واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: مقاله واشنگتن پست در ارزيابي دوران رياست جمهوري بوش
تهران / واحد مركزي خبر / سياسي 1387/06/19
روزنامه واشنگتن پست در مقاله اي به قلم باب وودوارد روزنامه نگار سرشناس خود به بررسي چهره اي كه جرج بوش پس ازهشت سال رياست جمهوري از خود بر جاي گذاشته است پرداخت و نوشت بوش خود را با جنگ هايش به جهان شناسانده است.
وي در اين مقاله كه با عنوان " چهره مردي كه با جنگ هايش شناخته مي شود" نوشت پنج روز قبل از كريسمس دو هزارو يك و سه ماه پس از حملات تروريستي يازده سپتامبر ، جرج بوش براي انجام دور نخست مصاحبه هايش درباره اينكه چگونه مي خواهد قدرت چشمگير خود را در مقام فرماندهي كل قوا را اعمال كند در تالار بيضي ( كاخ سفيد) نشست.
وي كه در آن زمان پنجاه و پنج سال داشت سرشار از اطمينان و اعتماد به نفس بود. جنگ در افغانستان به ظاهر خوب پيش مي رفت. ارتش آمريكا رژيم طالبان را سرنگون كرده و مخفيگاههاي طالبان را در هم كوبيده بود.
بوش عكس هايي از رهبران القاعده را در كشو ميز خود گذاشته بود و نشان داد كه چطور با كشته شدن يا دستگيري هر تروريست، يك علامت ضربدر بزرگ روي عكس او مي كشيد. وي اهداف بزرگي را در سر مي پروراند. مي گفت" مي خواهيم ترور را در همه جا ريشه كن كنيم". وي از دست يابي به اهدافي همچون صلح جهاني و ايجاد وحدت داخلي سخن مي گفت و از اينكه وظيفه رئيس جمهور آمريكا متحد كردن ملت است.
هفت سال بعد كه براي آخرين مصاحبه پشت آن ميز نشست همان مرد كم ترديد بود كه به مسيري كه در افغانستان و عراق انتخاب كرده بود اعتقاد داشت. اما وي از جهات مختلف عوض شده بود. تغييري بيش از چين و چروك هاي صورت و خاكستري شدن موهايش. در طي سال اول جنگ عراق، رئيس جمهور از پيروزي و برنده شدن در جنگ سخن مي گفت. اما تا ماه مه دو هزارو هشت از شدت لحن خود كاست به گونه اي كه در مصاحبه هاي اخير خود دو بار كلمه " پيروزي " را ذكر كرد و بعد بلافاصله حرف خود را اصلاح كرد و از " موفقيت " سخن گفت. عقب نشيني زيركانه اي كه نشان دهنده واقعيت هاي تيره جنگي بي فرجام بود.
وودوارد مي افزايد از پائيز دو هزارو يك در حدود نيم ميليون زن و مرد نظامي آمريكايي در جنگ عراق شركت كرده اند. بيشتر از چهارهزار و صد نفر در اين جنگ كشته و سي هزار نفر ديگر به شدت مجروح شده اند.
در حالي كه بوش چهار ماه آخر دوره رياست جمهوري خود را مي گذراند تقريبا صد و چهل هزار نيروي نظامي كشور در عراق باقي مانده اند، يعني همان تعدادي كه در جنگ زميني شركت داشتند. رئيس جمهور بعدي نه تنها وارث اين جنگ بلكه وارث جنگ پر هزينه بر افغانستان خواهد بود.
هر برگ برنده اي براي دوران رياست جمهوري بوش به نحوه عملكرد وي به عنوان فرمانده كل قوا بستگي دارد: اينكه ايا وي نظام تصميم گيري را بنا كرده است كه شايسته نظاميان قرباني شده باشد؟ آيا وي تغييرات واقعي را اعمال كرده است؟
اين سوالات و نظاير آنها در چهار سال اخير و در هنگام نوشتن چهار كتابم درباره دوره رياست جمهوري بوش مطرح شد.
مصاحبه با دهها مقام دولتي و فرماندهان نظامي درباره رويدادهاي هشت سال رياست جمهوري بوش ، سيمايي از وي و ميراثي كه بر جاي نهاده است ترسيم كرد.
اين مصاحبه ها نشان مي دهد كه بوش اغلب نسبت به تصميماتش ناشكيبا، خودستا و راسخ بوده است. اين امر ناشي از واكنش ديرهنگام به واقعيت ها و يا توصيه هايي بود كه با طبع رئيس جمهور نمي خواند.
ديويد ساترفيلد David Satterfield ديپلمات عالي رتبه و مشاور رايس در امور عراق كه به مدت هفت سال از نزديك ناظر رفتارهاي بوش بوده است مي گويد اگر بوش به اين نتيجه مي رسيد كه چيزي درست است مطمئن بود كه به پيروزي ختم خواهد شد.
اين حقانيت است كه پيروزي نهايي را تضمين مي كند دموكراسي و آزادي برحق بودند پس بايد به پيروزي برسند.ي مي گويد بوش هيچ ترديدي را تحمل نمي كرد. سخنان و اقدامات وي مدام به اطرافيانش يادآوري مي كرد كه او همه كاره است. او تحمل شنيدن گزارش ها را نداشت و اغلب وسط بحث، نظرات، سوال ها و يا جوك هاي بي مزه مي پراند.
شيوه حكومت كردن بوش در درون دولت بحث برانگيز بود به ويژه بين نظاميان و سازمان هاي اطلاعاتي. در تابستان و پائيز دو هزارو شش زماني كه خشونت هاي عراق به بالاترين حد خود رسيد بوش دائما تكرار مي كرد كه استراتژي جنگي وي در حال اجرا است.
تحليلگران نظامي نظير "درك هاروي" ژنرال بازنشسته ارتش كه اكنون مشاور ژنرال ديويد پترائوس در عراق است نسبت به اطمينان دادن به مردم درباره موفقيت استراتژي جنگي در عراق و بعد تغيير ناگهاني آن و اتخاذ استراتژي " هجوم" اظهار شگفتي كرد.
هاروي كه از ابتدا نسبت به اين جنگ بدبين بود تا مه دو هزارو هشت به فردي نسبتا خوشبين تبديل شد.
او اشاره مي كند كه سختي ها ديگر تمام شده است. نوري مالكي نخست وزير عراق، هزارو چهارصد نفر از شيعيان را از وزارت كشور اخراج كرد.
تعداد حملات صورت گرفته با خودروهاي بمب گذاري شده از صدو سي مورد در ماه به سي مورد كاهش يافته است و كمتر سبب مرگ غير نظاميان مي شود.
هاروي معتقد است حتي اگر وضعيت عراق بهتر شده باشد سبب نجات ميراث بوش نمي شود. از ديد وي بوش تا چند سال درباره هزينه ها، مدت و چالش هاي جنگ عراق با مردم صادق نبود وي بعد از اينكه از عراق به واشنگتن آمد اظهار تعجب كرد كه رئيس جمهور چه را مي بيند و چرا وي اينقدر دير ( واقعيات) را درك مي كند؟
از ديد نزديكترين مشاوران بوش قضاوت درباره عملكرد وي بايد با توجه به دستاوردهايي كه محقق كرده است و يا در آينده كسب خواهدكرد صورت گيرد.
كاندوليزا رايس در جريان نشستي دروزارت خارجه در مه دو هزارو هشت گفت من از روز اول معتقد بودم كه عراق چهره خاورميانه را تغيير خواهد داد و همچنان بر اين نظر هستم. هر چند وي يادآوري مي كند كه گاهي از خود مي پرسيده است آيا اين تغيير مثبت خواهد بود يا نه.
وي اين باور را رد كرد كه خاورميانه باثبات بوده است و اينكه دولت بوش با حمله به عراق ثبات را در اين منطقه بر هم زده است. آنها مي گفتند چه ثباتي؟ صدام حسين به هواپيماي ما حمله كرده بود، به همسايگانش حمله مي كرد و در پي سلاح هاي كشتار جمعي بود و هرچند سال يكبار جنگي به راه مي انداخت. نيروهاي سوريه سي سال است كه در لبنان هستند و ياسر عرفات از پذيرش صلح خودداري مي كند.
از نظر رايس جنگ عراق چيزي نبود جز سازماندهي مجدد ( تغيير نقشه ) خاورميانه . وي گفت " شما از يك سو حكومت هاي عربستان سعودي، مصر، اردن و كشورهاي خليج ( فارس) را داريد كه از ميانه روها حمايت مي كنند و از سوي ديگر ايراني ها، حماس و حزب الله را داريد". وي معتقد است كه هيچ زماني به اندازه سال دو هزارو هشت بين متحدان آمريكا در خاورميانه اتحاد و همگرايي به وجود نيامده است حتي اگر اين كشور ها حاضر نباشند علنا در خط مقدم حمايت از آمريكا قرار گيرند.
در بخش ديگري از اين نوشته آمده است تا تابستان دو هزارو هشت ديك چني معاون رئيس جمهور همچنان به راه خود ادامه مي داد. وي بعد از چهار دهه حضور در دولت عقيده داشت به اندازه كافي تلاش كرده است.
دولت بوش توانسته بود دولتي دموكراتيك و منتخب را در قلب خاورميانه( عراق) مستقر كند و شكستي سخت به القاعده بدهد. به عقيده وي سياست هاي ضد تروريستي بوش درست بودند. با وجود اتهامات مبني بر شكنجه بازداشت شدگان توسط نظاميان آمريكايي وي عقيده داشت دولت بوش برنامه اي موثر براي بازجويي از بازداشت شدگان باارزش تدارك ديده بود.
پيش از اين چني سمت خود را به عنوان معاون رئيس جمهور به مقامي پر اهميت تبديل كرد. وي در مركز سياستگذاري قرار داشت و تلاش كرد قدرت رئيس جمهور را تقويت كند. اما هر چيزي هزينه هاي خودش را دارد و اگر مسيري كه وي انتخاب كرد سبب شود وي در هنگام ترك پستش به عنوان سمبل افراطي گري و تجاوز طلبي مشهور شود اين هزينه اي بود كه وي حاضر بود بپردازد.
جرج بوش در مصاحبه پاياني خود در بيست و يك مه دو هزارو هشت گفت جنگ عراق سبب تحليل رفتن وي شده است.
وي به اهدافي كه در سال دو هزارو يك داشت نرسيده است. او كشور را متحد نكرد بلكه بر اختلافات افزود و به تفرقه انداز ترين چهره كشور تبديل شد. وي نتوانست تروريست ها را ريشه كن كند، به صلح جهاني دست يابد و در دو جنگ خود پيروز شود.
با پيوستن دوره وي به تاريخ جنگ هايي كه وي آغاز كرد به رئيس جمهور ديگري خواهد رسيد.
وي در جواب اين سوال كه درباره دستاوردهاي عراق به رئيس جمهور بعدي چه خواهيد گفت لحظه اي فكر كرد. به نظر مي رسد پاسخ وي ناشي از تجديد نظر در انتظاراتش بود وي گفت خواهم گفت اجازه ندهيد شكست بخورد.
چهارشنبه 20 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 128]