در دادگاه خانواده مطرح شد ازدواج سه عروس با مردان سالخورده براي دريافت مهريه هاي كلان

واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: در دادگاه خانواده مطرح شد ازدواج سه عروس با مردان سالخورده براي دريافت مهريه هاي كلان
گروه حوادث؛ عشق دوران پيري براي سه مرد دردسرساز شد و آنان مدتي بعد از نشستن پاي سفره عقد احضاريه هايي را دريافت كردند كه ثابت مي كرد همسران آنها فقط به قصد دريافت مهريه به اين ازدواج ها تن داده اند.به گزارش خبرنگار ما اكنون سه داماد كه 80 ، 72 و 65ساله هستند در دادگاه خانواده عليه همسران خود تشكيل پرونده داده و براي مقابله به مثل عليه آنها به خاطر عدم تمكين دادخواست تنظيم كرده يا خواستار طلاق شده اند.

عروس 500 سكه يي

مردي 80ساله كه به سختي راه مي رود ديروز به دادگاه خانواده رفت و با ارائه دادخواستي به قاضي عموزادي - رئيس شعبه 268- خواستار جدايي از همسر جوانش شد. او كه به تازگي با همسرش ازدواج كرده است درباره تصميم خود براي طلاق زودهنگام گفت؛ سال ها قبل بچه هايم به خارج از كشور رفتند و من در خانه ويلايي بزرگي در شمال تهران تنها شدم. تنهايي خيلي آزارم مي داد و از طرفي از عهده انجام كارهايم برنمي آمدم. فرزندانم كه در خارج از كشور نگران من بودند از همان راه دور دختر جواني را به عنوان پرستار استخدام كردند و مدت هاي طولاني اين دختر هر روز به خانه ام مي آمد و كارهايم را انجام مي داد. مينا رفتار بسيار خوبي داشت و كاري كرد كه به تدريج به وي علاقه مند شدم. در اين فكر بودم كه اين عشق را ابراز كنم يا نه كه يك روز خود مينا به من پيشنهاد داد با هم ازدواج كنيم. او گفت شيفته من شده است و تفاوت سني مان اصلاً برايش اهميت ندارد. بعد از اينكه مينا 500 سكه به عنوان مهريه تعيين كرد، با هم عقد كرديم. در آن روزها احساس جواني مي كردم اما ايام خوش زندگي ام فقط يك هفته دوام آورد و درست هفت روز بعد از جاري شدن صيغه عقد مينا خانه ام را ترك كرد و ديگر از او خبري نشد تا اينكه احضاريه يي به دستم رسيد و فهميدم مهريه اش را اجرا گذاشته است. بعد از آن يكي از پسرهايم به ايران آمد و با پرداخت مهريه مرا از دردسر نجات داد. اكنون من از اين مي ترسم كه مينا بقيه اموالم را هم از چنگم در آورد به همين خاطر مي خواهم او را طلاق بدهم.

داماد 72ساله

در همان دقايقي كه پيرمرد 80ساله در شعبه 268 در حال توضيح داستان ازدواج خود بود، مردي 72ساله در اتاقي ديگر از دادگاه خانواده شماره 2 به خاطر عدم تمكين از همسرش شكايت كرد. او برخلاف داماد اول با دختري جوان ازدواج نكرده بود اما هنگامي كه با زني 12 سال كوچك تر از خودش آشنا شد، به وي دل باخت و از او خواستگاري كرد. پيش شرط عروس 60ساله براي نشستن پاي سفره عقد يك هزار سكه بهار آزادي به عنوان مهريه بود. ايوب كه احساس مي كرد ديگر نمي تواند جدا از طلعت زندگي كند بدون هيچ مخالفتي شرط زن مورد علاقه اش را پذيرفت اما چند ماه بعد پشيمان شد و ديروز به دادگاه خانواده آمد. او در توضيح ماجرا گفت؛ «وقتي مهريه يك هزار سكه يي را قبول كردم همه اقوامم به من تذكر دادند كه اشتباه بزرگي انجام داده ام. آنها مرا مسخره مي كردند و مي گفتند ادعاي دلبستگي طلعت به من دروغ بزرگي است كه او براي تصاحب اموالم آن را تكرار مي كند. با وجود همه اين نصيحت ها به حرف هيچ كس گوش نكردم و چندي بعد زندگي مشترك من و همسرم آغاز شد. دو ماه بعد بود كه طلعت از من خواست سه دانگ خانه ام را به نامش كنم. او در اين مدت آنقدر به من ابراز محبت كرده بود كه دليلي براي رد خواسته اش نديدم و ظرف مدت كوتاهي اين كار را انجام دادم. چندي بعد در بيمارستان بستري شدم. بعد از ترخيص بود كه فهميدم خبري از همسرم نيست. او نه تنها مرا ترك كرده بلكه مهريه اش را نيز اجرا گذاشته بود.

بعد از چند بار رفت و آمد به دادگاه خانواده بالاخره توانستم قاضي را مجاب كنم مهريه را قسط بندي كند، به اين ترتيب 50 سكه به عنوان پيش قسط دادم و متعهد شدم ماهي يك سكه بهار آزادي به زنم بپردازم. طلعت در واقع مرا فريب داده و حالا نيز حاضر به بازگشت به خانه ام نيست به همين خاطر از او شكايت دارم.»

اظهارات اين مرد سبب شد قاضي دادگاه براي همسرش احضاريه يي صادر كند و از وي بخواهد درباره علت عدم تمكين از ايوب توضيح بدهد.

اختلاف 25 ساله

مردي 67 ساله به نام حميد ديگر دامادي بود كه ديروز با موضوعي مشابه در دادگاه خانواده شماره دو تشكيل پرونده داد. او دو سال پيش در يك ميهماني با سميه آشنا و بعد از چند بار ملاقات به وي علاقه مند شد تا اينكه بالاخره با وجود اختلاف سني 25 ساله سميه را به عقد خود درآورد. اين مرد اما برخلاف دو داماد قبلي تسليم خواسته همسرش در مورد مهريه نشد و از 1347 سكه درخواستي همسرش فقط 114 سكه را پذيرفت. او ديروز به قاضي دادگاه گفت؛ وقتي با سميه آشنا شدم و فهميدم شوهر اولش چقدر او را عذاب داده است دلم براي اين زن سوخت و همين مساله كم كم به علاقه تبديل شد. وقتي با چند نفر از دوستانم مشورت كردم همگي مرا از اين ازدواج منع كردند ولي به توصيه هاي آنها اهميتي ندادم و سميه را با 114 سكه بهار آزادي به عنوان مهريه به عقد خود درآوردم ولي او دو ماه بعد از ازدواج مرا ترك كرد و به شهرستان رفت. هيچ نشاني از زنم نداشتم و وقتي احضاريه دادگاه را دريافت كردم و فهميدم وي مهريه اش را اجرا گذاشته است متوجه شدم سميه ديگر نمي خواهد با من زندگي كند و فقط با هدف گرفتن مهريه به اين ازدواج تن داده است. به همين دليل از او به خاطر عدم تمكين شكايت دارم.

بنابر اين گزارش رسيدگي به دادخواست حميد با نظر قاضي دادگاه به آينده موكول شد.
پنجشنبه 16 آبان 1387

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]

[مشاهده در: www.iribnews.ir]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 106]