محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1844407472
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه گزيده برخي از آنها در ذيل ميآيد. جمهوري اسلامي روزنامه جمهوري اسلامي در سرمقاله امروز خود با عنوان "اعراب به ساركوزي هم اعتماد نكنند" آورده است: نيكلا ساركوزي رئيس جمهور فرانسه اين روزها با سفر به شيخ نشين هاي خليج فارس سرگرم چانه زني براي دستيابي به قراردادهاي هسته اي است تا به كمك آنها حضور بي رنگ فرانسه در دنياي عرب را تدريجا پررنگ كند. وي كه دوره گردي خود را با يك قرارداد سنگين از عربستان آغاز كرده در پي سفر بوش به منطقه سعي دارد از نفرت رو به رشد كشورهاي منطقه نسبت به آمريكا نيز به نفع خود بهره برداري كند و به شيوخ منطقه نشان دهد كه غير از آمريكا فرصت هاي ديگري براي انتخاب وجود دارد و امضاي قراردادهاي جديد هسته اي با فرانسه مي تواند انتخاب ديگري براي آنها باشد. تا اينجاي قضيه شايد در مورد هر كشور ديگري هم صدق كند زيرا طبيعي است كه كشورها براي دستيابي به قراردادهاي جديد به رايزني بپردازند و با سفرهاي هدفمند براي دريافت سهم بيشتري از « دلارهاي سرگردان نفتي » شيوخ عرب تلاش كنند. اما آنچه در اين ميان اهميت دارد اينست كه فرانسه شريك قابل اعتمادي محسوب نمي شود و تجربه هاي ناموفق طرحهاي مشترك ايران و فرانسه نشان مي دهد كه اعراب نبايد گول اين فريبكاري ها را بخورند. دلايل متعددي وجود دارد كه نشان مي دهد رئيس جمهور يهودي زاده فرانسه كه باتمام امكاناتش در خدمت صهيونيست ها قرار دارد در يك حركت فرصت طلبانه و فقط براي كسب درآمد بيشتر وارد منطقه شده است . 1 ـ مردم كشورهاي منطقه به خاطر دارند كه ساركوزي در سال گذشته ضمن ستايش از رژيم صهيونيستي شكل گيري اسرائيل را « معجزه بزرگ قرن بيستم » ناميد و به مقامات ارشد صهيونيستي خاطرنشان كرد كه فرانسه در دوران ساركوزي در خدمت اهداف اين رژيم خواهد بود. شواهد و قرائن موجود نشان مي دهد كه اين فقط يك موضوع يكطرفه نيست بلكه صهيونيست ها نيز وجود ساركوزي را بزرگترين امتياز خود در اروپا ارزيابي مي كنند. در روزهاي اخير « ايهود اولمرت » نخست وزير رژيم صهيونيستي در يك اظهارنظر صريح و آشكار وجود نيكلا ساركوزي آنجلا مركل و بوش در حاكميت غرب را بزرگترين فرصت تاريخي براي اسرائيل دانست و آنرا يك پديده بي نظير خواند. اين نكته از آن جهت اهميت دارد كه بدانيم فرانسه در طول دهه هاي گذشته نيز همراه صهيونيست ها بوده و اخيرا سازمان جاسوسي آمريكا فاش ساخت كه نخستين بمب هاي اتمي اسرائيل در فرانسه توليد و براي صهيونيست ها ارسال گرديد. و اكنون وجود ساركوزي اين يهودي زاده صهيونيست در مسند رياست جمهوري امتياز منحصربه فردي براي اسرائيل است كه هرگز سابقه نداشته است . 2 ـ فرانسه همواره در تضعيف جبهه اعراب در مقابل رژيم صهيونيستي پيشقدم بوده و يا در اين جهت كوشش كرده است . با اينكه در تهاجم مشترك فرانسه ـ انگليس در سال 1335 به كشورهاي عربي در حمايت از موجوديت صهيونيستي فرانسه بيشترين نقش را در افزايش تلفات و خسارات اعراب داشت اكنون ساركوزي سعي دارد فرانسه را دوست اعراب و بلكه مسلمانان معرفي نمايد تا امتيازات بيشتري براي اين كشور دست و پا كند. 3 ـ دامن زدن به دشمني عليه ايران از اهداف جدي سفر ساركوزي به منطقه است . وي سعي دارد به دشمني با ايران بعنوان يك روش تبليغاتي در جهت كسب امتياز بيشتر از اعراب بنگرد و از اين نكته غافل مانده است كه بوش هم نتوانست به اين دشمني ها دامن بزند و از اين طريق امتيازي بگيرد و شكست خورد. ساركوزي در اين سفر ادعا كرده است كه گويا فشارها عليه ايران نتيجه بخش بوده و گويا فعاليتهاي هسته اي صلح آميز ايران اگرچه مطابق مفاد « ان پي تي » باشد ولي چون غرب از اين پيشرفتها خرسند نيست اين تلاشها غيرقانوني است . بعلاوه فرانسه از سياستهاي خصمانه آمريكا عليه ايران و براي تشديد تحريم ها استقبال و حمايت مي كند. اين ادعاهاي ساركوزي ابعاد فريبكاري و دروغ پردازي رئيس جمهور فرانسه را آشكار مي كند و نشان مي دهد كه وي حتي از وارونه جلوه دادن واقعيت ها نيز ابائي ندارد زيرا اين آمريكاست كه در يك چرخش 180 درجه اي تمامي ادعاهاي قبلي خود درباره ماهيت فعاليتهاي هسته اي ايران را پس گرفت و اعتراف نمود كه فعاليتهاي ايران صلح آميز است . 4 ـ موضوع مهم ديگر به عدم اجراي تعهدات فرانسه باز مي گردد . ايران در طول سالهاي گذشته قراردادهاي متعددي در زمينه همكاريهاي نفتي ـ گازي همكاريهاي صنعتي در صنايع خودروسازي و... داشته است لكن فرانسه به هيچ يك از تعهدات خود عمل نكرده و ضمن طلبكاري همواره در جهت ابراز دشمني و كينه توزي عليه ايران وارد عمل شده است . فرانسه شريك اقتصادي قابل اعتمادي نيست و اعراب منطقه نبايد تجربه هاي ايران را تكرار كنند و فريب شيادان فرانسوي را بخورند. قرارداد مشاركت يك ميليارد دلاري ايران با « اوروديف » براي توليد اورانيوم غني شده يكي از جدي ترين موارد براي افشاي چهره واقعي فرانسه است و نشان مي دهد فرانسه براي كسب امتيازات مالي بيشتر به دريوزگي مي افتد لكن در لحظه هاي حساس عليه آن وارد عمل مي شود و به وقيح ترين دشمنان مبدل مي گردد. ساركوزي درحالي ادعا مي كند ايران به تعهداتش عمل نكرده است كه بعنوان يك عضو « تروئيكاي اروپائي » از ابعاد تعهدات تروئيكاي اروپائي آگاه است و مي داند آنها بعنوان يك « گروه حقيقت ياب » وارد ماجراي هسته اي ايران شدند ولي در نهايت وقيح ترين پيش نويسهاي قطعنامه عليه ايران را فرانسه ارائه كرد! دوره گردي سياسي ساركوزي در چنين شرايطي نشانگر ورشكستگي سياسي ـ اقتصادي فرانسه در وضعيت كنوني اقتصاد جهاني است و اوج افلاس و درماندگي فرانسه در دوران نفت 100 دلاري را به رخ مي كشد . چرا كه در غيراينصورت اگر فرانسويها براي تعهداتشان ارزشي قائل بودند به دهها تعهد خود به ايران عمل مي كردند و آنها را با وقاحت كامل زير پا نمي گذاشتند. طرحهاي ناكام و ناتمام فرانسه در قلمرو نفت و گاز طرحهاي نيمه تمام فرانسه در صنايع خودروسازي و دهها طرح ناكام و ناتمام فرانسه در ايران كاملا نشان مي دهند كه فرانسه نيز مانند آمريكا قابل اعتماد نيست و اعراب نيز نمي توانند به اين كشور اعتماد كنند بويژه اكنون كه رئيس جمهورش در اردوگاه صهيونيسم است و مانند رئيس جمهور آمريكا در خدمت رژيم صهيونيستي قرار دارد. كيهان روزنامه كيهان در سرمقاله امروز خود با عنوان اصلاح طلبي و نهضت عاشورا آورده است: 1- سال 60 هجري قمري بود. معاويه پس از چهل سال غصب منصب خلافت مسلمين در بستر مرگ، يزيد را بر گرفتن بيعت از فرزند رسول خدا(ص) سفارش مي كرد. يزيد هم نامه اي براي فرماندار مدينه، وليدبن عتبه نوشت كه ... «اي وليد! بدون درنگ از حسين بن علي(ع) بيعت بگير و به هيچ وجه به او مهلت نده»... و چنين شد كه اباعبدالله همراه فرزندان و برادران و خاندان خود شبانه از مدينه رو سوي مكه نهادند. خبر مرگ معاويه، بيعت نكردن امام حسين(ع) با يزيد و ورود آن حضرت به مكه به مردم كوفه رسيد. كوفيان در منزل «سليمان بن صرد خزاعي» گرد هم آمدند و نامه هاي بسيار براي دعوت از فرزند رسول خدا(ص) نوشتند و از آن حضرت درخواست كردند كه هر چه زودتر بسوي آنان روان شود؛ «... مردم چشم براه تو هستند و انديشه اي غير تو ندارند... فالعجل فالعجل ثم العجل»! ... اينچنين شد كه امام حسين(ع) همراه ياران و بستگان از مكه به سوي عراق منزل به منزل حركت كردند. از سوي ديگر يزيد، عبيدالله بن زياد را بر امارت كوفه نهاد و كوفيان هم، شرف ايمان و غيرت مسلماني خود را به چرب و شيرين دنياي خود وانهادند و شمشير به مخالفت با نور چشم مصطفي(ص) آب دادند! در منزلگاه «صفاح» فرزدق كه از كوفه مي آمد با امام(ع) ملاقات كرد. امام از او پرسيد: از كوفه چه خبر؟ و او شرمسار پاسخ داد: قلوبهم معك و السيوف مع بني اميه (دلهايشان با توست ولي شمشيرهايشان با بني اميه است). در منزل «ذات العرق»، بشربن غالب و در «عذيب الهجانات»، طرماح بن عدي نيز همان گفتند: السيوف مع بني اميه و القلوب معك! 2- امام حسين(ع) كه راه خويش را شناخته بود، قبل از حركت بسوي مكه در وصيتنامه اي خطاب به محمد بن حنيفه مي فرمايند «قيام من قيام فردي جاه طلب و كامجو و يا آشوبگر و ستمگر نيست، بلكه بخاطر اصلاح كار امت جدم بپاخاسته ام...» بدون ترديد قيام اباعبدالله(ع) و نهضت عاشورا يكي از مهمترين حركت هاي اصلاح گرايانه در جامعه مسلمين به شمار مي رود. فارغ از آنكه امام در كلام نورانيش، قيام عاشورا را در مسير اصلاح امت مي خواند، نگاه به اين واقعه عظيم، مختصات اصلاح گرانه آن را بخوبي آشكار مي سازد؛ قيامي كه ادامه حركت «بعثت» پيامبر عظيم الشأن اسلام(ص) بوده و آن را تكميل مي كند. بعثتي كه خود حركتي اصلاح گرايانه در وانفساي جاهليت، تعصبات خشك و تهي و بت پرستي و شرك بود. اصلاح گري توحيدي كه مردم را از كرنش در مقابل بتان به پرستش خداي يگانه مي خواند. بلافاصله پس از رحلت رسول خدا(ص) انحصارطلبي ها، قدرت طلبي ها و تعصبات گروهي و قومي مانند مهاجر و انصار، عدناني و قحطاني و... سر باز كرد و دامان اسلام و مسلمين را گرفت. درست است كه روزگاري اينان براي رسيدن به مقاصد مشترك با يكديگر همدل و متحد بودند و پس از رحلت پيامبر عظيم الشأن اسلام(ص) نيز احياناً در ميان آنان عده اي وجود داشتند كه دلشان براي اتحاد و تحقق اهداف والاي بعثت مي تپيد، ولي بالاخره جاه طلبي، رياست طلبي، تنگ نظري و ميل به قدرت سياسي و حكومت، آثار نامبارك خود را نشان داد. «نهضت آرمانخواه توحيد و يكتاپرستي» كه هدفش سعادت بشريت بود جاي خود را به «امپراتوري اسلامي» داد و طبقه اي جديد كه روز به روز برعطش دنياپرستي، رياست طلبي، سلطه جويي و چنگ اندازي انحصاري بر منابع ثروت و قدرت سياسي آنان افزوده مي شد، شكل گرفت؛ عدهاي كه چسبيده به دستگاه خلافت از امتيازات ويژه برخوردار بودند. چارپايان و شتران عبدالرحمنبنعوف از هزاران رأس مي گذشت. طلحه، صدها كنيز و غلام داشت و درآمد روزانهاش از زمينهاي عراق، هزار دينار بود. زبير درمصر، بصره، كوفه و اسكندريه دهها خانه مجلل بنا كرد و هزاران دينار ثروت و اموال هنگفت ديگر از وي برجاماند. معاويه كه مظهر اشرافيت، فرصتطلبي و داعيهدار قدرت و ثروت و البته تهي از آرمان و عدالت بود، پايههاي حاكميت خود را در شام با تشكيل نظام اشرافي، پليسي و تبليغاتي خاص خود محكم كرد. همان دوران بود كه كعب الاخبارهاي تازه به دوران رسيدهاي چون سمره بن جندب در سايه قدرت معاويه، صداي زنگ سكههاي زر و سيم را مي شنيد و مرتب «قال الله» و «عن النبي» ميكرد و حديث و روايت مي ساخت و... اكنون سال 41 هجري است. هنوز يك نسل از رحلت رسول خدا(ص) نگذشته، معاويه سرمست از قدرت غصب شده، رداي خلافت مسلمين بر دوش ميكشد. اگرچه از منارهها صداي اذان و از منابر ذكر آيات و احاديث نبوي بلند است، اما روز به روز عدالت و معنويت رنگ ميبازند و نابرابريها و دنياپرستي ها افزون مي شوند. آزاديها سلب، زبانها بسته، نفسها حبس و آرمانها فراموش مي شوند. ابوذرها تبعيد و سلمان و عمارها در غبار غريبي خود گم شدهاند. بر منابر مساجد رسماً به علي(ع) ناسزا مي گويند... اما در آن سوي قلمرو پهناور اسلامي، علي(ع) كه مظهر آرمان خواهي و عدالت و معنويت و آزادگي بود، پس از ساليان خانه نشيني و حاكميتي كه به صفين و نهروان و جمل در مبارزه با تندروهاي جزم انديش و مقدس مآبان متعصب گذشت، در محراب عبادت به شهادت مي رسد، آنهم در روزگاري كه در پهناي تبليغات مسموم معاويه و اذنابش، مردم شام كه خبر شهادت آن بزرگوار را مي شنوند، لقلقه مي كنند كه؛ فرزند ابوطالب را با مسجد چه كار بوده؟! امام حسن(ع) نيز در مقابل قدرت پولي و تبليغاتي معاويه كه از بيت المال حاتم بخشي مي كند و سران قبايل و امرا را به رشوه هاي كلان مي خرد، ناگزير به متاركه جنگ شده و تن به معاهده صلح مي دهد؛ همان معاهده اي كه طي آن معاويه به كتاب خدا و سنت پيامبر ملتزم مي شود، جانشيني براي خود معرفي نكند. اما؛ معاويه در سالهاي آخر خلافت خود در اوج خودكامگي و طغيان، يزيد را به عنوان خليفه بعد از خود معرفي مي كند و مردمي كه جز عقل معاش ندارند و فقط مصلحت زندگي چندروزه دنيايي خود را بلدند، حساسيتي نشان نداده و شترديدي نديدي مي كنند و بار ديگر با اجماع سكوت، تن به ذلت بيعت مي سپارند. به تعبير امام حسين(ع): «مردمان بندگان دنيايند و دين لقلقه زبانشان است. تا زماني كه معاش آنان به وسيله دين تامين گردد، از دين دم مي زنند و چون امتحاني سخت درگيرد، دين داران چه اندك مي شوند...» امام حسين(ع) نه با يزيد كه با جهل و ظلم مبارزه مي كرد و در پي دادن فهم درست از دين جد بزرگوارش و راست و مستقيم كردن آن در ميان مردم بود. چنانچه در زيارت اربعين مي خوانيم: «و بذل مهجته فيك ليستنقذ عبادك من الجهاله و حيره الضلاله. خدايا حسين(ع) خون خويش را در راه تو نثار كرد تا بندگان تو را از ناداني و حيرت گمراهي نجات بخشد.» در چنين شرايطي است كه حركت اصلاح گرايانه عاشورا رقم مي خورد و خون حسين(ع) كه ثارالله است و فرزندان و يارانش سوار بر بال فرشتگان به آسمان مي رود تا عبرتي باشد براي تاريخ و استمراري براي حركت انبياء الهي و شريعت مقدس اسلامي. 3- انقلاب اسلامي نيز به عنوان يك حركت اصلاح گرايانه كه هدفش تحقق اسلام ناب محمدي(ص) و برچيدن بساط ظلم و الحاد بود، ادامه حركت اصلاح گرايانه بعثت و عاشورا است چرا كه خط امام راحل (ره) خط اصلاح گري است. يكي از اركان اصلاح طلبي دشمن شناسي و مبارزه با دشمن است. اصلاح طلب واقعي در اوج انقلابي بودن معنا پيدا مي كند، هر چند در طول تاريخ - بنابر آيه شريفه قرآن- مفسديني بوده اند كه خود را مصلح معرفي كرده اند! متاسفانه آنچه در عرف ادبيات سياسي سال هاي اخير رواج پيدا كرد، «اصلاح طلبان» برچسب گروه سياسي خاصي شد كه نه تنها انقلابي بودن و پيروي از خط امام(ره) سرلوحه افكار و رفتارشان نبود و معتقد بودند بايستي افكار معمار كبير انقلاب به موزه هاي تاريخ سپرده شود! بلكه به جاي مبارزه با دشمن، تن به سازش و تسليم در برابر شيطان بزرگ دادند و آن را اصلاح طلبي! قلمداد كردند. آنان در زعم باطل خود تصور مي كردند كه اصلاحات يعني اين كه دست از انقلابي گري و مبارزه (و به قول خودشان خشونت!) بشويند. يادمان نرفته كه در روزنامه هاي خود به صراحت تاسي به امام حسين(ع) در شهادت طلبي را نوعي نگرش خشونت گرايانه! و سپاه امام حسين(ع) را اهل خشونت معرفي مي كردند. آنان نه تنها از آرمان هاي بلند انقلاب دور شدند و نه تنها دشمن اسلام و كشور را نشناختند، بلكه با هر چراغ سبزي كه از سوي آمريكا بسوي آنان روشن شد، آب از دهانشان راه گرفت و سيره سازش با دشمن را پيشه خود كردند. آمريكا كه دشمن شماره يك ملت ايران و اسلام است از اين گروه سياسي، اعلام حمايت كرده است. انتخابات مجلس نزديك است و بدون شك تكليف ملت انقلابي و پيروان نهضت عاشوراي حسيني با آنان روشن! قدس روزنامه قدس در سرمقاله امروز خود با عنوان « ياوهگوييهاي ابر تروريست» آورده است: جرج بوش در سفر اخير خود به خاورميانه ، در سخناني در امارات عربي متحده، بدون توجه به اين واقعيت كه سياستهاي منطقهاي و حمايت وي از رژيم صهيونيستي، ناامني در جهان را به همراه داشته است، مدعي شد ايران تهديدي براي امنيت دنياست و همپيمانان عربي آمريكا بايد قبل از اينكه دير شود، عليه ايران متحد شوند. بوش ادعا كرد: «اقدامهاي ايران امنيت همه كشورها در هر جاي دنيا را به خطر مي اندازد.» دولت بوش تلاش دارد به بهانه بياساس توسعه سلاحهاي هستهاي توسط ايران، كشورمان را يك تهديد جلوه دهد، در حالي كه گزارش 16 نهاد جاسوسي آمريكا درباره برنامه هستهاي ايران، ادعاهاي چند سال گذشته دولت بوش را زير سؤال برد و بر غيرنظامي بودن اين برنامه تأكيد كرد. بوش، رئيس جمهور ابرتروريست آمريكا، با بزرگنمايي تهديدها از سوي ايران، در تلاش است پروژه شكست خورده ايران هراسي را در شعاع وسيعي از جهان پيگيري نمايد. اكنون ناظران سياسي و دولتهاي منطقه بر اين باورند كه تعاملهاي سياسي و فرهنگي جمهوري اسلامي ايران با كشورهاي عربي اسلامي بر خلاف ادعاي مقامهاي واشنگتن، تهران را به عنوان محور همگرايي منطقهاي- اسلامي معرفي نموده است، به گونهاي كه با وجود فراواني تبليغات كاخ سفيد مبني بر تهديدهاي تهران، گفتگوهاي گرم و صميمي دو جانبه و چند جانبه دولتهاي اسلامي، تفاهم و ارتقاي روابط را جايگزين تلاشهاي ناكام تفرقه افكنانه غرب نموده است، به نحوي كه واكنش برخي كشورها به اظهارهاي فاقد منطق بوش، مبين اين ادعاست. وزير خارجه ايتاليا اظهارهاي تند رئيس جمهور آمريكا درباره جمهوري اسلامي ايران را رد كرد و گفت: «رم ايران را تهديدي عليه امنيت جهاني فرض نميكند.» ايتاليا يكي از بزرگترين شركاي تجاري ايران و شركت نفتي «اني»، در ماه نوامبر اعلام كرد قراردادهاي نفتي خود را با ايران لغو نخواهد كرد. بر كسي پوشيده نيست كه دولتمردان غربي بويژه آمريكاييها، در سالهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي همواره از كليد واژههاي تكراري و كليشهاي به منظور تخريب چهره ايران استفاده ميكردهاند. ولي اكنون موضوع تهديدهاي موجود در ادبيات بوشيسم، از همسايگان و منطقه و حتي كشورهاي اسلامي فراتر رفته و كل جهان را در معرض تهديد ايران معرفي نموده است.به نظر ميرسد، افكار عمومي ملتها و دولتهاي جهان، نسبت به عملكرد دو كشور ايران و آمريكا بي تفاوت نبوده و رفتارها و مواضع دو كشور را مورد ارزيابي قرار مي دهند. به عبارت ديگر، قضاوت اذهان عمومي ميتواند عامل تهديد را براي جهانيان معرفي كند. جرج بوش در حالي تهران را به تهديد آفريني متهم ميكند كه شخصيت غيرمنطقي و نامتوازن او بر همگان آشكار است. اتهامها عليه ايران از سوي فردي مطرح ميشود كه مادر او اخيراً در اظهارهايي وي را احمقترين فرزند خود معرفي نموده است. هيلاري كلينتون نامزد دمكرات رياست جمهوري آتي اين كشور نيز در سخنان مشابهي، بوش را احمقترين رئيس جمهور آمريكا خطاب نمود. ايران اسلامي تاكنون در مقابل هجمههاي تبليغاتي گسترده نظام سلطه جهاني، از حقانيت خويش دفاع و با واكنشهاي به هنگام دستگاه ديپلماسي، نقشههاي شيطاني آنها را بر ملا كرده است.نبايد فراموش نمود، كشوري ايران را به مركز تروريسم جهاني متهم ميكند كه سالهاست با جنجال آفريني، در ارتباط با كشورهاي ايران و كره شمالي كه هزينه استقلالطلبي خود را ميپردازند، در مقابل سؤالهاي آژانس نسبت به سلاحهاي هستهاي اسرائيل سكوت كرده و با حمايت صريح از اين رژيم غاصب، عملاً مجامع حقوقي بينالمللي را در انجام مأموريتهاي محوله با مشكل مواجه مينمايد. به نظر ميرسد شكست بوش در دستيابي به هدفهاي از پيش تعيين شده در يارگيري عليه ايران، يكي از عواملي است كه وي را بر آن داشته تا با ترفندهاي جديد بتواند كشورهاي ديگر فرا منطقهاي را نيز با سياستهاي خويش همراه نمايد؛ هرچند واكنشهاي برخي دولتمردان كشورها در رد ادعاهاي بوش، عملاً تلاشهاي وي را ناكام گذاشته است. سياست روز روزنامه سياست روز در سرمقاله امروز خود با عنوان «توهم شهروند بودن» آورده است: انسان ليبرال شهروند نيست ؛اگر چه «انسان ليبرال» در ابعاد گوناگون و قرائتهاي نظري ليبراليستي قرار است «سياسي» باشد؛ اما خصوصيات اجتماعياي كه جامعه ليبرال بر اساس آن سامان يافته است، او را از «سياست تام» باز ميدارد و به «سياست روزمره» رهنمون ميسازد. شهروندي ليبرال در واقع، از «حق و تكليفي» صوري برخوردار است كه در نهايت «شهروند صوري» را به منصه ظهور ميرساند. شهروند ليبرال در شكل امروزين خود، «فقط» هورا ميكشد و كف ميزند و راي ميدهد. فقط همين «حق راي» است كه به عنوان امتياز والا براي او واجد اهميت است. ريشه اين بحث، در «جامعه سياسي» از سنخ ليبرالي آن، نهفته است و اقدامات رسمي سياسي چون وضع قوانين، قضاوت و تنها اجرائيات هر حكومت و آنچه كه رونالد دوركين فرانسوي مشهورند كاملا همگون با جامعه مينامد كه پيروزيهاي جامعه و شكستهاي آن را همچون پيروزيها و ناكاميهاي خود ميپندارند، در واقع چيزي نيست جز اصل قرار دادن «مصالح مقطعي» و قرارداد اجتماعي و تبانياي كه «تاريخ مصرف» دارد شهروند ليبرال بر پايه مصالح شخصي خود كاملا با جامعه همگون ميشود. اين همگني تا جايي تداوم مييابد كه آن مصالح با مصالح عام اجتماعي در تطابق و تلازم باشد. جامعه ليبرال، جامعهاي ذاتا انشقاق يافته است و «آرمان مشترك سياسي» در آن محلي از اعراب نمييابد، بدين سان شهروندي ليبرال نميتواند، براي خود ذاتي را قائل شود. نظريه سياسي ليبرال اگرچه بر «آزادي» تاكيد كند، اما قاصر از آن است كه «اخلاق آزاد منشانه» را نشو و نما دهد و اين چنين است كه براي آزادي، حراست اجتماعي يافت نميشود. به ديگر سخن، فردگرايي ليبرال، «نقشه زندگي»اي را طرح ميكند كه در آن «مصالح خرد» مطرح ميشود، اما نظريه سياسي ليبراليستي از سوي ديگر بر مصالح عام تاكيد ميكند، مصالح عامي كه «شايد» با آن مصالح خرد از در سازش وارد شود. جهان اجتماعي ليبرال، آكنده از نسبيتها و اقتضائات صورياي است كه مفهوم «شهروندي» را در يك «خلاء و وهم» محصور ميكند. در اين باب دوركين به عنوان يك نظريهپرداز ليبرال به مقولات جالبي اشاره ميكند: «اگر زندگاني اجتماع محدود به تصميمهاي سياسي رسمي است، اگر موفقيت حساب شده يك اجتماع، به چيزي جز موفقيتها و شكستهاي تصميمهاي قانونگذاري و اجرايي و قضايي وابسته نيست، انسان ميتواند برتري اخلاقي زندگاني اجتماعي را بپذيرد، بيآنكه از تساهل ليبرال و بيطرفي نسبت به زندگاني خوب دست بكشد. آنچه در نوشته دوركين عيان است، آن است كه جامعه ليبرال، «ذات مشخصي» ندارد و بديهي است كه در چنين جامعهاي، جامعيتي لايتغير براي حقوق شهروندي نميتوان متصور شد. «حقوق شهروندي» هنگامي عينيت مييابد كه شهروندي ريشه اجتماعي مستحكمي كسب كند و لايتغير و ثابت باشد. با اين وصف من معتقدم، تساهل ليبرال نيز امري است صوري. تساهل، چشمپوشي بر حقوق از دست رفته است، نه رواداري بر همگنان. تساهل ليبرال چشم فرو بستن و دلخوش كردن به قرارداد اجتماعي است كه مدام متحول ميشود و نسبيت باورياي كه در نهايت اثري از يك «فلسفه اخلاق» به جاي نمينهد. بدين سان است كه همگوني اجتماعي در جامعه ليبرال، مفهومي مدام تحول يافته است و فيالواقع ما با سنخهاي همگوني اجتماعي مواجهيم كه حتي گاه در تباين با يكديگرند. اي همگونيهاي متباين، هر كدام «شهروند» خاص خود را ميطلبد. اينجا ديگر حق مدني، پايه تئوريك و وجه پراتيك به رسميت شناختن يك شهروند نيست، بلكه ملاك قرابت عملي _ نه ذهني _ او با همگوني اجتماعي جديد است. شهروند ليبرال بايد با يك عمل اجتماعي پراگماتيستي به صورت مداوم خود را با نظم جديد همگن و هم داستان نشان دهد تا از مواهب شهروندي برخوردار شود، مواهبي كه گفتيم فقط در «لذت» خلاصه ميشود، لذت راي دادن و احساس خود فريبندهاي كه به شهروند لبرال نقش اجتماعي مهم! او را گوشزد ميكند و لذت رفاه كه انواع و اقسام حمايتهاي اجتماعي، وامها و بيمه به او ميدهند تا همچنان حيات اجتماعي محدود به تصميمگيريهاي رسمي سياسي باشد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 651]
صفحات پیشنهادی
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز ايران - اضافه به علاقمنديها
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز ايران روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسايل روز كشور و جهان پرداختهاند كه گزيده برخي از آنها در زير ميآيد.
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز ايران روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسايل روز كشور و جهان پرداختهاند كه گزيده برخي از آنها در زير ميآيد.
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز ايران - اضافه به علاقمنديها
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز ايران-گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز ايران روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي امروز خود به مهمترين مسايل روز كشور و ...
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز ايران-گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز ايران روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي امروز خود به مهمترين مسايل روز كشور و ...
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز ايران - اضافه به علاقمنديها
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز ايران روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مسائل روز كشور وجهان پرداختهاند كه گزيده برخي از آنها درذيل ميآيد.
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز ايران روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مسائل روز كشور وجهان پرداختهاند كه گزيده برخي از آنها درذيل ميآيد.
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز ايران - پایگاه جامع ایرانیان
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز ايران روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه گزيده برخي از آنها در زير ميآيد.
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز ايران روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه گزيده برخي از آنها در زير ميآيد.
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز ايران - اضافه به علاقمنديها
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز ايران-گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز ايران روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسايل روز كشور و جهان ...
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز ايران-گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز ايران روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسايل روز كشور و جهان ...
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز ايران - اضافه به علاقمنديها
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز ايران روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مسائل روز كشور وجهان پرداختهاند كه گزيده برخي ازآنها در ذيل ميآيد.
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز ايران روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مسائل روز كشور وجهان پرداختهاند كه گزيده برخي ازآنها در ذيل ميآيد.
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز - اضافه به علاقمنديها
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز روزنامههاي صبح امروز كشور در سرمقالههاي خود به مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه گزيده برخي از آنها در زير ميآيد. سياست روز ...
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز روزنامههاي صبح امروز كشور در سرمقالههاي خود به مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه گزيده برخي از آنها در زير ميآيد. سياست روز ...
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز - اضافه به علاقمنديها
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز روزنامههاي صبح امروز كشور در سرمقاله خود به مسائل روز كشور وجهان پرداختهاند كه گزيده برخي از آنها در ذيل ميآيد. قدس روزنامه قدس در ...
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز روزنامههاي صبح امروز كشور در سرمقاله خود به مسائل روز كشور وجهان پرداختهاند كه گزيده برخي از آنها در ذيل ميآيد. قدس روزنامه قدس در ...
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز ايران - اضافه به علاقمنديها
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز ايران روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه گزيده برخي از آنها در ذيل ميآيد.
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز ايران روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه گزيده برخي از آنها در ذيل ميآيد.
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز ايران - اضافه به علاقمنديها
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز ايران روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه گزيده برخي از آنها در ذيل ميآيد. * جمهوري ...
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز ايران روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه گزيده برخي از آنها در ذيل ميآيد. * جمهوري ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها