تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 12 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):آيا به چيزى با فضيلت تر از نماز و روزه و صدقه (زكات) آگاهتان نكنم؟ و آن اصلاح ميان م...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799027681




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تاثير زبان فارسي بر زبان و ادبيات عرب


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: تاثير زبان فارسي بر زبان و ادبيات عرب خبرگزاري فارس: زبان هاي گروه سامي و عربي بخش بزرگي از واژگان خود را از فارسي گرفته اند كه در مورد عربي به دليل ماهيت صرفي و قالب هاي متعدد آن، واژگان فارسي بيش تر در شكل مفرد و ساده ي آن قابل رد يابي است. دامنه ي نفوذ و تاثير زبان فارسي بر زبان هاي جهانزبان هاي دنيا را 6 هزار دانسته اند. برخي از اين زبان ها بسيار به هم شبيه هستند .از اين رو همه ي زبان ها را مي توان در20 گروه عمده جاي داد. يكي از مهم ترين گروه هاي زباني، هند و اروپايي است كه همه ي زبان هاي شبه قاره هند - ايران و نيز اروپايي را در بر مي گيرد. در روزگار ابن بطوطه وي در تمام مناطق غير عربي كه سفر نموده با زبان فارسي مشكل گفتاري خود را حل مي كرده است. حتا در چين و بلغارستان و تركستان كلمه هايي از فارسي وجود دارد و از اين نظر با زبان يوناني قابل مقايسه است. زبان فارسي از قديم ترين زبان ها و از گروه زبان هاي هند و ايراني است كه زباني پيوندي است. اين گروه زباني مجموعه اي از چندين زبان را شامل مي شود كه بزرگ ترين جمعيت جهان به اين گروه سخن مي گويند و صدها واژه ي مشترك ميان فارسي و آن ها وجود دارد. ريشه بسياري از كلمه هاي اساسي زبان هاي اروپايي مانند: است، مادر، پدر (فادر، فاتر)، برادر، خواهر، دختر (داتر)، بد، خوب (گود)، به تر (بتر)، تو، من، مردن، ايست و مانند آن ها يكي است. از زبان فارسي امروزه ده ها كلمه ي بين المللي مانند : بازار، كاروان، كاروانسرا، كيميا، شيمي، الكل، ديتا، بانك، درويش، آبكري، بلبل، شال، شكر، جوان، ياسمين، اسفناج، شاه، زيراكس، زنا، ليمو، تايگر، كليد، كماندان، اُرد (امر، فرمان)، استار، سيروس، داريوش، جاسمين ، گاو ( گو = كو Cow)، ناو، ناوي، توفان، گاد God، نام، كام، گام، لنگ = لگ ، لب، ابرو، بدن، روز و ... به بيش تر زبان هاي مهم دنيا راه پيدا كرده است. نمونه هاي ديگر: bad, best, paradise, star, navy, data, burka, cash, bank.check, roxan, sugar, cow, divan, mummy, penta, me, tab, orange, magic, rose . و اين ها را مي‌توان تا بيش از 700 كلمه ادامه داد و دليل اين اتفاق، زبان باستاني سنسكريت است كه زبان مادري همه ي زبان هاي نوين هند و اروپايي است. زبان فارسي همان گونه كه واژگاني را از زبان هاي همسايه اش وام گرفته، واژگان زيادي نيز به آن ها واگذار كرده است، تاثير شگرف زبان فارسي بر زبان هاي شبه قاره ي هند نيازي به توضيح ندارد. زبان فارسي زبان بين المللي عرفان است و بسياري از عارفان ترك و عرب و هندي كتاب هاي عرفاني خود را به اين زبان نوشته اند. مكتب‌ تصوف‌ هند و ايراني‌ كه از طريق‌ ايران‌ به‌ آسياي‌ غربي‌ و حتا شمال‌ آفريقا گسترش يافت‌، بيش تر كتاب ها و متن هاي خود را ‌به‌ نثر يا نظم فارسي‌ نوشته‌ است و زبان‌ تصوف‌ در شبه‌ قاره‌ي‌ هند و حتا در ميان تركان همواره‌ فارسي‌ بوده‌ است. در كتاب هاي مقدس نيز واژگاني از فارسي وجود دارد مانند: پرديس (فردوس) در انجيل، تورات و قرآن. بسياري از نام هاي جغرافيايي و نام مكان ها در خاورميانه ، شمال آفريقا و شرق اروپا از زبان فارسي است مانند: بغداد (خدا داد)، الانبار، عمان ( هومان)، رستاق، جيهان ، بصره (پس راه)، رافدين، هندو كش ، حيدر آباد، شبرقان ( شاپورگان)، تنگه و نام رودهاي دُن در روسيه و دانوب در اروپا، نام درياي سياه و . . . روند اثرگذاري زبان فارسي و شمار سخن سرايان فارسي دردوران سلجوقيان و عهد عثماني در كشور تركيه گسترده است. پيرامون اثرگذاري زبان فارسي مي توان از جمله به شاه طهماسب صفوي اشاره كرد كه به زبان فارسي و به تخلص خطايي شعر مي سرود و مجموعه مي نگاشت. از عثماني ها نيز سلطان سليم و سلطان سليمان به فارسي شعر سروده اند. بيش از دويست واژه ي فارسي را در هريك از زبان هاي قرقيزي، قزاقي ، ايغوري و تركمني مي يابيم كه به مرور سده ها، از اين سوي درياي آمو به آن سوي آن نفوذ كرده است. در مالايا در نزديكي قريه ي سامودرا، آرامگاه حسام الدين وجود دارد كه در سال 823هجري درگذشته است. سنگ گور او در مالايا بي نظير است. اين شعرها از سعدي روي آن نوشته و حكاكي شده است: بسيار سال ها به سر خاك ما رود كاين آب چشمه آيد و باد صبا رود اين پنج روز مهلت ايام آدمي بر خاك ديگران به تكبر چـرا رود بيش از 350كلمه فارسي در زبان اندونزيايي بازشناسي شده است. واژه هاي: خوش= خيلي خوب، سودا، بازرگاني، كار، كدو، نان، خريد و فروش، حروف ربط مانند: از، به، هم و مانند آن ها در زبان اندونزيايي امروزه رايج است. نمونه اي از شعر شاعر آلبانيايي (آبوگويچ) را نيز از سده ي نهم ميلادي داريم: رخت ز آه دلم گر نهان كني چه عجب كسي چگونه نهد شمع در دريچه بــــاد شاعران پارسي گفتار و نويسندگان نامدار در قلمرو يوگوسلاوي سابق و سرزمين قفقاز مانند : نرودويچ و بابا سرخيان آثاري از خود بر جاي گذاشته اند كه نشان دهنده ي نفوذ زبان فارسي در آن نقاط از جهان است. زبان فارسي همچنين براي هفت صد سال زبان اداري هندوستان بوده است، تا آن كه درسال 1836م. چارلز تري ويليان زبان انگليسي را به جاي زبان فارسي در هندوستان رسميت داد. روي مزار جهان آرا (دختر شاه جهان) اين بيت حك شده است: بغير سبزه نپوشد كسي مزار مـرا كه قبر پوش غريبان همين گياه بس است همچنين بر لوحه ي سنگ مزار نورجهان و جهانگير (درتاج محل) اين شعر نورجهان حك شده است: بر مزار ما غريبان ني چراغي ني گلي ني پر پروانه سوزد ني سرايد بلبــلي. هيچ زباني در دنيا نيست كه از ديگر زبان ها واژگاني وام نگرفته باشد، همه ي زبان ها از هم ديگر تاثير و تاثر پذيرفته اند. زباني كه از زبان هاي ديگر وام نگرفته باشد، زباني مرده است. هر اندازه زبان ها تاثير بيش تري گرفته باشند زنده تر شده اند و اين عيب و نقصي براي آن ها به شمار نمي رود. مهم ترين زبان كنوني جهان (انگليسي ) تقريبن 75 درصد كلمه هاي خود را از ديگر زبان ها به ويژه انگلو، جرمن و لاتين گرفته است. اسپانيولي و پرتغالي 95 درصد زبان و ادبياتشان يكي است، با اين حال خود را دو زبان گوناگون مي نامند . زبان عربي و فارسي نيز از يكديگر واژگان زيادي وام گرفته اند. در زبان فارسي بيش تر اصطلاحات فقهي ، مذهبي و حقوقي از زبان عربي گرفته شده است. اما زبان عربي نيز به نوبه خود واژگاني به صورت دست نخورده و واژگان زيادي به صورت برهم زده شده (به شكل قالب هاي معرب) از فارسي وام گرفته است. جواليقي 838 كلمه و در كتاب المنجد 321 كلمه و ادي شير در كتاب خود با نام «واژه هاي فارسي عربي شده» 1074 واژه را كه زبان عربي از زبان فارسي وام گرفته است را توضيح داده اند. براي نمونه از كلمه ي پادشاه در زبان عربي ده ها كلمه ساخته شده است. واژه هاي اشتها، شهوت، شهي، شهيوات، شاهين، شيخ، بدشا، پاشا و باشا همگي از كلمه ي فارسي «پادشاه» گرفته شده است. استيناف از كلمه ي «نو» و كلماتي مانند: جناه، جنايي، جنحه و جنايت، از واژه ي «گناه» آمده است و كسي كه با قاعده ها و قالب هاي زبان عربي آشنا باشد به آساني مي پذيرد كه هامش و حاشيه از «گوشه» و شكايه از«گلايه» گرفته شده است . شعر حماسي‌ و پهلوان‌ نامه‌هاي‌ ملّي‌ در ايران‌ پيش‌ از اسلام‌ همواره‌ از محبوبيتي‌ گسترده‌ برخوردار بوده‌ است‌. ادبيات‌ فارسي‌ در اين‌ زمينه‌ نيز همچون‌ بسياري‌ از زمينه‌هاي‌ ديگر بسيار غني‌ و بر ادبيات عرب و بر تمام فرهنگ هاي منطقه و جهان تاثير گذار بوده است. دست كم 15نويسنده ي بزرگ ايراني در شكل دهي ادبيات عرب نقش داشته اند كه سيبويه از جمله ي آنان است. معمولن اين دانشمندان ايراني را كه در ادبيات ، پزشكي، كيميا، تفسير و معارف ديني، در نجوم، موسيقي، جغرافيا و در زبان شناسي و تاريخ، خدمات بي نظيري نه تنها به جامعه ي عرب و اسلامي، بلكه به جامعه ي بشريت نمودند را در كشورهاي عربي به عنوان عرب مي شناسند و همين دانشمندان بوده اند كه از مصدرهاي فارسي با استفاده از باب ها و قالب هاي دستور زبان عربي صدها كلمه ي جديد ابداع كرده و به غناي ادبيات عرب افزودند. آنان همچنين در ادبيات فارسي با استفاده از مصدر ها و قالب هاي عربي كلماتي ساخته اند كه بعدها بسياري از آن ها به ادبيات عرب وارد شده اند، مانند: سوء تفاهم، منتظر و. . . ولي در ادبيات فارسي از واژگان پارسي با كمك قالب هاي عربي نيز واژگاني ساخته شده است كه تعدادي از آن ها به زبان عربي نيز راه يافته اند مانند: استيناف (از واژه ي «نو» به معني درخواست نو و تجديد نظر)، تهويه (از «هوا» به معني عوض كردن هوا) و ... زبان هاي گروه سامي و عربي بخش بزرگي از واژگان خود را از فارسي گرفته اند كه در مورد عربي به دليل ماهيت صرفي و قالب هاي متعدد آن، واژگان فارسي بيش تر در شكل مفرد و ساده ي آن قابل رد يابي است و به دليل ذوب شدن مفردات در قالب ها و صيغه ها رد يابي آن ها مشكل مي شود. اما خود زبان فارسي از معدود زبان هاي دنيا است كه تقريبن عموم واژگان وام گرفته را بدون دستكاري و بدون حذف آوا و حروف مي پذيرد و به اين دليل هم مثلا كلمه هاي قرآني مانند: صالح، كاذب، مشرك، كافر و غيره را بدون هيچ تغييري در خود پذيرفته است. از اين رو هدف از بيگانه زدايي از زبان فارسي، بايد نه حب و بغض نسبت به بيگانه، بلكه تلاش براي آسان كردن زبان فارسي و پويا و زنده نگه داشتن آن باشد. به عنوان نمونه كاربرد جمع مكسر عربي فهم فارسي را براي غير فارسي زبانان مشكل مي سازد. مانند: اساتيد، بساتين، اساتير، خوانين، دهاقين، ميادين، اكراد، افاغنه، به جاي : استادان، بستان ها، استوره ها، خان ها، دهقانان، ميدان ها، كرد ها و افغانيان. از اين رو هدف از بيگانه زدايي از زبان فارسي، بايد نه حب و بغض نسبت به بيگانه، بلكه تلاش براي آسان كردن زبان فارسي و پويا و زنده نگه داشتن آن باشد. با اين حال به نظر نمي رسد كه خارج كردن آن واژگان عربي كه در اصل ريشه ي فارسي دارند كمكي به پويايي زبان فارسي كند و بسياري كسان ما را از به كار بردن برخي كلمات مشترك از اين دست كه در فارسي و عربي از قديم وجود داشته و دارند برحذر مي دارند. مثلا مي گويند نگوييد: جنايي، استيناف، فن، صبح، نظر، بلكه بگوييد: كيفري، تجديد نظر، پيشه، بامداد، ديد و يا نگوييد خيمه، بلكه بگوييد چادر و از اين قبيل. حال آن كه بيش تر اين گونه كلمات ريشه ي فارسي دارند. مثلا كلمه هاي جنايي، جنايت، جناح، جنحه و ... همگي از ريشه ي «جناه» كه معرب شده ي «گناه» فارسي است ساخته شده است. استيناف از بردن واژه ي نو به باب استفعال به دست آمده و استانف، يستانف و ... از آن به دست آمده است. فن از واژه ي پَن و پَند ساخته شده و در صيغه هاي گوناگون عربي فن، يفن، فنان، تفنن، متفنين و ... از آن ساخته شده است. صبح از صباح و صباح از پگاه فارسي ساخته شده و مصباح و ... از آن ساخته شده است. نظر عربي شده ي « نگر» است و انظر، ينظر، منظر و .... از آن ساخته شده است .خيمه از واژه پهلوي گومه و كيمه ( به معني كلبه) گرفته شده و خيام، مخيم، خيم و يخيم از آن صرف شده است. در مورد واژه هاي لاتين نيز گاهي همين طور است. مثلا كلمه هاي بالكن، بنانا (موز) و بانك هر سه ريشه ي فارسي دارند. بنابراين چه نيازي هست مثلا به جاي عبارت « دار آخرت » كه در اصل فارسي است، عبارت «سراي ديگر » را به كار بريم و يا به جاي بالكن كه لاتين شده ي بالاخانه است و از طريق تركي به فرانسه راه يافته و يا به جاي واژه هاي بين المللي پارتيزان (پارتي، پارسي) بنانا (بندانه) كه از طريق عربي به لاتين راه يافته اند كلمه هاي ديگري به كار ببريم. حذف و يا جاي گزيني واژه هاي بين المللي مانند راديو، تلويزيون، كامپيوتر و ... كه در همه ي زبان هاي مردم دنيا جا افتاده است نيز نبايد اولويت داشته باشد. بدين ترتيب بسياري از كلمات مشترك فارسي و عربي اگر مورد كنكاش قرار گيرند ريشه ي فارسي آن ها معلوم مي شود. به طور نمونه تقريبن به ندرت كسي در عربي بودن كلمه هاي كم (چن، چند)، جص (گچ )، رباط، بيان، نور، دار الاخره، تكدي، رجس، نجس و يا باكره (پاكيزه) ترديد كرده است. اما در حقيقت همه ي اين كلمات يا به طور كامل فارسي هستند و يا معرب هستند. به طور نمونه براي كلمات بالا در زبان عربي ريشه و مصدر حقيقي وجود ندارد و وزن برخي از آن ها نيز عربي نيست. كلمه ي نور بر وزن كور و دور و خور است. اگر نور با همين شكل فارسي نباشد حتمن معرب شده ي خور ( به معني روشنايي و خورشيد) است، رباط در فارسي به معني استبل است. «رباط الخيل» به معني خانه يا پرورشگاه اسب است و ريشه ي آن به رهپات و يا ره باد برمي گردد. نجس و رجس هر دو از واژه ي زشت و جش گرفته شده اند. دار در زبان فارسي به معني هاي دارنده، پايه، ستون و تنه درخت به كار مي رود، مانند ديندار، داربست، دار درخت. اما در عربي آن را در معني خانه به كار گرفته اند مانند دار الحكمه و ... قرآن شناس، زبان شناس و پژوهشگر نامي انگليسي، آرتور جفري را عقيده بر آن است كه بيست و هفت كلمه ي قران ريشه ي فارسي دارد از آن جمله :سجيل: معرب سنگ و گل، اباريق: جمع ابريق، معرب آبريز، تنور، مرجان، مِسك: معرب مِشك، كورت: كور شدن، تاريك شدن، تقاليد: جمع تقليد، بيع: خريد و فروش، بيعانه (بيانه) قسمتي از پيش پرداخت. جهنم ، دينار پول رايج ايران قديم (يك صدم ريال) زنجبيل: معرب زنجفيل، ، سُرادِق: سراپرده، سقر: جهنم، دوزخ، سجين: نام جايي در دوزخ، زنداني ، سلسبيل: سليس، نرم، روان، گوارا، مي خوشگوار و نام چشمه اي در بهشت، ورده: گل سرخ، سندس: ديباي زربفت لطيف و گران بها، قرطاس: كرباس، كاغذ، جمع آن قراطيس، اقفال: جمع قفل، كافور، ياقوت. برخي پژوهشگران نيز شمار واژگان فارسي قران را تا يك صد برآورد كرده اند مانند: سراج = چراغ، دار، غلمان = گلمان جوان گل رو، زمهرير، كاس يا كاسه، جُناح = گناه، رجس = زشت، خُنك = سرد، زُور = قوه، نيرو، عقل، شُواظ = زبانه ي آتش، شعله، حرارت، درحال ذوب شدن، اُسوَه = الگو، فيل = پيل، توره = شغال، حيوان وحشي، عبقري = آبكري (آبكاري)، كنز = گنج، زبانيه = نگهبانان دوزخ، زبانه كشيدن شعله هاي آتش، ابد = جمع آن آباد، جاودان، قمطرير = شديد، سخت، دشوار، نجس = ناپاك، پليد، بررُخ = مانع و حايل بين دو چيز، تَبَت = نابودشده، قطع شده، تب و تاب يافته، سخط = خشم گرفتن بركسي، غضب، سُهي = (به گونه ي سُها) ستاره ي كوچك و كم نور در دب اصغر. اريكه = اورنگه = ارائك به معني بالش و متكا، چندبار در قران تكرار شده است. برهان = دليل، در قرآن برهان و براهين آمده است، برج = تبرج، زينت، الجزيه = گزيت، الجُند = گُند، جند و جنود. (براي آشنايي بيش تر با واژه هاي فارسي قرآن به مقاله اي با همين نام در موضوع شماره ي 15در اين تارنما نگاه كنيد. آريا اديب). مشتق هاي اين كلمه ها كه ريشه و بنياد فارسي داشته و وارد زبان عربي شده اند با دلايل كامل از سوي پژوهشگران توضيح شده است. نفوذ واژگان پارسي به ساير زبان ها نشانه ي اصالت، كهن بودن، گستردگي و اهميت آن در همه ي دوران ها است. واژگان فارسي به صورت هاي زير به زبان عربي داخل شده است: 1- بدون تغيير يا با كم ترين تغيير مانند: بادام، استاد، خبر، درويش، ديوان، سكر = شكر، شيرين، آشوب = اوباش، ابريشم= ابريسم، شادان = شاذان و ... 2 - با تغيير، حذف يا تبديل حرف هاي پ، ژ، چ، گ كه در زبان عربي وجود ندارد به صداهاي ديگر. مانند: چغندر= شمندر، چنده = شنوه، پگاه = صباح، پند، پن = فن، گاوميش = جاموس، گلنار = جلنار، چليپ = صليب، چين = صين، چارسو = شارسو، ديباچه = ديباجه، گدا = كدا = تكدي، لگام = لجام، چمران = تشمران، گرنادا = قرناطه، خانه گاه = خانقاه، گزيه = جزيه، كاك = كعك = كيك، گنجينه = خزينه، پرده = برقه و ... 3 - تغيير حروف ك به ق و خ. مانند: كاسپين = قزوين، كله = قله، كوروش = قوروش، كسرا = خسرو تغيير كلي: گاهي در تبديل واژه ي فارسي به زبان عربي هيچ اثري به جز در وزن واژه ي فارسي باقي نمانده است مانند: چند، چن = كم، گچ = جص، مجصص، زشت = رجس، پسك = برص، گنج = كنز و ... 4 - كاربرد كلمات در معني متضاد با معني فارسي و يا در غير معني اصلي مانند: خوبه = خيبه، زرابي (قالي) 5 - به هم ريخته شدن تمام صدا و حروف مانند: باغ = غابه، باغات = غابات. 6 - يك كلمه از فارسي چند بار به شكل ها و به معني هاي گوناگون وارد عربي شده مانند: از كلمه ي باغ = باقه به معني دسته گل و كلمه غابه به معني جنگل، ساروج به معني نوعي ملاط سيمان و آب انبار و سهريج (صهريج) به معني تانكر آب . 7 - حذف ساير آواها مانند : نارگيل = اركيل، آبريز = ابريق 8 - گاهي در تبديل واژه ي فارسي به عربي برخي از حرف ها از واژه ي فارسي تغيير كرده است، مانند: گوشه = حاشيه، هامش = حامش، جشن = دشن = تدشين، سنگ = سنج = صنج، چار راه = شارا = شارع، شاد شيد = شادي اناشيد، ببر = بايبر = تايگر و ... 9 - گاهي از مفردهاي فارسي يا عربي كلمه هايي ساخته شده و سپس به ادبيات عرب نيز راه يافته است، مانند: سوء تفاهم ار «فهم»، تهويه از «هوا» 10 - حذف و يا تغيير و تبديل حروف عله «و . ا. ي» به يكديگر . مانند: جوراب = جورب، خوب = خيد = خير، 11 - تبديل ا به هـ و تبديل ز به س مانند : اندازه = هندسه، اندام = هندام. 12 - گاهي در تبديل واژه ي فارسي به عربي دو حرف از واژه ي فارسي باقي مانده است ، مانند: آيين = دين 13 - گاهي در تبديل واژه ي فارسي به عربي آواهايي به آن افزوده شده است. مانند: ستون = استوانه = اسطوانه، سروج = ساروج = سهريج = صهريج. منابع : - سرگذشت زبان فارسي دري، تاليف پروفسور رسول رهين، شوراي فرهنگي افغانستان، 1385 - الكلمات الفارسيه في المعاجم العربيه – جهينه نصر علي – طلاس – برج دمشق ، 2003 -معجم المعربات الفارسيه: منذ بواكير العصر الحاضر ، محمد التونجي‏ نويسنده:گل احمد شيفته - آريا اديب




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 991]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن