تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 9 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هر گاه يكى از شما وضو بگيرد و بسم اللّه الرحمن الرحيم نگويد. شيطان در آن شريك است...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

مبلمان اداری

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802657419




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

عبور از هاشمی رفسنجانی برای جریان افراطی مهم است


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: سیاست > چهره ها  - انجمن حجتیه که روزگاری با مخالفت مستقیم امام خمینی (ره) مجبور به ترک عرصه های مختلف کشور شده بود این روزها به اذعان برخی در کشور فعال شده است. یاسرفاتحی: جماعتی که به عقیده مشاور پارلمانی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص این بار در تاکتیک «همگرایی با حاکمیت و دفاع از مسئولان کنونی» فعال شده است. علی عسگری که در بخش نخست گفت و گو با خبرآنلاین مروری بر کشمکش های سیاسی در دوران دفاع مقدس داشت، در بخش دوم این گفت وگو که امروز منتشر می شود به نقش انجمن های حجتیه در جنگ و نیز نشانه های ظهور و بروز آن ها بعد از بیست و اندی سال اشاره می کند. وی که از چهره های نزدیک هاشمی رفسنجانی محسوب می شود در بخش دیگر این گفت و گو «هاشمی» را خاکریز اصلی نظام و برخوردهای صورت گرفته با وی را منصانه نمی داند. بخش دوم گفت و گوی حجت الاسلام علی عسگری را در ادامه می خوانید:                                                                                                 ****  در حال مرور جریان جنگ و شرایط پذیرش قطعنامه بودیم که به دوره معاصر رسیدیم. این نزاع فکری است یا سیاسی؟فکری- سیاسی است. یک جریان کاملا تشکیلاتی که از مسایل فکری و ایدئولوژیک استفاده می کند. این جریان فکری جریان جنگ و غیره چه ظهور و بروزهایی داشت؟انقلاب اسلامی در ایران به رهبری امام راحل و شاگردان فکری ایشان، فرهنگی است. یعنی جهت و بعد فرهنگی انقلاب اسلامی اصل تلقی می شود. مرحوم شهید هاشمی نژاد تعبیر زیبایی دارد. ایشان می گوید: «انقلاب ما انقلابی فرهنگی است و چون چنین است گروه های مخالف آن هم کارکردهای شدید و حساب شده فرهنگی و ایدئولوژیکی بر ضد آن داشته و دارند». ایشان می گفت:«روشنگری ما علیه مخالفین نظام و انقلاب باید فرهنگی باشد». او و هم سنگران فکری اش در آغازین روزهای انقلاب اسلامی با سه جریان مقابله فکری می کردند. مرحوم شهید هاشمی نژاد جزو نخستین افرادی بود که در همان روزهای اول پس از پیروزی انقلاب در رابطه با انجمن حجتیه دست به افشاگری زد. هم چنین ایشان چون از زندان با انحرافات فکری منافقین آشنا بود در افشای ماهیت آن ها نقش بسیار اثرگذار و روشن گرانه ای داشت. گروه سومی که این شهید بزرگوار با آن مقابله کرد، لیبرال ها و جریان بنی صدر بود. این جریان هم منافقانه به انقلاب نفوذ کرده بود و اعتقادی به امام نداشتند. او در مجلس خبرگان قانون اساسی با بنی صدر و لیبرال ها مقابله جدی کرد همچنان  که در یکی از بحث های روشن گرانه اش در مشهد، افراد انجمن حجتیه را کاتولیک تر از پاپ معرفی کرد. به این که به ولایت فقیه اعتقاد ندارند و مذهب شان فردی است و سابقه خوبی در قبل از انقلاب نداشته اند. تصور من این است که باید با توجه به گذشته و شرایط مختلف مربوط به انقلاب، در باز تولید اندیشه و مکتب فکری امام خمینی (ره) به مثل این شهیدان بزرگوار تلاش وافر انجام می دادیم و نمی گذاشتیم نسل جوان، پویا و مستعد کشور عزیزمان این دست و آن دست می شدند. یکی از این جوانان نخبه و خوش فکر می گفت:« هر کس رسید از راه    از راه برد ما را». لیبرال ها، منافقین و همین جریان مربوط به مذهب فردی و اسلام منهای سیاست و حکومت، سال های متمادی در کشور کار فکری کرده و می کنند و امروز هم خطر محسوب می شوند. در زمان جنگ و دفاع مقدس، هیجانات دینی و احساسی انقلاب و تبلیغ روانی در این رابطه ها کار خودش را می کرد و آن فضای معنوی و انقلابی بستر مناسبی برای اثرگذاری فکری بود. این که یک نوجوان با دست کاری شناسنامه اش بزرگ جلوه می کرد وخواهان حضور در جبهه های جنگ بود، گویای همین مسئله است. جنگ یک کارگاه فکری و عملیاتی بود که تمام مردم یک موقعی به ویژه جوانان دوست داشتند به شکل فعال در آن شرکت کنند. هم فکرشان فعال بود و هم عمل گرایی دینی و جهادی شان. متاسفانه در اواخر جنگ و بعد از جنگ، اندیشه جهادی از نوع جهاد اکبر به درستی ترویج نشد و ما تاوان این مسئله را داریم پس می دهیم و فرصت برای جریان های فکری معارض، روشنفکری های غربی و لیبرال ها و همچنین متحجرین و به تعبیر امام خمینی (ره) ، مقدسین بی خبر از خدا و کسانی که حسرت ولایت دوران شاه را می خورند و کارشان جز تکسب و تعیش چیز دیگری نبوده فراهم شده است. به صحیفه نور امام راحل جلد 21 مراجعه کنید. امام خمینی (ره) دلشان از این ها که چراغانی نیمه شعبان را به نفع شاه برگزار می کردند، خون است. کسانی که با بودجه و کمک مالی کاخ همایونی شاه ترویج دین و مذهب فردی می کردند و تبلیغ دینی آن ها نه تنها خطر برای رژیم شاه و طاغوت نبود، حتی آن را توجیه هم می کرد. در جنگ جریان هایی مانند انجمن حجتیه کجا بودند؟آن ها در تحریم و تخدیر جنگ و دفاع مقدس تلاش داشتند. فراموش نمی کنم در همان زمان جنگ، آقای حلبی به منزل یکی از چهره های مقدس روحانی که از بستگان ما است در قم آمده بود و گفت: «اگر امام معصوم (ع) که منظور امام زمان(ارواحنا فداء) است، بیاید و دستور دهد به جهاد، چون جهاد به فرمان او واجب می شود من با همین پیرمردی خودم، کلت به کمر می بندم و به جبهه می روم». ایشان از بی اعتنایی امام خمینی (ره) به خودش و انجمن خیلی ناراحت بودند. امام خمینی (ره) جریان انجمن حجتیه را انحرافی می دانستند و لذا این ها هم هر وقت فرصتی برایشان به وجود می آمد از مزاحمت دریغ نمی کردند. شاید به یاد داشته باشید امام خمینی (ره) نامه ای تاریخی برای گورباچف توسط یک هیات عالی رتبه به ریاست آیت الله جوادی آملی، شاگرد مجتهد، فیلسوف و خودساخته ارسال کرد. این حرکت امام خمینی (ره) نقطه عطف بزرگی در تاریخ انقلاب است. سران انجمن حجتیه با این اقدام امام خمینی (ره) مقابله کردند و حتی بیشتر از هر کس دیگری بر علیه آیت الله جوادی آملی جو سازی کردند. در تهران افتخار زاده یکی از سران انجمن، علیه امام(ره) و پیام ایشان به گورباچف سخنرانی کرد. در مشهد یکی از آقایان روحانی شناخته شده که الان لیدر انجمن حجتیه است، سخنرانی کرد و خلاصه سخن این که مخالفت اینان همیشه وجود داشته است. آیت الله هاشمی رفسنجانی داستان مستند و جالبی در مصاحبه با شهید حسنی یکی از شهیدان 7 تیر بیان کرده که بسیار جالب و قابل دقت است. این مصاحبه در مجله عروه الوثقی نشریه جوانان حزب جمهوری چاپ شده است. ایشان می گویند:« در دوران انقلاب و مبارزه با شاه در خوزستان یک گروه پارتیزانی تشکیل داده بودیم برای انفجار در صنعت نفت که شریان اقتصادی شاه بود و ترور مستشاران آمریکایی در آبادان را در دستور کار خود داشتیم. همه مقدمات کار فراهم بود، قرار شد از امام (ره) و یا بعضی مراجع مبارز دیگر کسب اجازه کنیم تا این کار را دوستان مجاهد و مبارزمان انجام دهند. قبل از اقدام، من دستگیر شدم و کار متوقف شد. پس از یک زندان طولانی و طاقت فرسا وقتی آزاد شدم برای پی جویی و سازمان دهی جدید، سراغ دوستان رفتم. دیدم جذب جلسات دعای ندبه انجمن حجتیه شده اند. مانند گردویی که مغزش را خورده باشند و پوستش باقی باشد، پوک شده بودند». سیاست انجمن در مقطع جنگ و دفاع مقدس هم چیزی به جز برنامه های گذشته شان نبود. می گفتند بدون اذن و اجازه امام معصوم(ع) جنگ چه معنا دارد! نتیجه این می شد که اگر دشمن یک سیلی به طرف چپ صورت شما زد، طرف راست صورت خود را هم برای سیلی دشمن آماده کنید و اگر برحسب اتفاق، کسی از این جریان پایش به جبهه می رسید، رفتارشان محافظه کارانه و در مواردی بر علیه خود جنگ و رزمندگان بود. یادم هست پس از فتح فاو، دوستان جهاد سازندگی این سنگر سازان بی سنگر، در حال ساخت سنگر و استحکام کار جهادی در طرف غراق بودند. من هم در جمع عزیزان جهاد خراسان حضور داشتیم. هنگام ظهر دیدم که رزمنده ها از پل بعثت که روی اروند کار شده بود به سمت داخل خاک ایران می روند. به دوستان همراه گفتم:«ما به آن ها نمی رسیم و ظاهرا در چند قدمی اسارت قرار داریم». یکی از دوستان(آقای فخر آبادی) گفت: «یعنی چه؟» گفتم:«آن ها رفتند و فرار کردند ولی ما مانده ایم» ایشان گفت: «نه نگران نباش، این فرار به سوی خداست نه فرار از جنگ! می روند نمازشان را به جماعت در خاک خودمان بخوانند!؟» من گفتم:«یعنی چه؟ چه فرقی می کند؟» گفت: «یک آخوندی از مشهد آمده و می گوید فاو چون خاک عراق است، بهتر است احتیاط کنیم و برویم در خاک خودمان نماز بخوانیم». جالب این که وقتی ما به آن ها رسیدیم، یک نماز را خوانده بودند و آن آقای روحانی برای نماز دوم آماده می شد. به او گفتم:« شما گفتید که برای نماز از فاو خارج شوند؟». گفت:« احتیاط است دیگر، بهتر است رعایت کنیم». عرض کردم:«شما غلط کردید که در شرایط جنگ و دفاع یک چنین احتیاطی را القاء می کنید. این کار شما بسیار غیرعقلانی است. چه فرقی می کند، برای دفاع وارد خاک عراق شده ایم و در همین شرایط دفاعی بنا به استراتژی دفاع خودمان، نمازمان را هم در خاک دشمن می خوانیم. مگر فاو ملک شخصی کسی است؟ و ...» به هر حال این جریان امروز سعی کرده در مراکز فرهنگی و حتی در بعضی از نهادهای حاکمیتی نفوذ کند و همانند دوران جنگ و دفاع مقدس، در تخدیر جوانان در امر مبارزات جهادی و پیروی از مکتب فکری امام خمینی (ره) نقش فعال داشته باشد. البته با روش و تاکتیک جدید و متفاوت از گذشته؛ به نظر می رسد روش های قبلی آن ها مورد بازنگری و بازسازی قرار گرفته است. ویژگی روش تاکتیکی جدیدشان چیست؟تاکتیک و روش جدید، همگرایی با حاکمیت و دفاع از مسئولان کنونی است. چون در گذشته از امام خمینی (ره) سیلی خورده اند، امام خمینی (ره) با آنان برخورد کرد. حضرت امام خمینی (ره) همان طور که اشاره کردم، برای افشای ماهیت آن ها اقدام کرد و دستور مراقبت و مواظبت جدی در رابطه با پیشگیری از نفاق و نفوذ آنان را داده بود. در مواجهه و معارضه با امام خمینی (ره) آقای افتخار زاده از سران انجمن دستگیر شد. لذا تابلوهای شان پایین کشیده شد. الان به هر دلیل فعال هستند. البته ممکن است اشراف اطلاعاتی باشد ولی آن ها هم بنا به تجربه گذشته و تشکیلاتی خود راه نفوذ را پیشه کرده اند و به مراتب بیشتر از گذشته ایجاد رد پا کرده و حفظ ظاهر می کنند. بدون تابلو و چراغ خاموش هم حرکت می کنند ولی به معنی واقعی کلمه در حال بسط نفوذ هستند. هم نفوذ در افکار عمومی و هم نفوذ در نهادهای حاکمیتی؛ البته با تخریب چهره های انقلابی و بقیه السیف امام راحل؛ به لحاظ کار تشکیلاتی فقط در مشهد طبق اطلاعاتی که از یک کانال رسمی غیرقابل انکار بنده پیدا کردم، چهل و هشت لژیونر و پایگاه فکری کد گذاری شده دارند. بنابر محاسبه ای که صورت گرفت، این آمار نشان می دهد که یارگیری آن ها به مراتب از زمان اوج کاری حزب توده هم بیشتر است. در خوزستان، تهران، اصفهان، قم، کرج، اراک و دیگر مراکز استان ها هم از تشکیلات قوی و منسجمی برخوردارند و دارای لایه های مختلف و متنوع هستند. بر شایعات حتی به صورت تشکیلاتی دامن می زنند. حتی دیده شده در مقاطعی با بعضی از جریان های مثل ملی- مذهبی ارتباط و همکاری دارند. شما به همگرایی بین ملی گراها و متحجرین اشاره کردید. به عقیده شما چقدر ممکن است این همگرایی در زمان فعلی به وجود آید؟آن ها از صفر تا صد را طراحی کرده اند و مربیان زیادی در سطوح مختلف تربیت کرده و بسیار کارکشته هستند. کار حساسیت برانگیز نمی کنند. از رفتارهای پوششی با استفاده از لایه های مختلف بهره گیری می کنند و درصدد انتقام از امام خمینی (ره) هستند. مستمسک های جدیدی هم به دست آورده اند.  این مسئله در درازمدت با طرح مذهب فردی و عدم دخالت فقاهت و مرجعیت در سیاست کلید می خورد و فعلا در افکار عمومی و بستر ذهنی و فکری مردم شرایط سنجی صورت می گیرد. پیش بینی شما از آینده چیست؟ فکر می کنید در مناسبات سیاسی آینده دست به چه کارهایی بزنند؟فکر می کنم این ها پشت سر جریان دولت مورد حمایت رهبری خود را پنهان دارند و درصدد بهره برداری از وضع موجود اند. هزینه زیادی روی دست نظام و رهبری قرار می دهند. هر جا هم تیری به سویشان شلیک می شود، تحرکات و اعتراض ها را جا خالی می دهند به سوی رهبری. اصول گرایی و ارزش مداری منهای روحانیت، مبنای نظر این ها است؛ پول پاشی برای قدرت و ... روحانیت مبارز و چهره های دلسوز زیادی را تخریب کرده و می کنند. بذر اختلاف را در میان مبارزین باسابقه و به ویژه روحانیت پاشیده اند. از اشتباهات پیش آمده و نوع برخورد با معترضین و حتی برخورد در موضوع حجاب و مقابله با ناهنجاری بهره برداری می کنند. در امر دین و مشکلات اجتماعی مردم دایه دلسوزتر از مادر خود را معرفی می کنند و ... فکر نمی کنید طرف مقابل خواستار بازتولید این دست نزاع ها باشد؟چرا! کنش و واکنش اصل غیرقابل انکار در زندگی انسان است. به ویژه که انسان موجودی است اجتماعی و ناچار و ناگزیر از حضور در اجتماع است. شاید این ها از این امر مهم از این جهت بترسند که اگر کسی مبانی فکری و عقیدتی قوی تر داشته باشد که دارد، چرا بر اقدام و مقابله همت نگمارد. آقای عسگری! هم اکنون حرف و حدیث های بسیاری راجع به آقای هاشمی و فرزندان ایشان در رسانه های مختلف و گاهی اوقات از زبان مسئولان مطرح می شود. آیا خبری در خصوص مواجه آقای هاشمی با فرزندانشان دارید یا خیر؟ استمرار این داستان تا چه هنگام ادامه خواهد یافت؟ آقای هاشمی خاکریز اصلی نظام و مورد تایید امام و رهبری است. عبور از ایشان برای جریان افراطی و همین جریان اسلام منهای روحانیت و سیاست که رهبری هشدار دادند، خیلی مهم است. ترور شخصیتی او پروژه مشترک عوامل افراطی اعم از چپ و راست است. گاهی بعضی از مسئولان سیاسی، اجرایی و حتی قضایی ادب و انصاف را در مورد ایشان رعایت نمی کنند و حتی خبرسازی دروغین صورت می گیرد. مثل خبری که پیش از این، یک مقام امنیتی اعلام کرد:« جناب آقای هاشمی در مشهد اعلام فراخوان داده زن ها بریزند در خیابان ها تا نیروی انتظامی نتواند با آن ها مقابله کند». بعد خودش در تکذیب گفت:« این خبر را در یکی از سایت ها خوانده بود».  آقای هاشمی، در شرایط فعلی به دلیل همین بی انصافی ها محبوب و مظلوم مقتدر است. باید تلاش کنیم برخوردها منصفانه باشد و از نقد ناصحانه و آزادی فکر و اندیشه هم استقبال کنیم. برخورد منصفانه چه طور و چگونه انجام می شود؟شرط اصلی برخورد منصفانه چشم بینای خود و دیگران بودن است. به صورت مساوی بدون حب و بغض شخصی، انتقاد به همه وارد است. بنده هیچ کس را مطلق نمی دانم. افراد و چهره های کنونی نظام که معصوم نیستند. از قدیم گفته اند:«دیوار که پست بشه فرد ضعیف مست میشه»؛ نباید از خضوع و پایین قرار گرفتن موقعیت ظاهری چهره ها و شخصیت های باسابقه و خدوم، بعضی ها سوء استفاده کنند. از انصاف نگذریم، مگر خود آقای رییس جهور از مدیران آقای هاشمی نبود؟ مگر آقای ناطق برای شهردار شدن او در تهران و مطرح شدن او کم زحمت کشید؟ آقای احمدی نژاد عضو جمعیت ایثارگران بود الان هم تلویزیون در اختیار این گروه سیاسی است. آیا انصاف است رسانه ملی در مورد دو روحانی شناخته شده و مورد قبول امام خمینی (ره) و رهبری دارای مسئولیت های خطیر در نظام این گونه عمل کند؟ این مطلب در مورد معترضین به نتیجه انتخابات، محاکمه و نوع برخورد با آنان در مقایسه با متخلفین از قانون در دولت نیز صادق است. با توجه به فعالیت شما در مجمع تشخیص مصلحت نظام، ارزیابی شما از سند چشم انداز که توسط مجمع به جمع بندی رسید چیست؟ طبق سند چشم انداز ما چقدر به اهداف از قبل تعیین شده دست پیدا کردیم؟باید توضیحی راجع به مجمع تشخیص مصلحت نظام که تدوین کننده این سند بود، عرض کنم. مجمع تشخیص مصلحت نظام طبق قانون اساسی سه وظیفه دارد. یکی حل معضلات کشور است که رهبری با مشورت مجمع برای آنچه که به عنوان معضل مطرح است، راه حل پیدا می کند. دوم رسیدگی به اختلاف مجلس و شورای نگهبان است که در آن جا هم فصل الخطاب مجمع می شود. یکی دیگر از وظایف مجمع بحث سیاست های کلان و کلی نظام است. اگر دقت کنیم در ارتباط با آن بخشی که مجمع کاملا نقش خود را به خوبی و مستوفی انجام داده، بحث اختلاف مجلس و شورای نگهبان است که در آن جا هر تصمیمی که توسط مجمع گرفته شد، توسط مجلس و دولت مورد پذیرش قرار گرفته به جز تصمیماتی که الان دولت از آن عدول می کند. در ارتباط با سیاست های کلی نیز آنچه مسلم است، این است که هر کشور و ملتی برای خود یک سند چشم انداز دارد. با توجه به این امر برای ترقی و پیشرفت کشور در مجمع بحث سند چشم انداز بحث شد و مورد تصویب و تایید رهبری قرار گرفت. این چشم انداز آرمان نظام است. در حقیقت می توان گفت الهام بخش بودن چشم انداز بیست ساله در این که در راس کشورهای منقطه قرار بگیریم، بسیار مهم است. برای دستیابی به این چشم انداز برننامه های پنج ساله در نظر گرفته می شود. در مجمع تشخیص مصلحت نظام همچنین روی برنامه های پنج ساله بحث شده و مورد تایید مقام معظم رهبری قرار گرفته و رهبری قبل از طرح پیشنهادهای دولت و تصویب برنامه در مجلس، سیاست های کلی را ابلاغ می کنند. برای برنامه پنجم هم رهبری مدت ها پیش سیاست های کلی برنامه پنجم را ابلاغ کرد و دولت باید طبق آن سیاست ها، به مجلس لایحه بودجه را تقدیم می کرد که به نظر من این کار صورت نگرفته است و از چهارچوب مد نظر تخطی شده است. یعنی اهداف کمی، نظارت پذیری و ... که در سیاست های کلی ابلاغ شده توسط مقام معظم رهبری مد نظر بود، در لایحه برنامه پنجم رعایت نشد. در حقیقت دعوای مجلس و دولت در خصوص برنامه پنجم روی مسائل کارشناسی در ارتباط با همان سیاست های کلی مد نظر رهبری بود. بنابراین چشم انداز یک آرمان است و به تعبیر مقام معظم رهبری قابل تحقق است. منتهی الزاماتی می بایست مد نظر قرار می گرفت و نهادسازی هایی باید صورت می گرفت. مخصوصا در حوزه اقتصاد، خود رهبری هنگامی که بند جیم اصل 44 را ابلاغ کردند، تاکید فرمودند:« باید همه قوای نظام به عنوان یک انقلاب اقتصادی به این مسائل توجه داشته باشند و قوانین لازم را مجلس تصویب کند. حتی دستگاه قضایی شعبه های خاص رسیدگی به موضوع اصل 44 را مد نظر داشته باشد و دولت نیز باید به خصوص در حوزه واگذاری مربوط به اصل 44 به گونه ای رفتار کند که 25 درصد اقتصاد در عمل تعاونی شود. بخش خصوصی فعال شود. به جز موارد حاکمیتی و تولیدات نظامی در سایر زمینه ها باید از پتانسیل و ظرفیت های بخش خصوصی استفاده شود. جذب سرمایه گذار خارجی، شکل گیری تعاونی های عام تولیدی و ... باید مد نظر باشد». تصور من این است که چون دستگاه های نظارتی اعم از مجلس و مجمع، قوی عمل نکردند که دلایل خاص خود را دارد- دولت مخصوصا در اقتصاد- باری به هر جهت عمل کرد. به ویژه در واگذاری ها این کار صورت گرفت. به نظر من واگذاری در حقیقت شبه دولتی و از نوع نهادی بود. الان ما در آخر خط هستیم ولی هیچ گونه تحولی در اقتصاد مشهود نیست. زیرا دولت از در بیرون شده ولی از پنجره وارد شده است. برخی شرکت ها به شستا واگذار می شود که دولتی است. برخی شرکت ها به سپاه واگذار می شود که خصوصی نیست. واگذاری ها در حوزه سهام عدالت نیز به این شکل مد نظر سیاست های کلی نظام نبود و به اقتصاد تولیدی مورد نظر رهبری و چشم انداز کمکی نکرده است. بسیار بد است که چیزی را به عنوان اصل 44 از دولت بگیرند و به دولتی ها بدهند. برای تحقق اهداف سند چشم انداز به وظایف دولت اشاره داشتید. به عقیده شما مردم چه وظیفه ای دارند؟مردم و نخبگان باید جذب شوند. نخبه گرایی و نخبه پروری مبنای نظر باشد و از تفکر آن ها استفاده شود. از پول و توان فکری شان؛ مردم الان به نحوی به خاطر سیاسی شدن فضا، آزرده شده اند. نخبه گرایی مختل شد. عامه مردم هم منتظر اند که چه هنگام دولت پولی که برای هدفمند کردن یارانه ها در نظر گرفته را به حساب شان واریز کند. شما در رفتار توده گرایانه و عامیانه دولت دقت کنید. مانند سهام عدالت، این سهام در برنامه اعلامی دور نهم آقای هاشمی نیز بود ولی نه به این صورت، بلکه ما کارخانجات و شرکت های دولتی را به افراد بیکار بسپاریم و افراد و مدیران صاحب صلاحیت در راه اندازی و بهره برداری این کارخانجات مشارکت داشته باشند و انگیزه ادامه کار را حفظ کنند. نه این که برگه دست مردم بدهیم و بعد هم پولی به عنوان سود همان شرکت یا مازاد پول نفت را به حساب آنان واریز کنیم. در حالی که ما باید به جای این که ماهی را به آنان می دادیم تور در اختیارشان قرار داده و ماهی گیری را یادشان می دادیم. در روستاهای خراسان می بینیم اکثرشان پول سهام عدالت را گرفته و با خرید تلویزیون و ویدئو بیشتر اوقات روز را مشغول تماشای وی سی دی هستند. این وضعیت روستاها است. ولی اگر چند بز در اختیارشان قرار می گرفت و این افراد تبدیل به یک دامدار دارای گرایش به اقتصاد مولد می شدند بهتر نبود؟ در خصوص یارانه ها به عقیده من اگر این پول را تبدیل به تولید کنیم و افراد را در آن به کار بگیریم بهتر است از این که پول ناچیز را به مردم بدهیم. پول هنگامی که به دست فرد خرج کننده می رسد، سرمایه گذاری نمی شود، بلکه خرج شده و وضعیت فرقی با گذشته نخواهد کرد. در حقیقت اقتصاد دولتی معضل نظام است. بنابراین برای ارتقای کارآمدی و بستر سازی لازم برای عبور از چنین فضایی آنچه مسلم است هم اقتصاد خصوصی و هم اقتصادی تعاونی باید به شکل پر رنگ مورد نظر و توجه قرار بگیرد که الان چنین چیزی نیست و در عمل در این حوزه با رشد مطلوب فاصله داریم. اگر دقت کنیم واگذاری ها می توانست آزادسازی اقتصادی را همراه داشته باشد ولی اصلا به آزادسازی اقتصادی فکر نکردیم در حالی که در مرحله پایانی واگذاری شرکت های دولتی هستیم. در سند چشم انداز پیش بینی شده بود؟بله. پیش بینی شده بود ولی برای اجرای آن فکر نشد. در خصوص واگذاری ها باید گفت که این واگذاری ها بر خلاف سیاست های ابلاغی رهبری و اصل 44 انجام شده که صدای آن بعدها در خواهد آمد. البته زنگ خطر آن برای اقتصاد از نوع رکود در کشور به صدا در آمده است. ولی دولت مدعی است که مثلا نرخ تورم روز به روز کاهش پیدا می کند؟خب. هنگامی که تولید نباشد و پول نیز دست مردم نباشد، باید تورم کاهش پیدا کند. داد مردم از نداری و مشکلات بلند شده است. تورم 25 درصدی و 30 درصدی در زندگی ملموس است. برای این که خیلی ها نه دست در تولید دارند و نه پول؛ دعواهای سیاسی، گرایش های سیاسی، گرایش های فردی و سلیقه ای باعث کندی مسیر می شود که باید پرهیز شود. اگر دقت کنید در خود دولت به نظرات کارشناسی برخی وزرای دولت نیز اعتنا نمی شود. در گذشته قوی ترین وزرا توسط خود آقای احمدی نژاد کنار گذاشته شده است، بدون نظر مجلس. سند چشم انداز به خصوص در انقلاب اقتصادی یک حرکت تشکیلاتی و هم افزایی و همگرایی را ایجاب می کرد و دولت مسئول فراهم آوردن زمینه آن بود. اما دوقطبی شدن انتخابات و جنگ حیدری، نعمتی و ... مانع تحقق آن شد. فکر می کنید بالاخره باید چکار کرد؟ برای اینکه وضعیت تغییر کرده و سند چشم انداز عملی شود چه باید کرد؟به نظر من روشی که الان در پیش گرفته ایم به ترکستان است. امیدواری برای آن مترتب نیست. مگر مدیریت و سیاست خود را متاثر از عرفان و خدامحوری از نوع آنچه که در دفاع مقدس جریان داشته است، بکنیم. یعنی فرمانده، بسیجی، سرباز، همه و همه ید واحده باشیم. فکر می کنید بازگشت روحیه دوران دفاع مقدس به مسئولان، قابل تحقق است؟مستلزم کار فرهنگی است. به خودسازی، اخلاق مداری، کنارگذاشتن منیت ها، انتقادپذیری و ... نیاز دارد. شما دقت کنید چرا قانونی که در مجلس به تصویب رسیده است و در مجمع نهایی شده، دولت می گوید که من این را قانون ندانسته و ابلاغ نمی کنم؟! با چنین روحیه ای شما به چشم انداز امیدوار هستید؟!




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 584]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن