محبوبترینها
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیه‌های کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
مراحل قانونی انحصار وراثت در یک نگاه: از کجا شروع کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1825817648
نبرد فرهنگي را بايد با نبرد فرهنگي پاسخ داد
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: نبرد فرهنگي را بايد با نبرد فرهنگي پاسخ داد خبرگزاري فارس: مهدي گلجان گفت: بالا بردن آگاهي عمومي و فعاليتهاي گسترده فرهنگي راهكار مقابله با جنگ نرم است و در واقع نبرد فرهنگي را بايد با نبرد فرهنگي پاسخ داد. به گزارش خبرگزاري فارس، بنياد انديشه اسلامي همواره كوشيده است به شيوه‌هاي مختلف و در موضوعات گوناگون زمينه را براي آگاهي مخاطبان خود فراهم كند. يكي از اين شيوه‌ها انتشار ويژه‌نامه‌هايي با موضوعات مختلف در قالب مجلات بنياد انديشه بوده است. دست‌اندركاران بنياد انديشه اسلامي وابسته به سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي هر بار با توجه به مناسبت‌هاي مختلف يا با در نظر گرفتن شرايط سياسي، اجتماعي، فرهنگي و مذهبي داخلي و خارجي، موضوع مورد بحث اين ويژه‌نامه‌ها را انتخاب مي‌كنند. با توجه به اينكه شماره آينده ماهنامه «اكو آو اسلام» به بحث «جنگ رواني» اختصاص يافته، روابط عمومي سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي گفت‌وگويي با مهدي گلجان، مديرعامل بنياد انديشه اسلامي انجام داده و در آن ابعاد مختلف اين مسأله كه در شرايط كنوني اهميت بسياري پيدا كرده، بيان شده است. با هم اين گفت‌گو را مي‌خوانيم. * به چه دليل تصميم گرفتيد، ويژه‌نامه‌اي با موضوع جنگ رواني منتشر كنيد؟ جنگ رواني از زيرمجموعه‌هاي جنگ نرم است. جنگ نرم در برابر جنگ سرد و در حقيقت شامل هرگونه اقدام رواني و تبليغات رسانه‌اي است كه جامعه هدف را نشانه مي‌گيرد و بدون درگيري نظامي، رقيب را به انفعال يا شكست وامي‌دارد. جنگ نرم در پي از پاي درآوردن انديشه و تفكر جامعه هدف است تا حلقه‌هاي فكري و فرهنگي آن را سست كرده و با بمباران خبري و تبليغاتي در نظام سياسي و اجتماعي حاكم، تزلزل و بي‌ثباتي تزريق كند. از اين رو يكي از اهداف و وظايف بنياد انديشه اسلامي آگاهي بخشيدن به مخاطبانش در سراسر جهان، در خصوص موضوعات و چالش‌هايي است كه در ظاهر از اهميت چنداني برخوردار نيستند؛ اما در واقع ابزار قدرت‌هاي بزرگ براي تاثير بر ديگر كشورها و دستيابي به اهداف پنهان آنها هستند؛ به ويژه كشورهايي كه در مقابل دولت‌هاي استكباري سرِ تعظيم فرود نياورده و مي‌خواهند خود سرنوشت‌شان را رقم بزنند. يكي از اصول اساسي جنگ رواني استفاده از ناآگاهي مخاطب است، زيرا مخاطب ناآگاه هيچ‌گاه به دنبال يافتن حقيقت نمي‌رود يا اگر هم بر حسب اتفاق با حقيقت روبرو شود، آن‌چه را كه از قبل در ذهنش قرار داده‌اند، مي‌پذيرد تا حقيقتي بيروني و ملموس‌تر. بنابراين آگاه كردن مخاطب از چنين مسايل، براي موسسه‌اي چون بنياد انديشه اسلامي امري ضروري است. * پيش از اين هم تلاشي جهت آگاهي‌بخشي به مخاطبان خود انجام داده‌ايد؟ بله، مطمئناً. در شماره 288 مجله انگليسي زبان «محجوبه» طي مقاله‌اي مفصل به بحث جنگ رواني پرداختيم و روي جلد اين شماره را نيز به همين موضوع اختصاص داديم. چندي پيش جلسه‌اي با حضور بنده، سردبيران مجلات و مديران بخش‌هاي مختلف بنياد انديشه اسلامي و جناب آقاي دكتر اسلامي مديركل حوزه رياست سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي برگزار شد و ايشان ضمن قدرداني از زحمات دست‌اندركاران بنياد انديشه بر لزوم پرداخت بيشتر به چنين مقوله‌اي تأكيد كردند. با اشاره ايشان به اين مسأله، ما هم تصميم گرفتيم ويژه‌نامه‌اي در خصوص جنگ رواني در قالب مجله «اكو آو اسلام» كه يكي از معتبرترين نشريات بنياد انديشه محسوب مي‌شود، ارايه دهيم. * به نظر شما الزام پرداختن به جنگ رواني چيست و واقعا در مقطع كنوني ضرورت آن بيش از گذشته حس مي‌شود؟ ببينيد، جنگ رواني بحث امروز و ديروز نيست؛ بلكه جنگ رواني سابقه اي با قدمت تاريخ بشريت دارد. تاريخچه جنگ رواني به سال‌ها پيش و تمدن‌هاي اوليه بشر بازمي‌گردد. «پل لاين‌بارگر» و چندين محقق ديگر بر اين واقعه اتفاق‌نظر دارند كه جنگ «كيدئون» با «ماد»ها قديمي‌ترين جنگ رواني است. «كيدئون» برخلاف رسوم نظامي آن زمان كه هر دسته 100نفره يك مشعل در دست داشتند، به هر كدام از افراد يك مشعل داد و اين توهم را در ذهن دشمن به‌وجود آورد كه تعداد مهاجمين 100برابر ميزان واقعي است، در نتيجه بدون هيچ درگيري‌اي پيروز شد. از اين پس اين باور به‌وجود آمد كه جنگ دست‌كم در دو زمينه رخ مي‌دهد، ميدان نبرد و افكار عمومي. در واقع در كنار استراتژي سياسي و اقتصادي، سايكو استراتژي (راهبرد رواني) كه عنصري رواني است نيز كاربرد گسترده‌اي پيدا كرده و كاربرد آن تنها به زمان جنگ محدود نمي‌شود و در زمان صلح نيز به شكل وسيعي از آن استفاده مي‌شود. اكنون ما در عصري زندگي مي‌كنيم كه رسانه‌ها و مجامع بين‌المللي، رشد بسيار زيادي كرده‌اند و ديگر مانند گذشته، تنها يك خبرگزاري بزرگ يا يك سرويس خاص به نقل اطلاعات نمي‌پردازد. در عصر انفجار اطلاعات و همه‌گير شدن اينترنت، سرعت در پردازش و انتقال اطلاعات حرف اول را مي‌زند. فضاي بي‌انتهاي اينترنت، امكان انتقال سريع و تفسير شده اطلاعات به مخاطبان را فراهم آورده است. در چنين فضايي جنگ رواني يا رسانه‌اي اهميت بسياري پيدا مي‌كند. اگر در گذشته جنگ رواني يك امر عادي و پيش پاافتاده بود، اكنون نبردي است براي تسلط بر افكار و اذهان كه مي‌تواند منجر به برتري يك كشور بر كشور ديگر شود. امروز قدرت‌هاي بزرگ كه در پي تأثير غيرمستقيم بر افكار عمومي ملت‌هاي ديگر هستند، از اين فرصت نهايت استفاده را برده و از رسانه به عنوان ابزاري براي نيل به اهداف به ظاهر انسان‌دوستانه خود، استفاده مي‌كنند. در چنين شرايطي است كه آگاهي مخاطب نقشي انكارناپذير پيدا مي‌كند و ضرورت آن از اين جهت است كه در جنگ رواني به جاي استفاده از سلاح، اقداماتي نظير زايل كردن خرد و هوش انساني و مضمحل كردن حيات معنوي و اخلاقي يك ملت به كار مي‌رود. هدف سردمداران جنگ رواني تغيير دولت‌ها، فروپاشي حكومت‌ها و كسب قدرت سياسي است و اهدافي چون صلح‌طلبي و اعتقادات اخلاقي و مذهبي تنها پوششي براي اقدام‌هاي پليد آنها هستند. ضمنا اين نكته را نيز نبايد فراموش كرد كه مخاطبان جنگ رواني تمام اقشار جامعه هستند. بنابراين اطلاع‌رساني بايد در سطحي گسترده و همه‌گير انجام شود. به همين دليل بنياد انديشه اسلامي به دنبال آگاه كردن مخاطبان براي جلوگيري از پيامدهاي مخرب جنگ رواني است. * آيا ممكن است كه جنگ رواني يا به اصطلاح جنگ نرم، سمت و سويي خشونت‌بار به خود بگيرد؟ بله. اتفاقاً از قرن گذشته تاكنون ابرقدرت‌ها فعاليتهاي زيادي در زمينه انرژي باطني و قدرت‌هاي ذهني و رواني انسان‌ها در جهت رسيدن به اهداف سياسي و نظامي خود انجام داده‌اند. اين فعاليت‌ها شامل جاسوسي با روشهاي غيرمعمول، اثرگذاري بر اجسام و افراد از راه دور و ساخت و به‌كارگيري سلاح‌هاي سايكوترونيك است. ابرقدرت‌ها با دستيابي به اين توانايي مي‌توانند بدون درگيري مستقيم، بر مغز رهبران كشورهاي هدف مسلط شده و به راحتي دستورات مطلوب‌شان را به اجرا درآورند. جنگ رواني طيف وسيعي از فعاليتهاي تروريستي و خشونت‌مآبانه سمبليك را كه به منظور ارعاب يا ترغيب مخالفان به تطبيق رفتار خود طراحي مي‌شوند، دربرمي‌گيرد. اين ديدگاه فعاليتهاي پنهاني نظير جاسوسي، براندازي، آدم‌كشي و ديگر اشكال تروريسم و سانسور را در قلمرو جنگ رواني قرار مي‌دهد و به عبارتي با دستكاري ماهيت‌ها، به مقصودهاي پليد خويش دست مي‌يابد. مهم‌ترين جنبه جنگ رواني، شكل دادن به نگرش‌هاي عمومي ملت است؛ حال اين جنگ رواني ممكن است از طريق رسانه‌ها و به صورت شعار نمود يابد يا به شكل عملي‌تر و به صورت قتل و ارعاب. اقدام‌هاي سازمان‌هاي جاسوسي آمريكا، انگليس و اسراييل از جنبه‌هاي بارز به كارگيري خشونت در جنگ رواني به شمار مي‌رود و نمونه اخير آن نيز ترور دانشمندان هسته‌اي ايران است. * اكنون كه بحث به اينجا رسيد، بد نيست كمي هم در مورد چگونگي به وجود آوردن جنگ‌هاي رواني توضيح دهيد؟ اگر از متون ابتدايي تمدن بشري مانند كتاب دولت افلاطون تا دكترين‌هاي جديد و معتبر جهاني را بررسي كنيد با صدها روش ايجاد جنگ رواني روبرو مي‌شويد كه برخي از آنها سياه‌ترين و ننگ‌آورترين قوانيني هستند كه براي فريب دادن ملت‌ها به كار مي‌روند. عمليات‌هاي مربوط به جنگ رواني ممكن است كوتاه مدت يا بلندمدت باشند. در تبليغات بلندمدت (راهبردي) نشر خبر به روش مستمر و با وسايل مختلف با هدف كمك به سياست خارجي دولت و بالا بودن شهرت و اعتبار آن انجام مي‌شود؛ اما در تبليغات كوتاه‌مدت (تبليغات جنگي)، نشر خبر و فريب هدف به روشي منظم و دقيق صورت مي‌گيرد. همچنين شكل ديگري از تبليغات وجود دارد به نام تبليغات سري و پنهاني كه نمونه آن نفوذ و اثرگذاري از طريق فيلم‌ها و كارتون‌ها (تام و جري، ميكي ماوس) است. جنگ رواني معمولا به 3 صورت انجام مي‌شود. نوع اول جنگ رواني استراتژيك است با فعاليت گسترده و بلندمدت كه به تحريك مردم كشور هدف عليه فرهنگ و تمدن خودشان و نقاط آسيب‌پذير سياسي، اقتصادي، نظامي واجتماعي آنها مي پردازد. در نوع دوم كه جنگ رواني تاكتيكي ناميده مي‌شود عليه سربازان دشمن در ميدان نبرد و همچنين عليه اتباع دولت مزبور صورت مي‌گيرد و هدفش تضعيف و درهم شكستن روحيه مقاومت نيروهاي دشمن است. شكل سوم جنگ رواني كه به آن تحكيمي مي‌گويند، به منظور افزايش همكاري مردم غيرنظامي در سرزمين خودي صورت مي‌گيرد و مسايل ديگر كه از حوصله اين بحث خارج است. البته عوامل ديگري نيز بر ايجاد جنگ رواني تاثير مي‌گذارند كه مهم‌ترين آنها عوامل ذهني و محيطي هستند. در اين بين از نقش تاثيرگذار ايجادكنندگان جنگ رواني نيز نبايد گذشت. آنها از نزديك با ويژگي‌هاي رواني و اجتماعي و روحيات فردي جامعه آشنايي دارند، بنابراين مخاطبان بهتر به آنها اعتماد خواهند كرد و از طرفي بيشتر مي‌توانند به خواص قومي و مليتي نزديك شوند. آنها بر زبان جامعه تسلط كامل دارند؛ چراكه راز ارتباط برقرار كردن با بومي‌هاي يك جامعه تسلط بر دايره واژگان آنها است. سطح بالاي سواد و آگاهي در رابطه با مسايل مربوط به جامعه و داشتن فكري خلاق و تحليلي از مسايل سياسي موجب مي‌شود، به وجودآورندگان جنگ رواني به سلاحي خطرناك و تأثيرگذار تبديل شوند. * براي مقابله با جنگ‌هاي رواني چه بايد كرد و بنياد انديشه اسلامي چه راهكارهايي در نظر دارد؟ يك مثل معروفي وجود دارد كه مي‌گويد «علاج واقعه قبل از وقوع بايد كرد.» امروزه يكي از راه‌هاي مبارزه با بيماري‌هاي واگيردار و خطرناك واكسينه كردن مردم است. ما بايد مردم را در مقابل پيامدهاي جنگ رواني واكسينه كنيم. تنها راه واكسينه كردن مردم بالا بردن سطح آگاهي آنها است. جنگ نرم معمولاً به آساني قابل شناسايي نيست و حتي گاهي بانيان آن به عنوان يك نخبه مورد ستايش و تشويق قرار مي‌گيرند. لازمه تشخيص جنگ رواني داشتن آگاهي است. اطلاع‌رساني مناسب و درست در برنامه‌هاي رسانه‌اي، تلاش براي اعتمادسازي عمومي در كشور، تلاش براي ايجاد مصونيت رواني در جامعه، برگزاري همايش‌ها و نشست‌هاي تخصصي و هم‌انديشي، ارتقاي سطح فعاليتهاي رسانه‌اي، تبيين دقيق استراتژي مقابله با جنگ نرم، پرهيز از تك‌بعدي‌نگري و رصد مداوم رسانه‌هاي غربي در راستاي شناخت تاكتيك‌هاي جاري براي مقابله با آنها، پرهيز از جبهه‌گيري مشخص و آشكار درباره موضوعات و ارايه غيرمستقيم براي اثرگذاري بيشتر، گسترش دامنه فعاليتهاي فرهنگي و افزايش محصولات فرهنگي تاثيرگذار بر جامعه و جوانان از جمله اقدام‌هايي است كه توسط بنياد انديشه و ديگر نهادهاي مرتبط بايد صورت گيرد. در واقع نبرد فرهنگي را بايد با نبرد فرهنگي پاسخ داد. در كل براي مقابله با جنگ نرم نيازمند دانش روز و روشهاي علمي هستيم. همان‌طور كه گفته شد وظيفه مؤسسه‌هايي چون بنياد انديشه اسلامي دادن آگاهي مناسب به مخاطبان براي روبرو شدن با جرياني است كه اين روزها به شدت در پي تاثير بر افكار مردم جهان و به ويژه تغيير ديدگاه آنان نسبت به اسلام و مسلمانان است. چاپ ويژه‌نامه‌هايي چون ويژه‌نامه آتي مجله «اكو آو اسلام» از جمله اقدام‌هاي بنياد انديشه اسلامي با هدف روشن كردن افكار عمومي در خصوص اين‌گونه تلاش‌هاي كشورهاي غربي و به ويژه آمريكا و اسراييل است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 391]
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها