اسیر بلوتوث شیطان شد!
![](http://www.persianv.com/havades/khabar/84039554ae960e2ee215b4fc0eee03809dcb0.jpg)
در این لحظه پسر جوان خندید و گفت: خوب شناختی! یک فضول مزاحم هستم. حالا اگر ایرادی ندارد سیستم بلوتوث گوشی.ات را فعال کن.
وطن امروز: پسر جوانی بلوتوث زننده.ای برایم ارسال کرد و در واقع این تصاویر زشت زمینه برقراری ارتباط شومی را بین ما به وجود آورد و...
توی پارک نشسته بودم و دخترم مشغول بازی بود که ناگهان متوجه نگاه شیطانی پسری جوان شدم.
او پس از چند دقیقه جلو آمد و پرسید: گوشی تلفن همراه شما بلوتوث دار است؟
با لبخندی سرم را تکان دادم و در جوابش گفتم: آره، فضولی؟
در این لحظه پسر جوان خندید و گفت: خوب شناختی! یک فضول مزاحم هستم. حالا اگر ایرادی ندارد سیستم بلوتوث گوشی.ات را فعال کن.
زن جوان در دایره اجتماعی کلانتری امام رضا(ع) مشهد افزود: نمی.دانم چرا خام شدم و به خواسته.اش عمل کردم.
پسر جوان یک بلوتوث زننده برایم فرستاد و در واقع این تصاویر زشت، زمینه برقراری ارتباط شومی بین ما شد.
من تقریبا هر روز بعداز.ظهر پسر جوان را توی پارک می.دیدم و ما از طریق پیامک و گفت.وگوی تلفنی با هم در ارتباط بودیم.
چند ماه گذشت و من با احساس گناهی که داشتم دچار عذاب وجدان شدم و بارها تصمیم گرفتم به این ارتباط مخفیانه خاتمه بدهم اما به محض اینکه پسر جوان را می.دیدم یا پیامکی عاشقانه از او می.رسید عقلم را از دست می.دادم و نمی.دانم چرا به این رابطه شوم ادامه دادم.
اما بالاخره این کارهای کثیف کار دستم داد و پسر جوان تشویقم کرد تا چند ساعتی از خانه فرار کنم.
من برای نخستین بار زمانی که شوهر بیچاره.ام سر کار بود بچه را به همسایه سپردم و همراه پسر جوان با خودرو، گشتی توی خیابان.ها زدیم. سپس با هم به ساختمانی رفتیم که نمی.دانستم لانه افراد خلافکار و فاسد است.
هنوز چند دقیقه از حضورم در آن خانه لعنتی نگذشته بود که پشیمان شدم و می.خواستم از آن جا بیرون بیایم ولی پسر جوان مانع شد.
من با او درگیر شدم و در حالی که پسر جوان سیلی محکمی به صورتم زد تا در برابر تهدیدهایش كوتاه بیایم و خودم را تسلیم كنم ناگهان ماموران انتظامی که گویا محل را زیر نظر داشتند وارد عمل شدند و ما را به اتفاق 2 مرد و یک زن دیگر دستگیر کردند. با این وضعیتی که پیش آمده نمی.دانم چه جوابی به شوهرم که آدم مظلوم و زحمت.کشی است بدهم و چطور به چشمان دخترم نگاه کنم. در حق شوهرم نامردی كردم!
زن جوان با چشمانی اشکبار و صدایی بغض.گرفته افزود: شوهرم به منظور جبران مبلغی که برای پرداخت چک برگشتی برادرم داده است مجبور شد 2 شیفت کار کند و متاسفانه من این طوری جواب محبت.هایش را دادم و...!
در.خور یا.دآوری است، متهمان این پرونده با تشکیل پرونده به مراجع قضایی معرفی و راهی زندان شدند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 193]