واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: اقتصاد > اقتصاد سیاسی - علی حق این روزها اگر در کسوت خبرنگار با اکثر اقتصاددان ها و کارشناس های اقتصادی تماس بگیرید و درخواست گفتگو و ارایه نظر در خصوص مسایل اقتصادی کشور داشته باشید، در پاسخ جمله های مشابهی می شنوید. پاسخ هایی با این مضمون مشابه که بنده ترجیح می دهم در مورد عملکرد دولت فعلی اظهار نظر نکنم. زمانی که به عنوان یک خبرنگار سمج تلاش کنید تا این جمله را در رد و بدل کردن پرسش و پاسخ های بیشتر ریشه یابی کنید به چهار دسته می رسید: 1- برخی از این اقتصاددان ها به دلیل اختلاف میان علایق سیاسی فردی شان با رویکرد سیاسی و خواستگاه سیاسی دولت به لحاظ حزبی و گروهی حتی علاقه ای به ارایه پیشنهادهای اصلاحی در مورد سیاست های اقتصادی دولت ندارند. این طیف ترجیح می دهند، دیدگاه های خود را در محافل خصوصی طرح کنند و از انتشار عمومی آن پرهیز دارند. 2- دسته ای دیگر از کارشناسان اقتصادی بر این باورند که دولت به آراء کارشناسان بی توجه است و بر این اساس تکرار تجربه دولت نهم که اظهارنظر آنها چندان مورد توجه دولت واقع نشد، بیهوده است. 3- اما عده ای هم این بهانه را مطرح می کنند که فضا برای نقد و رایه نظر حتی در چارچوب رویکردهای اصلاحی مساعد نیست و هرگونه اظهار نظر آنها تلاش برای سیاه نمایی تلقی می شود. 4- گروهی هم که بر این باورند که بهتر است در شرایطی که با افکارشان همخوانی ندارد، به خلسه های فردگرایی فرو روند و به مطالعات و علایق شخصی بپردازند و حوزه نقد و نظر را تا اطلاع ثانونی تعطیل کنند. بدین ترتیب بخش قابل توجهی از اقتصاددان ها از رویارویی با اندیشه مخالف و بحث و جدل با صاحبان آنها شانه خالی می کنند. رویکردی که بیشترین آسیب را به علم اقتصاد و دستیابی به مدل های نوین توسعه برای ایران وارد می سازد. اگر تا همین دو سال پیش گروهی از اقتصاددانان با نگارش نامه های پیاپی خطاب به دولت و طرح بحث های حضوری با رییس جمهوری تعهد علمی خود را به رخ سایر عالمان حوزه علوم اجتماعی می کشیدند، حال چه اتفاقی افتاده که این تعهد قابل اغماض شده است؟ تعهدی که چندان هم قابل استناد و ارایه شواهد نیست. کاش توصیه مرحوم منوچهر فرهنگ اجرایی می شد و اقتصاد خوانده های ایرانی هم همانند پزشکان سوگند پایبندی به اصول اقتصادی را حین فارغ التحصیلی ادا می کردند تا این روزها می شد این سوگند را به آنها یادآوری کرد. هر چند که تمهید شرایط امن و آرام برای نقادی و طرح مسایل مخالف دیدگاه های حاکم ضروری است ولی آیا نه این است که علت اصلی این گوشه گیری ها، سرخوردگی سیاسی است؟ البته بدیهی است که شنیدن این سوال به مذاق بسیاری از این دسته از اقتصاددانان خوش نمی آید و زمینه دلخوری هایی را میان پرسش کننده و آنها پدید می آورد ولی چرا باید با خلط علایق و وابستگی های فردی به طیفی سیاسی یا به عبارت بهتر با تحمیل سکوت سیاسی به خود، یک اقتصاددان، تعهد علمی اش را نسبت به اقتصاد ایران و منافع ملی از سر باز کند؟ آیا این سکوت سیاسی، شورش علیه اقتصاد نیست؟ همین که اقتصاددانان ما باید حاکم مطلق در سیاستگذاری و اجرا باشند تا نمود داشته باشند به معنای نگاه آنها به اقتصاد از دریچه سیاست ورزی نیست؟ یا این که علم اقتصاد در ایران دچار چنان بحرانی شده که خلع شدگان از حاکمیت و اجرا حتی توان دفاع از عملکرد خود را ندارند؟ چرا اقتصاددانان ما با نسبی گرایی فرسنگ ها فاصله دارند و تا این حد سیاه و سفید به آراء و نظرهای هم نگاه می کنند که با روی کار آمدن دسته ای، دسته ای دیگر به سرعت باید در پی یافتن گوشه ای دنج باشند؟ یا این که مساله این است که عالمانی که علم خود را با سیاسیون معامله می کنند، چنان حاکم می شوند که عرصه را بر عرض اندام پیشینیان خود تنگ می کنند. به هر حال پاسخ به این سوال ها هر چه باشد، نمی تواند منکر این حکم کلی باشد که عالم بودن تعهد و هزینه های خاص خود را دارد و نمی شود به هیچ بهانه ای از زیر بار آنها گریخت و استقلال علمی را زیر سوال برد. /32
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 306]