تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 8 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):خود را از تمامى مردم با بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم و قل هو اللّه‏ احد حفظ كن. آن را...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819125784




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اگر احمدی نژاد نبود


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > داوری، عبدالرضا  - باید اعتراف کرد که موقعیت ملی و بین المللی احمدی نژاد یک موهبت بزرگ تاریخی است که می تواند منشاء توفیقات بزرگ برای تحول خواهی ملت ایران باشد و در شرایط حاضر هیچ یک از بازیگران عرصه سیاست نمی توانند بار این رسالت را به دوش کشند.

سوال محوری این یادداشت آن است که "آیا اگر دکتر احمدی نژاد نبود و یا با اقبال ملی در راس جنبش ضداشرافیگری قرار نمی گرفت، وقایع تاریخ معاصر ایران در همین مسیر طی شده پیش می رفت و یا حوادث، مجرای تاریخی دیگری را پیدا می کرد؟ آیا واقعا ممکن بود که تحولات سیاسی ایران در جهت معکوس جریان حاضر سیر کند؟ آیا حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی به عنوان فرمانده آشکار و پنهان دولتهای پنجم تا هشتم ، می توانست شرایط پیش از سال 84 را لااقل برای مدت درازی تثبیت کند؟" برای ارائه پاسخی دقیق و علمی به این پرسشها ابتدا به ظهور پدیده ای به نام "تمنای تغییر" در جامعه ایران ، از ابتدای دهه 70 پرداخته و در ادامه به ظهور "خاتمی" و "احمدی نژاد" به عنوان دو چهره ای که از درون پدیده "تمنای تغییر" برآمدند تا به این نیاز عمومی پاسخ دهند می پردازیم.   1- ظهور پدیده "تمنای تغییر" در دهه 70 با آغاز دهه 70 شمسی و روشن شدن ماهیت و جهت گیری سیاسی و اقتصادی دولت پنجم ، به تدریج اعترضات اجتماعی در لایه های درونی جامعه شکل گرفت. در آن دوره دولت هاشمی رفسنجانی با محوریت اشرافیت بروکراتیک ، نسخه تعدیل اقتصادی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول را در حوزه اقتصاد حاکم کرد و در حوزه سیاست هم با انقباض فضای نقد ، هر نوع انتقاد از برنامه های دولت را تا حد "دشمنی با پیامبر اسلام(ص)" امتداد می داد. اولین جرقه اعتراض عمومی به سیاستهای دولت هاشمی رفسنجانی به عنوان نخستین نشانه ظهور پدیده "تمنای تغییر" ، در انتخابات ریاست جمهوری بهار 72 جلوه گر شد. علیرغم آنکه در این انتخابات رقبای شناخته شده ای مقابل هاشمی رفسنجانی صف آرایی نکردند ، رییس دولت پنجم حدود 40 درصد از آراء خود را نسبت به انتخابات قبلی از دست داد و حتی در برخی از مناطق محروم کشور نیز نتوانست حائز اکثریت آراء شود.این انتخابات نشان داد که مردم  و به ویژه اقشار محروم جامعه با بینشها و نگرشهای متفاوت و گوناگون ،تداوم شیوه مدیریتی "دولت کارگزاران" را نمی پسندند.  پنج محور "دوری از شعارهای انقلاب و امام" ، "افزایش فاصله طبقاتی و فشار تورم" ، "گسترش تجمل گرایی و اشرافی گری" ، "فضای بسته سیاسی و فرهنگی" و "گسترش فساد اداری و اقتصادی" مرکز ثقل تمام انتقادهایی بود که به شیوه مدیریتی این دوره وارد می شد و چارچوب گفتمان "تمنای تغییر" را شکل می داد. "نماد" گسترش پدیده"تمنای تغییر"   را می توان در چند سخنرانی آخر مرحوم حجت الاسلام سید احمد خمینی که در روزهای پایانی حیاتشان ایراد شد رهگیری کرد که در آن روزها با استقبال گسترده مردم نیز مواجه شد.مرحوم حاج سید احمد خمینی -رحمة الله علیه- ، 153 روز پیش از رحلت خود ،در سخنرانی 18 مهر 73 ، انتقادات صریحی را متوجه دولت هاشمی رفسنجانی نمود. مرور برخی از جملات مرحوم احمد خمینی در آن سخنرانی نشان می دهد که  انتقادات مردم از دولت سازندگی نیز در مواضع آن مرحوم متجلی گردیده است.مرحوم سید احمد خمینی در آن سخنرانی گفته بود:   "الف- مذاکره با سرمایه داران بزرگ برای گردش درآوردن چرخ اقتصاد کشور ، خطر بزرگی برای انقلاب است.امروز هم سرمنشاء گرانی و اخلال در امور را نفوذ سرمایه داران بزرگ در پیکره اقتصاد کشور می دانم.   ب- تروریست های اقتصادی و سرمایه داران بزرگ که سرفصل  سرمایه داران وابسته به خارج هستند ، در ارگان های اقتصادی ، فرهنگی و دانشگاهی نفوذ کرده اند و در مواردی با نفوذ در دستگاههای دولتی ، عملکرد انقلابی نظام و فرزندان آن را زیر سوال می برند.   ج-اینکه در ادارات فساد و رشوه خواری است ، به این علت است که ما از اول برخورد قاطعی با اینگونه افراد نداشتیم .   د-بسیاری از شرکتهای دولتی برای افزایش درآمدهای کاذب خود ، قیمتهای واقعی  و سود عادلانه را رعایت نمی کنند.تحت عناوین ملی و دولتی مایحتاج مردم را با قیمت و سود عادلانه عرضه نمی کنند . دولت و مسئولان مبارزه با گرانفروشی ، اول باید به وضع شرکتها و نهادهای دولتی رسیدگی کنند. کسی با کارهای زیر بنایی و بازسازی زیرساختهای اقتصادی مخالف نیست .ما می گفتیم اجازه ندهید به این بهانه لجام گسیختگی اقتصادی حاکم شود.    ه-مردم ما ، انقلاب ، نظام ، امام ، رهبر و کشورشان را دوست دارند ، بنابراین لازم است که در کمال آزادی حرفشان رابزنند . این جوی که درست کرده اند به مصلحت انقلاب و نظام نیست.نباید این جو باشد."   2- خاتمی ؛ نمادی بدلی برای پاسخ به تمنای تغییر   در روزهای پایانی دولت هاشمی رفسنجانی ، "تمنای تغییر" در میان مردم فراگیر شده بود و نیاز به تغییر و تحول  در جامعه ایرانی موج می زد.فضای عمومی جامعه در میانه دهه 70 و برای جانشینی هاشمی رفسنجانی ، به دنبال مردی می گشت که به آرمانهای صدر انقلاب بازگردد و اشرافیت حاکم بر دولت را به زیر کشد  . در ابتدای سال 1376 ، محمد خاتمی توانست تا تصویری تحول خواه را از خود در اذهان جامعه به تصویر کشد. محمد خاتمی و تیم همراهش توانستند با این تصویرسازی شعبده گونه ، اکثریت جامعه را قانع نمایند که او نماد "تغییرات" و بازگشت به مطالبات اصیل انقلاب است. خاتمی با ادبیاتی تحول خواهانه و متفاوت از کاندیداهای دیگر انتخابات ریاست جمهوری هفتم ، و نیز با بکارگیری شعارها و عکس های تبلیغاتی شاعرانه در کنار تکرار شعارهای جوانان، زنان ، معلمان و کارگران که بر جذابیت ادبیات او می افزود ، به نوعی مطالبات پنج گانه  حاج سید احمد خمینی را بازگو می کرد.محمد خاتمی در روزهای منتهی به انتخابات دوم خرداد 76 ، برنامه های سیاسی و اقتصادی خود را اینگونه معرفی می کرد: باید روح عدالت علوی بر تمام سیاست گذاری ها و برنامه ریزیهای نظام اسلامی حاکم باشد؛ از وظایف قطعی جمهوری اسلامی زدودن فقر و تامین زندگی شرافتمندانه برای همه افراد است؛ دولت اسلامی خدمت گزار مردم است نه ارباب آنان؛ استقرار امنیت مستلزم مبارزه با قانون شکنی است؛ تلاش برای زدودن رذیلت های اخلاقی از جمله ریا، تملق، نفاق، فساد و بی بندوباری از وظایف دولت به شمار می رود؛ و پرهیز از خودکامگی و ممانعت از شکستن حرمت ها و تجاوز به حقوق و آزادی های قانونی رسالت دولت است. خاتمی همچنین در سخنرانی های خود تاکید کرد که «مظهر حکومت اسلامی عدالت است و برای رسیدن به یک جامعه ایده آل باید عدل را برپا کرد.» او جامعه مطلوب را جامعه ای معرفی کرد که به بیگانگان وابسته نباشد و کار مهم دولت در کنار توسعه را از بین بردن فقر اعلام کرد. خاتمی با این رویکرد که مردم از حرف زدن و عمل نکردن دل زده شده اند و باید برنامه ها و حرف ها ناظر به عمل باشد خود را این گونه معرفی کرد که: گرایش و علاقه من تقویت اندیشه ها و معارف اسلامی و عزت اسلام و استحکام پایه های جامعه مدنی است که در آن خردمندی، آزادی، عدالت اجتماعی و اخلاق امکان پذیر باشد. توسعه اقتصادی مستلزم جدی گرفتن مشارکت است و مشارکت اگر در جامعه نهادینه شود و مردم صاحب حق و اعتبار شوند، خود به خود گونه ای از دمکراسی نیز برقرار می گردد.با این حال جهت گیری همیشگی ما باید به سوی عدالت اجتماعی باشد. خاتمی همچنین ولایت فقیه را محور نظام جمهوری اسلامی معرفی کرد و با رد گرایش به لیبرالیسم افزود که رییس جمهور آینده با توجه به شرایط و اوضاع و احوال باید برنامه هایی داشته باشد که مورد قبول مردم و رهبر معظم انقلاب باشد. شاه بیت شعارهای انتخاباتی او که تا سال ها بعد هنوز بر در و دیوار شهر باقی مانده بود شعار "درود بر سه سیدفاطمی؛ خمینی، خامنه ای، خاتمی" بود.با تکیه بر مواضعی از این دست ، محمد خاتمی توانست خود را به عنوان نماد تغییر و تحول معرفی نموده و به جامعه القاء نماید که او مسیر دولت هاشمی رفسنجانی را نخواهد پیمود و طرحی نو در دولتداری در خواهد انداخت. اینگونه بود که خاتمی در دوم خرداد 76 اقبال عمومی را جلب نمود و بیست میلیون ایرانی به وعده های او دل خوش نمودند. اما دوم خرداد آن چنان که رخ داد ، پیش نرفت. در واقع باید میان انتخابات روز 2 خرداد 76 و تحولات سیاسی پس از آن تفاوت نهاد. خود انتخابات که محصول تحرک لایه های عظیم اجتماعی و جنبش ضد اشرافیگری بود ، حاوی انتخاباتی با شکوه ، حداکثری و با حضور جمعیتی 30 میلیونی بود که در میان گزینه های انتخاباتی ، شخصی برگزیده شد که بیش از دیگران ، داعیه دار تغییر و تحول بود.با گذر زمان و دور شدن از خرداد 76 به تدریج شعارهایی نظیر «جامعه مدنی»، «توسعه سیاسی» و «اصلاح طلبی» تحت اداره نظریه پردازان «فتح سنگر به سنگر» و ... تبدیل به سلاحی سیاسی شد و در جهت روش های افراطی قدرت طلبی به کار رفت. در این میان نخستین ضربه را همان آرمان ها مشاهده کردند و قربانی بازی های سیاسی شدند. پی گیری آن سیاست ها از طرفی فضای عمومی را سیاسیت زده کرد و ضمن بستن فضای تفاهم و گفتگو میان نیروهای سیاسی به تغافل از مشکلات اساسی کشور نظیر بی کاری، بی عدالتی، مفاسد اجتماعی / اقتصادی و بیماری نظام اقتصادی انجامید، و از سوی دیگر موجب نارضایتی طیف های دیگر جبهه دوم خرداد شد که به «انحصار طلبی» این جریان و مصادره کردن دوم خرداد به سوی خود انتقاد داشتند.در دوران دوم خرداد دولت مردان از وظایف اصلی خود به سوی وظایف روشنفکری، با گفتمانی غیربومی و شبه غربی که با گفتمان اصیل انقلاب فاصله داشت، میل کردند؛ که در نتیجه آن بسیاری از فراز و فرودهای این دوران که مهمترین ویژگی آن سیاست زدگی بود رخ داد. تقی رحمانی از نویسندگان این جبهه با نقد محمد خاتمی به عنوان نماد حاکمیت این دوران ، آن را چنین تصویر می کند:"خاتمی در هشت سال ریاست جمهوری در سخنرانی های گوناگون در کلیات تاخت، اتمسرسازی فرهنگی کرد، کلی گویی کرد، اما کلی نگری نداشت. انگار مقام ریاست جمهوری به وی این امکان را داده بود که دیدگاه های نظری خود را درباره اسلام، دمکراسی، لیبرالیسم و سکولاریسم به نمایش بگذارد. در مقام مدیر اجرایی ریاست جمهوری، مانیفست اسلام، آزادی منتشر کرد و با نسل های آینده سخن گفت . خاتمی می خواست در مقام یک مدیر اجرایی، نقش یک روشنفکر و مصلح اجتماعی آگاهی بخش را اجرا کند، از همین روی در کلی گویی و نظر عام تئوریک به شدت می تاخت و به جلو می رفت. خاتمی توجه نداشت که اهمیت وضعیت معیشت مردم به اندازه آزادی بیان و عقیده مهم است. وی به سیاست های دوران قبل نقد زد اما همان سیاست ها را به شکل دیگری ادامه داد، تیم اقتصادی خاتمی کارگزارانی، تیم مطبوعاتی وی مشارکتی و تیم مدیریتی وی از گرایش  چپ سنتی بود. چنین معجونی بدون راهبرد، یکدیگر را خنثی می کردند. به عبارتی خاتمی در عرصه مطبوعاتی تا عرش روشنفکری می تاخت، منتها با طرح بحث های انتزاعی در دوره مطبوعاتی خاتمی اصلاح طلبان داخل حاکمیت در عرصه ذهن، کربلا را نتیجه کشتار جنگ بدر دانستند. علیه خدا تظاهرات را آزاد کردند. جالب این بود که خاتمی با نقد سیاست تعدیل اقتصادی رای جمع آوری کرده بود، اما همان مدیران اقتصادی را حفظ کرد. مهم تر این که مدیران اجرایی خاتمی با دیدگاه سنتی، در عمل اجازه رشد جامعه مدنی را ندادند. به عبارتی خاتمی در عرصه مطبوعاتی تا عرش آزادی می رفت، اما در عرصه اقتصادی در انحصار در جا می زد."   3- احمدی نژاد ؛ نمادی راستین برای پاسخ به تمنای تغییر   دیدیم که با ظهور پدیده تمنای تغییر در سالهای ابتدایی دهه 70 ، تیم حاکم بر دولتهای پنجم و ششم برای آنکه همچنان بتوانند سررشته کارها را در اختیار خود نگه دارند ، با مشاطه گری شعبده گونه خود توانستند "محمد خاتمی" را به عرصه آورده و با ارائه کالای بدلی به ملت ایران بر موج "تحول خواهی ملی " سوار شده و 8 سال دیگر بر صندلی دولت تکیه زنند. ظهور "محمود احمدی نژاد" اما معادلات حاکم بر جامعه سیاسی ایران را بر هم زد. هرچند بسیاری از فیلسوفان تاریخ معتقدند که سیر تاریخ بشری و حوادث درونی آن ، در جهت یا جهات معینی حرکت می کنند ، اما ظهور خاتمی در سال 76 و سوار شدن وی بر پدیده "تمنای تغییر" نشان داد که فرضیه انگلس ، پلخانف و سایر مارکسیستهای ارتدوکس که معتقدند "وقتی یک ضرورت اجتماعی وجود دارد ، همواره شخصیتی متناسب برای پاسخگویی به آن ضرورت پیدا می شود" ، در ایران با پاسخی نادرست مواجه شده و این فرضیه تا زمان ظهور احمدی نژاد با بن بست مواجه بود. در واقع برخلاف اندیشه مارکسیستی که برای شخصیتها در مسیر تاریخ جایگاهی قائل نیستند ، ظهور احمدی نژاد در عرصه معادلات سیاسی ایران نشان داد که خصوصیات فردی شخصیتهایی نظیر احمدی نژاد برای تسریع در روند پدیده های تاریخ ساز بسیار موثر است.اهمیت شخصیتی مانند احمدی نژاد در این است که او ضرورت موجود در جامعه را درک کرده و عامل از قوه به فعل درآوردن آن ضرورت شده است.احمدی نژاد در 5 سال اخیر نشان داده است که به خوبی این موضوع را ادراک نموده که مادامی که رهبران یک نهضت اجتماعی رابطه خود را با ضرورتهای موجود در جامعه و با نیروی محرک این ضرورتها یعنی "افکارعمومی" قطع نکرده است ، به عنوان تجسم زنده این نهضت یا ضرورت تلقی خواهد شد. همان نکته ای که غفلت از آن محمد خاتمی را در باتلاقی از اشتباهات فرو برد و به دلیل این غفلت، خود و یارانش را دچار نزدیک بینی سیاسی کرد تا با  این اشتباه بصری ، اقبال عمومی به خود را از ویژگیهای فکری و ظاهری خود تلقی کنند و تصور کنند که جریان اجتماعی برآمده در خرداد 76 ، چک سفیدی را در اختیار آنان نهاده تا سرمایه اجتماعی را در هر مسیری که مایل باشند ، هزینه نمایند . این رویکرد باعث شد تا رابطه خاتمی و یارانش با توده مردم به عنوان محرک اصلی  ضرورتهای اجتماعی قطع شده و از مسیر حرکت مردم به کناری نهاده شوند. ارزش احمدی نژاد در آن است که برخلاف خاتمی دچار تصورات ذهنی نشده و ضرورتها و مقتضیات عینی و واقعی را از نظر دور نمی دارد. برهمین مبناست که احمدی نژاد از طریق سازوکار سفرهای استانی همواره رابطه خود را با نیروی زنده اجتماع حفظ کرده و سعی و کوشش بی مانند و بی ثمر مخالفین دولت برای انکار موفقیت های درخشان و تاریخی احمدی نژاد هم از همین نقطه سرچشمه می گیرد. پیشینه کاری و تحصیلی احمدی نژاد اجازه می دهد که این شخصیت ملی و بین المللی ، پاسخگویی به پدیده تمنای تغییر - که جریانهای غیرخودی انحصارا مدعی اش بودند- را با قدرتی منحصر به فرد به پیش ببرد. باید اعتراف کرد که موقعیت ملی و بین المللی احمدی نژاد یک موهبت بزرگ تاریخی است که می تواند منشاء توفیقات بزرگ برای تحول خواهی ملت ایران باشد و در شرایط حاضر هیچ یک از بازیگران عرصه سیاست نمی توانند بار این رسالت را به دوش کشند.





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 362]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن