تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 11 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):به وسيله من هشدار داده شديد و به وسيله على عليه ‏السلام هدايت مى‏يابيد و به وسي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803326887




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

پرونده 53نفر


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: پرونده 53 نفر، بزرگترين دستگيري سياسي دوران رضاخان


نويسنده: محمد سرابي




53 نفر زنداني کمونيست دوران رضاشاه در واقع 48 نفر بودند که 18 نفر از آنها نيز هيچ آينده سياسي مشخصي پيدا نکرده و محو شدند. در ميان 30 نفر باقيمانده هم عناصر کم اهميتي وجود داشتند ولي در بين بازداشت ها و جست وجوهاي پليس امنيتي که گاهي هم به خطا مي رفت «پرونده53 نفر» بزرگ ترين دستگيري سياسي زمان خود بود. زيرا حزب توده به عنوان مهمترين و قدرتمندترين حزب دهه هاي بعد به دست همين افراد ساخته شد.

«تقي اراني» پدر معنوي حزب توده و سرشناس ترين بازداشت شده بود. او در سال 1281 و در شهر تبريز به دنيا آمد، از دارالفنون ديپلم گرفت و با هزينه شخصي براي تحصيل به آلمان رفت که موفق شد در شهر برلين تحصيلات خود را تا درجه دکتراي فيزيک و شيمي ادامه دهد. در اين سال ها دانشجويان مقيم اروپا تحت تاثير فضاي فکري اين قاره )دهه1930( با تفکراتي چون مارکسيسم و بحث هاي مجاوران آشنا مي شدند. اراني در اروپا به حلقه دوستاني چون ايرج اسکندري و مرتضي علوي وارد شد و به نوشتن در مجله پيکار چاپ اروپا پرداخت. مقالات اراني که بعد از ورود به ايران در ماهنامه دنيا و با امضاي احمد قاضي به چاپ مي رسيد، بيشتر محتواي علمي و پژوهشگري دارد. او در تلاش بود تا مفاهيم سوسياليسم مدرن را از منابع مطالعاتي و نه از راه تبليغات وابسته به شوروي به دست بياورد. وي بنا به مشي ايدئولوژيک خود نوشته هايي نيز درباره ارتباط علوم تجربي چون شيمي، زيست شناسي و فيزيک با مباني مارکسيسم دارد. تفکري که تا سال ها بعد ادامه داشت و توسط گروه هاي بعدي دنبال مي شد. به طور کلي تقي اراني از جمله متفکران مارکسيست ايران محسوب مي شود که انديشه هاي خود را از راه مطالعه و نه در مسير تبليغات قرارگرفتن به دست آورده بود و به همين دليل نظريات متفاوت و جديدي را عرضه مي کرد. او در1314 به ايران برگشت و مشغول تدريس فيزيک در دانشگاه شد.

اراني با توصيه کمونيست هاي آلماني در شهر قزوين با شخصي به نام اميرخان تماس گرفت و از آن طريق به مجموعه يي از مارکسيست هاي ايراني که فعاليت هاي محدود و پنهاني انجام مي دادند متصل شد. نام اصلي اين شخص عبدالصمد کامبخش بود. کامبخش - متولد1283 قزوين- در مسکو تحصيل کرده بود و در آنجا به عضويت حزب کمونيست شوروي و تشکيلات هماهنگ کننده کمينترن درآمد. وي پس از بازگشت به ايران عضو کادر نيروي هوايي تازه تاسيس و از طرف ارتش مجدداً به شوروي اعزام شد. در بازگشت اداره اطلاعاتي ارتش موسوم به «رکن2» به ارتباطات او پي برد و کامبخش دستگير و محکوم به اعدام شد. اما از آنجا که رابطه سياسي ايران با شوروي در آن مقطع حساسيت خاصي داشت و امکان آسيب ديدن آن مي رفت کامبخش آزاد شد. احتمالاً عوامل ديگري هم در آزادي او دخالت داشتند ولي او آزادي خود را نتيجه نفوذ و حمايت اتحاد جماهير شوروي دانست. از آنجا که از سال 1310 و برخورد شديد حکومتي تلاش براي گسترش سوسياليسم به خطر افتاده بود کامبخش بعد از سفر ديگري به شوروي تشکيلاتي مخفي را سازماندهي کرد که ابتدا در قزوين و بعد در تهران به کار پرداخت. او که آموزش هوانوردي ديده بود در اين زمان به کار در شرکت اتوبوس هاي شهري تهران پرداخت.اراني با کامبخش و ديگر فعالان مارکسيسم در ايران ارتباط برقرار کرد و سرانجام در ارديبهشت 1315 در منزل خود جلسه يي با حضور رضا روستا، علي شبرنگ و رضا ابراهيم زاده تشکيل داد که در آن حاضران تصميم به ايجاد حزب کمونيست مخفي گرفتند. در جلسه بعدي اعضاي کميته مرکزي و کميته تفتيش هم تعيين شدند که در ميان آنها نام پيشه وري و دانشيان هم ديده مي شود. البته حزب به اين سرعت تشکيل نشد و مقدمات ايجاد آن آنقدر به تاخير افتاد که همه دستگير شدند. محمود بقراطي و علي صادقپور دو نفري بودند که براي تحصيل در «دانشگاه کمونيستي شرق» به مسکو رفتند. اين دانشگاه که براي تربيت نيروهاي خارجي آماده شده بود پس از مدتي منحل شد و دو دانشجوي فوق قصد داشتند به ايران برگردند. «محمد شورشيان» که وظيفه نقل و انتقال آنها را بر عهده داشت در باکو با دانشجويان همراه شد. او سه دست لباس نظامي شوروي را با اين استدلال تهيه کرده بود که بتوانند با پوشيدن آنها تا مرز پيش بروند. ولي به دليل اينکه پس از عبور از مرز هم لباس ها را همچنان به تن داشتند ژاندارم هاي يک روستا آن سه را دستگير کرده و در اتاقي زنداني مي کنند. آنها موفق مي شوند با رشوه دادن به نگهبان فرار کنند ولي تمامي مدارک خود را جا مي گذارند که در نتيجه شهرباني به نام و هويت آنها پي مي برد. شورشيان به دورترين نقطه ممکن يعني آبادان و نزد «شاندرمني» از ديگر اعضاي گروه مي گريزد. در آبادان وي سرگرم فعاليت فرهنگي مي شود. اين فعاليت فرهنگي شامل تشکيل گروه تئاتر بود و روي اعلان اولين نمايش آن نوشته شده بود «شاهکاري هنري به کارگرداني محمد شورشيان». بديهي است که با چنين شاهکاري بلافاصله «شورشيان» دستگير شده و حتي به شب اول نمايش هم نمي رسد. او که بسيار هيجان زده شده بود اعلام مي کند اطلاعات مهمي دارد که در حد اعتراف به پليس آبادان نيست. پليس او را به تهران منتقل کرده و «شورشيان» اعلام مي کند که عضو «حزب کمونيست نيرومند ايران» است. او در 13 برگ اعتراف نامه تمامي کساني که مي شناخت را معرفي مي کند. اراني، الموتي، بهرامي، آذري، ... و شخص مرموزي که ظاهراً با نام مستعار «تنبورک» شناخته مي شد. روز 16 ارديبهشت 1316 اين چهار نفر به دام مي افتند و شهرباني به جست وجو ادامه مي دهد. سه روز بعد عبدالصمد کامبخش که نفر پنجم بود به کمک سوابقش دستگير مي شود. بلافاصله پس از او در 21 ارديبهشت تعداد دستگيرشدگان به 40 نفر و در23 ارديبهشت به 53 نفر مي رسد. اتهام آنها تشکيل سازمان اشتراکي مخفي، انتشار بيانيه روز کارگر، به راه انداختن اعتصاب در دانشکده فني و کارخانه نساجي اصفهان و مهمتر از همه ترجمه رساله هاي الحادي )کاپيتال مارکس و مانيفست کمونيست( بود. بار اولي بود که اين همه متهم دستگير مي شدند و چند بازجوي شهرباني به صورت شبانه روزي مشغول اعتراف گرفتن و پرونده ساختن بودند. اتهامات از خواندن کتاب هاي کمونيستي شروع مي شد و به تشکيل حزب کمونيستي مي رسيد.در اين ميان بعضي ها کاملاً اشتباه دستگير شده بودند. مثلاً کامبخش از شخصي به نام سجادي در دانشکده پزشکي نام برد که نام کوچک او را نمي دانست. ماموران هم به دانشکده رفتند و هر کس که فاميل سجادي داشت دستگير کردند. مجتبي سجادي که فرد مورد نظر بود بازداشت شد. مرتضي سجادي نفر بعد بود که پس از دستگيري از او پرسيدند آيا اراني را مي شناسد يا نه. او در سال هاي قبل شاگرد کلاس فيزيک اراني بود و به همين دليل متهم به ارتباط با او و در نتيجه صاحب پرونده شد. نفر سوم به نام حسن سجادي از کمونيسم چيزي نمي دانست ولي پليس در ميان نامه هايي که او به برادرش نوشته بود جمله يي به اين مضمون پيدا کرد «مردم اصفهان چندان متمدن نيستند». افسران اطلاعاتي اين جمله را رمزگشايي کرده و اين طور تفسير کردند که مقصود از متمدن نبودن نداشتن آمادگي براي تشکيل حزب است، رضا رادمنش که از کمونيست هاي «گروه رنتيست ها» بود در اين ميان ماجراي ديگري دارد. او در اسفند 1315 دستگير شده بود و در زندان نظامي با محاسبه اينکه گروه 53 نفر از طريق دادگستري محاکمه شده و تبرئه خواهند شد پرونده اش را با تلاش بسيار از ميان گروه رنتيست ها به 53 نفر منتقل کرد. پرونده رنتيست ها پس از مدتي پاسکاري بين شهرباني و دادگستري با راي تبرئه مواجه شده و همه آنها آزاد مي شوند اما رادمنش در کنار53 نفر در زندان مي ماند،

در دوران حبس همه همديگر را به خيانت متهم مي کنند. کامبخش که بلافاصله پس از او دستگيري گسترده اتفاق افتاد، بيشتر از همه در معرض اتهام بود. مدتي پيش از برگزاري دادگاه متن اعترافات گروه53 نفر را براي تمام اعضاي گروه قرائت مي کنند در اينجا مشخص مي شود که «شورشيان» 6-5 نفر و کامبخش بقيه را لو داده اند در حالي که اراني بيشتر از بقيه مقاومت نشان داده است )شکنجه شديدي در کار نبود( انورخامه يي که خود جزء اين گروه بود ماجراي دستگيري و حوادث زندان را به تفصيل ذکر کرده و مي نويسد: «در يک تشکيلات مخفي رابطه ها بايد مخفيانه باشد در حالي که در 53 نفر همه همديگر را مي شناختيم. مثلاً من خودم 27 نفر را دقيقاً مي شناختم و کسي مثل شورشيان که کارش قاچاق آدم در مرز شوروي بود 6 نفر از اعضاي شوراي مرکزي را مي شناخت.»سرانجام از ميان گروه 53 نفر )که 5 نفرشان آزاد شده بودند( سه نفر به تبعيد، ده نفر به حبس هاي 2 تا 4 سال، هفت نفر به 5 سال، هشت نفر به 6 تا8 سال، و ده نفر به حبس 10 سال محکوم شدند. در اين 48 نفر زنداني 13 دانشجو، 12 کارمند، 4 استاد دانشگاه، 3 پزشک، 3 دبير دبيرستان و 2 وکيل حضور داشتند که سطح تحصيلات دستگيرشدگان را به نسبت پرونده هاي قبلي بالا مي برد. پس از عزل رضاخان، محمدرضا تلاش کرد چهره يي بر خلاف پدر خود به نمايش بگذارد و فضاي سياسي باز ايجاد کند. او که تازه به تاج وتخت رسيده بود فرمان عفو عمومي صادر کرد. بر اساس اين فرمان زندانيان سياسي به طور کامل و زندانيان عمومي تا يک چهارم دوران حبس خود عفو مي شدند. 53 نفر باز هم بدشانسي آوردند و به دليل محاکمه در دادگستري در زمره مجرمان عادي قرار گرفتند. 28 شهريور 1320 اسکندري، رادمنش و يزدي که سه چهارم زندان خود را گذرانده بودند و چند ماه بعد انورخامه يي و تعدادي ديگر آزاد شدند و کمتر از يک سال بعد لايحه يي تصويب شد که بر اساس آن تمامي کساني که به استناد قانون عليه سلطنت اقدام کرده اند اساساً بي گناه بوده و بلکه اساس محکوميت آنان منتفي است. به اين صورت بقيه 53 نفر باقي مانده هم آزاد شدند. اراني آنقدر زنده نماند که روز آزادي را ببيند. او در سال 1319 بر اثر بيماري تيفوس و عدم رسيدگي لازم در زندان درگذشت. نظام ديکتاتوري چندان هم بي ميل نبود که اين مغز متفکر بدون جنجال حذف شود. 53 نفر به محض آزادي فعاليت هاي خود را آغاز کرده و حزب توده در کمتر از 5 سال بسيار گسترش يافت. در عکسي که از تظاهرات روز کارگر سال1325 گرفته شده است راهپيمايان تصاوير مارکس، انگلس، سليمان اسکندري و دکتر تقي اراني را به دست گرفته اند. حزب توده پس از کش وقوس فراوان در تنش هايي چون نهضت ملي کردن صنعت نفت اعترافات سال 42 و بالاخره تحولات منتهي به سقوط سلطنت، سرانجام پس از انقلاب اسلامي منحل اعلام شد. انورخامه يي با 90 سال سن هنوز زنده است. او پس از انقلاب خاطرات خود را منتشر کرد و در آن با قلمي جذاب و طنزآميز تمام جزئيات ماجراهايي که در آنها حضور داشته است را شرح داد. در بيست و هشتمين سالگرد انقلاب اسلامي گزارش کوتاهي در تلويزيون ايران پخش شد که چند جمله از گفت وگوي خبرنگار جواني را با اين تنها بازمانده 53 نفر نشان مي داد.

منابع:

- «53 نفر»، انور خامه يي، چاپ 1362

- «تاريخ 57 ساله ايران در عصر پهلوي»، خسرو معتضد، فصول 8 و 9

- «ايران بين دو انقلاب»، پروانه ابراهيميان، فصل رضاشاه

- «تاريخ 20 ساله ايران»، حسين مکي، جلد 6

- «روزشمار تاريخ ايران»، باقر عاقلي، سال 1316


اعتماد






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 125]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن