واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: نگاهی به نمایش"دنیای زنها"
در اجرای هر نمایش، با دو حوزه متن و اجرا رو به رو هستیم و اینها گاهی میتوانند در حین ارتباط تا حدی متمایز هم باشند. علت ارتباط آنها كاملاً روشن است؛ هر متن، اجرای خاصی میطلبد. متمایز بودن آن هم به این دلیل است كه یك كارگردان هوشمند و توانمند معمولاً با رویكردی هنری و مخصوصاً تجربی به كارش مینگرد و ممكن است به هنگام اجرا از الگوهای پیشین پیروی نكند و الگوهای نوینی بیافریند كه معیارها و مرزبندیهای معنادهی متن را فراتر ببرد.حتی در اجرای یك نمایشنامه رآلیستی، كارگردان این اختیار را دارد كه برای ارائه یك نگرش شخصی و خاص از موضوع تا حدی از حوزه رآلیستی اثر هم فراتر برود و در طراحی صحنه و اجرای اثر، برداشتی انتزاعی و نمادین را به اجرا بگذارد؛ به شرط آن كه این نگرش انتزاعی ضمن هماهنگی با متن، جزء آن نشود و فقط به حوزه اجرا مرتبط باشد. چنان چه این برداشت شخصی جزء آمیزههای متن به نظر آید، در آن صورت كل ساختار رآلیستی متن به هم میریزد و دو گانه یا چند گانه جلوه میكند.زبان اجرا یك بیان بصری، تجسمی و عینی است و در یك اجرای خوب، آن جا كه قرار است مفاهیمی سوبژه، عینی و نمایشی شوند، این اتفاق تا حدی خود به خود روی میدهد، اما شرط اساسی برای تحقق یك اجرای خوب آن است كه متن نمایشی عاری از هر گونه نارسایی باشد.نمایش"دنیای زنها" به نویسندگی حسن مشكلاتی و كارگردانی حسین سحرخیز، بر آن است كه نگاهی به موقعیتهای متفاوت زنها و همزمان، نظری هم به دو طرز تفكر و برداشت از نقش مرد و جایگاه او در جامعه داشته باشد. این طرز تفكر، رویه دیگری هم دارد، یعنی به شكل تعارض گونهای در مورد زنها هم صدق میكند. اما اگر بخواهیم شاخصههای شكل گیری چنین درونمایهای را بدانیم به اولین موردِ سؤال برانگیز میرسیم. نوع و چگونگی ارتباط پرسوناژهای زن كاملاً روشن نیست. در مورد كنار هم یا مقابل هم قرار گرفتن آنها هیچ دلیلی در متن وجود ندارد و تقابل و تعارض فكری هم نمیتواند برای ارتباط آنها و شكل گیری چنین موقعیتی برهان تلقی شود. از این رو، گردهم آمدن آنها ناشی از ذهنیتی برون متنی است كه نویسنده بر نمایش تحمیل كرده است. تأكید زیاد و غیر ضروری روی گربه و صدای آن، آسیب زیادی به نمایش زده و بخشهایی از متن كه به این ترفند میپردازد، مصنوعی به نظر میرسد.متن نمایش هیچ گاه به انسجامی منطقی دست نمییابد، اما از بعضی ارزشها و ویژگیهای لازم برای شكلگیری یك نمایشنامه هم به دور نیست. در جاهایی دارای دیالوگهای موجز و زیبایی است كه نشان میدهد حسن مشكلاتی به عنوان نویسنده، دغدغههای قابل احترامی هم داشته است.لازم به یادآوری است كه آخرین دیالوگهای نمایش، مخصوصاً آن جا كه"زیور" به"منظر" میگوید كه با ذهنیت كودكانهاش(منظر) به همه چیز نگاه میكند، بعضی از حوادث نمایشنامه به آنالیز درمیآیند و علت بدبینی بیش از حد و رویكرد فمینیستی(زن سالاری و زن محوری) "منظر" نسبت به مردها تا حدی روشن میشود.
با همه اینها متن هرگز برای رفتار خشونتآمیز مردها علتی ارائه نمیدهد. ضمناً برای اصرار بیش از حد"عاطفه" به" منظر" برای تغییر نوع زندگیاش به علتی برنمیخوریم؛ ضمن آن كه رفتن پرسوناژها به داخل صندوق هم به عنوان تمثیلی از مرگ و پایانپذیری، با درونمایه رآلیستی متن كاملاً در تناقض است و در اصل نوعی به بن بست رسیدن به شمار میرود.حسن مشكلاتی هیچ مردی را به داخل متن راه نداده است. این در نوع خود میتوانست ویژگی تلقی شود؛ اگر علتی برای این كار ارائه میشد.از لحاظ اجرا باید گفت، طراحی صحنه كه توسط منیره ملكی انجام شده، یكی از بهترین طراحیهای صحنه است؛ استفاده از اِلمان ساعت و ماهیت آن و سپس عبور پرسوناژها از لابهلای سازههای درونیاش كه در كل به مثابه توقف زمان و نیز نوعی اسارت در آن است، به اجرای نمایش كمك كرده.ضمناً به خاطر به كارگیری ساعت دیواری دیگری كه در سمت چپ صحنه دیده میشود، فضای نمایش كاملاً پارادوكسیكال شده است؛ یعنی با این همه ساعت كه نماد و تمثیل زمان و زندگی هستند، این پرسوناژها در"بی زمانی" به سر میبرند و به دلیل در نظر گرفتن یك تاب پشت عقربه ساعت كه قرینه ذهنی ایجاد میكند، حالت تعلیق آنها مضاعف شده است و به تماشاگر القاء میگردد كه این پرسوناژها گاهی واقعاً روی زمین نیستند و اغلب همانند پاندول ساعت از كار افتادهای در هوا میمانند یا درون خودِ ساعت اسیر و زندانی زمانند.موسیقی ایرانی كه در دستگاه چهارگاه اجرا شده است مكمل مناسبی برای این نمایش نیست و از كنشمندی مشاهده حالات عصبی پرسوناژها میكاهد و تماشاگر را به خلوت نشینی با احساسات شخصی خود ارجاع میدهد.نور به هر دو شكل موضعی و رها به كار گرفته شده است و در كل با صحنهها هماهنگی دارد. میزانسنها میتوانستند بهتر باشند. صحنهای كه در آنها عاطفه پای پاندول ساعت مینشیند و فتانه به او تكیه میدهد و همزمان به"منظر" در سمت چپ صحنه نگاه میكنند، بسیار زیبا و معنادار است.بازیگران، خوب بازی میكنند و همان طور كه قبلاً اشاره شد، نمایش از طراحی صحنه خوبی برخوردار است، اما اجرا در كل خسته كننده است و علت آن هم به متن برمیگردد. حسن مشكلاتی به عنوان یك ناظر آن چه را كه در جامعه جریان دارد با نگرشی ناتورالیستی به صورت یك نمایشنامه درآورده است. در نتیجه، متن هیچ مابهازایی فراتر از آن چه خود تماشاگر میداند به او نمیدهد. اگر متن نمایش از این نگرش فراتر میرفت و از یك غایتمندی و اندیشهورزیِ حسآمیز برخوردار میشد، در آن صورت از طراحی خوب، انتزاعی و نمادین صحنه عقب نمیماند.حسین سحرخیز به عنوان كارگردان سعی خود را كرده است و باید یادآور شد كه چنین متنی از این بیشتر كارایی نمایشی ندارد. اما او مرتكب یك اشتباه اساسی شده و آن این كه چنین متنی را انتخاب كرده است.نمایش دنیای زنها به رغم برخورداری از طراحی صحنه و بازیهای خوب و حداقل چند میزانسن زیبا باز خسته كننده است.نویسنده : حسن پارسایی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 690]