تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 27 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):آنچه دوست ندارى درباره‏ ات گفته شود، درباره ديگران مگوى.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806750429




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

افسران بعثي: از بسيجي ها ياد بگيريد!


واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: افسران بعثي: از بسيجي ها ياد بگيريد!
گفت و گو با آزاده بيژن كياني
صابر عظيمي
مي خواستم مرثيه مفصلي در مورد غربت آزادگان و ناشناخته بودن اين موضوع بنويسم. مي خواستم بنويسم، تنها هنر ما اين است كه هر سال در سالروز بازگشت آزادگان به ميهن فيلم سينمايي «بوي پيراهن يوسف» را براي هزارمين بار پخش مي كنيم، مي خواستم بنويسم...
خيلي چيزها مي خواستم بنويسم، اما ديدم آخر ما حق كدام بخش از جنگ را ادا كرده ايم كه آزادگان دومي آن باشد؟ پس ديگر چيزي نمي نويسم و بي هيچ مقدمه اي مي رويم سراغ مردي كه هشت سال طعم گس اسارت را چشيده است. هشت سال، گفتنش راحت است.
¤ لطفاً خودتان را معرفي كنيد؟
- بنده بيژن كياني هستم. عضو بازنشسته سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در رشته علوم سياسي تحصيل كرده ام و مدرك فوق ليسانس دارم و اكنون در مؤسسه فرهنگي پيام آزادگان در خدمت عزيزان آزاده هستم.
¤ چه سالي عازم جبهه شديد؟
- من اولين بار بهار سال 1360 به منطقه اعزام شدم و بعد سه بار به تناوب در مناطق مختلف حضور داشتم و با شروع عمليات والفجر مقدماتي در حلقه محاصره دشمن گرفتار شديم و تقريباً هشت سال در زندان هاي عراق بوديم.
¤ شما سابقه مجروحيت هم داريد؟
- دو روز قبل از عمليات مجروح شدم ولي مانع ازشركت در عمليات نبود.
¤ آن زمان كه برايتان حتمي شد كه اسير مي شويد چه احساسي داشتيد؟
- احساس بسيار غريبي داشتم. بسيار نگران كننده. آن زماني كه از وسط زرهي عراق سر درآورديم و ديگه متوجه شديم راه برگشتي نيست در انديشه آينده اي مبهم بودم و نمي توانستم پيش بيني كنم چه خواهد شد. يك غم سنگين بر دوشهايم حس مي كردم.
¤ اولين روز اسارت؟
- وقتي سر از زرهي عراق درآورديم يك نكته برايم جالب بود و آن اين كه خود دشمن هم حكم تجاوز را اعدام مي دانست. فرمانده زرهي پيش آمد و گفت: شما اكنون كجا هستيد؟ گفتيم خاك عراق. استدلال كرد پس شما متجاوز هستيد و متجاوز هم حكمش اعدام است. دستور آرايش نظامي براي اعدام مان صادر كرده و سربازان حالت تيراندازي گرفتند. ذره اي اضطراب در چهره هيچ كدام از بچه ها نديدم. بعد ديديم كه از تيراندازي منصرف شدند. متوجه شديم از اين بازي هاي رواني زياد خواهيم داشت.
¤ از حادثه ها و رويدادهايي كه بعد از استقرار در اردوگاه ها رخ داد بگوييد.
- اولين چيزي كه در اردوگاه رخ داد و احساس كرديم يك جرياني در حال شكل گيري است، نوع برخورد بچه ها با اسارت بود. كه من اين نوع برخورد را فرهنگ مقاومت در اسارت ناميده ام. چند اصل بر ما مسلم بود؛ اول اين كه گرفتاري و اسارت ما به معناي پايان مأموريت نبود. تلقي ما اين بود كه مادر يك جبهه تازه با يك شكل تازه در برابر دشمن قرار گرفته ايم. اصل دوم اين كه ما خود را نمايندگان و سفيران ايران و جمهوري اسلامي مي دانستيم. اين حس در ما بسيار قوي بود بنابراين سعي مي كرديم به نحو احسن انجام مأموريت كنيم و سومين اصل اين بود كه محتواي فعاليت در اين جبهه جديد فرهنگي و معنوي بود. تلقي اين اصول تمام حركات و فعاليت ها و تصميمات و سلوك ما را در آنجا تعيين مي كرد.
¤ چه تفاوت هايي را بين اسارت بچه هاي ما و ساير اسرا در جنگ هاي ديگر حس مي كنيد؟
- اتفاقاً تفاوت ما را خود ناظرين صليب سرخ به ما مي گفتند. ما اصلاً به اين چيزا فكر نمي كرديم؛ ما كار و وظيفه خودمان را انجام مي داديم. مي گفتند ما يك تفاوت محسوسي بين شما و اسراي ديگر مليت ها مي بينيم. مي گفتند امكانات آنها بيشتر از شماست اما خشونت، آمار تلفات، حذف فيزيكي، ناهماهنگي، درگيري، مشكلات روحي و رواني، عدم تعامل و تحمل يكديگر، كينه و اختلاف در بين آنها بالاست. اما در ميان شما اصلاّ چنين نيست، محبت و صميمت، همكاري، روحيه بالا و نشاط همكاري و همدلي را اينجا ما زياد مي بينيم و اين براي ما مسئله شده است كه علت چيست؟ سيدابوترابي در پاسخ مي گفت كه اينها همه از آموزه هاي مكتبي بچه ها برخاسته است.
¤ آيا اين فرهنگ و نوع تعامل بين بچه ها نظاميان بعثي را هم تحت تأثير قرار مي داد؟
- بله، خيلي پيش مي آمد كه يك افسر عراقي با تحقير به سربازان و درجه داران زيرمجموعه اش مي گفت كه از اين بسيجيها ياد بگيريد؛ از اين اسراي ايراني ياد بگيريد. كه در هيچ شرايطي حتي وقتي ما فشار مي آورديم، به رهبران شان توهين نمي كنند، بي احترامي نمي كنند اما شما اين چنين نيستيد.
¤و شكنجه؟
- در آغاز شكنجه هاي فيزيكي و بعدها كه تحت فشار افكار عمومي و مجامع بين المللي و پي گيري قرار گرفتند، شكنجه هاي فيزيكي را كم كردند اما به شكنجه هاي روحي و رواني افزودند.
¤ در نحوه ارتباط با خانواده مشكلي نداشتيد؟
-نه. از طريق صليب سرخ نامه ها ردوبدل مي شد. ابتدا اين نامه ها به سانسورخانه در بغداد مي رسيد و بعد از بررسي نامه هاي به اصطلاح بي مشكل را به هلال احمر ايران و از آنجا به خانواده هايمان مي رسيد.
¤ از طرف نظاميان بعثي آيا در انتقال و رسيدن نامه ها اذيت و آزاري هم داشتيد؟
-از طرف عراقيها اذيت و آزار كمتر از منافقين بود. يعني منافقين وقتي سرپرستي سانسورخانه ها را به عهده گرفتند، اذيت و آزار بيشتر شد.
بعضي از نوشته هاي رمزي را كشف مي كردند و صاحبان نامه ها مورد شناسايي و شكنجه قرار مي گرفتند. در نامه ها دست مي بردند، حرف هاي نااميد كننده اضافه مي كردند. مخصوصا حذف و اضافه اين نكات نااميدكننده در نامه ها بيشتر در نامه هاي متاهل ها انجام مي گرفت.
¤ آيا از اوقات آنجا براي آموزش هم استفاده مي كرديد؟
-بله. آنجا ما آموزش زبان هاي خارجي داشتيم. آموزش قرآن و نهج البلاغه داشتيم. همه هم سازمان يافته بودند. در اردوگاهها بالاي 100 نفر حافظ كل قرآن شده بودند. افراد ديگري بودند كه نيمي از قرآن را حفظ كرده بودند. كساني بودند كه آموزش عربي را تا صرف و نحو پيش رفتند و اين يعني يك دوره عالي در حوزه.
¤ آيا براي ورزش هم برنامه اي داشتيد؟
-بعد از ورود سيدابوترابي به اردوگاه ،يكي از اموري كه بسيار رونق پيدا كرد ورزش بود. ورزش هاي رزمي داير شد مثل بوكس، كونگ فو، كاراته، تكواندو. آموزش اين ورزش ها كاملا سيستماتيك بود. بچه هاي موفق حتي كمربند هم دريافت مي كردند. حداقل روزي دو ساعت تمام بچه ها حتي افرادي كه بي حوصله بودند ورزش مي كردند. همه اينها در اثر تشويق هاي سيدابوترابي شكل مي گرفت و خود او هم يك ورزشكار به تمام معنا بود. نكته اين است كه تمام اين فعاليت ها يعني آموزش ها، ورزش ها همه مخفيانه انجام مي شد و از طرف بعثي ها مخصوصا ورزش هاي رزمي با سخت ترين برخوردها روبرو مي شد.
¤ از نظر تغذيه و بهداشت چگونه بود؟
-هر دو جنبه بسيار ضعيف بود. هر اسير دو وعده غذايي داشت يك وعده صبحانه و يك وعده ناهار و تمام. صبحانه دو عدد نان گرد ساندويچي بود و ناهار هم به هر نفر يك ليوان برنج مي رسيد. بعضي ها كه شمارش كرده بودند مي گفتند هر ليوان ده يا يازده قاشق مي شد. از نظر بهداشت نيز وضعيت بسيار بد بود. بعثي ها اهميتي به اين نكته نمي دادند. آب گرم موجود نبود دوش گرفتن در سرما سخت مي شد و در نتيجه بچه ها بيماري هاي پوستي گرفتند و مدت ها گرفتار اين بيماري ها بودند. اما بعدها با فشار بر صليب سرخي ها وضعيت بهداشتي كمي بهتر شد.
¤ آيا آنجا عيد نوروز هم خبري بود؟
-بله. عراقي ها سه روز به خاطر عيد نوروز آزادي مي دادند. يعني از حساسيت هايشان كم مي شد. آقاي ابوترابي مي گفت از اين ايام بايد به نحو احسن استفاده كرد. اين سنت ملي بهانه اي مي شد كه در فضاي غمزده اردوگاه بچه ها اتاق به اتاق - آسايشگاه به آسايشگاه با هم ديده بوسي كنند. در طول چند ساعت تمام بچه هاي اردوگاه با هم ديد و بازديد مي كردند، عيد را به هم تبريك مي گفتند با همان امكانات كم از هم پذيرايي مي كردند. قوميت ها با هم ديدار مي كردند با هم تجمع تشكيل مي دادند و به اين طريق تجديد روحيه صورت مي گرفت.
¤ آيا برنامه اي هم براي مناسبت ها داشتيد؟
-بله. ما تقويم داشتيم و براي هر مناسبت برنامه اي صورت مي داديم. ما در رابطه با مناسبت ها سخنراني داشتيم، شعر و سرود داشتيم. حتي تئأثر داشتيم اما همه مخفيانه و با نگهبان انجام مي شد.
¤ از اخبار بيرون هم مطلع مي شديد؟
-بله. ما يك واحد مركزي خبر داشتيم كه محل تجمع اخبار بود. خبرها از طريق خواندن دو روزنامه اي كه خود عراق مي داد، از طريق راديو، از طريق صحبت با سربازان عراقي و بعدها كه به يك راديو دست يافتيم و به اخبار ايران هم دسترسي پيدا كرديم، همه اخبار جمع مي شد و افرادي داشتيم شم تحليل گري داشتند. اخبار را تحليل مي كردند و خبرها را استخراج مي كردند و به مسئولين فرهنگي آسايشگاه مي رساند و مسئولين آسايشگاه ها آنها را به تمام بچه ها مي رساندند و چقدر از طرف بچه ها هم استقبال مي شد.
¤ بچه هايي كه با مرحوم ابوترابي بوده اند، از ايشان بسيار مي گويند. از نقش و تاثير ايشان در دوران اسارت بگوييد.
- تا قبل از ورود سيدابوترابي ما يك برنامه خاصي داشتيم و طبق آن برنامه پيش مي رفتيم و صحبت از آن در اين گفت وگو نمي گنجد. اما با ورود سيدابوترابي برنامه هاي ما بهتر و غني تر و كارآمدتر شد. ايشان اصل برنامه را تأييد و پاي بندي به آن را تشويق كردند و در ادامه اموري را بدان افزودند و آنها را مورد تاكيد و توجه بيشتري قرار دادند. ايشان قائل بود كه برنامه ريزي هاي ما نبايد طوري باشد كه به دست دشمن بهانه بدهد، براي ضرب و شتم و گرفتن تلفات. چون دشمن از شكنجه و ضربه زدن و تحت فشارهاي روحي و رواني قرار دادن و نابود كردن ابايي نداشت. با ورود اتوبوترابي كهن سالان و پيرمردها مورد حمايت بيشتر قرار گرفتند. جوان ترها مأمور مراقبت از آنها شدند. توجه به بيماران هم بيشتر شد و بچه ها مأمور به پرستاري از آن ها شدند. وي مقرر كرد كه افراد توانمند بايد از جيره غذايي خود به افرادي كه نياز بيشتري داشتند، بدهند. او مي گفت افرادي كه بر اثر فشارهاي روحي و رواني احتمال دارد متوجه دشمن شوند، بايد شناسايي و مورد محبت و رفع نياز و فشارها قرار بگيرند تا تمايل به دشمن نيابند و افراد خطاكار نبايد طرد شوند چون دام بعدي دشمن است. سيدابوترابي بر كارهاي داوطلبانه تاكيد بسيار زيادي داشتند و بعنوان يك ارزش ديني و انساني از آن ياد مي كردند. از اين به بعد بود كه كارهاي داوطلبانه پررنگ تر شد و داوطلبان هم زيادتر شدند.
¤ آيا بودند افرادي كه تمايل به دشمن پيدا كنند؟
- بله ،گاهي پيدا مي شد اما نكته اين بود كه اسرا در آنجا دو گروه بودند گروه رزمندگان اسلام كه در جبهه ها به اسارت دشمن درآمده بودند و گروهي كه غيررزمندگان و مردم عادي بودند كه در خطوط مرزي و آب هاي خليج فارس به اسارت درآمده بودند كه قصد ورود غيرقانوني به كشورهاي عربي داشتند. معمولا اگر پيش مي آمد كه كسي متوجه دشمن شود ، معمولا از اين گروه بودند و سيدابوترابي هم توجه بچه هاي جنگ را متوجه اين گروه مي كرد كه طرد نشوند به آنها هم محبت شود و در حد مقدور نيازهايشان برطرف شود.
¤ شما خاطرات مكتوب هم داريد؟
- به صورت منسجم خاطرات مكتوب ندارم،. اما به صورت موضوعي خاطراتي نوشته ام و جاهايي هم استفاده شده است. منتهي اگر فرصتي پيدا شود اين كار را انجام خواهم داد.
¤ اكنون با بچه هاي آزاده در ارتباط هستيد؟
- بله. ما با خيلي از دوستان آزاده در ارتباط هستيم مخصوصا در اين ايامي كه در مؤسسه فرهنگي پيام آزادگان فعاليت مي كنيم. اكنون برنامه ريزي شده كه اسراي هر اردوگاه سالي يكبار همديگر را ببينند. پارسال مثلا اردوگاه موصل1 در اصفهان همديگر را ديدار كردند و بسيار تاثيرگذار بود و امسال در تهران در اردوگاه شهيد باهنر برگزار شد و سال آينده هم در همدان اين ديدار قرار است برگزار شود.
¤ حرف آخر؟
- ما معتقد هستيم كه فرهنگ مقاومت آزادگان بخشي لاينفك دفاع مقدس است. همانطور هم اعتقاد داريم در دل دفاع مقدس يك فرهنگ خاص شكل گرفت كه مبتني بر باورهاي ديني و ملي است و مي تواند الگو باشد براي نسل امروز و آينده. اين فرهنگ، فرهنگ مقاومت نام گرفته است و واقعا بي بديل و بي نظير است. اما نكته اين است اين بخش از دفاع مقدس كه فرهنگ مقاومت است ناشناخته مانده است. و اين عدم شناخت به خاطر فاصله جغرافيايي ايجاد شده و تلاشي هم در اين جهت صورت نگرفته است. من واقعا معتقدم كه نيمه پنهان واقعه جنگ، مقاومت آزادگان است. و يكي از دلايلي كه اين مؤسسه شكل گرفت به خاطر همين غفلتي بود كه از سوي نهاد متولي واقع شده بود. ما گرد آمديم كه با توجه به شناختي كه از موضوع داريم اين بخش از دفاع مقدس را معرفي كنيم و اين خلأ محسوس را پر كنيم. اين بخش از تاريخ جنگ نيز شناخته شده و در تاريخ اين مرز و بوم باقي بماند. اميدواريم آزادگاني كه از اين مؤسسه آگاهي ندارند، از طريق اين مصاحبه مطلع بشوند و خاطرات خودشان را در اختيار اين مؤسسه قرار دهند و هر كسي مي تواند هر اثري كه دارد، در سطح يك نامه يك خاطره، يك اثر دستي با در اختيار گذاشتن نزد اين مؤسسه، مؤسسه را در جهت رسيدن به اهدافش كمك كنند.
 يکشنبه 5 آبان 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: کيهان]
[مشاهده در: www.kayhannews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 126]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن