تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 16 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):مردم را به غير از زبان خود، دعوت كنيد، تا پرهيزكارى و كوشش در عبادت و نماز و خوبى...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804925550




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

پسرکی که پیش خدا رفت


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: پسرکی که پیش خدا رفت


سالی به محض اینکه جراح را دید که از اتاق عمل بیرون می آید٬ از جای خودش پرید و به دکتر گفت: « حال پسر کوچکم چطوره؟ حالش خوب میشه؟ کی میتونم ببینمش؟ » دکتر جراح در پاسخ او گفت: « متأسفم٬ ما تمام سعیمان را کردیم٬ ولی بچۀ شما دوام نیاورد. »
سالی گفت: « چرا بچه های کوچک سرطان می گیرند؟ آیا خدا اصلاً اهمیتی میده؟ خدا تو کجا بودی وقتی پسرم به تو احتیاج داشت؟ »
جراح پرسید: « می خواهی زمانی را با پسرت تنها باشی؟ قبل از اینکه او را به دانشگاه منتقل کنند یکی از پرستارها چند دقیقۀ دیگه بیرون می آید. »
سالی وقتی می خواست با پسرش خداحافظی کند از آن پرستار خواست که آنجا بماند. او با عشق فراوان انگشتانش را دورموهای قرمزو ضخیم و مجعد پسرش می چرخاند.
پرستار پرسید: « می خواهی مقداری از موهایش را داشته باشی؟ »
سالی سرش را به نشانۀ رضایت تکان داد. پرستار مقداری از موهای پسرش را برید و آنرا داخل یک پاکت پلاستکیکی گذاشت و به او داد. مادر گفت: « این عقیدۀ جیمی بود که بدنش را برای مطالعه به دانشگاه وقف کنیم. او می گفت که شاید به این کار به کس دیگری کمکی کرده باشیم. من گفتم نه٬ حتی حرفشم نزن. ولی جیمی گفت: « مادر٬ وقتی من بمیرم به بدنم احتیاجی ندارم٬ ولی ممکنه که به یک پسر کوچک دیگه کمک کنه تا یه روز بیشتر با مادرش باشه. » جیمی من واقعاً قلبش از طلا بود. همیشه به فکر دیگران بود و همیشه می خواست به دیگران کمک کنه. »
سالی بعد از گذراندن بیشتر اوقاتش درشش ماه گذشته در بیمارستان٬ برای آخرین بار از بیمارستان خیریۀ اطفال بیرون رفت. او کیف و متعلقات جیمی را روی صندلی ماشین کنارصندلی راننده گذاشت. رانندگی بطرف خانه کار سختی بود٬ خصوصاً وارد شدن به خانه ای که دیگر خالی بود. او متعلقات جیمی و موهایش را در آن پاکت پلاستیکی به اتاق جیمی برد. او ماشینهای اسباب بازی و سایر وسایل شخصی جیمی را دوباره همانطوری که او همیشه در اتاقش می گذاشت سر جایشان قرار داد. او روی تخت جیمی دراز کشید و متکای او را بغل گرفت و شروع کرد به گریه کردن تا اینکه خوابش برد.
حدوده نیمه های شب بود که سالی از خواب بیدار شد. در کنار او روی تخت٬ نامۀ تا شده ای قرار داشت. در نامه اینطور نوشته شده بود:
« مامان عزیز٬ میدونم که دلت برای من تنگ میشه و هیچوقت فکر نکن حالا که در کنارت نیستم که بگم دوست دارم٬ ترا فراموش می کنم و از دوست داشتن تو دست میکشم. همیشه ترا دوست دارم مامان و هر روز بیشتر از گذشته. یه روزی دوباره همدیگه رو میبینیم. تا اون موقه اگر میخواهی که یک پسر بچه را به فرزندی قبول کنی از نظر من مشکلی نداره. او میتونه در اتاق من بمونه و با وسایل من بازی کنه. ولی اگر تصمیم گرفتی که یک دختر را به فرزندی قبول کنی به احتمال زیاد او وسایلی را که پسر بچه ها با آن بازی می کنند را دوست نداره. تو بایستی مقداری عروسک و وسایل بازی دخترانه براش بخری. غمگین نباش و به من اینقدر فکر نکن. میدونی مامان٬ اینجا خیلی عالیه. به محض اینکه به اینجا وارد شدم٬ پدر بزرگ و مادر بزرگ به دیدنم آمدند و اطراف را نشونم دادند٬ ولی خیلی طول می کشه که همه چیز رواینجا ببینی. فرشته ها خیلی جالبند٬ خیلی دوست دارم وقتی پرواز می کنند آنها را تماشا کنم. راستی میدونی مامان که عیسی اصلاً شبیه هیچکدوم از عکساش نیست. ولی تا دیدمش فهمیدم که عیسی است. عیسی خودش منو پیش خدای پدر برد ومی تونی حدس بزنی چی شد مامان؟ من روی زانوهای خدا نشستم و مثل یک شخص مهم با او صحبت کردم. و همانجا بود که ازش خواهش کردم که نامه ای برات بفرستم تا هم خداحافظی کرده باشم و هم از اینجا برات بگم. فکر می کردم که قبول نمی کنه ولی خوب تو میدونی مامان که چی شد؟ خدا خودش کاغذ وقلم شخصیش را به من داد تا این نامه را برات بنویسم. فکر کنم جبرئیل اسم فرشته ایست که میخواد این نامه را برات بیاره. خدا به من گفت که به یکی از سؤالاتی که ازاو پرسیدی جواب بدم: او کجا بود وقتی من بهش احتیاج داشتم؟ خوب حالا خدا اینطور میگه: « او دقیقاً جایی بود که من بودم به همان صورتی که همراه پسرش عیسی روی صلیب بود. او درست آنجا بود مثل همیشه همراه تمامی فرزندانش. »
راستی مامان هیچ کس به غیر از تو نمیتونه چیزهایی که من نوشتم را ببینه. برای همه این تنها یک کاغذ سفیده. عالیه٬ نیست؟ حالا باید دیگه قلم خدا رو پس بدم. او میخواهد اسم چند نفر دیگه رو توی دفتر حیات بنویسه. امشب با عیسی روی یک میز شام میخورم ومطمئنم که غذاش عالیه.
آه٬ کمی مونده بود یادم بره. من دیگه عذاب نمیکشم٬ دیگه سرطانی در کار نیست. خوشحالم چون دیگه تحمل آن درد را نداشتم و خدا هم دیگه تحمل درد کشیدن من را نداشت. بخاطر همینم خدا فرشتۀ خود رو فرستاد تا منو بیاره اینجا. فرشته گفت که من یک تحویل مخصوص بودم. در مورد این چی فکر میکنی مامان؟
با محبت فراوان
امضاء از طرف خدا٬ عیسی و من






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 170]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن