محبوبترینها
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826008225
گفتند 86 سالهها هم «آتشکار» را نبینند
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > سینما - کارگردان فیلم سینمایی «آتشکار» نگاه جسورانه در انتخاب سوژه فیلمهایش را کاملاً برخلاف شخصیت محافظهکار خود میداند و تاکید میکند موضوعات تراژیک را با لایههایی از طنز به زندگی نزدیک میکند. سمیه علیپور: محسن امیریوسفی به عنوان کارگردانی که فقط دو اثر تولید کرده در میان منتقدان محبوبیت دارد؛ این در شرایطی است که هر دو فیلم او برای اکران شدن با مشکلاتی مواجه بودهاند. «آتشکار» به کارگردانی امیریوسفی بعد از سه سالی که از تولید آن میگذرد، همزمان با برگزاری جشنواره فیلم فجر روی پرده سینماها رفت؛ زمانی که برای اکران عمومی آثار سینمایی اصلاً فرصت مناسبی محسوب نمیشود و جالب اینکه در همین زمان «آتشکار» توانست سیمرغ بلورین بهترین آنونس را برای امیریوسفی به همراه بیاورد؛ جایزهای که در مراسم افتتاحیه بیست و نهمین دوره جشنواره فجر و یک روز قبل از شروع اکران عمومی به این کارگردان تعلق گرفت و او را برآن داشت تا بگوید: «سه سال «آتشکار» را به جشنواره دادیم و آن را نپذیرفتند، حالا یک نسخه سه دقیقهای از کار را به جشنواره دادهایم و به آن سیمرغ بلورین دادند» این فیلم سینمایی با موضوع کنترل خانواده از سوی مردان ساخته شده و حمید فرخنژاد نقش اصلی آن را ایفا میکند. امیریوسفی با وجود سوژه جدی فیلم در این کار نیز همانند «خواب تلخ» رگههایی از طنز وارد داستان کرده است. «آتشکار» از روز شنبه 16 بهمن در سینماهای تهران و به سرگروهی عصرجدید روی پرده نمایش رفته است. قبل از اینکه به «آتشکار» بپردازیم در مورد این سالها بگویید؛ سالهایی که فیلمتان امکان نمایش نداشت. برای اولین بار چه زمانی با حساسیتها در مورد آن مواجه شدید؟قبل از اینکه به این سئوال پاسخ دهم باید بگویم آرزو میکنم هیچ فیلمسازی شرایطی که من در این سالها طی کردم را از سر نگذراند. شرایط من در این سه سال میتواند برای هر کس یک نفرین سینمایی باشد. اگر بخواهیم سرخوشانه به قضایا نگاه کنیم الان مشکلات برطرف شده و فیلم روی پرده سینماست. مشکلات «آتشکار» از جشنواره فیلم فجر سال 1386 شروع شد. زمانی که فیلم را برای انتخاب دادیم، نه تنها هیئت انتخاب کار را قبول نکرد، بلکه فراتر از آن صحبتها و بحثها در مورد آن شروع شد و گفتند این چه کاری است و چرا این طوری است و تا خواستیم صحبت کنیم و بگوییم این کار پروانه ساخت داشته و همه موارد آن هماهنگ شده، تصمیمات گرفته شده بود. به نظر من موضوع فیلم است که مسئلهساز شد. این موضوع تاکنون در سینمای ایران کار نشده بود و به همین دلیل مسئله فیلم برای افرادی که در مرتبهای بالاتر از شورای پروانه ساخت قرار داشتند قابل هضم نبود. من سعی کردم مقهور این قضیه نشوم. صبر کردم جشنواره تمام شود و بعد از آن موفق شدم پروانه نمایش فیلم را از وزارت ارشاد دریافت کنم، اما همان پروانه نمایش سه سال بعد به کار آمد و منجر به نمایش فیلم شد. به نظر میرسد نه پروانه ساخت کمک زیادی به شما کرد و نه پروانه نمایش.من کلکسیونی از پروانههای ساخت و نمایش برای هر دو فیلمم در خانه دارم. دو فیلم توقیفی دارم که حدود چهار پنج پروانه ساخت و نمایش دارند، اما تا یکسال قبل هیچکدام از اینها به هیچ دردی نمیخورد.اتفاقی که برای «آتشکار» افتاد بدتر از شرایطی بود که برای «خواب تلخ» پیش آمد؟خیلی... چرا؟«خواب تلخ» ساخته شد و در سال 1382 آن را به جشنواره فجر دادم. آنان فیلم را دیدند و گفتند «چه فیلم بدی» و آن را کنار گذاشتند. فیلم را به جشنواره کن دادیم و بعد از اینکه به آن جشنواره رفت و جایزه گرفت و نقدها درمورد فیلم مثبت بود، سال 1383 خود مسئولان جشنواره از فیلم دعوت کردند که به اعتقاد من این نشانه تکامل جشنواره است. همه چیز در آن سال خوب پیش رفت. یعنی همانطور که میخواستید «خواب تلخ» دیده شد، اما «آتشکار» از این امکان محروم ماند.فرق این دو فیلم در جشنواره فجر است. گویا سرنوشت ما را این جشنواره رقم میزند. فجر 82 به «خواب تلخ» فقط یک نه گفت و جلوی آن را نگرفت، اما فجر 86 علاوه براینکه به فیلم نه گفت جلوی آن را هم گرفت. بعد از آن نتوانستیم فیلم را به جایی ارائه دهیم و فقط توانستیم پروانه نمایش داخلی برای آن بگیریم و زمانی که فیلم میخواست به اکران عمومی برسد جلوی آن گرفته شد. قبول کنید سوژهای که در «آتشکار» سراغ آن رفتید، سوژه عجیبی است.یعنی حق داشتند جلوی فیلم را بگیرند؟ نه منظورم این نبود. هر فیلمی میتواند ساخته شود و دیده شود، این موضوع با عجیب بودن موضوع فیلم متفاوت است.بله، موضوع فیلم عجیب غریب است، اما این زمانی عجیب غریبتر میشود که من بدون پروانه ساخت این فیلم را بسازم. من کلاً در انتخاب سوژهها آدم عجیب غریبی هستم. این برخلاف شخصیت خودم که یک آدم عادی و محافظه کار هستم، است. فکر میکنم محافظهکاری من به این خاطر است که همه جسارتم را در فیلمهایم ریختهام و تصور میکنم این درست است. در مورد سوژههایی که انتخاب میکنم همواره این را در نظر دارم که توان ساخت سوژههای معلولی را در کف ندارم. این شاید مشکل من باشد، اما اگر فکر کنم یک سوژه معمولی است و زمانی فیلمسازی دیگر در نقطهای دیگر روی آن انرژی گذاشتند و ساختند دیگر تولید شده... برای من این مسئله جذابیت دارد که سراغ ساخت موضوعات تازه بروم. با وجود شرایطی که برای فیلمهایم به وجود آمده باید ببینم تا چه حد و چه زمانی میتوانم این روند را ادامه دهم و یا یک فیلمساز خوب سینمای بدنه شوم. چرا سینمای بدنه؟نمیدانم، شاید شرایط چنین است که من تبدیل به فیلمسازی در بدنه سینمای ایران شوم. هرچند همواره دوست داشتم و دارم در سینمای خودم کار کنم. یعنی امکان تغییر رویه کاری شما وجود دارد؟من دوست ندارم چنین شود و فعلاً روی حفظ روند کارم و فیلمسازی در فضای مورد نظر خودم پافشاری میکنم؛ من هنوز همانم. قصه «آتشکار» از کجا آمد و چرا خواستید آن را به این ترتیبی که میبینم روایت کنید؟سوژه اصلی فیلم براساس تحقیقاتی شکل گرفت پیش از تولید «آتشکار» داشتم. در ابتدا ممکن است مسئله کنترل جمعیت و جلوگیری از بچهدار شدن از سوی آقایان به صورت تابویی مطرح شود، اما وقتی وارد موضوع میشویم میبینیم این تابوی سینماگران است و تابوی مردم ما نیست. در عین حال وقتی میخواستیم این سوژه را در فیلم مطرح کنیم نه قصد تایید آن را داشتیم و نه تکذیب. این فیلم داستان تردید یک مرد بود. این هم فرصت طنزی برای من به وجود آورد هم سوژهای که طرح آن برایم اهمیت داشت. به دلیل فرصت طنزی که در موضوع وجود داشت، سراغ آن رفتید؟نه، اگر فیلمنامه اولیه را بخوانید، کمتر طنز در آن دیده میشود. علاقهمند هستم کارهایی انجام دهم که در نگاه اول تراژیک و غمگین است، مسئله تردید هیچگاه طنز نیست. در «خواب تلخ» نیز با سوژهای جدی و تراژیک روبرو بودیم، اما لحن طنز را خودم وارد قصه کردم. هنوز قانع نشدم که چرا باید موضوع کنترل جمعیت از طرف مردها به عنوان سوژه فیلم شما انتخاب میشد؟چرا نه. این هم یک سوژه است، در مورد هر سوژه دیگری هم میتوان این سئوال چرا را مطرح کرد. به هر حال این سوژهای است که براساس تحقیقاتم به دست آوردم و نظرم را جلب کرد. فقط همین. سوژه بستری است برای رسیدن به فضای کمیک فیلم؛ موقعیتی که به شکل عجیبی کمدی میشود. ایجاد فضاهای خیالی و فانتزی و ترکیب آن با واقعیت پیش روی مرد داستان، همه مواردیاند که در فیلمنامه به آنها رسیده بودید؟من با فیلمنامه کامل سرصحنه رفتم. من شیفته کار با نابازیگری هستم که دیالوگ را از قبل حفظ کرده باشد. در مورد ترکیب فضای فانتزی و واقعی باید به این مسئله اشاره کنم تمام فیلم از نگاه سهراب روایت میشود. فضای ذهنی که در فیلم دیده میشود همه حاصل تصورات سهراب است و ادعایی برای واقعی بودن آن نداریم. سهراب گاه در بهشت ذهن خود است و گاه در دوزخ. زمانی که سهراب حس تردید را تجربه میکند، در برزخ به سر میبرد. این شاید سرمنشا برخی سوء تفاهمها در مورد کار بود که همواره تاکید کردهام ادعایی برای واقعی بودن این فضاها ندارم و همه ساخته ذهنی سهراب است. سینمای ایران نمونهای از فیلمی که ساختید کمتر دارد. «آتشکار» برای خنداندن مخاطب جنس متفاوتی از طنز دارد. سوژه اصلی و فضای طنز را چطور با هم ترکیب کردید؟گاه فردی موضوعی را تبدیل به یک کمدی میکند و سعی میکند سوژه را طنز کند و به آن ترتیب سوژه را روایت کند. این نوع طنز از نظر شفاهی همان جوکهایی است که از اساس برای خنداندن روایت میشود. طرف دیگر ماجرا موضوعات تراژیکی است که طنز در درون آن جای گرفته؛ مثل تخته سنگی که یک رگه طلا در درون آن وجود دارد، فرد سنگ را میبیند و آن لایه طلایی را کشف میکند. مثال بارز این نوع طنز ماجرای همان پادشاهی است که بیلباس وارد جمع شد، هیچکس به او چیزی نگفت غیر از آن کودک. کودک تنها فردی بود که رگه طنز موجود را درک کرد. قبل از خنده آن کودک فضا کاملا جدی بود. نوع طنز «آتشکار» به این ترتیب است که در یک داستان تراژیک رگههای طنز را مییابیم و تقویت کنیم. گاه رگههای طنز در یک داستان تراژیک بعد تراژدی آن را پررنگتر میکند زیرا آن را به زندگی نزدیکتر میکند. به نظر میرسد در مواجهه با موضوعات شما در نقش همان کودک ظاهر میشوید و فضای جدی را تبدیل به کمدی میکند.دقیقا میتواند چنین باشد. نگاه من به موضوعات آن طنز را دارد. وقتی به فیلمنامههایی که در 20 سالگی نوشتم نگاه میکنم میبینم چقدر جدی بودند، میفهمم در آن زمان به قصد موقعیتهای کمدی آن را از بین بردم. الان با وجود آنکه خیلی مشکلات به وجود میاید، اما تلاش میکنم خودم را تر و تازه نگه دارم تا بتوانم نگاه طنزگونه را به موضوعات در کارهایم داشته باشم. تفهیم این فضای طنز به بازیگران به چه ترتیب بود؟ به خصوص در مورد حمید فرخنژاد.مسئله مهمی که برای ما وجود داشت، فرخنژاد بود. هیچ کس غیر از او در میان بازیگران فیلم لازم نبود در جریان این فضای طنز باشند. وقتی فیلم را نگاه میکنیم میبینم نابازیگران کاملاً جدی کار میکنند. مثال بارز همان صحنهای است که یکی از کارگران ایستاده تا عکس رادیولوژی بگیرد و برای اینکه آسیبی نبیند فویل آلومینیومی در دست گرفته. آن صحنه از ابتدا طنز و خنده است، اما نوع بازی گرفتن به واسطه ترساندن آن شخصیت بود. وحشت آنقدر چهره او را فرا گرفته که همین وحشت او برای تماشاگر خندهدار است. اگر آن نابازیگر ذرهای میدانست در موقعیت کمدی قرار گرفته حتما بازی نامناسبی ارائه میداد. فرخنژاد با وجود آنکه در جریان فضای طنز قرار داشت، اما تلاش میکرد خود را همرنگ نابازیگران کند و انتخاب او ریسک بود. چرا؟نقشهایی که پیش از این از فرخنژاد دیده بودیم هیچ ربطی به سهراب «آتشکار» ندارد. از نگاه اول فرخنژاد مناسب این نقش نبود. اما ویژگیهای او، درکش از نقش و همرنگ نابازیگران شدن موجب شد او بازی درستی ارائه دهد. «آتشکار» و «خواب تلخ» را با موضوعاتی تازه ساختید، اما در همه این سالها درگیر فراهم کردن شرایط برای نمایش آنها بودید. به نظر شما سینمای ایران موضوعات تازه را پس میزند؟پذیرش سوژههای جدید برای ساختارهای محافظهکار سینمایی سخت است و همواره به آن واکنش نشان میدهند. شاید در سینمای ما به واسطه وضعیتی که در آن وجود دارد، اولین واکنش متهم کردن آن نوع سینماست. انواع و اقسام برچسبها را به فیلمها میزنند. کم کم سینما مجبور میشود این ایدههای تازه را بپذیرد. سالهاست در سینمای ایران کارگردانان خوشفکری میآیند و به دلیل گزیدهکاری و غرق شدن در دنیای ذهنی خود، از ادامه کار در سینما بازمیمانند. چنین مسیری برای خود در نظر گرفتهاید؛ مسیری که در آن به گوشهای بنشینید تا سرنوشت فیلم قبلی روشن شود...شما از انعطاف و یا تعامل صحبت میکنید. در هر دوره مدیریتی تعامل در سینمای ایران معنا و مفهوم خاص خود را دارد. در سالهای 84 تا همین اواخر تعامل مدیران سینمایی با فیلمساز کاملاً یک طرفه بود. گویی فیلمساز باید سر خم کند و وارد سینمای بدنه شود و سوژههایی را انتخاب کند که دلخواه سینمای بدنه است. تعامل معمولاً یک طرفه است و میخواهند شما را به یک سمت حتی به زور هل دهند. اینکه در این مدت فیلم نساختم به خاطر این بود که همه بودجه من برای «آتشکار» صرف شده بود و باید منتظر نمایش آن میشدم و اگر در این سالها دنبال اکران آن نبودم «آتشکار» هم در کنار دیگر فیلمهای آرشیوی سینمای ایران قرار میگرفت. آقای امیریوسفی شما در انجمن سینمای جوان و مرکز گسترش تربیت شدید و فیلم اولتان موفق از آب درآمد. در همان مقطع فیلمسازانی مانند شما وارد میدان کارگردانی شدند، اما این سالها کمتر نامشان را میبینیم و حالا فیلمسازان جدیدی وارد میدان میشوند. این بازی سینمای ایران را با برخی افرادی که در درون همین سینما برای فیلمسازی تربیت شدند، چطور میبینید؟باید منتظر ماند تا شرایط عوض شود و تهیهکنندگانی به وجود آیند که کاشف باشند نه دروگر. تعدادی تهیهکننده کاشف و مولف داریم، با فیلمسازان مختلف کار میکنند، اما سوژهها و نگاه خود را دنبال میکنند. افزایش تعداد این تهیهکنندگان بهترین شرایط را برای سینمای ایران فراهم میکند و طرف دیگر فیلمسازان هستند، همان انعطافی که گفتید میتواند در فیلمسازان وجود داشته باشد. البته این انعطاف هم حدی دارد و اگر از حد بگذرد همانند سرنوشت بسیاری از فیلمسازان میشود که فیلم اولی خوبی دارند، اما در ادامه مسیر تبدیل به فیلمسازی کاملاً معمولی میشوند. به نظر میرسد اینها مسیر را برعکس رفتهاند، این برعکس رفتن مسیر فقط به خود فیلمساز باز نمیگردد و شرایط سینما آنان را در این راه قرار داد. فیلم بعد از سه سال در شرایطی به نمایش درآمده که دیدن آن به افرادی که کمتر از 16 سال سن دارند توصیه نمیشود، دلیل آن چیست؟نخستین نمایش فیلم در جشنواره فجر سال قبل بود. «آتشکار» آن سال یک نمایش داشت، بعد از دیدن بازخوردها و واکنشهای مثبت منتقدان در مواجهه با فیلم شرایط اکران فیلم به وجود آمد، اما صحبت در مورد محدودیت سنی تماشاگران به میان آمد. محدودیت سنی که مدیران قبلی برای فیلم قائل شده بودند منفی 86 سال بود، اما در نهایت به منفی 16 رسیدیم و گفتند دیدن فیلم به این افراد توصیه نمیشود. 54143
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 472]
صفحات پیشنهادی
احتمال ميانجي گري آلمان براي مبادله اسراي لبناني و اسراييلی
گفتند 86 سالهها هم «آتشکار» را نبینند احتمال ميانجي گري آلمان براي مبادله اسراي لبناني و اسراييلی · بخوانید:مصرف روزانه یک مشت آجیل · اطلاعات شخصي رييس ...
گفتند 86 سالهها هم «آتشکار» را نبینند احتمال ميانجي گري آلمان براي مبادله اسراي لبناني و اسراييلی · بخوانید:مصرف روزانه یک مشت آجیل · اطلاعات شخصي رييس ...
-
سینما و تلویزیون
پربازدیدترینها