تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 17 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):در هر جمعه، اندكى از سبيل و ناخن‏هاى خود را بگير، و اگر هم چيزى وجود نداشته باشد، آن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805455724




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

شكارچي زنان كرج:دوست داشتم خلبان شوم نه قاتل


واضح آرشیو وب فارسی:سياست روز: شكارچي زنان كرج:دوست داشتم خلبان شوم نه قاتل


گروه حوادث، ندا جعفري - نوشتن از جنايت‌هاي شكارچي زنان كرج، به قصه هزار و يك شب مي ماند كه هر بخش آن حاوي هشدارهاي مهمي براي خانواده‌هاست. ‌
به گزارش خبرنگار ما، رئيس دايره جنايي پليس آگاهي استان تهران و همچنين بازپرس دادسراي جنايي كرج شرايطي را فراهم كردند تا عامل جنايت‌هاي سريالي، در زندان رجايي شهر از زندگي و سرگذشت خود بگويد.
خودت را معرفي كن. ‌
اميد هستم و 23 سال دارم. ‌
چرا زندان هستي؟ ‌
به خاطر كشتن 10 زن.
چي شد كه مرتكب قتل شدي؟ ‌
به خاطر تنفري كه از بعضي از زن‌ها داشتم و براي دزدي طلا‌هايشان. ‌
چرا از بعضي زنان تنفر داري؟ ‌
يك بار يك زن خياباني را سوار كردم و او با كشيدن تيغ و تهديد به خودزني 50 هزار تومان از من پول گرفت.يك بار هم يك زن ديگر را سوار كرده بودم كه مسير را اشتباه رفتم و او شروع كرد به داد و بيداد و من هم او را برگردانم به همان جايي كه سوارش كرده بودم.سه روز بعد از من خواستند به كلا‌نتري بروم. آن زن از من شكايت كرده بود. يك هفته به زندان افتادم و150 هزار تومان به او جريمه دادم و 250هزار تومان به وكيل پرداختم.هرچي همسرم به آن زن التماس كرد، راضي نشد رضايت بدهد.با كلي بدبختي آن پول را تهيه كردم چون كسي را نداشتم كه به من كمك كند. ‌
با مقتولا‌ن چه طور آشنا مي شدي؟‌
موقع مسافر كشي، آنها را سوار مي كردم و سر صحبت را با آنان باز مي كردم.‌
چه وقت نقشه نخستين قتل را كشيدي و چه طور او را كشتي؟ ‌
از ابتدا تصميم به قتل نداشتم، زني را سوار كردم و قرار شد برويم خانه ما. يكباره به ذهنم خورد كه او را بكشم.دو دل بودم كه اين كار را بكنم يا نه، مي ترسيدم. يكباره شيطان وسوسه ام كرد و او را كشتم. ‌
وقتي او را كشتي چه حسي داشتي؟‌
آن موقع حالت جنون به من دست داده بود. بعد از اين كه كشتمش خيلي ناراحت شدم و هميشه عذاب وجدان داشتم. ‌
مقتولا‌ن را چه ساعتي به خانه ات مي بردي و با جسد آنها چه مي كردي؟‌
تقريبا ساعت 5 -4 بعد از ظهر آنها را سوار مي كردم و مي بردم به خانه ام. پس از اين كه آنها را مي كشتم، سريع از خانه بيرون مي رفتم چون از جسد شان مي ترسيدم. ساعت 9 هم برمي گشتم و آنها را داخل ملحفه مي پيچاندم و در اطراف شهر مي انداختم. ‌
چرا ساعت 9؟ چرا صبر نمي كردي نيمه شب آنها را بيرون ببري؟ ‌
چون در اين ساعت خيايان‌ها خيلي شلوغ است. نيمه‌هاي شب خيابان‌ها خلوت است و پليس به همه گير مي دهد.
مقتولا‌ن را چه طور مي كشتي؟ ‌
آنها را غافلگير مي كردم و از پشت سرشان آنقدر با آرنجم گلويشان را فشار مي دادم تا بميرند. ‌
چرا با اين روش؟ از جايي ياد گرفته اي؟‌
چون اثر انگشتم روي بدنشان نمي ماند و آنها نيز نمي توانستند عكس العمل نشان دهند.اين كار را از جايي ياد نگرفتم.
چرا جنازه‌ها را در حاشيه بزرگراه‌ها مي انداختي؟ ‌
مي خواستم خيلي زود پليس آنها را پيدا كند. ‌
نمي ترسيدي كه دستگير شوي؟ ‌
نه، چون هيچ ردي از خودم به جا نمي گذاشتم و فكر نمي كردم پليس دستگيرم كند. ‌
چه وسايلي از مقتولا‌ن مي دزديدي؟‌
موبايل، طلا‌ و جواهراتشان، كفش و پول نقدي كه داشتند. ‌
چه قدر از اين راه گيرت آمد؟ ‌
تقريبا دو ميليون تومان. ‌
وسايل دزدي را چه طور مي فروختي؟‌
گوشي‌هاي موبايل را به مادر زن و خواهر زنم مي فروختم. كفشها را به خواهرزن و مادر خودم دادم و طلا‌‌ها را با همسرم فروختيم. ‌مقتولا‌ن چه وجه اشتراكي داشتند كه آنها را انتخاب مي كردي؟ ‌
تيپ‌هاي خاصي بودند، مانتو‌هاي كوتاه و تنگ و شلوار‌هاي كوتاه مي پوشيدند و موهايشان از جلو و پشت بيرون بود و آرايش غليظي داشتند. ‌
همسرت هم از قتل‌هايي كه انجام مي دادي، اطلا‌ع داشت؟ ‌
از قتل سوم به بعد او در جريان بود و هر موقع من مي خواستم نقشه خود را عملي كنم خانه را خالي مي كرد و به شهرستان پيش پدر و مادرم مي رفت. ‌
خودت به او مي گفتي يا خودش متوجه شد؟ ‌
چون ملحفه‌هاي منزلمان كم مي شد و پرده خانه را نيز برده بودم به من شك كرده بود. نمي خواستم به او بگويم ولي مجبور شدم. ‌
از خانواده ات بگو، چند خواهر و برادر داري؟ ‌
دو برادر و يك خواهر دارم. پدرم هم قبلا‌ كبابي داشت كه به خاطر مرگ پدر بزرگم مجبور شد آنجا را بفروشد.او ماشين سنگين خريده بود و با آن كار مي كرد.چند وقت است كه به علت بدهي مي خواهد ماشينش را بفروشد، مادرم هم پرستار است. ‌
از اعضاي خانواده ات كسي اعتياد داشت؟ ‌
پدرم ترياك مي كشد، از وقتي راننده بيابان شد مواد مصرف مي كند. ‌
خودت چه طور؟ تا به حال مواد مصرف كرده اي؟ ‌
نه، من حتي سيگار هم نمي كشم. ‌
از كودكي ات بگو.
خيلي بچه خوبي بودم و همه مرا قبول داشتند. در كار‌هاي خانه با مادرم كمك مي كردم. برادرم خيلي شيطنت مي كرد و همه همسايه‌ها از دست او شاكي بودند اما من آزارم به هيچكس نمي رسيد. ‌
دوست داشتي چه كاره شوي؟ ‌
خلبان.
چه قدر درس خواندي؟ ‌
تا اول راهنمايي. ‌
درست چه طور بود؟ به مدرسه علا‌قه داشتي؟ ‌
هيچ علا‌قه يي به درس خواندن نداشتم چون هرچي درس مي خواندم، چيزي نمي فهميدم سوم، چهارم و پنجم دبستان مردود شدم. ‌
پدر و مادرت تنبيهت نمي كردند؟ ‌
نه، من هيچ كار بدي نمي كردم كه كتك بخورم.هيچ كدام از اعضاي خانواده ام باورشان نمي شود كه من اين قتل‌ها را انجام داده ام. ‌
وضعيت مالي خانواده ات چطور بود؟‌
وضع مالي مان خوب نبود.پدرم اعتياد داشت و...
رابطه پدر و مادرت با يكديگر چه گونه بود؟ ‌
خيلي با هم بحث مي كردند و درگيري داشتند. ‌
نخستين بار كي دستگير شدي؟ ‌
18 - 17ساله بودم و در مقطع اول راهنمايي درس مي خواندم. در مدرسه از همه بزرگتر بودم چون چند سال رد شده بودم. موقع امتحانات آخر سال بود كه براي دزدي داخل يك خانه رفته بودم كه دستگير شدم و 5 ماه به زندان افتادم.‌
برخورد خانواده ات با تو چه گونه بود؟‌
خيلي بد.كسي دنبالم نيامد و پدرم تا چند ماه بعد از آن با من حرف نمي زد.
بعد از آزاد شدن از زندان چه كار كردي؟ ‌
با يكي از دوستانم به لنگرود رفتيم تا كار كنيم. به عنوان كارگر در يك ساختمان نيمه ساز كار مي كردم. ‌
با همسرت چه طور آشنا شدي؟‌
يك روز در همين شهرستان كه ساكن بوديم براي شركت در جشن تولد پسر صاحبخانه ام به خانه او رفته بودم و همسرم هم از آشنايان آنها بود و به آن جشن تولد آمده بود. بعد از آن به خواستگاري اش رفتم كه به عقد هم در آمديم و بعد از يك سال و سه ماه ازدواج كرديم. ‌
چه طور شد به كرج آمدي؟ ‌
8 ماه داماد سرخانه بودم. در خانه مادر زنم زندگي مي كرديم، چون خواهر و برادر‌هاي او اذيتم مي كردند به كرج آمديم، يك خانه اجاره كرديم.من هم مسافر كشي مي كردم.‌
بيش تر به چه فيلم‌هايي علا‌قه داري؟ ‌
فيلم‌هاي رزمي، فيلم‌هاي رينگ خونين، هدف سخت فرانكي و الكس را خيلي دوست دارم. ‌
اهل ورزش هم بودي؟ ‌
چند ماهي كونگ فو كار كرده ام.‌
تصورت از شيطان چيست؟ ‌
شيطان يكسره در ذهنم بود و وقتي مي خواستم كسي را بكشم خودم را مثل شيطان مي ديدم. ‌
اگر دستگير نمي شدي، قتلها را ادامه مي دادي؟
نه،از كارهايم پشيمان شده بودم. به همين خاطر هم رفتيم رامسر كه همانجا پليس‌ها دستگيرم كردند.
اعضاي خانواده ات سراغت آمده اند؟‌
نه، هيچ كس كاري به كارم ندارد.همه از من متنفر شده اند.(باگريه)
دلت براي چه كسي تنگ شده؟
همسرم، خيلي دوست دارم يك بار هم كه شده تلفني با اوصحبت كنم.
در پايان اگر صحبتي داري بگو.
سالها پيش وقتي قاتلي را مي ديدم كه با او مصاحبه مي كنند پيش خودم مي گفتم اين آدم چه قدر كثيف است كه اين كار‌ها را كرده.از آنها بدم مي آمد و الا‌ن خودم جايشان نشسته ام.مي دانم كه عاقبتي جز اعدام ندارم. دچار وسوسه شيطان شدم و كارم به اينجا كشيد.
 يکشنبه 14 مهر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سياست روز]
[مشاهده در: www.siasatrooz.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 139]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن