واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: سیاست > چهره ها - جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم هنوز دچار ابراز نگرانی نسبت به روحانیت ستیزی در جامعه نشده که در مقام چاره جویی برای آن برآید. «حتی متصلین به اصلاحطلبان و اصولگرایان اعتراف کرده و هشدار میدهند که مبادا مشروطه تکرار شود». این را آیتالله هاشمی رئیس مجلس خبرگان رهبری در قالب نوشتاری به مناسبت سالگرد مشروطه عنوان کرد تا دغدغههایش را از شیوع روحانیت ستیزی در کشور بیان کند و بگوید: برخی به جنگ انقلاب آمده و با تحریک افکار عمومی تلاش میکنند مردم را از روحانیت جدا کنند.سیداحمد خاتمی امام جمعه موقت تهران هم با بیان اینکه وحدت در جایی که اختلاف سلیقه شخصی وجود داشته باشد یک ضرورت محسوب میشود، گفت: دشمن در حال جداسازی است و جداسازی دولت از ملت، روحانیت از ملت و جداسازی قوا را از هم نشانه گرفته است. علیرغم این هشدارها و ابراز نگرانیها، برخی از دیگر روحانیون خطری دال بر روحانیت ستیزی در جامعه را جدی نمیدانند. یکی از آنها سیدرضا اکرمی عضو جامعه روحانیت مبارز است که مشروح گفتوگوی خبر با او درباره روحانیت ستیزی را در ادامه میخوانید: اخیرا ابراز نگرانیهایی نسبت به فضای روحانیت ستیزی در کشور مطرح شه است. ابتدا آقای مرتضی نبوی قائم مقام جامعه اسلامی مهندسین، این موضوع را مطرح کردند. اخیرا هم آیتالله هاشمی و هم آیتالله خاتمی نسبت به روحانیت ستیزی ابراز نگرانیهایی کردهاند . به نظر شما چه کسانی به دنبال فاصله انداختن میان مردم و روحانیت و حاکمیت از روحانیت هستند؟استاد مطهری اگرچه در سال 858 به شهادت رسیدند اما پیش از آن کتابی با عنوان «آفت انقلاب» نوشتند که در آن به این موضوع اشاره شده بود. بر اساس نظر ایشان، هر چیز مفیدی حتی انقلاب، یک بعد مفید و سازنده دارد و یک بعد آفت گونه. برای همین بود که پیامبر اسلام فرمودند که «لکل شیء آفت». این انقلاب که برای اولین بار در تاریخ از سوی ملت به حاکمیت رسید و روحانیت رهبری آن را بر عهده داشت، حتما از آفاتی دور نخواهد ماند.برخی معتقد به اسلام منهای روحانیت هستند که پیش از پیروزی انقلاب هم مطرح بود. امروزه هم که انقلاب به رهبری امام خمینی(ره) به پیروزی رسیده و پس از ایشان مقام معظم رهبری سکان رهبری انقلاب را بر عهده گرفتهاند، باز هم برخی این حرف ها را میزنند. این درحالی است که برخی از پستها طبق قانون اساسی به روحانیون سپرده شده مثل رهبری و ریاست قو قضاییه. برخی این نوع مناصب را برای روحانیون منطقی میدانند و برخی آن را بر نمیتابند. البته این برگرفته از دو نوع نگاه است. یکی اینکه برخی با عنوان مخالفت با روحانیت آن را مطرح میکنند، اما برخی دیگر آن را به عنوان مخالفت با ولایتفقیه بیان میکنند. اینکه گاهی روحانیت منهای اسلام وانقلاب مطرح میشود همه ریشه در همین مساله دارد و به همین خاطر است که همه کارشکنیها و ضعفها را به گردن روحانیت میاندازند.از ابتدای انقلاب تا کنون، با پدیده روحانیت ستیزی روبرو بودهایم. گاه این مساله پررنگتر بوده و گاه م قابل اعتنا نبوده است. در چه مقاطعی این روحانیت ستیزی قابل اعتنا بوده است؟ در حال حاضر به عنوان یک روحانی نسبت به ادامه این روند نگرانی دارید یا خیر؟پس از پیروزی انقلاب به دلیل برخی اختلافات داخلی، گروههای فرصت طلبی که به دنبال حاکمیت بودند و رای مردم را برنمیتافتند حاضر به پذیرش حضور روحانیونی که با رای مردم بر سرکار آمده بودند را هم نداشتند. نمونه آن اقدامات مسلحانه منافقین و گروه فرقان بود که بیش از همه روحانیون را هدف حملات خود قرار میداد. شهادت آیتالله بهشتی و مطهری و ... در نتیجه همان روحانیت ستیزی در شرایط ابتدایی انقلاب بود. اما در حال حاضر من روحانیت ستیزی در جامعه را پررنگ نمیدانم که قابل پیگیری باشد. اگر چنین جریانی وجود داشته باشد، باید شناسایی شود و در سوابق و اندیشه او تامل شود که آیا او میتواند چنین هدفی داشته باشد. در جریان انتخاباتهای مختلف، به دلیل حضور برخی روحانیون در عرصه رقابتهای انتخاباتی، برخی عدم رویکرد مردم به نامزدهای روحانی و یا موضعگیری نامزدهای غیرروحانی در مقابل نامزدهای روحانی را نوعی روحانیت ستیزی میدانند. نظر شما در این خصوص چیست؟در حکومت رقابت امر طبیعی است و هر کس در معرض این است که قدرت را به دست گیرد. اگر منظور از کنار گذاشتن روحانیت، این رقابت باشد امر قهری است. زیرا افرادی که مسئولیتپذیر هستند به دنبال به دست آوردن قدرت هستند که یک طرف این جریان ممکن است روحانیت قرار بگیرد. اینکه عدهای روحانیت را رقیب خود تلقی میکنند، صحیح نیست. اما اینگونه نیست که در صحنه سیاسی کشور همه نقش روحانیت را پذیرا باشند. به همین دلیل هم در انتخابات ریاست جمهوری نهم در سال 84 که شورای هماهنگی انقلاب به ریاست آیتالله مهدوی کنی تشکیل شد، تعدادی از خودیهای جریان اصولگرا گفتند که نیازی به شیخوخیت نداریم. اما در مجموع من مسائل را حمل بر رقابت تلقی میکنم نه حذف روحانیت. کما اینکه در دور دوم همان انتخابات نهم نیز یک رقابت بین دو چهره سیاسی بود نه رقابتی برای حذف روحانیت. روحانیت جریانی است که به دنبال قدرت نبوده و اگرهم در جایگاهی قرار می گیرد برحسب وظیفه است. کسانی که با روحانیت و خلق و خوی آن آشنایی دارند می دانند که کار در حکومت اسلامی، مسئولیت است نه حکومت. اما به دلیل حرفهایی که آقای احمدینژاد در آن دوره نسبت به آقای هاشمی زدند و بعد هم اقداماتی کردند که منجر به گلایهمندی علما شد، از جمله همین موضعگیری اخیر درباره حجاب و ...، برخی مدعی نگران رویکردهای روحانیت گریز در دولت هستند.آقای احمدینژاد شخصا فرد روحانیت گریزی نیست و اصرار هم دارد که خود و دولتش را اسلامی معرفی کند و اینکه چقدر در این زمینه موفق بوده است به فرصت بیشتری برای بررسی نیاز دارد. بهتر است به دنبال این مسائل اختلاف برانگیز نباشیم. مضاف بر اینکه انتقاد علما و مراجع در تمامی دولتها بوده است. مگر در زمان آقایان هاشمی و خاتمی چنین انتقاداتی به مدیریت آنها از سوی علما نمیشد؟ پس چرا الان این انتقادات به معنی فاصله گرفتن دولت از روحانیت تعبیر میشود. این تلاشها بیشتر برای جدایی طلبی میان مردم و روحانیت است یا حاکمیت و روحانیت؟آنها که چنین نیتی را در ذهن دارند، اول در پی جدایی مردم و روحانیت هستند که به واسطه آن مانع از انتخاب روحانیون از سوی مردم شوند و اعتماد مردم به روحانیت را از میان ببرند. بعد با پشتوانه همین ذهنیتی که در مردم آفریدهاند، در مقام جدایی روحانیت از حاکمیت برمیآیند. قطعا این تقابلها و تنازعات و تفرقه افکنیها در به هم زدن حالت تعادلی در کشور موثر است. این مسائل در رشد دین گریزی مردم نیز موثر خواهد بود؟اگر ذهن عامه مردم از روحانیتی که معلم دینی و معرف آن است و مسئولیت ارشاد دینی جامعه را بر عهده دارد، به تردید و ابهام و خدشه بیفتد، قطعا دستخوش تغییر خواهد شد. به عبارت دیگر ممکن است دین گریزی در جامعه از تبعات روحانیت ستیزی باشد. البته از آنجا که جامعه ایرانی یک جامعه دینگرا است، هیچگاه دینگریزی صد در صدی نخواهیم داشت. برخی از منتقدان روحانیت بر این باورند که تخلفات ارتکابی از سوی خود روحانیون منجر به رحانیت ستیزی در جامعه شده است. به نظر شما با روحانیون متخلف چگونه میتوان برخورد کرد؟بر اساس روایات اسلامی، دو گروه اثرگذارند. یکی علما و دیگری مدیران جامعه. این دو گروه اگر دچار اشتباه و خطایی بشوند و یا خدای نکرده خیانتی بکنند، قطعا اشتباهشان روی بدنه جامعه اثرگذار خواهد بود. چرا که گناه بزرگان، بزرگ تمام میشود و گماه کوچکترها به دلیل آنکه کمتز اثرگذار است، کوچکتر تلقی میشود. به همین دلیل است که میگویند قشر فرهیخته و نخبه مسئولیت سنگینی بر عهده دارند چون لغزشهایشان نیز اثرات سنگینی دارد. برای پرهیز از اعمال چنین لغزشهایی چه نظارتهایی بر روحانیون میشود؟نظارتهای مختلفی وجود دارد. در راس همه آنها نظارت رهبری بر همه ارکان نظام و مسئولان است. این درحالی است که کمیسیونی در مجلس خبرگان نیز ناظر بر اعمال رهبری است. در مجلس هم هیات رئیسه بر همه نمایندگان از جمله نمایندگان روحانی نظارت دارد. اخیرا هم که هیات داوری در مجلس با حضور 5 روحانی تشکیل شده است. شورای سیاستگذاری ائمه جمعه نیز به امور وعاظ و روحانیون در مساجد و ... نظارت دارد. بر عملکرد مسئولان عقیدتی سیاسی ارتش و نهادهای نظامی هم نظارت میشود. خود مردم که بهترین ناظر بر ائمه جماعات و مسئولان روحانی هستند. اقبال مردم به یک روحانی گویای رضایت آنها از عملکرد اوست. جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم چه برنامههایی برای مبارزه با روحانیت ستیزی از یکسو و نظارت بر رفتار روحانیون از سوی دیگر دارند؟از آنجا که هنوز نسبت به شیوع روحانیت ستیزی در کشور نگرانی چندانی احساس نشده در جلسات جامعتین دراینباره موضعگیریای نشده است. جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدسین کار نظارتی بر عملکرد روحانیون نیز ندارد. البته ممکن است به فراخور زمان توصیههایی برای مسائل سیاسی و انتخاباتی و فضای عمومی جامعه داشته باشیم اما نظارت به مفهوم عام نداریم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 289]