تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836164441
سیاستهای اقتصادی هاشمی و خاتمی هم مثل الان غلط بود
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: اقتصاد > اقتصاد سیاسی - گفت و گو با حسین کمالی، وزیر کار دولتهای هاشمی و خاتمی سیدابراهیم علیزاده: وزیر کار سه دوره و دو دولت سازندگی و اصلاحات که این روزها در ساختمان حزب اسلامی کار در اتاق دبیر کلی این حزب مشغول فعالیت است بیشتر چهره سیاسی دارد تا اقتصادی. اما با وجود این، حضور 12 ساله او در ساختمان 10 طبقهای خیابان آزادی باعث میشود که هنوز هم بسیاری از فعالان عرصه کار او را به عنوان یکی از کارشناسان این عرصه بدانند. تا آن جا که در روز کارگر سالهای گذشته هم به او نشان خدمت به قانون کار دادند و هم اینکه از او به عنوان یکی از سخنرانهای اصلی مجلس کارگری که در ساختمان سابق مجلس شورای اسلامی برگزار میشد دعوت کردند. البته عدهای اعتقاد دارند بیشتر حامیان او خانه کارگریهایی هستند که به دلیل فعالیتهای او در سمت دبیر کلی این حزب و عضو شورای مرکزی بودن در آن باعث این حمایتها شده است. منتقدان او نیز بیشتر کارگرانی هستند که معتقدند بحث قراردادهای موقت کار از اوایل دهه 70 و از زمان وزیر بودن او شروع شده و طرح خوداشتغالی دوره او به شکست انجامیده است که هرچند در این گفت وگو در این مورد دیگری بحثی بیان نمیشود اما قبل از این خودش در این مورد در مصاحبهای این موضوع را تأیید نمیکند و میگوید: «اینها شیطنت سیاسی است. اگر بد است آن را عوض کنند. یعنی حرفهایی که من در این مملکت میزنم حکم جاری است که تا ابدالدهر کسی نباید به آن نزدیک شود. چرا بقیه حرفهای مرا مورد توجه قرار نمیدهند؟» عدهای از منتقدان او نیز انتقادشان به تسهیلاتی است که در دوره او به افرادی داده شد و آن پولها بازنگشته است. خودش هم با تأیید تلویحانه این موضوع، این مسئله را فراگیر و مربوط به همه طرحهای تسهیلات داده شده عنوان میکند. تنها تفاوت اینها نیز در میزان اعتبارات واگذار شده است که نوک پیکان او بیشتر به سمت طرح بنگاههای زودبازده هست. به اعتقاد حسین کمالی، «بخش عمدهای از وامهایی که در طرحهای زودبازده داده شد به دلیل اینکه اصل پرداخت وام غلط بوده، بازنخواهد گشت. در زمینههایی وام داده شده که امکان بازگشتش وجود ندارد. در زمینههایی که تخصص و مزیت تولیدی و اقتصادی و قدرت رقابت نداریم سرمایهگذاری محکوم است. اگر این منابع درست هم هزینه میشد در اکثر قریب به اتفاق موارد محکوم به شکست بود.» وزیر کار دولتهای هاشمیرفسنجانی و خاتمی حتی در مورد طرح خوداشتغالی که زمان صدارت خودش بر وزارتخانه اجرا شد نیز اذعان میکند: «سیاست غلط، غلط است. اما آن موقع مبلغ وام کم و خیلی که پول میدادند در سال 500 میلیون تومان بود.» در مورد بازپرداخت آن پولها نیز میگوید: «50 هزار تومان پولی نبود که بخواهند بدهند یا ندهند اما 29 هزار میلیارد تومان عدد سنگینی است.» او سیاستهای اقتصادی همه دوران از دوره طاغوت گرفته تا الان را غلط میداند و با اینکه خاستگاه سیاسی و اقتصادیاش چپ است این روزها خود را حامی سرسخت اقتصاد بازار میداند. *در دولت دهم قرار است بهطور مشخص دو سیاست مشاغل خانگی و بنگاههای زودبازده برای ایجاد اشتغال پیگیری شود که البته اعلام هم شده که هدف در طرح مشاغل خانگی ایجاد یک میلیون شغل جدید است. به نظر شما آیا این دو سیاست پاسخگوی نیاز کشور هستند؟ به نظر میرسد که جامعه و دولت ما هنوز از قواعد بازار تبعیت نکرده و بنا هم ندارد به زودی روشهایی که پیش از این برای حل و فصل مسائل مختلف اجتماعی انتخاب کرده بوده را تغییر دهد. این روشها در زمینه مسائل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی اثراتی از خودش باقی میگذارد که در اکثر قریب به اتفاق موارد شاهد ناکامی این نوع سیاستهای دستوری هستیم. این نوع نگرش به دولت نهم و دهم برنمیگردد بلکه به فرهنگ و هنجارهای جامعه متکی است و اینکه در ایران دولتها همیشه مردم را ناچیز فرض کرده و نقش اساسی و مهمی را برای مردم قائل نشدند. یعنی اینکه مردم میتوانند فکر کنند و تصمیم بگیرند، اصلاً حق دارند فکر کنند یا تصمیم بگیرند، این موضوعی است که باید بیشتر به آن توجه شود. وقتی دولت در مسایل سیاسی یا اقتصادی یک طرفه موضع میگیرد و در مسائل اجتماعی تعیین میکند که جامعه چه هنجارهایی باید داشته باشد یا در مسائل فرهنگی براساس دیدگاههای خودش میخواهد فرهنگ جامعه را سامان دهد، در حقیقت خود آن دولت یا آن مجموعه از یک تفکر غالب دولتی دفاع میکند و خودش تابع یک هنجاری است که با دنیای امروز هماهنگ نیست. در دنیای امروز مردم مدیران اصلی هستند و در همه زمینهها تصمیم میگیرند و دولت به عنوان نماینده و وکیل مردم جامعه را اداره میکند و باید به نحو احسن این کار را انجام دهد و اگر رفتار درستی را از خودش نشان ندهد جامعه طبیعتاً باید مدیران جدیدتر را برای مدیریت انتخاب کند. در مسائل مربوط به اقتصاد هم همین قاعده حاکم است. دولت در ایران همیشه تصمیم گرفته که اقتصاد چگونه حرکت کند و چه کارهایی انجام دهد، اشتغال به چه صورتی شکل بگیرد و به وجود بیاید یا تأثیرات مختلفی که در اقتصاد وجود دارد اثرگذاریاش را در مورد آن مشخصتر و هدفدارتر کند. از نظر من اصولاً اشتغال پدیدهای نیست که به این شکلی که مخصوصا دولتها با آنها برخورد میکنند، قابل دستیابی باشد. *منظورتان برخورد غیراقتصادی با این مقوله است؟ نه، اصلاً نوع تصمیم غلط است. اصلاً اساس کار غلط است. *منظورتان اقتصاد است؟ یعنی هرکاری که در این بخش در حال انجام شدن است، غلط است. *یعنی علتش این است که پایه و اساس اقتصاد ما غلط است؟ ببینید، یک موقع هست بحث میشود که برای طرحی اگر منابعی را که برای آن اختصاص دادهاند، درست هزینه شود، نتیجهای گرفته میشود و به هدف مورد نظر دست پیدا میکنند. اما من فرضیه دیگری دارم، میگویم حتی اگر این منابع درست هم هزینه میشد در اکثر قریب به اتفاق موارد محکوم به شکست بود. *چرا؟ دلیلش این است که سیاستهای اتخاذ شده سیاستهایی هستند که از پایههای علمی برخوردار نیستند. به این معنا که اشتغال را به دستور نباید ایجاد کرد، اول باید دید اشتغال چیست؟ اشتغال را تعریف کنیم و بعد از تعریف آن بررسی کنیم که به چه شکلی این اشتغال به وجود میآید یا از بین میرود. من فکر میکنم دولتها در سالهای گذشته همیشه خواستهاند به مردم دستور بدهند که چه کارهایی را انجام دهند و چه کارهایی را انجام ندهند تا شغل ایجاد شود. دولت منابع مربوط به نفت را به عنوان نماینده مردم در اختیار گرفته اما در زمینههایی هزینه کرده که خودش تشخیص داده صحیح است و علاوه براین، در همان زمینهها سرمایهگذاریها را مجاز دانسته است و فکر میکرده که این تصمیمات منجر به اشتغال میشود. مثلاً، در بعضی از زمینهها وام بیشتری میدهند. در این بخشها وقتی که جلو میروند، در حقیقت کار از حالت طبیعی خود خارج میشود. به این معنا که مثلاً شما در یکی از شهرها وام به جوشکارها میدهید، این شهر کوچک کارش با پنج جوشکار انجام میشود اما وقتی به 100 نفر وام داده میشود، تکلیف بقیه جوشکارهایی که به آنها وام داده شده و منابع مورد بحث، معلوم است. این در اقتصاد دستوری و اشتغال دستوری شکل میگیرد. به زبان سادهتر من سؤال پاسخ اولتان را بدهم که هرگونه هزینهکرد در اقتصاد غیررقابتی محکوم به شکست است. اقتصاد ما به دلیل غیرشفاف بودن، کاملاً از اقتصاد رقابتی فاصله دارد و در اکثر موارد سرمایهگذاران در کشور ما، نیامدهاند و بررسی نکردهاند که در چه زمینههایی ما مزیتهای تولیدی و اقتصادی و قدرت رقابت داریم. نگاه به اقتصاد در کشور، باید نسبت به گذشته تغییر کند. اقتصادی که در گذشته بوده، در چارچوب مرزهای بسته شده ترسیم شده بود. اقتصاد به نوعی دروننگرا بوده، اما اقتصادی که امروز در دنیا وجود دارد اقتصادی است که درآن بازارها و همه عوامل کار سیال هستند. سیال و سیار بودن باعث میشود عرضه و تقاضا از قواعد گذشته تبعیت نکند. شرایط کاملاً متفاوت است و این نکتهای است که بسیاری از استادان دانشگاهی ما به آن توجه نمیکنند و هنوز عرضه و تقاضای یک فضای بسته را در یک فضای باز ترسیم میکنند و دولتمردان ما هم به این نکته توجه ندارند که تا به حال نتوانستهاند مرزهای کشور را ببندند و کالای خارجی، کالای ما را در سرزمین خودمان به زمین میزند. *مشکل اینجا از تجارت که نیست، مشکل از تولید است. مشکل فکر است. ما از قواعد اقتصاد تبعیت نکردیم. ما فکر نکردیم که در چه زمینههایی میتوانیم تولید کنیم. ما به دلیل نوع نگرش خود به اقتصاد سیاسی بینالملل، تقسیم کار جهانی را که مورد توجه قرار ندادیم که این طبیعی است، در مورد مزیتهای ملی هم به اندازه کافی فکر نکردیم که در چه بخشهایی میشود سرمایهگذاری کرد. در برخی از رشتهها مانند بحث ایرانگردی امکان رقابت بیشتری داریم، اما میرویم به یک تولیدکننده پنکه برقی که در فروش کالای خود وامانده، یک وام سنگین میدهیم و آن گاه تعداد پنکههای در انبار آن واحد زیادتر میشود. به نظر من بخش عمدهای از وامهایی که در طرحهای زودبازده داده شد بازنخواهد گشت. به دلیل اینکه اصل پرداخت وام غلط بوده است. در زمینههایی وام داده شده که امکان بازگشتش وجود ندارد. آن واحدها قدرت رقابت ندارند. در حقیقت وقتی وامی ارائه میشود با نرخ بهره پایینتر از نرخ موجود یعنی تولید رانت میشود. این رانت برای هر آدم اقتصادی شیرین است. بنابراین اگر بنا باشد که این پول در آن زمینههای اعلام شده هزینه شود، آن متقاضی یک شرایط کاری را فراهم میکند و یک سولهای را میخرد و بقیه پول را از گردونه خارج میکند. *البته این فقط برای طرحهای اشتغالزایی که نیست. بر همه چیز حاکم است. من یک اصل را میگویم و در مورد یک موضوع اصلاً بحث نمیکنم. در زمینههایی که ما تخصص و مزیت تولیدی و اقتصادی و قدرت رقابت نداریم سرمایهگذاری محکوم است. اگر وام را در خدمات هم بدهند و در آن خوب عمل نشود باز هم همین است. بحث تولید نیست. *آقای کمالی! دوره خودتان هم، همین طوری بود؟ فرقی نمیکند. ببینید سیاست غلط، غلط است. در هفتاد، هشتاد سال گذشته همینطور بوده است. بحث دولت نهم و دهم نیست. *زمان شما فکر میکنم سالانه 40میلیارد تومان واگذار شده است. آن موقع پول کم بود اما اکنون پول زیاد شده است و این نمود را پیدا کرده است. آن موقع مثلاً کلاً حدود 50 هزار تومان وام میدادند. *آن موقع 40 میلیارد تومان توزیع شد دیگر. نه، آن موقع و در آغاز کار خیلی که پول میدادند در سال 500 میلیون تومان بود. اعداد و ارقام خیلی پایین بود. یک میلیارد یا 500 میلیون تومان برای کل کشور در سال بود. پولهای 50 هزار تومانی وام میدادند تا فرد زندگی خود را بچرخاند. *بازپرداخت آن چگونه بود؟ اصلاً بازپرداخت شدند؟ آن پولها پایین بود. آنها مشکلی نداشت. 50 هزار تومان پولی نبود که بخواهند بدهند یا ندهند اما 29 هزار میلیارد تومان عدد سنگینی است. اینها پولهایی هستند که یک عده زیادی دریافت کردند اما امکان بازگرداندن آن را ندارند. *ما به هر حال در سه دوره سه طرح اشتغالزایی داشتیم. یعنی در هر سه طرح خوداشتغالی، طرح ضربتی اشتغال و بنگاههای زودبازده تسهیلات داده شده برنمیگردد؟ شما یک نکته را دقت کنید. فرمول غلط، غلط است. هرکس انجام دهد غلط است. شما دنبال این هستید که این بود، این نبود، این هست، آن نیست. اصلاً اینها اهمیت ندارد. من اصلاً مخاطبم دولت نهم یا دهم و دیگران نیستند، مخاطب من فرمولهای غلط است. *بالاخره در این طرحهای اشتغالزایی یک سری اعتباراتی داده شده، پس یعنی این پولها بازنگشته است. بازهم نخواهد گشت. اصلاً دلیلی ندارد که برگردد، چرا برگردد؟ *خب باید برگردد. خب برنمیگردد، برای اینکه علم میگوید برنمیگردد. علم میگوید نباید برگردد. یعنی منابع نفتی که متعلق به کل مردم است به پول تبدیل شده است. این پول بین یک عدهای خاص با شعار حمایت از محرومان توزیع شده است. یک عده این پولها را در اختیار گرفتند، چون اقتصاد هم دستوری بوده و هم حق انتخاب به آن معنا نداشتند. به همین دلیل بخش عمده این پول یا از بین میرود یا در زمینههایی که گفته شده هزینه نمیشود. گرچه حالا انحراف را از چهار تا 40 درصد اعلام کردهاند اما فرض من براین است که اگر هیچ انحرافی هم نداشته باز همه این پول با مشکل مواجه بوده، به جز یک درصد جزئی که در زمینههایی سرمایهگذاری شده که در آن رقابت وجود دارد، مابقی آن باز نخواهد گشت. ببینید اشتغال چیزی جز ترکیب منابع نیست. این شغل نمیتواند دستوری به وجود بیاید، شغل براساس نیاز واقعی جامعه باید شکل بگیرد، البته اگر بخواهد پایدار باشد. *این فضای غیررقابتی است که ایجاب میکند مشاغل دستوری ایجاد شوند یا اینکه میشود در این فضا هم غیردستوری عمل کرد؟ ما اصلاً عادت کردیم به جای همه فکر کنیم و دستور بدهیم. این یک هنجار یا ارزش در کشور در حال توسعهای مثل ما است. یعنی منشأ این تصمیمگیریها نوع نگرش ما به دنیا است. فکر میکنیم دیگران باید همان گونه فکر کنند که ما فکر میکنیم. بررسی نمیکنیم که شاید آن چه که دیگران به آن فکر میکنند بهتر از اندیشه ما باشد. *روند را چگونه میبینید؟ آیا روند حرکت به سوی رقابتی شدن فضای اقتصادی است؟ ظرف یک ماه گذشته ما در این مورد حرفهایی شنیدیم، البته ما سه چهار سال است که این بحث را مطرح میکنیم اما تازه ظاهراً اینها دارد شنیده میشود مبنی بر اینکه باید اقتصاد رقابتی و تجارت رقابتی شکل بگیرد. این بحث هم اخیراً از اتاق بازرگانی شروع شده و بعد هم به دولت سرایت کرده، اما ما ظرف سه چهار سال گذشته که این موارد را مطرح کردیم هیچ واکنشی از طرف مقابل دریافت نکردیم. *در زمان وزارت خودتان چطور؟ این بحثها را شروع نکردید؟ نه، هیچ وقت. آن زمان این بحثها را نداشتیم. آن موقع هم مثل الان بود، هیچ فرقی نمیکرد. ببینید بحث زمان ما و زمان او نیست. بحث این است که این فرمول غلط است. دوره طاغوت هم همین فرمول غلط بود. اصلاً پایه آن را آنها گذاشتند. الان هم غلط است. *بررسیها نشان میدهد در آن زمان، مثلاً در دهه 30 وضعیت به گونهای دیگر بود. مثلاً در سال 35 یا 53 که درآمدهای نفتی افزایش یافت، نرخ بیکاری به دو درصد رسیده بود. اما هیچ طرح اشتغالزایی آن زمان اجرا نشده بود. روی این اعداد و ارقام هیچ وقت حساب و کتاب جدی نکنید. اولاً که مبانی سنجش باید ارزیابی شود و ببینیم با چه فرمولهایی این نرخ را محاسبه کردند و ثانیاً اینکه جامعه آماری آنها چه بوده است. به اضافه اینکه باید ببینید در موقعیتهای خاص چه مقدار جمعیت فعال بودند. در سالهای مثلاً 1330 یا 1340 جمعیت عمده ایران روستانشین و عشایری بودند که اصلاً در آماربه حساب نمیآمدند، برای همین نمیتوان به آنها وارد شد. در همین حال حاضر با اعداد بازی میشود. سال گذشته من شنیدم دانشجویان و زنان خانه دار را جزو شاغلان فرض کردهاند. *بحث اینکه فردی که هفتهای یک ساعت کار کند شاغل است نیز بود که دولت مدعی بوده تعداد این افراد خیلی کم است. فرقی نمیکند. اصلاً هرچیزی. بازی با اعداد و ارقام نشاندهنده این است که مسئولان به جای پرداختن به اصل موضوع میخواهند با بازی با اعداد یک چیزی را کم یا کوچک جلوه بدهند. این دردی را درمان نمیکند. *در حالی که نرخ بیکاری 11 درصد اعلام شده، عدهای از فعالان کارگری اعتقاد دارند این نرخ بیش از 16 درصد است. برآورد شما از نرخ بیکاری کشور چیست؟ من اصلاً اعتقاد و اطمینانی به آمار و ارقامی که در مورد بیکاری داده میشود، چه در موقعی که خودم در وزارت کار بودم، چه حالا، نداشته و ندارم. همان موقع هم اعلام میکردم که اعتقادی به این اعداد ندارم. *یعنی آمار مرکز آمار را قبول ندارید؟ آمار مرکز آمار و بانک مرکزی و حتی درصدهای تورمی که اعلام میشود را قبول ندارم. برخی از اعداد و ارقامی که داده میشود را دقیق نمیدانم. من فکر میکنم این اعداد از دقت کافی برخوردار نیستند. این را هم از زاویه سیاسی این دولت و آن دولت نمیبینم، چرا که فرهنگ آمار در کشور ما بسیار ضعیف است. نه مردم همکاری خوبی دارند و نه دولت دقت کافی دارد. مواردی بوده که مثلاً فرض کنید اعدادی را اعلام کردند که مغایرت آن با واقعیت کاملاً قابل مشاهده بوده اما به هر حال بیان کردند. به خاطر دارم اوایل دوره آقای خاتمی بود که من روی این اعداد و ارقام اشکال داشتم و آقای خاتمی آن موقع به من گفتند: چطور است که شما به همه اعداد و ارقام، اشکال و ایراد میگیرید. اما حدود یک سال بعد در جلسه کمیسیون اقتصاد این را جلوی همه اظهار داشتند که من هم مثل آقای کمالی به این اعداد اعتقادی ندارم. البته آن اعداد و ارقامی که آن روز بیان میشد، منظور ایشان بود. برای حل مشکل راهی وجود ندارد جز اینکه به نیازهای واقعی جامعه توجه شود و بگذاریم که مردم خودشان تصمیم بگیرند. دولت وظیفه اطلاعرسانی را برعهده بگیرد و باید مرتب به جای تصمیمگیری اطلاعرسانی کند. دولت باید دریایی از اطلاعات و انباشتی از اطلاعات درست را در اختیار جامعه بگذارد و آن موقع مردم را به انجام آن کارها مخیر کند. آنچه را که مردم خود انتخاب میکنند حتی اگر با شکست هم مواجه شود، دردش قابل درمانتر است تا دیگران برای آنها تصمیم بگیرند که چه کاری انجام دهند. *یعنی دولت هیچ طرحی را اجرا نکند و مردم خودشان برحسب نیاز کارهایی را انجام دهند؟ اصلا دولت نباید وارد این گونه مسائل شود. کلاً منابع بانکی باید آزاد و در اختیار باشند و افراد مختلف اجازه داشته باشند در مقابل وثیقهای که میگذارند وام بگیرند و برای آنها تکلیف مشخص نکنند. دولت در زمینه وام دادن و گرفتن و این گونه موارد اصلاً موفق نبوده و به شدت ضعیف عمل کرده است. ببینید اشتغال به تبع سیاستهای درست، پایدار میشود و باقی میماند نه غلط. یک موقع میگفتند اگر به کارمندان حقوق زیاد داده شود، چون کالا در بازار کم است گرانی میشود، الان که کمبود کالا معنا ندارد. عالم و آدم در کشور کالا میریزند، پس دیگر آن عرضه و تقاضا معنا نمیدهد. مخالفتهایی هم که با افزایش دستمزد کارگران میشد یکی از دلایلش این بود که مخصوصاً در مورد کارگران میگفتند که افزایش دستمزد آنها هم روی قیمت تمام شده کالا اثر میگذارد و هم در موقع خرید قیمتها را بالا میبرند. پس به دو دلیل مخالفت میکردند. الان هر دو دلیلش رد شده است، بلکه برعکس اگر درآمدها و قدرت خرید کارگر کاهش پیدا کند برای کالای ملی هم در بازار، تقاضا وجود نخواهد داشت و به جز صادرات کاری نمیتوان کرد. بنابراین، همه این فرمولها تغییرکرده است. *تفکری که در دولت قبلی بوده از نظر خیلیها کارفرمایی بوده و شاید هم همین موضوع باعث شد که برای امسال افزایش مزد کارگران از 25 به 20 درصد کاهش یافت. در زمان شما هم برای افزایش مزد چنین تفکری وجود داشت؟ ما به صورت واقعی چیزی به عنوان افزایش دستمزد سالانه نداریم. هیچ سالی ما افزایش دستمزد واقعی و درست و حسابی نداشتیم، مقاطعی هم که من در وزارت کار بودم یکی دو مقطع افزایش دستمزد اندکی داشتیم، آن هم در حد یکی دو سه درصد. *پس این افزایش مزدهای 20 درصدی و اعداد نزدیک به آن چه هست؟ اینها مزد مجازی است و مزد مجازی یعنی برابر تورم، برای حفظ قدرت خرید به دستمزدها اضافه میکنند. این یعنی حفظ ارزش پول. در حقیقت حقوق کارگر را ثابت نگه میدارند نه اینکه اضافه کنند. اضافه کردن یعنی عددی بیش از مزد مجازی اضافه شود که آن درصد را مزد حقیقی مینامند. *پس این ماده 41 قانون کار فقط برای حفظ قدرت خرید کارگران است؟ بله برای حفظ قدرت خرید است. البته یک بند دارد که میگوید با توجه به تعداد خانواده و نرخ تورم باشد. این میتواند باعث شود که مقداری افزایش مزد حقیقی داشته باشد که در دوران من یکی دو بار آن هم یکی دو درصد بود. چون دولت آن موقعها هم مخالفت میکرد. ولی بعد از آن دیگر همه این مزدهایی که پرداخت میشود، مزد مجازی است که به عنوان افزایش مزد پرداخت میشود. *موضوع آخر، بحث هدفمند کردن یارانهها و تأثیر آن بر اشتغال کشور است که میخواهم بررسی کنید. اما قبل از آن بگویید آیا این طرح باعث رقابتی شدن فضای اقتصادی کشور میشود؟ طبیعتاً مؤثراست. هدفمند کردن و پرداخت یارانهها دو موضوع هستند. یکی لایحه تحول اقتصادی است به این معنا که شما میخواهید قیمتها را به روز و واقعی کنید که این طبیعتاً در اقتصاد مؤثر است و باعث میشود که تصمیمات بهتر از قبل اتخاذ شود. دیگری حمایت از فقرا و مربوط به آزادسازی و کنترل قیمتها است. یعنی یارانهها یک بحث است و بحث تحول اقتصادی و شفافسازی و واقعی کردن قیمتها یک بحث دیگر است. چون این دو با هم آمدند همه دچار این اشتباه میشوند که این دو، یکی هستند. با واقعی کردن قیمتها تولید قیمت واقعی خودش را به دست میآورد و میتواند بگوید که قدرت رقابت دارد یا نه. از این جهت این سیاست یک معنا پیدا میکند و در آن قسمتی که به یارانهها برمیگردد، میتوان یارانهها را در هر حالتی پرداخت کرد. یعنی میتوان با این تغییرات، یارانهها را به نسبتی که در زمینههای مختلف جامعه به آن نیاز دارد پرداخت کرد. اما نکتهای که در اینجا اتفاق میافتد این است که این سیاست با توجه به شکلی که اجرا میشود لطمات زیادی به طبقات فقیر وارد میکند، بدون آنکه دارایی فیزیکی ملکی، کسی زیاد شده باشد. اتفاقی که میافتد این است که کسانی که دارایی و سرمایه ملکی دارند ارزش داراییهای آنها چند برابر میشود و آنهایی که ندارند برای به دست آوردن آن چه که ندارند باید فاصله بیشتری را طی کنند. فاصله فقیر با غنی بیشتر میشود. بنابراین در این زمینه دولت باید سنجیدهتر و حساب شدهتر جلو میرفت و از سیاستهای جبرانی برای طبقات مزدبگیر و ضعیف استفاده میکرد که دولت عکس این را تصمیم گرفت. یعنی تصمیم گرفت مادهای را که در قانون برنامه چهارم مبنی بر لزوم افزایش دستمزد سالانه بود، متوقف کند. *البته در مجلس هم تصویب نشد. مهم تصمیم غلطی است که گرفته شد. یعنی هزینههای تحول و تغییر را هم میخواهند روی دوش ضعفا بگذارند. این چیزی است که آقایان با شعار دفاع از محرومان درست عکس آن را عمل میکنند. *روی واحدهای تولیدی چطور؟ اثر مثبت یا منفی میگذارد؟ با شرایطی که شکل گرفته بسیاری از واحدهای تولیدی آسیب خواهند دید. چه این طرح اجرا شود و چه اجرا نشود، چون اساس سیاست اقتصادی در گذشته غلط بوده است. *به هر حال اگر این طرح هم تأثیر بگذارد، قطعاً تأثیرش را در نرخ بیکاری هم خواهیم دید. طبیعتش این است. اصلاً ببینید سیاست غلط نتیجهاش را نشان میدهد. گندم از گندم بروید، جو ز جو. کار درست نتیجه درست میدهد و کار غلط نتیجه غلط. *زمان چطور؟ آیا برای اجرای این طرح مناسب است؟ فرقی نمیکند. به هرحال یک روزی باید اجرا میشد. دولتهای قبلی هم خواستند این را اجرا کنند اما شاید زمینهاش آماده نبود یا مقداری احتیاط کردند. مبنای آن هم سیاستهای غلطی است که طی 70، 80 سال گذشته اتخاذ شده است. ابتدا سیاست و درآمد نفتی باعث شد سیاست رانتی در کشور شکل بگیرد و این اقتصاد شرایطی به وجود آورده که ما هنوز از هر لحاظ در مراحل پایه قرار داریم. *پیشبینی شما از تورم حاصل از اجرای این طرح چیست؟ من نمیدانم، سنجشی ندارم. اما ببینید قیمت نان چند سال پیش 50 تومان بود و الان در برخی مناطق 200، 300 و حتی 500 تومان است. قیمتها هم شیر تو شیر است. در مورد کالاهای دیگر هم این طور است. اما من کلاً عادت نکردهام عدد تولید کنم و وعده بدهم. من فقط میفهمم آمارهای اعلامی واقعی نیستند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 381]
صفحات پیشنهادی
هدف احمدينژاد گسستن رابطه قدرت و ثروت بود
سياست آقاي هاشمي سياست طبقات بالا يا طبقات متوسط رو به بالا بود، اين سياست ... البته به نظر من اين تحليل غلط است، آن تحليل كه آقاي هاشمي طبقات بالا و .... ادله و اسناد جمعآوري كنند، مثل زماني كه آقاي احمدينژاد سازمان برنامه را منحل كرد و همچنين در .... نهادها و بخشي هم از درون ساختار دولت تهديد ميشد تا سال دوم يا حتي تا همين الان، در ...
سياست آقاي هاشمي سياست طبقات بالا يا طبقات متوسط رو به بالا بود، اين سياست ... البته به نظر من اين تحليل غلط است، آن تحليل كه آقاي هاشمي طبقات بالا و .... ادله و اسناد جمعآوري كنند، مثل زماني كه آقاي احمدينژاد سازمان برنامه را منحل كرد و همچنين در .... نهادها و بخشي هم از درون ساختار دولت تهديد ميشد تا سال دوم يا حتي تا همين الان، در ...
وزیرکشاورزی دولت سازندگی:نگذاشتند هاشمی، یارانه هارا هدفمندکند
ما در زمان آقای خاتمی هم به همین اندازه منتقد بودیم که الآن هستیم. ... این رفتار ها غلط است و ما نباید این اعتراض ها را به ضد انقلاب وصل کنیم. ... در آن زمان شاید چون منابع مالی دولت محدود بود - زمان آقای هاشمی را می گویم - البته آقای هاشمی ریسک انجام این .... دلایل این موضوع هم ناهماهنگی در سیاست های کلان اقتصادی و بین المللی واجتماعی است. ...
ما در زمان آقای خاتمی هم به همین اندازه منتقد بودیم که الآن هستیم. ... این رفتار ها غلط است و ما نباید این اعتراض ها را به ضد انقلاب وصل کنیم. ... در آن زمان شاید چون منابع مالی دولت محدود بود - زمان آقای هاشمی را می گویم - البته آقای هاشمی ریسک انجام این .... دلایل این موضوع هم ناهماهنگی در سیاست های کلان اقتصادی و بین المللی واجتماعی است. ...
حاجي: موافق كانديداتوري معين نبودم
بيشترين اشتباه در آن دوره سكوت اصلاحطلبان در برابر تخريب آقاي هاشمي بود. .... بايد قبول كنيم كه اصلاحطلبان نيز طيف وسيعي هستند كه در آن برنامههايي مثل برنامههاي ... وقتي هاشمي كانديدا شد اصلاحطلبان بايد از او حمايت ميكردند ببينيد الان دو سال از ... آقاي خاتمي هم كه شعار محوري خود را توسعه سياسي قرار داد، شما اگر عملكرد آن را ...
بيشترين اشتباه در آن دوره سكوت اصلاحطلبان در برابر تخريب آقاي هاشمي بود. .... بايد قبول كنيم كه اصلاحطلبان نيز طيف وسيعي هستند كه در آن برنامههايي مثل برنامههاي ... وقتي هاشمي كانديدا شد اصلاحطلبان بايد از او حمايت ميكردند ببينيد الان دو سال از ... آقاي خاتمي هم كه شعار محوري خود را توسعه سياسي قرار داد، شما اگر عملكرد آن را ...
تحریریه آزاد: موافقان و مخالفان خاتمی چه می گویند؟(2)
مخالف زيرا امتحان خود را پس داده است.1-جناب خاتمي و جناب هاشمي سال آخر حکومت خود بحث ... اگر زمان آقايان هاشمي و خاتمي شروع مي شد الان زمين در بورس نبود اين کارزير بنايي ... مردم به دليل افزايش تورم ناشي از سياست هاي غلط دولت بسيار نگران كننده شده كه ..... جريان فساد اقتصادي که حاصل دوره پيش از او بود در زمان او هم ادامه يافت و او هيچ ...
مخالف زيرا امتحان خود را پس داده است.1-جناب خاتمي و جناب هاشمي سال آخر حکومت خود بحث ... اگر زمان آقايان هاشمي و خاتمي شروع مي شد الان زمين در بورس نبود اين کارزير بنايي ... مردم به دليل افزايش تورم ناشي از سياست هاي غلط دولت بسيار نگران كننده شده كه ..... جريان فساد اقتصادي که حاصل دوره پيش از او بود در زمان او هم ادامه يافت و او هيچ ...
مشايي: هاشمي ميخواست رهبري راتحت فشار بگذارد
مشايي تاکيد کرد: الان من نمي خواهم وارد بشوم و بگويم اصلاحات کجا جلو رفت و کجا عقب ماند .... وي عنوان داشت: حتي خود آقاي مهندس موسوي و آقاي خاتمي هم به همين صورت مواضع ... اما خود آقاي هاشمي اميدوار بود که در انتخابات پيروز مي شود و به همين دليل هم، به صحنه آمد. ... دلايل موفقيت دولت احمدي نژاد مشايي عنوان کرد: طرح برخي مسايل جهاني مثل ...
مشايي تاکيد کرد: الان من نمي خواهم وارد بشوم و بگويم اصلاحات کجا جلو رفت و کجا عقب ماند .... وي عنوان داشت: حتي خود آقاي مهندس موسوي و آقاي خاتمي هم به همين صورت مواضع ... اما خود آقاي هاشمي اميدوار بود که در انتخابات پيروز مي شود و به همين دليل هم، به صحنه آمد. ... دلايل موفقيت دولت احمدي نژاد مشايي عنوان کرد: طرح برخي مسايل جهاني مثل ...
پروژه تخريب اصلاح طلبان
در انتخابات مجلس ششم درست يا اشتباه اين طور تلقي شد که آقاي هاشمي همراه ... يک بحث تخريب هاي موجود در مورد آقاي خاتمي بود، يک بحث هم استراتژي خود اصلاح طلبان است. ... و بد آن را چه در عرصه اقتصادي و چه در عرصه سياسي، اجتماعي و سياست خارجي ديده ... ما الان براي چهار سال آينده حرف مي زنيم و بايد يک برنامه اقتصادي به زبان مردم ...
در انتخابات مجلس ششم درست يا اشتباه اين طور تلقي شد که آقاي هاشمي همراه ... يک بحث تخريب هاي موجود در مورد آقاي خاتمي بود، يک بحث هم استراتژي خود اصلاح طلبان است. ... و بد آن را چه در عرصه اقتصادي و چه در عرصه سياسي، اجتماعي و سياست خارجي ديده ... ما الان براي چهار سال آينده حرف مي زنيم و بايد يک برنامه اقتصادي به زبان مردم ...
هدايت آقايي: كروبي و خاتمي همزمان كانديدا نخواهند شد
البته نبايد فراموش كنيم كه در عالم سياست هيچ چيز ثابت نيست و ميتواند تغيير كند. ... اين مرزبندي مال چند سال پيش بود و فكر نميكنم سازمان مجاهدين در شرايط حاضر ... مشاركت به هم رسيدهاند چرا كه در مواضع سياسي، اقتصادي و اجتماعي به وادي تفاهم و ... يعني شما هم مثل آقاي هاشمي كه گفت «اصلاحطلبها از گذشته خودشان پشيمان شدهاند و به ...
البته نبايد فراموش كنيم كه در عالم سياست هيچ چيز ثابت نيست و ميتواند تغيير كند. ... اين مرزبندي مال چند سال پيش بود و فكر نميكنم سازمان مجاهدين در شرايط حاضر ... مشاركت به هم رسيدهاند چرا كه در مواضع سياسي، اقتصادي و اجتماعي به وادي تفاهم و ... يعني شما هم مثل آقاي هاشمي كه گفت «اصلاحطلبها از گذشته خودشان پشيمان شدهاند و به ...
اظهارات ناطق درباره عبور از احمدی نژاد،نزدیکی به خاتمی،دولت ...
مثل لشکري شده بودند که فرماندهي و روحيه شان را از دست داده بودند و توي بيايابان هم رها بودند. .... وي افزود: دوره نخست آقاي هاشمي هم همين گونه بود ولي در دوره دوم يک خورده جدي تر ... همين الان اگر از شوراي نگهبان بپرسيد دوره ما را يکي از دوره هاي درخشان مي دانند. .... اساسنامه ،مرامنامه و مواضع داشته باشد و در اقتصاد و سياست خارجي و داخلي حرف ...
مثل لشکري شده بودند که فرماندهي و روحيه شان را از دست داده بودند و توي بيايابان هم رها بودند. .... وي افزود: دوره نخست آقاي هاشمي هم همين گونه بود ولي در دوره دوم يک خورده جدي تر ... همين الان اگر از شوراي نگهبان بپرسيد دوره ما را يکي از دوره هاي درخشان مي دانند. .... اساسنامه ،مرامنامه و مواضع داشته باشد و در اقتصاد و سياست خارجي و داخلي حرف ...
وزير اقتصاد هاشمي از اقتصاد دولت احمدي نژاد مي گويد
وزير اقتصاد هاشمي از اقتصاد دولت احمدي نژاد مي گويد. ... هم مبنا همين بوده وشرايط به گونهاي پيش رفته است كه هرچه درآمدهاي اقتصادي كشور .... ولي ابلاغ اين سياستها از سوي مقام معظمرهبري اقدامي بسيار شجاعانه بود. ... هر دولتي نميتواند در طول يك مدت مشخص به همه آرمانها واهداف خود برسد چرا كه علم اقتصاد مثل سياست نيست كه در طول يك زمان ...
وزير اقتصاد هاشمي از اقتصاد دولت احمدي نژاد مي گويد. ... هم مبنا همين بوده وشرايط به گونهاي پيش رفته است كه هرچه درآمدهاي اقتصادي كشور .... ولي ابلاغ اين سياستها از سوي مقام معظمرهبري اقدامي بسيار شجاعانه بود. ... هر دولتي نميتواند در طول يك مدت مشخص به همه آرمانها واهداف خود برسد چرا كه علم اقتصاد مثل سياست نيست كه در طول يك زمان ...
فحاشی جديد مرعشی به احمدینژاد
حقیقت این بود که آقای هاشمی به صورت ذاتی با سیاستهای چپ دولت مهندس موسوی موافق نبود(؟ ... آقای هاشمی هم به تبع از بین رفتن آن شرایط، معتقد به باز کردن فضای اقتصادی کشور ... در جریان اصلاحطلب هم آقای روحانی از افرادی است که مطرح است و در صورتی که آقای خاتمی ... آیا مردم ایران باید مثل بردگان مورد سوء استفاده قرار بگیرند. ...
حقیقت این بود که آقای هاشمی به صورت ذاتی با سیاستهای چپ دولت مهندس موسوی موافق نبود(؟ ... آقای هاشمی هم به تبع از بین رفتن آن شرایط، معتقد به باز کردن فضای اقتصادی کشور ... در جریان اصلاحطلب هم آقای روحانی از افرادی است که مطرح است و در صورتی که آقای خاتمی ... آیا مردم ایران باید مثل بردگان مورد سوء استفاده قرار بگیرند. ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها