تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):ثروت فراوان، دشمن مؤمنان و پيشواى منافقان است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804800370




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سيّدمحمّد خاتمي در دانشگاه وين: نيازمند موازيني جهاني در حوزه اخلاق هستيم دست از ناشنوايي عمدي كه به آن تظاهر مي‌كنيم برداريم


واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: سيّدمحمّد خاتمي در دانشگاه وين: نيازمند موازيني جهاني در حوزه اخلاق هستيم دست از ناشنوايي عمدي كه به آن تظاهر مي‌كنيم برداريم


خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: گفت و گوي اديان و تمدنها

سيدمحمد خاتمي گفت: راهبرد گفت‌وگوي فرهنگ‌ها از اين حيث كه در جست‌وجوي جانشيني خرد به جاي قدرت در عرصه مناسبات ملي و بين‌المللي است، راهبردي گشاينده در برابر انسداد روابط انساني و اجتماعي است.

به گزارش گروه دريافت خبر ايسنا رييس موسسه بين‌المللي گفت‌وگو فرهنگ‌ها و تمدن‌ها كه در دانشگاه وين سخنراني مي‌كرد، افزود: براي من حضور در دانشگاه بزرگ و پرسابقه وين و در ميان صاحب‌نظران نام‌آور حوزه حقوق و علوم سياسي مايه خوشوقتي است و خوشوقتي بيشتر اين كه در اين جمع مي‌توانيم در باب موضوع مهمي چون ”اخلاق جهاني، حقوق و گفت و گوي فرهنگ‌ها“ گفت‌وگو كنيم.

وي با بيان اين كه بحث درباره اخلاق جهاني به مباحث شناخته‌شده در حوزه فلسفه منحصر نخواهد بود، بلكه لازم است بحث كنيم كه چگونه مي‌توانيم راهي به مباني روشن، قابل اجرا و احكام‌آور اخلاقي پيدا كنيم كه در سايه آن احكام، قدرت‌هاي بزرگ و كوچك جهان موظف و مكلف به رعايت حقوق اساسي انسان و كرامت و احترام نسبت به آحاد بشر شوند، اظهار كرد: فكر مي‌كنم با رجوع به جوهر اديان الهي، به ويژه اسلام و مسيحيت، كه هر دو بر اخلاق تكيه دارند، مي‌توان نه تنها ميان پيروان راستين اديان ابراهيمي همدلي ايجاد كرد، بلكه موجب همراهي و همگامي آنان براي درمان آلام امروز بشر و مهار قدرت‌هاي بداخلاقي شد كه جز به زور و اشغال و سركوب و ترور نمي‌انديشند.

وي افزود: اجازه مي‌خواهم در اينجا به طرح و توصيف موضوع مورد نظر اين نشست بپردازم و زمينه گفت‌وگو در اين مورد را فراهم آورم.

يكم: اخلاق جهاني

جهان پيش روي ما داراي ارتباطي فشرده‌تر از گذشته و حركتي شتابنده‌تر مي‌شود، در نتيجه به مباني و معيارهاي مشترك براي بهتر زيستن بيشتر نياز پيدا مي‌كند. جهاني‌شدن و ورود به عصر اطلاعات را چه فرصتي براي نوع بشر و چه تهديد يا تركيبي از فرصت و تهديد براي او قلمداد كنيم، نيازمند موازيني جهاني در حوزه اخلاق است. وقتي همه فاصله‌ها در زمان و مكان در حال كم شدن است، بايد براي نزديكي يكدست و يكنواخت چاره‌اي انديشيد. مي‌توان براي اين بيم يا اميد بشر فهرست گوناگوني از متغيرها و شاخص‌هاي جديد فراهم كرد:

1-برخي صاحبنظران بر اين باورند كه حد و مرززدايي (deterritorialization) يا منطقه‌زدايي به عنوان متغيري اجتماعي مهم‌ترين وجه جهاني‌شدن است، چون حضور تأثيرگذار رسانه‌هاي ارتباطي موجب شده است روندها و رخدادهاي گوناگون بتوانند در هر جا و مكاني از جهان به وقوع بپيوندند. در واقع، ديگر ”سرزمين“ به معناي سنتي آن يعني يك مكان قابل تشخيص از نظر جغرافيايي و يا يك مكان خاص از نظر اجتماعي در معرض تغييرات پرشتاب است. در اين تغيير نه تنها مرزها كه جامعه ملي، نظام جوامع بين‌المللي و نوع بشر يعني چهار عنصر مهم حيات انساني دستخوش دگرگوني‌اند. مي‌توان در برابر اين دگرگوني، انبوهي از مسائل جديد را كه نيازمند تبيينِ جديد و پاسخ‌هايي جديداند برشمرد:

بالارفتن آگاهي نسبت به جهان، توجه به ارزش‌هاي پسامادي‌گرايانه، افزايش روندها و جنبش‌ها و نهادهاي جهاني، موضوعيت يافتن مسأله تنوع و تكثر فرهنگي، تبديل حقوق مدني به مسأله‌اي جهاني، پيچيده‌ترشدن مفهوم ”خود“ به سبب طرح عوامل جنسيتي و نژادي و قومي و مذهبي، انعطاف‌پذيري نظام‌هاي بين‌المللي، پيدايش بيشتر دل‌مشغولي‌هاي عموم بشري چون صلح و محيط زيست و شهروندي جهاني و جامعه مدني در كنار ظهور جنبش‌هاي بنيادگرايانه ديني و قومي. به بيان ديگر عناصري چون فرهنگ، هويت، قوميت و جنسيت به صورت روزافزوني در كانون مسائل ملّي، منطقه‌اي و بين‌المللي قرار گرفته‌اند.

2- گروهي نيز در برابر پيدايش افق جهاني شدن به فرهنگ تكيه دارند. آنان معتقدند كه عنصرِ اصلي جهاني شدن بر بستري قرار دارد كه مي توان ان را سبك فرهنگي ناميد. از اين رو جهاني‌شدن، شبكه‌اي را فراروي انسان و جامعه مي‌نهد كه به سرعت گسترش يابنده و متراكم شونده و مركب از پيوندها و وابستگي‌هاي متقابل است، اين خود وجه مشخص زندگي مدرن به شمار مي‌آيد.

استعاره‌هايي چون دهكده جهاني، همجواري و در تعابير جديد جهاني همسايگي در جهان چند فرهنگي معرف نزديكي فزاينده جهانيان به يكديگر و بي واسطگي روابط اجتماعي است. به اين ترتيب پديده همجواري، ما را به فراسوي وضعيت رايج ارتباط مي‌برد و ارزش‌هاي نوظهوري وارد حوزه معرفت و زندگي ما مي‌شود. اين پديده، رخدادي يك بعدي نيست، روندي چند وجهي است كه پارادايم‌ها و گفتمان‌هاي مختلفي را در عرصه‌هاي سياسي، حقوقي، اخلاقي، علمي، اقتصادي، فرهنگي و زيست محيطي به وجود مي‌آورد.

آيا مي‌توان همسايگي در جهان چند فرهنگي را فارغ از قاعده‌هاي اخلاقي مشترك سامان داد؟ آيا مي‌توان در اين روند جهاني-محلي شدن (Glocalization) از كنار قواعدي مانند عام‌گرايي- خاص‌گرايي به آساني گذشت؟

3-گروهي ديگر با تأكيد بر جهاني شدن اقتصاد، مسألة پيش روي ما را جا به‌جايي بافت تجربه‌هاي زندگي مي‌دانند. به زعم آنان در اوضاع مدرنيته متأخر معني زندگي كردن اقتصادي انسان در جهان با نحوه زيستن او در دوره‌هاي پيشين فرق كرده است. هر چند همگان به صورت محلي زندگي مي‌كنند، اما دنياهاي پديدارشده افراد عمدتاً جهاني‌اند. يك اقتصاد كاملاً جهاني، در متن حتي همه مبادلات تجاري منطقه‌اي و ملي حضور دارد.

آيا مي‌توان در چنين اقيانوسي كه مجموعه‌اي پيچيده از جريان‌هاي متعدد اقتصادي و سياسي و فرهنگي به آن معنا مي‌دهد بدون جهت‌نماها و لنگرهاي اخلاقي مشترك كشتي حيات انساني را به پيش برد؟

4-برخي جهاني شدن و مفاهيم مهمي درحوزه سياست چون دموكراسي را در كانون توجهات نظري و تجارب عملي قرار مي دهند. در انديشه آنان تحولات حاصل از فرايند جهاني‌شدن، همه چارچوب‌ها از جمله چارچوب ملت را مي‌شكند و قدرت دولت-ملت‌ها را به طور مداوم تضعيف مي‌كند. از اين نظر مسير جهاني‌شدن هر قدر مبهم هم باشد، اما از اين رو روشن است جهاني‌شدن را منادي پايان دوره سلطه جهاني دولت-ملت‌ها به منزله الگوي اصلي سامان سياسي بداند. در اينجاست كه صاحب نظران سياست در دو سوي عالم ضرورت دفاع از عام گرايي را در حوزه سياست و اخلاق يادآور مي‌شوند و دموكراسي را در عصر جهاني راهي براي برون‌رفت از بحران‌هاي روزگار نو مي‌دانند. در فهم آنان جهان كنوني به دليل آنكه تحت سيطره عقلانيت ابزاري و منافع برآمده از قدرت اقتصادي و سياسي است مواجه با از دست رفتن معنا، تزلزل هويت جمعي، بيگانگي و شيئي‌گونگي است. در اين فرايندِ جهاني كه چشم‌اندازهاي نگران‌كننده‌اي از حاكميت زور، خشونت، نابرابري و فقر ترسيم مي‌كند، بايد به عقلانيت ارتباطي و الگوهاي مبتني بر درك و كنش مشترك رو آورد. عقلانيت ارتباطي محصولي تك ذهني نيست، عنصري بين‌الاذهاني است كه به فعاليت‌ها و داوري‌هاي بين ذهني وابسته است. در اين نگاه، گسترش حوزه عقلانيت ارتباطي مستلزم گسترش توانايي‌هاي گفتاري و ارتباطي است. به عبارت ديگر، در شاخص‌ترين وجه از استعدادهاي انساني كه استعداد گفت‌وگو و تصميم‌گيري‌هاي عقلاني است مي‌توان پايه دستاوردهاي بزرگ بشر را چون حاكميت ملي، شيوه‌هاي دموكراتيك حكومت‌گري، حقوق بشر و همه سازوكارهايي كه انسان‌ها را به هم پيوند مي‌دهند و در برابر هم پاسخگو مي كنند، نهاد. در واقع سخن‌محوري در اين وجه از نگاه به جهاني‌شدن اين است كه ديگر نه ساختار دولت و نه سازوكار بازار بلكه فقط فرايند تصميم‌سازي جمعي مي‌تواند الگويي از مشروعيت عمومي به وجود آورد. به اين ترتيب اگر قرار باشد دموكراسي بعد از افول قدرت و نقش دولت-ملت‌ها به حيات خود ادامه دهد، بايد نوعي احساس مشترك جهاني و التزام به مشاركت همگاني در نگرش شهروندان جهان به وجود آيد.

اين ادراك سياسي بر پايه كدام قاعده اخلاقي قرار دارد و چه جنبه‌هايي از آن صورت عام و چه جنبه‌هايي از آن صورت خاص به خود گيرد؟

مي‌توان بر اين تقسيم‌بندي چهارگانه و پرسش‌هايي كه بر آنها مترتب است، طبقات و سؤال‌هاي ديگر افزود، اما اين افزودن ميدان ضرورت كار را چندان فراخ‌تر نمي‌كند: ما از هميشه وابسته‌تر به يكديگريم؛ از اين رو نيازمندتر به يك نظم اخلاقي جهاني هستيم. ما بايد بتوانيم پنجره دل‌ها و ذهن‌هايمان را به روي يكديگر بگشاييم و به حرمت اجتماع جهاني و زيست بوم جهاني، فرهنگ همبستگي را پاس داريم و به كار بنديم.

پرسش اساسي از همين جا آغاز مي‌شود: با كدام مبنا و از كدام منظر مي‌توانيم اين گشودگي فرهنگي و سياسي را در همين تفاوت و تكثر به وجود آوريم؟

خاتمي افزود: به گمان من پاسخ را در نخستين سطح بايد از حوزه اخلاق جست. فارغ از قاعده اخلاق جهاني نمي‌توان در پي نظم بهتر جهاني رفت. دست به كارشدن همه ما براي تأمين عدالت، آزادي، صلح، پيشرفت حقوق بشر، پاسداشت طبيعت و حفظ كره زمين اكنون يك ضرورت است، ما همه در قبال يك نظم جهاني بهتر مسئوليت داريم. يك نظم جهاني بهتر را نمي توان فقظ با توصيه، قرارداد و قانون پديد آورد و اعمال كرد. تحقق صلح، عدالت، آزادي، مدارا و محيط زيست پايدار به بينش و آمادگي همه مردان و زنان براي عمل عادلانه بستگي دارد. حقوق بدون اخلاق به صورت جامع و شاملي به دست نمي‌آيد و بدون يك اخلاق جهاني واقع‌گرا نمي‌توان به همزيستي و به زيستي در پرتو نظم جهاني بهتر دست يافت.

اخلاق جهاني، تسلط يك ايدئولوژي جهاني بر همه و يا حتي يك دين بر اديان ديگر نيست. مراد از اخلاق جهاني اجماعي اساسي در باب ارزش‌هاي الزام‌آور، معيارهاي فسخ‌ناپذير و رفتارهاي سودمند شخصي است و حتي مي‌توان اين امر را به عنوان ارزشي كه همه دين‌هاي الهي به آن فراخوانده‌اند در نظر گرفت. ما نبايد فقط براي خود زندگي كنيم، بايد به ديگران نيز خدمت كنيم. ما نبايد هيچ شخص و جامعه‌اي را به گونه‌هاي مختلف مورد سوءاستفاده قرار دهيم. ما بايد براي ايجاد نظم اجتماعي و اقتصادي عادلانه‌اي بكوشيم كه در آن هركس بتواند براي نيل به توان كامل انساني خود از فرصت و مجالي برابر با ديگران برخوردار باشد.

رييس‌جمهور سابق كشورمان هم‌چنين گفت: مي‌توان اصول و چارچوب‌هاي اين اخلاق جهاني را در ژرفاي تعاليم ديني نيز جستجو كرد. در تعاليم ديني، به ويژه اديان ابراهيمي اخلاقي وجود دارد كه مي‌تواند دردها و رنج‌هاي جهاني را به مدد عقل و اراده انسان تقليل دهد. مي‌توان از ميان اديان، اساس اجماع براي اين اخلاق جهاني را استخراج كرد، لااقل اين امر مي‌تواند موضوع مهم گفت‌وگوي ميان اديان باشد. اين اخلاق براي مشكلات گوناگون و فراوان جهان الزاماً راه حل‌هاي مستقيمي ارائه نمي‌كند، اما مي‌تواند مبناي اخلاقي يك نظم فردي و جهاني را فراهم سازد. فهمي از دين كه با اخلاق بشري و جهاني و نيز مردم سالاري سازگار باشد مي‌تواند دنيايي انساني را فراروي جهانيان بگشايد. اين گونه فهم، مقدمه‌اي بر تدارك يك توافق و اجماع اساسي است؛ توافق و اجماع اساسيِ حداقل در باب ارزش‌هاي الزام آور، معيارهاي فسخ‌ناپذير و رفتارهاي موثر اخلاقي، كاهش كشاكش‌هاي قومي، ديني، ملي و بين‌المللي و به حاشيه‌راندگي اقتصادي و سياسي و اجتماعي را در دنياي همبسته كنوني به دنبال دارد. آيا بدون توافق و اجماع اساسي در باب يك اخلاق جهاني مي‌توان اجتماعات انساني را از تهديد به استبداد، تبعيض و نابساماني مصون داشت؟

دوم: حقوق

انسان به اعتبار گوهر انساني‌اش موجودي ذي حق است. از اين رو خود بايد موضوع حقوق باشد. اين به آن معناست كه هر انساني، فارغ از جنس، رنگ، زبان، دين، توانايي جسمي و ذهني، نگرش سياسي، پايگاه اجتماعي و يا خاستگاه ملي، داراي كرامت است و هر فرد و نهاد و دولتي بايد اين كرامت را پاس بدارد.

اين اصل مستلزم معيارهاي ملموسي است كه ما انسانها بايد به آنها سخت ملتزم باشيم. برخي از اين لوازم از اين قرار است:

1- آموزه‌هاي اديان الهي بر انسان و كرامت انساني تأكيد فراوان دارند. از عهد عتيق و جديد تا قرآن مجيد همگي انسان را به عنوان گل سرسبد آفرينش و موجودي برخوردار از كرامت ذاتي معرفي كرده‌اند. در اين متون انسان شبيه به خداوند و جانشين او در زمين قلمداد شده است. مفاهيم مهمي چون عدالت، رحمت، عقلانيت، حريت، انصاف، احسان و تعاون در زبان دين، بنيان‌هاي تبيين حقوق بشر و تضمين كرامت او را نهاده‌اند.

2- آنچه در عصر ما نيز به عنوان حقوق بشر شناخته شده است بخشي از ميراث گرانقدر جامعه بشري در مسير دستيابي به كرامت انساني است. بشريت براي نيل به اين دستاوردها تجربه‌هاي سنگيني را پشت سر نهاده و هزينه‌هاي فراواني پرداخته است. اين البته به آن معنا نيست كه مباحث يادشده به ويژه بخش نوپاي آن كه از قرن گذشته پديدار شده از انگاره‌ها و نگرش هاي قوم‌مدارانه و بومي مبراست. مباحث مطرح‌شده در اين قلمرو هم در زمينه نظر و هم در ميدان عمل نيازمند تأملات جدي، پالايش و بازنگري است. از جمله كاستي‌ها در اين زمينه آن است كه ادبيات حقوقي به ويژه حقوق بشر يعني آموزه‌هاي جديد و تفسيرهاي نو از آنها، روايتي محدود به غرب دارد و در انحصار بخش خاصي از جامعه نخبگان بشري مانده است.

مطالعه در ريشه‌هاي تاريخي و فلسفي حقوق بشر نشانگر آن است كه اگرچه شمار قابل توجهي از دستاوردهاي حقوق بشري از بنيان‌ها و ريشه‌هاي عميق و انساني برخوردار است، اما ارزش‌ها و هنجارهاي كنوني و حتي مباني فلسفي و معرفتيِ آن، گاه متأثر از نوعي نگاه غربي به انسان و در برگيرنده گونه‌اي از هژموني و چيرگي‌طلبي سياسي است. نگراني نسبت به استفاده ابزاري از حقوق بشر و اجراي دوگانه آن در جهان كنوني از همين جا به وجود مي‌آيد و همچنان ادامه دارد. اگر به رفع اين كاستي فكر نشود، حقوق بشر با بحران مفاهيم روبرو مي‌شود و بيم آن مي‌رود كه مقصود از بشري كه براي حقوق او دل مي‌سوزد، نوع خاصي از انسان غربي شود.

3- جهاني كه در آن به سر مي‌بريم به دليل همان گرايش به سوي ادغام، يكسان‌سازي و هژموني‌طلبي اقتصادي، سياسي و فرهنگي رو به سوي ديگري نيز دارد. ميل به تنوع فرهنگي و تكثرگرايي، رويه ديگر جهان ماست كه طلب حقوقي ويژه‌اي نيز در پي داشته است. بيانية جهاني يونسكو درباره تنوع فرهنگي كه در سال 2001 به تصويب رسيد و دستورالعمل بيست گانه آن در نخستين اجلاس جهاني جامعه اطلاعاتي ژنو كه در سال 2003 مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفت، وجه جديدي از مطالبات حقوقي است كه صورت قديم‌تر آن در بيانيه جهاني حقوق بشر به تصوير در آمده است. در اين بيانيه تنوع فرهنگي بخشي از ميراث مشترك انساني قلمداد شده كه به عنوان منبع تبادل، اختراع و خلاقيت براي حيات نوع بشر ضروري به شمار مي‌آيد و به آن سبب بايد براي تأمين منافع نسل‌هاي فعلي و آينده انساني در عداد حقوق اساسي انسان مورد توجه باشد. چهار عنصر اصلي اين بيانيه عبارتند از تنوع فرهنگي و تكثرگرايي، تنوع فرهنگي و حقوق بشر، تنوع فرهنگي و خلاقيت، تنوع فرهنگي و همبستگي بين‌المللي كه در همه جا دفاع از تنوع فرهنگي را به عنوان يك ضرورت اخلاقي و از احترام به ارزش انساني جدانشدني مي‌داند. دفاع از تنوع فرهنگي مستلزم تعهد به حقوق بشر و آزادي‌هاي اساسي است و به طور خاص، حقوق اقليت‌ها و مردم بومي را مد نظر قرار مي‌دهد. اين بيانيه اعلام مي‌دارد كه تنوع فرهنگي به همان اندازه براي حيات انساني ضروري است كه تنوع زيستي براي طبيعت. تكثرگرايي فرهنگي از دموكراسي جدا نيست و كسي نبايد به بهانه تنوع فرهنگي، حقوق بشر را كه با قوانين بين‌المللي ضمانت شده است، زير پا بگذارد و يا حوزه آن را محدود سازد.

4- به روشني ديده مي‌شود كه امروز دو گرايش به سوي جهان‌شمولي و نسبيت بر اخلاق و حقوق سايه افكنده است. از يك سو جهان‌شمولي افراطي به سلطه روايت خاصي از مفاهيم حقوق بشري مي‌انجامد و از سوي ديگر نسبيّت فرهنگي كه هر جامعه‌اي را در داشتن حقوق بشري خاص خود مجاز مي‌كند، مسألة حقوق بشر را در مقياس جهاني اساساً منتفي مي‌شمارد. چگونه مي‌توان ميان اين جهان شمولي و تنوع فرهنگي توازن به وجود آورد و به نوعي جهان‌شمولي نسبي يا بين‌الاذهاني دست يافت؟

پرسش‌هاي اساسي در اين مبحث و زمينه‌ها و آثار و مولفه‌هاي حقوقي آن نهفته است. شايد بتوان گفت كه اگرچه فرهنگ‌هاي گوناگون پيش‌فرض‌ها، ترجيح‌ها و پاسخ‌هاي متفاوتي در برابر پرسش‌ها و نيازهاي اساسي بشر داشته و دارند، اما اين واقعيت سبب نمي‌شود و يا نبايد بشود كه در خلق دانش و وضع حقوق فرافرهنگي و امكان گفت‌وگو و نقد ميان فرهنگي انسداد به وجود آيد. به لحاظ عملي بشر مي‌تواند در كنش و واكنشي سازنده و گفت‌وگويي خلاق، به موازين اخلاقي و حقوقي جهان شمول دست يابد و آنها را ملاك سنجش‌هاي فرافرهنگي و بين فرهنگي قرار دهد. به عبارت ديگر اگرچه به لحاظ نظري مي توان پذيرفت كه امكان نسبيت فرهنگي در پاسخگويي به سؤال‌هاي اساسي بشر وجود دارد ولي به لحاظ عملي مي‌توان بر سر موازين و معيارهاي مشتركي توافق كرد كه بتوانند حوزه عملي و اخلاق و حقوق فرهنگي را بسنجند.

خاتمي افزود: تدوين اين گونه اصول و ارزش‌هاي بنيادين اخلاقي و مجموعه‌اي از حقوق جهان‌شمول بشر فقط از طريق شكل‌گيري فهمي بين‌الاذهاني در ميان فرهنگ‌ها و جوامع به وجود مي‌آيد. با منطق زور و مهندسي اجتماعي و اعمال خشونت سياسي در عصر جديد نمي‌توان چنين فهم مشترك و اجماعي را ايجاد كرد. اين نوع مراوده بين‌الاذهاني مي‌تواند دو نتيجه موثر و كاركردي براي جامعه و جهان كنوني داشته باشد:

نخست اين كه حوزه‌هايي از استقلال فرهنگي خلق مي‌شود كه در آنها جوامع مختلف مي‌توانند ارزشهاي خود را حفظ كنند و به آساني تسليم فشارهاي يك جانبه‌گرا و فرافرهنگي نشوند. به عبارت ديگر امكان انعطاف‌پذيري در شكل دادن به نوعي از نسبيت‌گرايي معقول فرهنگي و تمدني و عدم شكل‌گيري ادغام فرهنگي، هژموني و غربي‌سازي بوجود مي‌آيد.

دوم اينكه معيارهايي فرافرهنگي ساخته مي‌شود كه براساس آنها مي‌توان ارزشهاي مشترك اخلاقي و حقوق جهان‌شمول بشري را تعريف كرد. به زبان ديگر توانايي و زيبايي گفت‌وگوي بين فرهنگ‌ها با شكل دادن به توافق ميان فرهنگي در برساختن چنين ملاك‌هاي جهاني تجلي مي‌يابد؛ ملاك‌ها و قواعدي كه نه بر اساس زور و تحميل، بلكه بر پايه اقناع و عمل معتقدانه ساخته مي‌شوند.

سوم: گفت‌وگوي فرهنگ‌ها

گفت‌وگوي فرهنگ‌ها را مي‌توان راهي براي نزديك كردن فاصله ميان نسبيت و تنوع فرهنگي با اخلاق جهان‌شمول و توافقي به حساب آورد. گفت‌وگو در تمام عرصه‌هاي فلسفي و اجتماعي و حتي علمي به عنوان راه كشف و انتقال حقيقت شناخته شده است. علاوه بر شناخت كه از بينش حاصل مي‌شود، ديالوگ در مسائلي كه متعلق به فهم نيز هست اصلي‌ترين راه به شمار مي رود. معناداري از فهم بر مي‌آيد و براي فهم ديگران بايد با آنان سخن گفت. علم در معناي قرن هفدهمي و هجدهمي آن كمتر به فهم اعتنا مي‌كرد و صرفاً بر شناخت عقلي و تجربي تكيه داشت. اما امروز فرضيه‌ها و شيوه‌هاي جديدي در حوزه علم، دستيابي به حقيقت را از طريق فهم مشترك ميسر مي‌كند. از همين رو، نياز امروز ما به ديالوگ به مراتب بيشتر از گذشته است. پيش‌ترها گفته‌ام كه ”امروز هم مثل گذشته بايد دست از ادعاي مالكيت حقيقت برداريم. مطلق بودن حقيقت در ذاتِ خود بايد ما را بر آن دارد تا در ذيل ان حقيقت يگانه مطلق، گوناگوني بشري را در فرهنگ، دين، زبان و رنگ نه تنها بپذيريم بلكه آن را يك امتياز و يك فرصت بي‌نظير براي بناي جهاني مبتني بر صلح، آزادي و عدالت بدانيم و اين در صورتي است كه ما دست از ناشنوايي عمدي كه به آن تظاهر مي‌كنيم برداريم“.

گفت‌وگوي ميان فرهنگها و تمدنها كه تركيب مفهومي معناداري است، در همين افق معنا يافته است و از طريق محور قرار دادن ذهن در مقابل عين و مشاهده دستاوردهاي زندگي جمعي بشر، مي‌كوشد سازوكارهاي جديدي براي زندگي انسان و جامعه بگشايد.

با گفت‌وگو، زبان مشترك پيدا مي‌شود و با زبان مشترك، فكر مشترك شكل مي‌گيرد و با فكر مشترك، رويكرد مشترك در مقابل جهان و حوادث جهاني به وجود مي‌آيد. از اين رو حاصل گفت‌وگو در نهايت همدلي و همزباني است. اما سخن اصلي اين است كه آيا اين گفت‌وگو در قالب نظامها و شبكه‌هاي اجتماعي، سياسي، اقتصادي و فرهنگي كنوني ممكن است؟ به نظر من ”آري“، اما نمي‌دانم نظر شما در اين باره چيست؟

خاتمي هم‌چنين گفت: راهبرد گفت‌وگوي فرهنگ ها از اين حيث كه در جستجوي جانشيني خرد به جاي قدرت در عرصه مناسبات ملي و بين‌المللي است، راهبردي گشاينده در برابر انسداد روابط انساني واجتماعي است و تبيين و تدقيق مفهومي و كاربردي آن مي‌تواند افق‌هاي جديدي در عرصه‌هاي درون فرهنگي و بيرون فرهنگي بگشايد. الگوي گفت‌وگوي فرهنگ‌ها واحد عمل را نه افراد بلكه در وهله نخست، فرهنگ‌ها قرار داده است. به اين معنا موضوع اساسي در اين الگو، نه فرد بلكه ساحت‌هاي جمعي است. اما از آنجا كه گفت‌وگو نيازمند گشودگي، گوش سپردن و همدلي است، بر پذيرش تنوع و تكثر و شخصيت و هويت مستقل در طرفين گفت و گو تأكيد دارد. اين امور تنها از اين ديدگاه محل توجه نيست كه عرصه بين‌المللي را ملتزم به خرد مي‌كند، بلكه گشودگي و همدلي، قبل از آن كه عرصه‌هاي سياسي و اقتصادي را تحت تأثير قرار دهد، عرصه هاي فرهنگي و اجتماعي را متأثر مي‌كند.

در اين فرايند، قاعده مسلط بر هر نوع مواجهه انساني گفت‌وگو است. از اين رو مراودات ميان‌فردي، مراودات ميان گروههاي فرهيخته و انديشمند و هنرمند و نيز مراودات ميان سياستمداران را مي‌توان در اين پارادايم بر قاعده گفت‌وگو و گشودگي و همدلي و مهرباني و الگوي متكي بر شناسايي هويت مستقل طرف مقابل استوار كرد. الگوي سامان‌دهنده گفت‌وگو بر پذيرش طرف‌ها و حوزه‌هاي متكثر فرهنگي متكي است.

اين نوع گفت‌وگو معرفت بين‌الاذهاني و توافق اخلاقي و حقوقي را مد نظر دارد؛ معرفت و توافقي كه به جاي افراط در نظر به توازن ميان جهان‌شمولي و نسبيت و به جاي زياده‌روي در عمل به تعامل ميان قواعد مشترك جهاني و هويت‌هاي متنوع فرهنگي مي‌انديشد. اين گفت‌وگو اگرچه رويكردي حداقل گراست اما در دنياي واقعي هم مطلوب است و هم ممكن.

رييس موسسه بين‌المللي گفت‌وگوي فرهنگ‌ها و تمدن‌ها در پايان گفت: اگر انديشه و زبان را در اين راه به كار گيريم و درباره امكان و لوازم و سازوكارهاي آن باب گفت‌وگو را بگشاييم، مي‌توانيم افق‌هايي گشوده‌تر از حال پيش رو ببينيم؛ پس چشم‌ها را بشوييم و جور ديگر ببينيم.

انتهاي پيام
 دوشنبه 6 آبان 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 51]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن