تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 20 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):تسبيحات فاطمه زهرا عليهاالسلام در هر روز پس از هر نماز نزد من محبوب تر از هزار ركعت ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1814668774




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

صداي ناب اذان مي آيد... پيشكش به طاهره صفارزاده، كه دل شده و عاشق به «ديدار صبح» شتافت


واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: صداي ناب اذان مي آيد... پيشكش به طاهره صفارزاده، كه دل شده و عاشق به «ديدار صبح» شتافت
رضا اسماعيلي
صداي ناب اذان مي آيد
صداي ناب اذان
شبيه دست هاي مؤمن مردي است
كه حس دور شدن
گم شدن
جزيره شدن را
ز ريشه هاي سالم من برمي چيند.
و من به سوي نمازي عظيم مي آيم...
شاعر، دل شده و بي قرار قامت برافراشت. به سمت روشني پنجره رفت. بر نازكاي قلب پنجره دست كشيد، و آفتاب را به خانه دعوت كرد.
شاعر قامت برافراشت. با زلال روشني وضو گرفت و در محضر نوراني صبح، بر راز سر به مهر قرآن بوسه زد و «عشق» را به تلاوت نشست:
«بسم الله الرحمن الرحيم- ذلك الكتب لاريب فيه هدي للمتقين...»
«به نام خداوند بخشايشگر مهربان- اين كتاب بي هيچ شك راهنماي پرهيزگاران است...»
وقتي آواز دل انگيز قرآن در عرض محراب دلش پيچيد، دانه هاي گرم و بلورين اشك بر گونه هايش فرو غلتيد و ناگاه- بي اختيار- كسي دست دلش را گرفت و بر سينه معصوم و سپيد كاغذ فشرد و زبانش به «اسم اعظم» گويا شد:
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند
بي خود از شعشعه پرتو ذاتم كردند
باده از جام تجلي صفاتم دادند
چه مبارك سحري بود و چه فرخنده شبي
آن شب قدر كه اين تازه براتم دادند
«ن والقلم...»
قسم به قلم و آنچه كه مي نويسد:
شاعر بر صورت مهرباني آيه دست كشيد و پيش از آن كه ادامه آيه را تلاوت كند، مكث كرد و به كرامت «قلمي» كه در دست گرفته بود خيره شد. سپس بار ديگر- در هاله اي از اشك و اشتياق- چشم در چشم قرآن دوخت و دوباره به تلاوت اين آيه شگفت و رسالت مدار نشست:
«ن و القلم و ما يسطرون...»
ناگهان، رعشه اي بر جانش نازل شد و انگشتانش شروع به لرزيدن كرد! شاعر- همچون گنگي خوابديده- حقيقت اين آيه را در هاله اي از نور اشراق مي ديد، ولي از بيانش سخت عاجز بود! مكاشفه عجيبي بود، مكاشفه اي از جنس وحي.
شاعر شروع به گفتن ذكر كرد: «ياالله و يا رحمن و يا رحيم...»
شاعر در خلسه اي عميق از زمين كنده شده بود و در مدار آسمان مي چرخيد. مي شنيد و نمي شنيد، مي ديد و نمي ديد، راه مي رفت و نمي رفت...! حال عجيبي بود، چيزي شبيه معراج، ولي گويا هنوز آماده پريدن نبود. دلش مي خواست بخواند و بنويسد، ولي گويا بر زبانش مهر زده بودند! ندايي او را به تأمل فرا مي خواند و از نوشتن باز مي داشت:
تا نگردي آشنا زين پرده رمزي نشنوي
گوش نامحرم نباشد جاي پيغام سروش
شاعر دلشكسته دست هايش را به طرف آسمان بلند كرد و با زبان اشك، «امن يجيب» خواند. در اوج دلشكستگي، از پشت پنجره صدايي شنيد. «ياعلي»گو برخاست و به سمت روشني پنجره رفت. در پشت پنجره، پروانه اي حضور او را انتظار مي كشيد. پروانه بال گشود و بر شانه شاعر نشست. شاعر لبخندي زد و سينه اش را از هواي تازه صبح پر كرد و چشم بر سبزينه درختان دوخت. همه درختان دست بر آسمان، به تسبيح حضرت دوست مشغول بودند. به طراوت شگفت درختان چشم دوخت، چه طراوت زيبا و شگفتي! گويا درختان او را به خود مي خواندند تا در گوش جانش رازي را نجوا كنند. شاعر- بي اختيار- به نجواي اين راست قامتان سبزپوش گوش سپرد:
«اقرا باسم ربك الذي خلق- خلق الانسان من علق- اقرا و ربك الاكرم- الذي علم بالقلم- علم الانسان ما لم يعلم...»
بخوان به نام پروردگارت كه خداي آفريننده عالم است.
آن خدايي كه انسان را از خون بسته آفريد.
بخوان و بدان كه پروردگار تو كريم ترين كريمان عالم است.
آن خدايي كه بشر را علم نوشتن به قلم آموخت.
و به آدم آنچه را كه نمي دانست به الهام خود تعليم داد.
ناگهان باراني از نور و رنگين كمان، بر قلب شاعر باريدن گرفت.
آواز ظلمت خاموش شد، پرده ها به يك سو رفت و در سير و سلوكي عارفانه و كشف و شهودي عاشقانه، زبان شاعر به «ترجمان وحي الهي» گويا شد و چشمان او به جمال بي مثال قرآن روشن.
آري، خدا شاعر را اجابت كرده بود.
3
هميشه منتظرت هستم
بي آن كه در ركود نشستن باشم
هميشه منتظرت هستم
چونان كه من
هميشه در راهم
هميشه در حركت هستم...
شاعر صداي ناب اذان را نوشيد و بر سجاده اي از اشك به سجده رفت:
«سبحان ربي الاعلي و بحمده...»
چقدر روشن و نوراني شده بود! تمام ذرات وجودش، بود و نبودش، در هاله اي از روشني فرو رفته بود. شاعر مي درخشيد. ديگر حجاب و پرده اي در كار نبود. جنس كلمات او از نور بود و او جز نور، چيزي نمي ديد، در پيش چشمان پرفروغ او، جهان فرودگاه زيبايي شده بود و او جز زيبايي چيزي نمي ديد. در اين هنگام ندايي از ملكوت به گوش شاعر رسيد. بي قرار، سر از سجده برداشت، برروشني قرآن بوسه زد، و آماده ي پرواز شد. آسمان، عاشقانه برروي شاعر آغوش گشود و او همچون كبوتري رها، در آسمان سبز بال و پر زد و... فردا، همه روزنامه ها -مبهوت و گيج- بر چهره آسماني شاعر زل زدند و اين داغ جگرسوز را با دريغ و درد فرياد كشيدند كه:
آسماني تر از آن بود كه در خاك بماند
رفت تا دامنش از گرد زمين پاك بماند
4
مرگ، پايان كبوتر نيست.
هرچند «رهگذر مهتاب»- پس از «بيعت با بيداري»- دل شده و عاشق- به «ديدار صبح» رفت، ولي ميراث گرانقدري را براي ما به يادگار گذاشت. اينك رسالت ما، پاسداشت اين ميراث معنوي است.
صفارزاده رفت، ولي دفترهاي سپيد و زلال آن بانوي فرهيخته روبروي ماست: رهگذر مهتاب، طنين در دلتا، سد و بازوان، سفر پنجم، مردان منحني، بيعت با بيداري، ديدار صبح و...
آري، او رسالت خود را به خوبي به پايان برد و با دلي آرام در آسمان سبز رستگاري پر كشيد. اينك بر ماست كه خدماتش را قدر بدانيم و در پاسداشت ميراث معنوي و گرانقدرش بكوشيم و نام بلندش را گرامي بداريم.
در پايان، با سلام و درود به روح آسماني او، و به انگيزه تسلاي خاطر، شعري از دفتر «بيعت با بيداري» را، با هم زمزمه مي كنيم:
هميشه منتظرت هستم
بي آن كه در ركود نشستن باشم
هميشه منتظرت هستم
چونان كه من
هميشه در راهم
هميشه در حركت هستم
هميشه در مقابله
تو مثل ماه
ستاره
خورشيد
هميشه هستي
و مي درخشي از بدر
و مي رسي از كعبه
و ذوالفقار را باز مي كني
و ظلم را مي بندي
هميشه منتظرت هستم
اي عدل وعده داده شده.
اين كوچه
اين خيابان
اين تاريخ
خطي از انتظار تو را دارد
و خسته است
تو ناظري
تو مي داني
ظهور كن
ظهور كن كه منتظرت هستم
ظهور كن كه منتظرت هستم
 دوشنبه 13 آبان 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: کيهان]
[مشاهده در: www.kayhannews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 149]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن