تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هر كس نيّتش خوب باشد، توفيق ياريش خواهد نمود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815627748




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گرجستان؛ ريشه هاي بحران


واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: گرجستان؛ ريشه هاي بحران
اشاره :
حمله ناگهاني گرجستان به اوستياي جنوبي در هفتم ژوئيه سال جاري ميلادي با واكنش سريع و كوبنده روسيه روبرو شد و نيروهاي گرجي را در مقابل چشم جهانيان مجبور به عقب نشيني كرد.
اين حادثه گرچه در حد يك منازعه كوچك مرزي بين دو كشور بود، اما بازتاب و واكنش هاي مختلفي را در پي داشته است. براي آشنايي خوانندگان با ريشه هاي بحران گرجستان تلاش شده است در اين مقاله به بررسي جوانب مختلف پرداخته شود.
در اين مقاله از خبرگزاري ها و نشريات مختلف استفاده شده است.
سرويس خارجي
ميخائيل ساكاشويلي در تبليغات انتخاباتي خود به مردم دو وعده مهم داده بود كه عبارت بودند از:
1-پيوستن گرجستان به پيمان آتلانتيك شمالي (ناتو) 2-بازگرداندن دو سرزمين جداشده از گرجستان (اوستياي جنوبي و آبخازيا) به آغوش وطن.
اما اوضاع و احوال برخلاف خواسته وي شد، چراكه ناتو عمليات انضمام گرجستان به عضويت اين پيمان را در نشست اخير خود در آوريل به زمان ديگري موكول كرد.
رد اين درخواست گرجستان علي رغم حمايت آمريكا، فرصت حمايت ناتو در صورتي كه تفليس مورد حمله دشمن قرار بگيرد- را از او گرفت.
موضوع دومي كه رئيس جمهور گرجستان سعي در تحقق آن داشت، بازگرداندن دو سرزمين جداشده به اين كشور بود.
اين هدف كه تحقق آن به دليل هشدار روسيه براي دخالت مستقيم نظامي درصورت حمله گرجستان به اوستياو آبخازيا كه اغلب ساكنان آن را روسي تبار ها تشكيل مي دهند- سخت به نظر مي رسيد، با اين حال در مقابل رئيس جمهور گرجستان، دوراه حل قرار داشت يكي اينكه صبر كند و انتظار بكشد كه روزي به عضويت ناتو در بيايد و حمايت ناتو و غرب را در كنار هم داشته باشد كه اين انتظاري بس طولاني مدت است.
دوم اينكه دست به ماجراجويي بزند و اقدام به اشغال اين دو سرزمين كند، كه در اين صورت نفس خود را بايد حبس و عمليات را شروع مي كرد و شانس خود را كه بر اعتماد به حمايت آمريكا در مقابل روسيه استوار بود بيازمايد.
گرچه ساكاشويلي راه حل دوم را انتخاب كرد و در نيمه شب هفتم اوت نيروهاي نظامي گرجستان را وادار به حمله به جمهوري خودمختار اوستياي جنوبي كرد و آنچه را كه تحليلگران سياسي مبني بر دخالت نظامي سنگين روسيه براي حمايت از اوستيا و طرد نيروهاي گرجستان را پيش بيني مي كردند، به وقوع پيوست.
به هرحال جنگ متوقف شد، اما بازخورد و واكنش هاي آن هنوز متوقف نشده است.
در اين جنگ هم پيمان استراتژيك آمريكا، كه نيروهايش در عراق ازلحاظ تعداد پس از نيروهاي آمريكايي و انگليسي در مرتبه سوم قرار دارد، توسط روسيه شكست سختي خورد و در مقابل انظار عمومي جهان مجبور به عقب نشيني شد.
روسيه كه در گذر حوادث به فراموشي سپرده شده بود، ناگهان با يك پيروزي مؤثر و استراتژيك در كوتاه كردن دست تفليس و اثبات اقتدار خود در دل جدايي طلبان روسي تبار دو جمهوري خودمختار مواجه شد.
در مقابل آمريكا از ايفاي نقش مؤثر خود همچنانكه رئيس جمهور گرجستان، انتظار داشت، بازماند. اتحاديه اروپا نيز به نوبه خود به دو بخش حامي و منتقد ساكاشويلي تقسيم شد. روسيه كه به دليل پيشرفت ناتو در مرزهايش در گوشه اي تنگ قرارگرفته بود و نفس كشيدن را برايش سخت مي كرد از يك طرف و از طرف ديگر به دليل طرح استقرارسپر موشكي در نزديك مرزهايش در تنگنا افتاده بود، توانست نفسي تازه كند.
هنوز درد كهنه روسيه كه ناشي از زخم هاي حاصل شده از غرب بر تن صربستان ارتدوكس و شناسايي كوزوو به عنوان يك كشور مستقل التيام نيافته بود كه بار ديگر غرب به همان نقطه دردناك كه به رغم مسكن هاي موجود هنوز شفا نيافته بود، ضربه زد و فرياد درد روسيه را دوباره بلند كرد. تحليل گران سياسي براي اين جنگ اهداف مشخص و پنهاني را پيش بيني كرده اند كه لازم است در آنها دقت نظر و تدبر شود كه از جمله آنها اين است.
1- آمريكا فرصت مناسب را براي امضاي معاهده استقرار سپر دفاع موشكي در سواحل بالتيك لهستان به دست آورد و عليرغم مخالفت روسيه، بدون ترس و وحشت و نگراني، اين طرح را به امضا رساند.
2- وعده ناتو به گرجستان مبني بر بررسي پيوستن آن به عنوان عضو جديد پيمان آتلانتيك شمالي در طول برگزاري نشست اضطراري 19 اوت كه اين موضوع جامه عمل به خود پوشيد و ناتو وعده داد كمك هاي مادي و لجستيكي در نظر گرفته شده براي گرجستان را به تفليس ارسال خواهد كرد.
اما در روي ديگر سكه، پيوستن گرجستان به آغوش ناتو به معني تهديد مستقيم روسيه است چرا كه به دليل امكان استقرار موشك هاي متعلق به ناتو در خاك گرجستان امنيت مسكو به صورت مستقيم مورد تهديد قرار خواهد گرفت.
همچنانكه روس ها بسيار در اين موضوع ترديد دارند كه در صورتي نيروهايشان اقدام به درگيري نظامي مستقيم با گرجستان كه در حال پيوستن با ناتو است كنند. به معني آغاز يك درگيري جديد با پيمان آتلانتيك شمالي خواهد بود.
3- اعلام استقلال آبخازيا و اوستياي جنوبي و جدايي آنها از گرجستان، قبل از اينكه اين كشور به عضويت ناتو دربيايد، شناسايي روسيه را در پي داشت و آنها را از هرگونه تجاوز خارجي مصون ساخت.
اين موضوع باعث خواهد شد كه گرجستان ادعاي خود را بر اين دو جمهوري جدايي طلب محفوظ نگه دارد و آزادي آنها از چنگال روسيه را به عنوان يك هدف ملي و استراتژيك براي تفليس باقي خواهد ماند. همچنانكه اين موضوع ممكن است، درگيري هاي نظامي مستمري را در آن منطقه در پي داشته باشد كه بر صلح و امنيت جهان تأثير بگذارد.
4- روسيه نيز در واكنش به اين رويدادها و امضاي معاهده استقرار سپر موشكي آمريكا در خاك لهستان اعلام كرد، امكان مسلح كردن موشك هاي ناوگان خود در بالتيك را به كلاهك هاي جنگي بررسي خواهد كرد.
همچنين روسيه اعلام كرد: زيردريايي هاي خود و ناوهاي جنگي و سايت موشك هاي بالستيك خود در بالتيك را به كلاهك هاي اتمي مجهز خواهد كرد كه به معني بازگشت جنگ سرد جديد بين روسيه و غرب است.
5- اسرائيل ارتش گرجستان را آموزش و به سلاح هاي مختلف مجهز ساخت كه واكنش تند روسيه را در پي داشت و مسكو اعلام كرد، ارتش سوريه را به موشك هاي پيشرفته «اسكندر» كه از نوع زمين به زمين و داراي 200 كيلومتر برد و قادر به حمل كلاهك هاي اتمي است، مجهز مي كند.
همچنانكه برخي از آگاهان سياسي معتقدند كه اسرائيل در حوادث گرجستان و ارتكاب حماقت ساكاشويلي در حمله به اوستياي جنوبي به صورت مستقيم دست داشته است.
استناد آنها بر اين مبني قرارداد كه «ديويد كيزرا شويلي» وزير دفاع گرجستان كه يهودي است و داراي روابط مستقيم و قراردادهاي نظامي پرمنفعت با طرف اسرائيلي است، مويد اين موضوع است.
همچنانكه سخنان رئيس جمهور گرجستان در اين زمينه، شك و ترديدها را بيشتر كرد كه گفت: اينجا، جنگ و صلح در دست يهوديان اسرائيل است، كه منظورش وزير دفاع و مذاكرات او در اين زمينه است كه همه اين موضوعات در دست اسرائيل بود. به هر حال ادامه كمك هاي نظامي اسرائيل به گرجستان، به معني باز شدن صفحه جديدي از همكاري نظامي روسيه و سوريه در زمينه هاي مختلف است كه سفر بشاراسد به مسكو اين حدس و گمان را به يقين مبدل كرد.
6-اوضاع رفته رفته آرام تر شده و نزاع هاي سياسي و درگيري هاي نظامي پايان خواهد يافت و روسيه به طور كلي ازخاك گرجستان خارج خواهد شد و از خواسته خود مبني بر كناره گيري رئيس جمهور گرجستان از منصبش چشم پوشي خواهد كرد و ممكن است استقلال دو جمهوري جدايي طلب و تجاوز نكردن تفليس به آنها را حداقل در كوتاه مدت به دست آورد.
اين موضوعي است كه همه طرف هاي درگير براي جلوگيري از جنگ تمام عيار و افزايش درگيري هاي نظامي واقعي يا لفظي بين غرب و روسيه بر آن اصرار دارند.
يا اينكه، اوضاع پيچيده تر مي شود و به دليل احترام نگذاشتن دو طرف به مواد آتش بس، يا در طول فشارهاي غرب بر روسيه با انحاي مختلف و تلاش براي انزواي آن مشكلات در منطقه افزايش خواهد يافت.
در اين صورت سرعت بخشيدن به نحوه پيوستن اوكراين و گرجستان براي عضويت در پيمان ناتو، به عنوان خطري جدي و تهديد نظامي مستقيم به روسيه از طرف غرب خواهد بود و اتخاذ تصميمات انتقام جويانه ديگري از طرف مسكو را در پي خواهد داشت.
اما مهم ترين كاري كه روسيه براي شكستن هيمنه كشورهاي غربي و برانگيختن آنها مي تواند بكند، همپيماني با كشورهايي مانند ايران، سوريه، كره شمالي و چين است كه يد طولايي در دشمني با آمريكا دارند.
به رغم اينكه، ائتلاف طرف آمريكايي در اين معادله قوي تر و بزرگتر است، اما محور مخالف نيز مي تواند فعال تر و مؤثر باشد و خطري نگران كننده براي امنيت و اقتصاد غرب به خصوص در سايه افزايش قيمت هاي منابع انرژي باشد.
همپيماني روسيه با ايران، اين امكان را به تهران خواهد داد كه خود را از فشارها آزاد و طرح هاي هسته اي اش را دنبال كند.
همچنانكه با اين كار روسيه خواهد توانست، پايگاه هاي نظامي، زميني، هوايي و دريايي در خاك سوريه براي خود ايجاد كند و نيروهاي آمريكايي مستقر در عراق را با مشكل مواجه سازد و در چالش قرار دهد.
در اين صورت سوريه از لحاظ استراتژيك قدرتمند و در مقابل از تهديدات اسرائيل و آمريكا رهايي خواهد يافت. اضافه بر آن، در اين صورت سوريه ترديدي در نصب موشك هاي روسي پيشرفته ضدهوايي در لبنان و مناطق تحت نفوذ حزب الله در جنوب لبنان نخواهد داشت. اما با همه اين اوصاف، جهان به خود خواهد آمد كه زبان غالب، زبان زور نيست و زورگويي در عصر پيشرفت و تمدن استمرار نخواهد يافت. نيروهاي قدرتمند نمي توانند، به بلعيدن كشورهاي كوچك ادامه دهند.
همچنانكه بي توجهي به قوانين بين المللي و آراي عمومي و به دور انداختن سازمان هاي دولتي، در درازمدت ممكن نخواهد بود.
كشورهايي كه بر قوانين بين المللي پا نهاده و به آن بي احترامي مي كنند امروز شعارهايي را سر داده اند كه قبلا آن را زير گذاشته بودند... پس آيا آنها همان چيزي را درو خواهند كرد كه در طول تاريخ كاشته بودند؟
چين و حوادث گرجستان
روزنامه ديلي تلگراف چاپ انگليس در مطلبي با عنوان «چين از شكستن دماغ غرب توسط روسيه» خوشحال مي شود نوشت: سياست خارجي پكن در قبال مسكو منحصر به فرد است و لحظه اي را آرزو دارد كه در آن ببيند روسيه ضربه اي هر چند ضعيف به غرب وارد كرده باشد.
به گفته تحليل گران، موضوع تماميت ارضي براي چين در اولويت اول قرار دارد و به اين خاطر هيچ وقت شناسايي اوستياي جنوبي و آبخازيا را توسط روسيه تائيد نمي كند، كه اگر چنين كند، ممكن است روزي در مورد تايوان و شايد تبت به آن دچار شود.
به گفته اين روزنامه تحليلگران در اين مورد متفق القول هستند، چرا كه هنگامي سخنگوي وزارت خارجه چين ازنگراني خود در مورد اوضاع گرجستان سخن مي گويد، در حقيقت اين انتقادي ملايم از مسكو است.
ولي سخنگو همچنين بر تاريخ تعيين شده براي عقب نشيني روسيه و وخامت اوضاع اوستياي جنوبي و آبخازيا تاكيد كرد و به عبارت ديگر بر ضرورت زياده روي نكردن در ايجاد مشابه آن نيز تاكيد داشت.
در همان زمان نيز پكن به اقدامي كه به ايجاد جهان چندقطبي كمك كند، دست نزد.
همچنين پكن از اين نظر نيز، از انقلاب هاي مخملي كه باعث روي كار آمدن ميخائيل ساكاشويلي شد، متنفر است. تا چند سال پيش نيز پكن، اميدوار بود كه اروپا در تضاد منافع خود با آمريكا به عنوان قطب سوم ايفاي نقش كند، اما متاسفانه، اتحاديه اروپا، همانند مايع، شكل پذير است، چرا كه رهبران آن و مواضعش به سرعت تغيير مي كنند.
در حالي كه چين اين را هم نمي خواهد كه روسيه بار ديگر تبديل به نيروي قدرتمندي شود، در عين حال مشي سياسي او، مقابله با سيطره آمريكا و تمايل به مسكو است تا روسيه بتواند قدرت خود را به نمايش بگذارد.
تحليلگران در اين مورد مخاطراتي را برايش پيش بيني مي كنند، حتي در زمان كمونيسم، چين و اتحاد جماهير شوروي، بيشتر از اينكه با همديگر دوست باشند، مانند دو دشمن به شمار مي رفتند اما پكن بايد اين اطمينان را به دست آورد كه مي تواند بر پشت ببر سوار شود.
بهترين شرط بندي در اين مورد، اين است كه او اكنون، لگام را به دست گرفته، اما با وجود اين مردد است كه سازمان همكاري شانگهاي فقط براي مبارزه با تروريسم و راهبرد تجارت پايه ريزي شده است و نه چيز ديگري.
همچنان كه در گذشته اشاره شد، هنگامي كه مائو رهبر چين در سال 1972 بانيكسون رئيس جمهور آمريكا ديدار كرد، اين موضوع را ثابت كرد كه امكان تغيير در ديپلماسي و اتخاذ مواضع جديد و قرار دادن همسايگان شمالي اش در تنگنا براي چين وجود دارد.
امروز نيز هنگامي كه چين براي در فشار قرار دادن اقتصاد روسيه در حال فعاليت است، بايد به اين مطمئن باشد كه امكان عملي كردن آن براي بار دوم در صورتي كه مورد نياز باشد، وجود دارد.
جنگ جديد سرد بين روسيه وغرب
هنگامي كه خبرگزاري هاي جهان درهفتم ژوئيه 2008 حمله گرجستان براي اشغال ناگهاني اوستيا جنوبي و تسلط برپايتخت آن، «تسخينوالي» را به جهان مخابره كردند، ناگهان خاطره اشغال پراگ پايتخت جمهوري چك در بيستم اوت سال 1986 و سرنگوني رئيس جمهور آن «دوبچك» و همچنين اشغال مجارستان درسال 1956 توسط شوروي سابق در اذهان زنده شد.
اين يادآوري از اين جهت گفته شد كه با دو رخدادي كه بسيار خطرناك به شمار مي رفت و روابط بين قدرت هاي بزرگ را درجهان متاثر كرده بود بي ارتباط نيست.
كه اين رويدادها عبارت بود از موضوع اول، حمله انگليس، فرانسه و اسرائيل درسال 1956 عليه مصر به دليل ملي شدن كانال سوئز و موضوع بعدي جنگ اعراب و اسرائيل كه درسال 1976 و به دليل بستن تنگه «ثيران» توسط مصر برروي كشتيراني اسرائيل بود كه در خليج عقبه روي داد.
در مناقشه گرجستان نيز ساكاشويلي تلاش كرد از سرگرم شدن جهانيان به بازي هاي المپيك در چين و موضوع هسته اي ايران سود ببرد. وي همچنين تلاش كرد از دوري پوتين نخست وزير روسيه از مسكو و حضورش درپكن و افزايش بي سابقه- قيمت نفت و مواد غذايي درجهان درجهت عملي كردن نقشه خود در حمله به اوستياي جنوبي و آبخاز يا سود ببرد.
با اين تصور كه اين حمله، به دليل سرگرم شدن جهانيان به حوادث فوق، به اين موضوع بي توجهي نشان دهند. او اين اطمينان را داشت كه آمريكا و غرب او را از خرس روسي در صورت مقابله به مثل در زمان مناسب نجات خواهد داد.
اما براساس يك نظريه متضاد ديگر، روسيه براي اين حمله لحظه شماري مي كرد. موضوعي كه اين نظريه را اثبات مي كند، سرعت پاسخ نظامي روسيه به اشغالگري گرجستان و تنبيه او است.
برخي از تحليل گران سياسي گفته اند كه اين روسيه بود كه رئيس جمهور گرجستان را وادار به يك ماجراجويي شكست خورده كرده است.
اما در اينجا اين سوال پيش مي آيد كه آيا، پاسخ روسيه به اين ماجراجويي گرجستان و به گفته غرب به كارگيري ضربه سنگيني در مقابل آن فقط درحد يك برخورد نظامي در بين دو كشوربوده است يا نه. يا اينكه، به عنوان هشداري براي آمريكا و غرب است مبني بر اين كه فروپاشي اتحاد جماهير شوروي به اين مفهوم نيست كه روسيه نيز طي اين سال ها كه دچار آن شده بود، همينطور ادامه يابد و اين كشور يك دولت لجام گسيخته باشد كه در صحنه بين المللي و در ژئو پلتيك منطقه، بر رويش حساب باز نكنند.
آنهايي كه اين عقيده را دارند به اين موضوع استناد مي كنند كه آنچه كه اتحاديه روسيه در نتيجه فروپاشي شوروي از لحاظ اقتصادي و سياسي دچار آن شد، امري طبيعي و قابل پيش بيني بود.
با اين حال مي توان روسيه را به عنوان وارث قانوني كشور شوروي سابق كه داراي نيروي بالقوه اي هر چند در زمينه نظامي بود به شمار مي آورد.
روسيه هنوز هم به قدركافي سلاح اتمي براي نابودي جهان درچند مرحله را دارا است.
اضافه بر آن، روسيه داراي مساحت بزرگي از سرزمين با توپوگرافي و ويژگي هاي مختلف است. همچنين اين كشور، از تنوع منابع زير زميني مانند نفت و گاز طبيعي و محصولات استراتژيك و صنعت پايه برخوردار است.
مضاف بر اينكه، پيشرفت علمي و فن آوري به جا مانده است از شوروي سابق چه در زمينه صنايع جنگي و چه در زمينه غيرنظامي، بر توانايي هاي آن افزوده است.
روسيه توانست در خلال سال هاي سختي كه پس از فروپاشي شوروي سابق گذشت، توان نظامي و صنعتي خود را بازسازي كند و از توان انساني خود براي هماهنگي با اقتصاد آزاد بهره ببرد.
اين موضوع باعث شد كه به عنوان يك نيروي نظامي، سياسي و اقتصادي شاكله خود را در صحنه بين المللي بازسازي كند.
كافي است بدانيم كه اين كشور از سرزمين هاي خود كه بيش از سه چهارم منابع نفت شناخته شده درجهان را در خود جاي داده با سلاح اتمي دفاع مي كند.
اين را هم بايد اضافه كرد كه دولت هاي اروپايي عضو ناتو و اتحاديه اروپا به نفت و گاز روسيه بيش از پيش احتياج دارند.
آغاز بحران
در هفتم اوت 2008 ارتش گرجستان با حمله ناگهاني به تسخينوالي پايتخت اوستياي جنوبي بر آن تسلط يافت كه اين موضوع باعث كشته شدن 1500 غيرنظامي و فرار ده ها هزار نفر از منطقه شد.
اضافه بر آن ده سرباز نيروي صلح روسيه در آنجا كشته و ده ها نفر ديگر از آنها مجروح شدند. در پي اين حوادث ستون هايي از تانك ها و نفربرهاي زرهي روسيه به سرعت عازم پايتخت اوستياي جنوبي شدند.
نيروهاي روسيه توانستند ارتش گرجستان را از تسخينوالي عقب برانند و به سرعت مواضع ديگري را بدست آورند. روسيه به اين هم اكتفا نكرد، بلكه دستور داد كه نيروهايش با هدف نابودي قدرت جنگي گرجستان كه از طريق آمريكا، اسراييل و كشورهاي اروپايي درسال هاي اخير بدست آمده بود، وارد اراضي تفليس شوند.
همچنانكه پيشروي ارتش روسيه تا 30 كيلومتري تفليس پايتخت گرجستان و تسلط بر شهر بندري و استراتـژيكي «پوتي» كه شرق و غرب گرجستان را از يكديگر جدا مي كند در چند روز اول جنگ اتفاق افتاد. اما اهميت اين حوادث در به وجودآمدن برخي از سؤالات است كه ذهن صاحبنظران و تحليلگران سياسي را مشغول كرده است كه مهمترين آنها عبارت از اينكه چرا پاسخ ناگهاني، قوي و پرحجم روسيه بر ضد نيروهاي گرجستان كه به اوستياي جنوبي حمله كرد، به كار رفت؟ آيا فقط براي حفاظت از زندگي شهروندان روس و نيروهاي حافظ صلحش در تسخينوالي بود؟ يا اينكه پشت سر آن در چيزهاي ديگري وجود دارد؟
يا اينكه كمتر از اينكه گفته شده است: نقشه اي براي به دست آوردن عنوان يك ابرقدرت در جهان همانطور كه قبل از فروپاشي شوروي وجود داشت توسط روسيه بود؟ آيا اين به معني پيدايش جنگ سرد جديدي بين روسيه و غرب كه مي تواند امري حتمي باشد، نيست؟
در واقع امكان دور از ذهن دانستن هيچ كدام از اين احتمالات وجود ندارد چرا كه افزايش واكنش ها، كه در پي پاسخ نظامي روسيه به حمله گرجستان از هردو طرف بروز كرد در واقع بدست آوردن نبض طرف ديگر بود. اين موضوع برغم درك آنها از تغييرات چندي كه بر اثر وقوع اين جنگ پديد آمده بود و در آينده بر روابط شان تاثير خواهدگذاشت، بود.
ظن غالب اين است كه روسيه كه زماني محور وجودي اتحاديه جماهيرشوروي و وارث آن محسوب مي شود، اين احساس را به دست آورده است كه آمريكا، به برپايي يك جهان چندقطبي و تصميم گيري فردي در موضوعات مهم جهاني اكتفا نخواهدكرد و به انضمام كشورهاي اروپاي شرقي كه زماني در مدار اتحاد جماهيرشوروي قرار داشتند، ادامه خواهد داد. بلكه علاوه بر آن، به برقراري روابط با جمهوري هاي اوكراين، ازبكستان، تاجيكستان، قرقيزستان، مولداوي و... كه زماني جزو خاك شوروي در آسيا بودند، اقدام كرده است.
برناظران پوشيده نيست كه هدف نهايي آمريكا و كشورهاي اروپايي ايجاد يك كمربند به منظور فشارآوردن بر روسيه است تا او را از دستيابي به توانايي گذشته اش به عنوان يك ابرقدرت جهاني در تعامل با آمريكا كه پس از فروپاشي شوروي خودش را به عنوان رهبر جهان چندقطبي به شمار مي آورد، بازدارد.
به جز آن در قاره آسيا، نيروهاي تازه نفس ديگري غير از روسيه وجود دارد كه در ميان مدت مي تواند براي اهداف آمريكا و كشورهاي اروپايي مسلط بر جهان تهديدي جدي به شمار آيند. يا در نهايت، براي ذخيره نفت جهاني كه شاكلأ اقتصاد جهان را تشكيل مي دهد و چين از نداشتن آن رنج مي برد، تهديد مهمي باشند.
همانطور كه همه مي دانند، بيشترين ذخيره نفت جهان در قاره آسيا و به خصوص در كشورهاي خليج فارس و اطراف درياي خزر قرار دارد.
اضافه بر آن چه گفته شد سه چهارم ذخيره نفت جهان در كشورهاي اطراف خزر قرار دارد و باتوجه به اين موضوع، رويكرد آمريكا و غرب در آسيا، بر اين استوار است كه از نفوذ چين به آسياي مركزي با هدف تسلط بر نفت به هر نحوي جلوگيري شود.
اشغال افغانستان توسط آمريكا با ادعاي مبارزه با تروريسم در اين راستا است و چيزي جز سرپوش نهادن بر اهداف اصلي اش كه همانا جلوگيري از نفوذ «ببر زرد» به آسياي مركزي است، نيست. تمام اين اقدامات آمريكا همانند، جلوگيري از ايفاي نقش روسيه در منطقه ژئوپلتيكي اش، در مورد چين در سواحل درياي خزر نيز صورت گرفته است.
رهبران كرملين نيز به خوبي از اين نقشه ها، آگاهند چرا كه قبل از آن بارها و بارها اوكراين و گرجستان را از ماجراي پيوستن به پيمان ناتو برحذر داشتند.
همچنانكه، اين موضوع را مي دانستند كه گرجستان در صدد تجديد بناي ارتش خود و آموزش آن است تا به عنوان يك نيروي مقتدر، سيطره خود را بر دو جمهوري جدايي طلب اوستياي جنوبي و آبخازيا به زور گسترش دهد.
مضاف بر اينكه امكان برخورد با روسيه در صورتي كه به اين موضوع گردن نگذارد از نظر گرجستان وجود داشت.
روسيه نيز اين موضوع را درك مي كرد كه اقدام گرجستان در تجديد بناي ارتش، در نتيجه تشويق و حمايت آمريكا و كشورهاي اروپايي به دلايلي كه در قبل به آنها اشاره شد، بوده است.
ادامه بحران در آبخازيا
اقدامات گرجستان تنها منحصر به اوستياي جنوبي و انضمام آن نبود، بلكه، آبخازيا را كه قبلا جدايي خود را از آن اعلام كرده بود، را دربرمي گرفت. به رغم اينكه، طبق معاهده سال قبل كه تفليس آن را به امضا رسانده بود، آبخازيا مورد حمله قرار نمي گرفت، اما گرجستان پس از حمله به اين مناطق با حضور نيروهاي روسيه و آبخازيا در منطقه امنيتي كه آن را از گرجستان جدا مي كرد مواجه شد.
در اين منطقه نيروهاي حافظ صلح روسي و تيمي از ناظران شوراي امنيت حضور داشتند اين در حالي بود كه خبرهايي از تظاهرات هزاران نفري در آبخازيا براي شناسايي و انضمام به روسيه به گوش مي رسيد كه بعدها با شناسايي استقلال اين سرزمين و اوستياي جنوبي توسط كرملين جامه عمل پوشيد.
ورود اوكراين به بحران
همانطور كه گفته شد، آمريكا بر ايجاد يك كمربند به دور روسيه با هدف كم كردن نقش مسكو در منطقه و جهان مصمم بوده و هست و در اين راستا بود كه اوكراين را وارد منازعات خود با روسيه كرد.
در اين راستا بود كه كي يف موضوع عدم امكان بازگشت ناوهاي جنگي روسيه را كه سواحل گرجستان در درياي سياه را به محاصره خود درآورده بود به پايگاهش «گورم»، مطرح كرد.
اما واكنش روسيه با وجود اينكه مسكو مي دانست كه كي يف در اين تصميم گيري جدي است، بسيار سريع بود و معاون رئيس ستاد ارتش روسيه در اين باره گفت: اين تهديدات قبل از اينكه مسكو اقدام به موضع گيري شديد در مورد آن كند، احتياج به بررسي دارد.
موضوع اتحاديه اروپا
هنگامي كه بخشي از سناريوي جنگي كه پيمان ناتو با گرجستان تنظيم كرده بود، آغاز شد، پايتخت هاي غربي، اقدام به ارسال نمايندگاني در بالاترين سطح به گرجستان و مسكو با هدف جلوگيري از توقف پيشروي ارتش روسيه در خاك گرجستان كردند و ساركوزي رئيس جمهور فرانسه در اين باره با هدف ميانجيگري سريع براي توقف اوضاع بحراني در گرجستان به تفليس و مسكو سفر كرد.
اين سفر در حالي روي داد كه غرب يقين پيدا كرد كه نيروهاي گرجستان در باز گرداندن اوستياي جنوبي به خاكش كاملاً شكست خورده است.
مضاف بر اين كه كرملين از عزم خود براي ارسال 0900 نيروي تازه نفس و تجهيز 035 خودروي زرهي در خاك آبخازيا خبر داده بود.
غرب براي مبرا كردن خود از بحران، مسئوليت آغاز جنگ را به گردن رئيس جمهور گرجستان كه در محاسبه واكنش احتمالي روسيه در پاسخ اوستياي جنوبي دچار اشتباه شده بود، انداخت.
نقش اسرائيل در بحران گرجستان
منابع روسيه و منابع ديگر غربي براين اعتقادند كه گرجستان براي اين حمله حداقل از دو سال قبل به همراه اسرائيل برنامه ريزي كرده است. چرا كه اسرائيل گرجستان را مجهز به ادوات نظامي بسيار پيشرفته ضدموشكي و هوايي كرده بود.
اسرائيل همچنين با ارسال هواپيماهاي بدون خلبان و اعزام كارشناسان نظامي براي آموزش ارتش گرجستان، براي افزايش قدرت جنگي آن كشور اقدام كرد.
رئيس جمهور گرجستان در مورد همكاري بين اين كشور و اسرائيل تا اين حد پيش رفت كه گفت: حضور اسرائيل در گرجستان دائمي است، چه جنگ باشد و چه صلح.
ظن قوي اين است كه كمك هاي نظامي اسرائيل به گرجستان با برنامه ريزي آمريكا و تأئيد ناتو صورت گرفته باشد.
در غير اين صورت- به نظر ناظران- چگونه رئيس جمهور گرجستان بدون اجازه آمريكا و ناتو كه تلاش در پيوستن به آنها را دارد، مي توانست اقدام به حمله برعليه اوستياي جنوبي كند.
برخي ها در تجزيه و تحليل روابط بين گرجستان و اسرائيل آن را مبتني بر تبادلات تجاري مي دانند و اسرائيل را به عنوان يكي از منابعي كه گرجستان مي تواند سلاح مورد نياز ارتش خود را از آن خريداري كند به حساب مي آورند.
اما گروهي از تحليلگران سياسي معتقدند، روابط بين دو كشور، بسيار فراتر ازاين حرف ها است. چرا كه در اسرائيل، اقليت بزرگي از يهوديان گرجستان زندگي مي كنند و آنها اقدام به برپايي روابط شركت هاي توليدكننده سلاح در سرزمين هاي اشغالي كرده اند.
اين يهوديان گرجي ساكن اسرائيل توانسته اند به عنوان منبع مورد اعتماد براي رژيم صهيونيستي براي مسلح كردنش به سلاح هاي پيشرفته اقدام كنند و نقش خود را در تعميق روابط بين آن دو ايفا كنند.
هر چند كه اسرائيل، در پشت اين قضيه، تلاش داشت كه از خاك گرجستان به عنوان نقطه اي براي حمله هواپيماهاي جنگي اش به تأسيسات هسته اي ايران به جاي استفاده از فضاي عراق كه ايران بر آن تسلط دارد، سود ببرد.
اضافه بر آنكه، دنبال كردن اين استراتژي قديمي است. فشار بر روسيه براي گسترش نيافتن روابط نظامي اش با ايران و سوريه به خصوص در زمينه موشكي و هسته اي از ديگر اهداف اصلي رژيم اشغالگر بود.
برخلاف اينكه گفته مي شود كه گرجستان اميدوار بود، آمريكا و پيمان ناتو در اين جنگ دخالت كنند، سخنان مسئولان آمريكايي، اين را مشخص مي كند كه آمريكا و ناتو، به سهم خود، تفليس را از وارد شدن در يك منازعه با روسيه برحذر كرده بودند.
علي رغم اين كه رئيس جمهور آمريكا جنگ را محكوم كرد اما از حمايت معنوي خود از موضع گرجستان سخن راند و ديك چني معاون بوش از آنچه كه آن را دشمني روسيه عليه تفليس ناميد حمايت به عمل آورد و گفت كه اين دشمني بدون پاسخ نخواهد ماند و ادامه آن عواقب وخيمي براي روابط بين ايالات متحده آمريكا و غرب از طرفي و روسيه از طرف ديگر در پي خواهد داشت.
اما به رغم همه اينها، احتمال دخالت نظامي آمريكا و پيمان ناتو به نفع گرجستان و بر ضد روسيه در حال حاضر دور از ذهن به نظر مي رسد.
در اين راستا رابرت گيتس وزير دفاع آمريكا، نيز دخالت نظامي در گرجستان را بعيد دانست و به اين بسنده كرد كه ممكن است اين موضوع بر روابط روسيه و آمريكا در صورت ادامه تجاوز مسكو به تفليس تأثير اساسي داشته باشد.
اما اين به معني آن نيست كه آمريكا و ناتو از گرجستان و جوانب ديگر اين بحران دست بكشند، كما اينكه، اين دخالت ها فقط به خاطر دفاع از گرجستان در درجه اول نبوده است و براساس نقشه از پيش تعيين شده غرب براي جلوگيري از قدرتمندشدن روسيه در ژئوپلتيك منطقه و بي اهميت دانستن اين كشور در سياست بين المللي تلاش در اين بود كه به مسكو اجازه داده نشود كه تبديل به ابرقدرت شود.
اين نقشه محقق نمي شود مگر اينكه، روسيه به يك مسابقه تسليحاتي كشيده شود تا آمريكا و اروپا با اين كار در وراي آن، نيروي اقتصادي مسكو را به تحليل ببرند.
اين همان موضوعي است كه تحليلگران سياسي آن را در صورتي كه روسيه از دامي كه برايش در بحران گرجستان پهن كرده بودند رهايي نيابد، قابل تحقق مي دانند.
اما ظن قوي اين است كه آنچه كه تاكنون رخ داده است، در واقع نشان دهنده مرحله اول اين سناريو است... يعني اينكه، رئيس جمهور گرجستان، نقشي را كه برايش درنظر گرفته شده بود، در اين مرحله اجرا كرد تا كاسه صبر روس ها را لبريز كند. روس ها هم به اين اميد كه دوباره مي توانند نقش از دست رفته خود را در صحنه جهاني به عنوان يك ابرقدرت پس از فروپاشي شوروي به دست آورند، وارد اين بازي شدند.
از طرف ديگر نقشه اين بود كه روسيه در يك مسابقه تسليحاتي وارد شود تا توان اقتصادي خود را- همان طور كه اتحاد جماهير شوروي به آن دچار شد- را از دست بدهد.
آمريكا و ايجاد پايگاه در گرجستان
آمريكا در بحران گرجستان فقط به محكوميت روسيه بسنده نكرد، بلكه اعلام كرد كه يك هواپيماي نظامي حامل كمك هاي انساندوستانه را به تفليس اعزام مي كند و به دنبال آن نيز از اعزام هواپيماي ديگري خبر داد.
سپس كاشف به عمل آمد كه دو رزمناو آمريكايي كه ادعا شده بود، حامل كمك هاي انساندوستانه است به آب هاي گرجستان اعزام شده است.
اما به گفته ناظران اين اقدامات به معني اين است كه آمريكا از حوادث گرجستان براي حضور نظامي خود در آب هاي گرجستان و درياي سياه زيرپوشش كمك هاي انساندوستانه، بهره مي برد.
همچنين در اين راستا، خبرهايي از حضور ناوگان پيمان ناتو در درياي سياه- كه قبل از فروپاشي روسيه، درياي روسيه ناميده مي شد- به گوش مي رسد، كه به گفته معاون رئيس ستاد ارتش روسيه تعداد آنها به 01 عدد رسيده است. اين بدين معني است كه بحران گرجستان فرصت را براي حضور نظامي غرب در نزديكي مرزهاي روسيه فراهم كرده است.
اين موضوعي است كه امنيت روسيه را به خطر خواهد انداخت و روس ها را وادار خواهد ساخت، تحركات آنها را در درياي سياه زير نظر بگيرد.
در اين زمينه يك مسئول نظامي روسيه در سخناني عنوان كرد: ناوگان روسيه در درياي سياه، دستوراتي مبني بر زير نظر گرفتن تحركات نيروهاي ناتو را پس از افزايش حضور آنها دريافت كرده است.
در اين راستا آمريكايي ها نيز براي تحريك خرس روسي، اقدام به امضاي معاهده سپر موشكي با لهستان كردند، موضوعي كه مي تواند به عنوان فشاري بر روسيه براي خروج از گرجستان به شمار مي رود.
در حقيقت از نقطه نظر روسيه، آمريكايي ها، بحران گرجستان را به وجود آوردند تا، روند امضاي اين معاهده را تسريع كنند، تا بتوانند همچنان كه برخلاف ادعايشان اين موشك ها را به سمت روسيه نشان گيري كنند، نه سمت ايران.
در حالي كه، استقرار اين موشك ها در جمهوري آذربايجان، يا ارمنستان يا تركيه به دليل نزديكي آنها به ايران مناسب تر است تا لهستان.
به همين دليل بود كه آمريكا همه شرط و شروطي را كه لهستان براي موافقت با استقرار اين موشك ها در خاك كشورش قائل شده بود، را به سرعت بي سابقه اي پذيرفت.
اين موضوع به وضوح در سخنان نخست وزير لهستان در گفت وگو با يكي از شبكه هاي تلويزيوني مشاهده شد مبني بر اينكه، امضاي موافقت نامه با آمريكا، همه خواست هاي اساسي لهستان كه عبارت از استقرار سيستم ضدموشكي «پاتريوت» باشد، را براي تامين امنيت كشورش، برآورده كرده است.
با وجود اين، روزنامه نيويورك تايمز در تحليلي در مورد ديدگاه بوش در مورد حوادثي كه در گرجستان رخ مي دهد، نوشت: بوش، در مورد ديدگاه خود درباره حوادث گرجستان به اين بسنده كرد كه در تقسيم بندي كشورهاي آزاد و غيرآزاد، روسيه در طرف دوم قرار بگيرد.
با وجود همه اين ها، مسئله اي كه روابط آمريكا و روسيه را پس از فروپاشي شوروي بر آن استوار بود و خط مشي كه در بين آنها در مورد برخي از امور مانند پرونده هسته اي ايران و همكاري در فضا، امكان دارد كه تحت تأثير قرار بگيرد.
اين چيزي است كه رابرت گيتس وزير دفاع آمريكا در مورد آن سخن گفت زماني كه گفت: پيشروي روسيه در خاك گرجستان، باعث خواهد شد كه آمريكايي ها در اتخاذ ترتيبات استراتژيكي در قبال روسيه، تجديدنظر كنند.
براي اينكه، تصوير كاملي از نتايج اين جنگ را داشته باشيم، بايستي برخي موضوعات و مواضع ويژه را در مورد آن در نظر بگيريم كه مهم ترين آنها عبارت از ترس اروپا از توابع اين جنگ و موضع كنوني و آينده روسيه به خصوص پس از شناسايي استقلال اوستيا و آبخازيا و احتمال پيوستن آنها به اتحاديه روسيه است.
 چهارشنبه 20 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: کيهان]
[مشاهده در: www.kayhannews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 148]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن