تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 23 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):از خنديدنِ بى تعجّب [و بى جا] يا راه رفتن و سخن گفتنِ بى ادبانه بپرهيز.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815369162




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

انسان احمقی که صاحب ذکاوت و فراست بود!


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: همانگونه که وظیفه ی هر قوم و نژادی است که به تاریخ و گذشته ی ملی خویش اهمیت دهد و در پی کشف ناشناخته ها و حفظ و نگهداری یافته های آن برآید، بر هر انسانی نیز وظیفه است که چگونگی تکامل انسان و سیر تکاملی آن را به وسیله ی یافته های جدید و به کار گیری علم روز درحد توان خویش بررسی نماید ودر پی رفع ابهامات گذشته برآید. در این مقاله و سلسله مقالات آینده سعی خواهیم نمود تا قدری با نحوه ی تکامل انسان ، تمدن های گذشته ، بررسی آثار به جا مانده از آن تمدنها، و ... - البته با کنار نهادن خرافه ها و باورهای کهنه – آشنا شویم. امید است مورد توجه دوستان قرار گیرد.
تاریخ زندگی آدمی و تمدن آدمی، متن و نوشتار حجیم و درهم و برهمی است که با هزاران سوال بی جواب و یا منطق های دروغین آکنده است .در واقع این متن حجیم و بزرگ نوعی نوشتار و رمان پلیسی است که تا به امروز باقی مانده و هر زمان که می گذرد مطالب جدیدی بر آن افزوده می شود.
به راستی درک حقیقت مربوط به تکامل انسان از حالت میمون گونه تا به شکل انسان معمولی و روند توسعه ای فکر و اندیشه و تجربیات انسان از درخت و غار نیشنی تا به عصر حجر خود بسیار شگفت آور هستند . به عقیده ی من این نظریه چیزهایی را از دیده به کنار نهاده و از برخی مسایل و حقایق غافل شده است و یا به فصد نکاتی مبهم وجود داشته که نظریه پردازان به جای حل نکات ابهام سعی کرده اند حقایق را با سوالات عجیبشان چون خاشاکی به زیر گلیم خانه ی علم بریزند و انباشته سازند.
زمین شناسان و دیرینه شناسان گذشته را به نظم و ترتیب و قاعده در آورده اند. آنان تاریخ جهان وزیست را با نام هایی از قبیل کمبریوم، اوردویسین ، دئوون و یا کربن آذین بسته اند.این نامها در حقیقت شاخصهای زمانی بودند که هر کدام چندین میلیون سال را در خود احتواء می کردند.
در زمانهای بسیار دوری تقریباً ده هزار سال تا دومیلیون سال پیش ، جهان ما دچار تغییرات شدید اقلیمی شده است . در این دوره انسان هیچ نقشی در تغییرات اقلیمی کره زمین نداشته و چون به شکل آدم ابتدایی بود و به شکل میمون در زمین ظاهر شده بود ، تنها مثل حیوانات در بالای درختان زندگی می کرد و یا به نهایت برای در امان ماندن از گزند طبیعت به غارها پناه می برد . در آن دوره حیوانات و موجودات دیگری نیز زندگی می کردند که امروزه از سنگواره های آنها و یا استخوانهای کشف شده شان به حقیقت لازم پی می بریم. تا به امروز مشخص نشده که چرا آن جانوران و حیوانات وحشی ویا گروهی از حیوانات دوست داشتنی و مفید از بین رفته و نسلشان منقرض شده است. به طور حتم در آن عصر انسان و یا هوای آلوده ای که ما استنشاق می کنیم باعث انقراض نسل حیوانات گذشته نبوده است.
· انسان احمقی که صاحب ذکاوت و فراست بود!
تقریباً هفتادوپنج هزار سال پیش در منطقه ای میان (دولسدورف) و (وپرتال) انسان راست قامت که مثل ما حرکت می کرد ظاهر شد . محل زندگی این انسان و همنوعانش نیز همان منطقه ی یاد شده بود . دانشمندان به این موجود عنوانی را دادند که به انسان (ناندرتال) معروف است.گویا دو کارگر در منطقه ی ناندرتال که برای تمیز کردن غاری موظف شده بودند در هنگام کار با دندانهایی مواجه شده و محل را حفاری کرده و ناگهان با اسکلتی روبرو می شوند. ابتدا با تصور اینکه اسکلت مربوط به خرسی است که کشته شده ، سعی دارند آنها را به بیرون بریزند، اما در آن میان آموزگار کارگران استخراج معدن به نام یوهان کرال فوهلروت که به محل غار آمده بود ، با استخوانها مواجه شده و با رؤیت جمجمه ی آن به حیرت افتاده و از کارگران می خواهد اسکلت را بدون صدمه دیدن به بیرون ازغار منتقل نمایند . بعد از اینکه فوهلروت آن را بررسی می کند و آزمایشات لازم را انجام می دهد به این نتیجه می رسد که اسکلت قدمت تاریخی زیادی داشته و و به دوره ای مربوط می شود که در علم زمین شناسی ثابت شده بود که انسان در آن عصر هنوز مثل میمون بود و در غارها زندگی می کرد . با بررسی دانشمندان قدمت تاریخی انسان ناندرتال مشخص شده و به نام همان منطقه در کتب علمی قید می شود .
آموزگار معدن فوهلروت با ابراز عقیده و نظر خود چنان طوفانی به پا کرده بود که از هر جانبی بر وی تاخته می شد . او به ناچار حاضر به پاسخ گویی و دلیل تراشی در برابر عالمان عصر خود شد و چندین کنفرانس علمی داد ، با بسیاری از دانشمنداد مکاتبه کرد و از جانب برخی مورد حمایت قرار گرفت و از جانب بعضی نیز بسیار سر کوب گردید . نهایتاً اثر جنجال برانگیز چارلز داروین(تکامل موجودات) به چاپ رسید و در اندک زمانی دنیای علم را تکان داد.
در آن زمان معروفترین دانشمند آلمان فردی به نام پروفسور رودلف ویرچاو بود. او پیش از همه بر روی اسکلت آزمایشات و بررسیهای خود را انجام داد و به نهایت اعلام کرد که انسان ناندرتال موجودی احمق و دچار به راشیتیسم می باشد . ولی همکار او به نام پروفسور کارل مایر اظهار داشت که اسکلت به دوران قدیم مربوط نبوده و به فردی از قزاق مغولی تبار تعلق دارد.
در این بین علم آن زمان تنها یک چیز را ثابت کرده بود که اسکلت متعلق به انسان احمقی است!!! نهایتاً به این نتیجه رسیدند که اسکلت متعلق به Homo Neanderthalensis Sapiens می باشد که با بررسیهای متعاقب این نظریه نیز باطل اعلام گردید.زیرا دنیای علم ثابت کرده بود که در حدود چهل هزار سال پیش نمونه ای دیگر از انسانهای قدیمی موسوم به کرو- مگنون در روی کره زمین می زیسته اند . با کشف این حقیقت وجود نظریه ی موجودیت انسان ناندرتال محو شد (امروزه ما نسانها از گروه انسانهای هوموساپینس و نژاد کرو- مگنون به شمار می رویم) با این حال موضوع داغ پیرامون ابطال فرضیه ی انسان ناندرتال وجود داشت و بحث در این بود که چرا می بایست انسان ناندرتال از دوره ی زیستی انسان به دور نگه داشته شود؟
شاید به خاطر اینکه انسان ناندرتال با نژاد کرو- مگنون جفت شده بود، چنین گروهی را از دور حذف می کردند . ولی این گروه نیز هرچه باشد حداقل تاثیرات ژنتیکی خودرا داشته و حفظ کرده است.
به راستی خصوصیات انسان ناندرتال چه بوده است؟ اگر اثری از آن بر جای نمانده است و نسل ناندرتال منقرض شده ، پس برای چه از این گروه نامی آورده می شود؟
این موجود دارای مغزی به حجم 1750 سانتیمتر مکعب بوده است. او بر خلاف انسانهای سایر ادوار از نوعی زندگی وحشی گونه برخوردار بوده است . حتی نسبت به همنوعان خود بی رحم بوده و آنها را در هنگام گرسنگی می خورده است . مثل میمون ها دارای بدنی پر مو بوده و گوشت و گیاهان را خام می خورد. انسانهای امروزی دارای مغزی به حجم 120 تا 1800 سانتیمتر مکعب هستند . اگر به این موضوع دقت کنیم نوعی تناقض در آن درک خواهیم کرد . در طول هفتادوپنج هزار سال انسان به حالت امروزی درآمده و به جای آنکه با کاهش حجم مغزش نسبتاً کم حافظه و کم عقل باشد برعکس بسیار تیزهوش و دقیق شده است.چگونه ممکن است که ما فرض کنیم انسان ناندرتال با داشتن مغزی بسان ما و با حجمی زیادتر از ما صاحب ذکاوت و عقل نبوده است؟ آیا این احتمال وجود ندارد که ما در استنباطات علمی خود دچار خطا شده ایم و به راستی انسان ناندرتال بناهای عظیم قدیمی را ساخته است؟ اگر در ترقی و یا توسعه ی تمدن انسان وجود مغز دخالت زیادی داشته باشد ، باید این احتمال را مقبول نظر داشته باشیم که انسان در دوره های قدیم با داشتم حجم مغزی زیادی قادر به اختراع ویا ابداع ویا اکتشافات زیادی بوده است . به عقیده ی برخی دانشمندان انسان نادرتال وجود داشته و پایه های تمدنی را بنا نهاده ولی بعد از او نژاد کرو- مگنون نسبت به تمدن وی اهمال ورزیده در طول سی وپنج هزار سال معماری ناندرتال ها یا به فراموشی سپرده شده ویا بلااستفاده باقی مانده ودر برخی از موارد از بین رفته اند.






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 135]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن