واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: اقتصاد > اقتصاد کلان - متأسفانه بسیاری از دولتها به خصوص طی سالهای بعد از جنگ برای توجیه کارآمدی خود به آمارسازی روی آوردهاند. افزایش انتظارات اجتماعی مردم از دولتهایی که بر اساس آرای ایشان در ساختار جمهوری اسلامی اداره کشور را عهده دار میشدند، دغدغه ارائه عملکرد مناسب را به یکی از مصائب مدیران بدل کرده است. طی سه دهه گذشته به مرور زمان و با بالاگرفتن رقابتهای سیاسی بین جناحهای مختلف، عملکرد مناسب در جایگاهی فراتر به عنوان راه موفقیت و زمینه ساز محبوبیت عمومی و باقی ماندن در جایگاهها مورد تاکید همهجانبه قرار گرفت وتمامی مدیران وکارشناسان در این چنبره که بیشتر بر اساس ملاحظات حزبی و گروهی شکل میگرفت گرفتار آمدند. از برآیند فضایی که طی این سالها دولت به دولت غلیظتر شده است نوعی نگاه بر مدیریت کشور حاکم شد که در آن مردم غریبه بودند و حتی کار به جایی کشید که در توجیه عدم ارائه کامل واقعیتها توجیهاتی مانند عدم لطمهزدن به فضای روانی جامعه و. . . . مشروعیت یافته به عرفی مدیریتی تبدیل شد و در برخی مواقع مدیرانی در مطبوعات عنوان میکردند چه ضرورتی دارد مردم همه چیز را بدانند! حرمت حقیقت شکستن و بازی با آمارها برای تلطیف واقعیات کار را به جایی کشاند که در برخی از دستگاهها آمارها از بالا میآمد و کارشناس موظف بود برای آن گزارش بنویسد و توجیه علمی برایش بتراشد. این روند زمانی کامل شد که تخریب عملکرد دولتهای قبل که معمولاً از رقبا بودهاند نیز مباح شد تا عملکردهای توجیه شده جلوه بیشتر و اساطیری پیدا کنند. تب کارهای بزرگ موجی برخاسته از همین نوع نگرش است که متأسفانه باعث شد بسیاری از طرحهایی که میتوانستند به مرور به بهرهبرداری رسیده آثار مثبتی به جا بگذارند، برای هرچه بزرگتر جلوه داده شدن مشمول مرور زمان شده از توجیه اقتصادی خود خارج شدند و یا بسیاری از کارهایی که میتوانست در ابعاد کوچک شکل مؤثرتری در توسعه اقتصادی داشته باشند در همین تب بزرگانگاری مدیران در ابعادی غیر قابل توجیه تعریف شدند و به اتلاف منابع منجر شدند. محمد خوشچهره، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در مورد این عادات غلط دولتها میگوید: متأسفانه بسیاری از دولتها به خصوص طی سالهای بعد از جنگ برای توجیه کارآمدی خود به آمارسازی و پردازش سلیقهای آمارها روی آوردهاند. وی با اشاره به روند محاسبه نرخ تورم به عنوان یکی از آمارهای حساسیت بر انگیز میگوید: طی سالهای گذشته بارها شاهد تغییر سال مبنای محاسبه نرخ تورم بودهایم و یا تغییر سبد کالایی مورد محاسبه در تعیین نرخ تورم از سوی دولتها با توجیه هماهنگی بیشتر با مصارف مردم که در نهایت به کاهش ظاهری نرخ تورم منتهی میشد و یا خارج شدن هزینههای استراتژیکی مانند نرخ اجاره بهای مسکن از این سبد که هیچ توجیهی برای آن وجود ندارد از جمله همین بازیهای آماری است که متأسفانه در میان دولتها بسیار رایج است. خوشچهره تأکید میکند: متأسفانه شاهد هستیم دولتها با تکیه بر همین آمارهای سلیقهای به توجیه سیاستهای پولی ومالی میپردازند که تبعات سنگینی برای اقتصاد کشور داشته است. وی در ارزیابی بازیهای آماری دولتمردان به انتخاب غلط شاخصهای بخشی در توجیه دستیابی به اهداف فرابخشی اقتصادی مانند توسعه اشاره کرده و میگوید: دولتها سالهاست که در مسابقه بینتیجه رشد اقتصادی گرفتار آمدهاند و به غلط میپندارند رشد اقتصادی بالا میتواند به توسعه همهجانبه منتهی شود و با همین نوع نگاه غلط بسیاری از برنامههای نامناسب اقتصادی خود را توجیه میکنند. وی با اشاره به تجربه اقتصادی در دیگر کشورهای در حال توسعه میگوید شکنندگی بالای شاخص رشد اقتصادی در تجربه دیگر کشورهای در حال توسعه به اثبات رسیده است وحتی در کشورهای توسعه یافته نیز میتوانیم تبعات تن دادن به رشد اقتصادی به هر قیمت رابه خوبی ببینیم. خوشچهره میگوید: رشد اقتصادی به هر قیمت نابودی محیطزیست و برداشت خارج ار قاعده از منابع طبیعی تجدیدناپذیر را به دنبال دارد زیرا شاخص رشد تنها مبتنی بر افزایش میزان مبادلات اقتصادی است و هیچ شاخص کیفی مانند بهای پرداخت شده در ازای این رشد را مورد ارزیابی قرار نمیدهد. در تجربه رشدگرایی در اقتصاد کشور ایران که یک اقتصاد نفتی است، رشد قارچ گونه بخش منفک شده نفت از اقتصاد ملی دستاوردی است که در بسیاری از کشورها تجربه شده است ولی به رغم این رشد بالا در شاخصهایی مانند اشتغال و یا توسعه دیگر بخشهای مولد هیچ دستاوردی نخواهیم داشت. محمد خوشچهره میافزاید: مسابقه رشد که به نوعی برخاسته از تب بازیهای آماری مدیران اقتصادی دولتها است تنها به افزایش شکاف طبقاتی منتهی میشود. فرشاد مومنی، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی نیز با همهگیر بودن بحث آمارسازی در بین کشورهای در حال توسعه میگوید: طی سالهای گذشته کارهای بسیاری از سوی مجامع تخصصی کشور در این زمینه انجام شده و دستاوردهای خوبی نیز در این زمینه حاصل شده است ولی این واقعیت را نباید فراموش کرد که بحث آمارسازی آفت بزرگی است که از دل اقتصاد رانتی برمیخیزد و با تسلط نگاه سیاسی بر تصمیم گیریهای اقتصادی و تخصصی، جامعه را دچار فرازوفرودهای غیر قابل اجتناب وناخوشایند میکند ودر عمل یک اقتصاد ملی را از حرکت در مسیر توسعه باز میدارد. مومنی در مورد تبعات منفی حاکمیت آمارسازی بر یک اقتصاد ملی میگوید: حساسیت زدایی از مشکلات واقعی جامعه از بدترین نتایج این فرآیند است که در برخی از موارد شاید با حسن نیت انجام گرفته باشد. زمانی که آمارها واقعیتها را منعکس نکنند مجموعههایی که به کار برنامهریزی مشغول هستند متوجه معضلات نشده و بالطبع برای رفع آنها به چارهاندیشی نپرداخته و از مسیر اصلی خود منحرف میشوند. وی افزود: عدم شفافیت آماری به معنی عدم استفاده از ظرفیتهای تخصصی جامعه نیز هست زیرا با عدم ارائه آمارهای درست متخصیصن آزاد نمیتوانند در مورد شرایط اظهار نظر کنند و به راحتی بخش عظیمی از توان کارشناسی از فرآیند تصمیمسازی حذف میشوند. از بین رفتن اعتماد اجتماعی نیز از دیگر دستاوردهای بازیهای آماری دولتهاست که مورد تأکید مومنی است. وی میگوید: زمانی که آمارهای ساخته شده در تناقض آشکار با شرایط ملموس اجتماع قرار گیرند به طور حتم اعتماد مردم به دولت از بین خواهد رفت و اگر مردم به دولت اعتماد نداشته باشند نمیتوانند در مسیر توسعه با دولتها همراه شوند. محمدهادی ربانی، نماینده مجلس هفتم در این زمینه با تأثیرگذاری آمارهای درست در تصمیمسازیهای کلان میگوید: توزیع اعتبارات بخشهای گوناگون، توجه به زیرساختهای توسعه و تدوین برنامههای توسعه کوتاه مدت و بلندمدت از مسائلی است که آمارهای واقعی در جهتدهی صحیح به آن نقش تعیینکنندهای دارد. وی تاکید دارد: اگر دولتها بخواهند برنامههای کارشناسانهای داشته باشند باید از آمارهای واقعی که با روشهای علمی، ابزار دقیق و تقسیمبندی میدانی منطقی استخراج شده است، استفاده کنند. ربانی با نقد وضعیت فعلی تولید آمارهای کلان میگوید: متأسفانه آمارهایی که اکنون از سوی مراجع رسمی اعلام میشود در بسیاری از مواقع تفاوت آشکاری با واقعیت موجود دارد. وی با اشاره به آمار بیکاری که اخیراً از سوی مراجع رسمی اعلام شده است گفت: رئیس مرکز آمار اعلام کرد که نرخ بیکاری در ایران تک رقمی شده است. در حالی که او به عنوان متولی آمار کشور باید بهتر از هر شخصی بداند که این آمار واقعیت ندارد و افزایش نرخ بیکاری حتی در یک جامعه آماری کوچک مانند فایل کاملاً محسوس است. ربانی با بیان اینکه آمارهای غیرواقعی علاوه بر تأثیر منفی بر توسعه اقتصادی از مقبولیت دولتها نیز میکاهد گفت: ارائه آمار غیرواقعی یک جرم نابخشودنی است چرا که ذهنیت نادرستی برای کارشناسان ایجاد میکند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 253]