واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: بین الملل > خاورمیانه - در این پیام اوباما در عین اینکه از احترام متقابل سخن به میان می آورد، در همان حال، دولت ایران را متهم می کند. عبدالله آل بوغبیش: برای پی بردن به انگیزه ها و عوامل ارسال پیام باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا به ایران آنهم در این برهه زمانی می باید اندکی به گذشته عقب گرد زد؛ زمانی که وی پس از ادای سوگند ریاست جمهوری، سخنرانی خود را آغازید و در آن بر خلاف سلف خود جورج بوش، از گشودن باب مذاکره با دشمنان آمریکا سخن به میان آورد. وی برای اثبات میزان پای بندی خود به وعده ها و رویکرد خود، به محض ورود به کاخ سفید، جورج میچل را به عنوان فرستاده ویژه به خاورمیانه معرفی کرد و یک هفته بعد وی را روانه خاورمیانه ساخت، منطقه ای که می توان گفت از نگاه واشینگتن دشمن خیز ترین منطقه است. میچل و در پی وی، جان کری رئیس کمیته روابط خارجی مجلس سنای آمریکا و سپس هیلاری کلینتون در اندک زمانی و در کمتر از دو ماه عازم این منطقه شدند. همزمان با این تحرکات، ریچارد هالبروک نیز عازم افغانستان و پاکستان و هندوستان شد. جایی که بخش دیگری از دشمنان آمریکا مستقر بودند. پس از پایان این تورهای منطقه ای، کم کم راهکارها به دولت اوباما داده شد. و صد البته که این راهکارها حداقل به لحاظ تئوریک پیش از سفر این مقامات، فراهم شده بود. و در واقع می توان گفت این سفرها بیشتر برای واکاوی کیفیت عملیاتی کردن این سازوکارها صورت می گرفت. یکی از مهم ترین توصیه ها که نتیجه این سفرها بود، توصیه های جان کری بود. وی پس از پایان سفر خود به خاورمیانه از ضرورت ترسیم یک "نقشه راه منطقه ای جدید" سخن راند که در آن تمامی کشورهای منطقه می باید دخیل و شریک باشند. از نگاه کری، تبدیل شدن ایران به قدرتی منطقه ای، نگرانی بسیاری از کشورهای موسوم به "محور اعتدال" در خاورمیانه را باعث شده و این نقطه اشتراک این کشورها و اسراییل است و از این "فرصت تاریخی" می باید به نحو احسن بهره برداری کرد. کری پس از سفر به خاورمیانه چنین می گوید: از زمان شکل گیری اسراییل تاکنون، این قدر کشورهای عربی و اسراییل نگرانی مشترک نداشته اند و می توان از این اشتراک و نزدیکی، جبهه مشترکی علیه ایران شکل داد. وی در عین حالی که از دولت اوباما می خواهد تا با سوریه به عنوان هم پیمان استراتژیک ایران تعاملی نرم را در پیش گیرد و آن را به جبهه خود ملحق سازد، به کاخ سفید پیشنهاد می دهد که این تعامل نرم در همین حد مذاکره باشد و هیچ امتیازی فراتر از آن به سوریه داده نشود. از همین روی و در راستای عملی کردن راهکارهای تئوریسین های دمکرات آمریکا، دروازه بسته واشینگتن و متحدان غربی و عربی آن به روی دمشق گشوده شد و آمریکا از ایران برای شرکت در کنفرانسی بین المللی درباره افغانستان دعوت کرد. دولت انگلستان نیز به عنوان متحد دیرینه آمریکا، در گردشی 180 درجه ای، از ضرورت انجام مذاکره با حزب الله سرسخت ترین دشمن اسراییل سخن گفت و اوباما خود شخصا عهده دار اظهار آمادگی برای انجام مذاکره با طرف های میانه رو طالبان شد. در هر صورت و چنان که می بینید توصیه های جان کری در حد ارایه "نقشه راه منطقه ای جدید" می ماند و هرگز از راه حل سخن به میان نمی آورد و گویا خاورمیانه باید سال های آینده همچنان سرگرم همین نقشه راه بماند، نقشه راهی که نسخه بدل نقشه راه پایان دادن به منازعه اسراییل و فلسطین است و تنها در آن نیم نگاهی به نگرانی ها و مصالح کشورهای محور اعتدال و میانه رو انداخته شده است. به نظر می رسد پس از آنکه رویکرد هشت ساله جنگ افروزی و تهدید گرایی بوش - چنی علیه منطقه خاورمیانه و دیگر طرف های رودرروی آمریکا نتیجه نداد و برعکس، چهره واشینگتن را در نگاه افکار عمومی خاورمیانه در نتیجه این اقدامات متهورانه تخریب کرد، تئوریسین های دمکرات آمریکا، حرکت نرم به سوی این کشورها و خنثی کردن قدرت آنها را در صدر تاکتیک های خود قرار داده اند. خاصه اکنون که ارتش آمریکا در دو جنگ عراق و افغانستان فرسوده شده و این کشور دوره رکود اقتصادی را می گذارند و از این رو می باید بودجه های جنگ کاهش یافته و در مقابل به صندوق اقتصاد واریز کرد. به عبارتی بهتر می توان گفت رویکرد مذاکره آمریکا بیش از آنکه تغییر در استراتژی باشد، تغییر در تاکتیک تعامل با دشمنان آمریکاست. واشینگتن می کوشد از رهگذر گشودن باب مذاکره با نظام ها و رژیم های سیاسی منطقه و حتی با سازمان ها و گروه ها و احزاب غیر دولتی، از یک سو چهره تخریب شده خود در منطقه را تعدیل و ترمیم نماید و از سویی دیگر، متحدان منطقه ای ایران را با خود همراه سازد و ضمن یکپارچه سازی جبهه ای مرکب از کشورهای عربی و اسراییل، نقش منطقه ای ایران را تضعیف کرده و بدین ترتیب ایران تبدیل به دشمن مشترک جهان عرب و اسراییل شود و طبیعتا در این صورت پیوند استراتژیک و در پی آن صلح کشورهای عربی با اسراییل بسیار سهل الوصول خواهد بود. البته این نکته را نباید از نظر دور داشت که روی کار آمدن یک دولت راستگرای افراطی در اسراییل، چه بسا با بسیاری از برنامه های بلند مدت اوباما در تضاد باشد و نوعی رویارویی میان دولت دمکرات آمریکا و همتای راستگرای آن در اسراییل را رقم بزند که در این باره باید منتظر تشکیل این دولت و تحقق سیاست های آن بود. پیام کنونی باراک اوباما به ایران نیز در چارچوب همین نقشه راه منطقه ای جدید قابل تفسیر است. وی در راستای بهره برداری از تمامی کشورهای منطقه برای عملی کردن این "نقشه راه منطقه ای جدید"، علاوه بر اینکه از ایران برای ایفای نقش در افغانستان دعوت می کند، اکنون سخن از احترام متقابل می راند. اما بی تردید موضع واشینگتن در این باره در همین حد می ماند و براساس همان توصیه کری، به مانند سوریه باید به ایران در همین حد امتیاز داد. هر چند که احتمالا برای ایران امتیازهای دیگری نیز در نظر گرفته شده است، نظیر کاستن از محدودیت های تماس های دیپلمات های آمریکایی با همتایان ایرانی آنها و امثالها؛ اما این امتیاز از این سطح فراتر نمی رود و چنانکه می بینیم دولت اوباما به مانند دولت سابق بر خود هنوز سخن از احتمال اقدام نظامی علیه ایران به دلیل برنامه هسته ای اش می راند و چندان توجهی به پرسش ها و دیدگاه های تهران ندارد. نکته در خور توجه در این پیام آنجاست که در عین از احترام متقابل سخن به میان می آورد، در همان آن، دولت ایران را پیشاپیش به ویرانگری متهم می سازد و از آن می خواهد مسئولیت پذیر بوده و راهکارهای مسالمت آمیز را برگزیند.اوباما همچنین در این پیام، به جای آنکه به ایران اجازه تصمیم گیری دهد، خود تصمیم را برای ایران گرفته و راهکار را به آن داده و تنها از ایران می خواهد آن را بپذیرد. در این میان، زمان ارسال این پیام نیز بسیار تأمل برانگیز است. صدور چنین پیامی در نخستین روز نوروز که عید باستانی ایرانیان است و شاید بتوان گفت یکی از مهم ترین مناسبت های عمومی مردم ایران است، و نیز سخن راندن از تاریخ و فرهنگ مردم ایران، می تواند حاکی از تلاش بیشتر برای جلب نظر افکار عمومی ایران باشد. به عبارتی می توان آن را در راستای قراردادن مردم در برابر دولت در صورت رد این پیام گنجاند. و البته نزدیک شدن به زمان انتخابات ریاست جمهوری را نیز نباید فراموش کرد. با این تفاصیل، واکاوی عوامل و انگیزه های ارسال این پیام و کیفیت تعامل با آن از مهم ترین نکاتی است که می باید سیستم دیپلماسی تهران چه در دولت کنونی و چه در دولت آینده، بدانها بپردازد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 316]