طلاق دختر معلول به خاطر خوردن سیب !!!!!

واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: طلاق دختر معلول به خاطر خوردن سیب !

دختر معلول وقتی به خاطر خوردن 2 سیب از سوی همسر 65 ساله‌اش مورد ضرب و شتم قرار گرفت، تصمیم به جدایی گرفت.

دختر جوان كه به سختی و با كمك عصا حركت می كرد مقابل قاضی دادگاه خانواده قرار گرفت و گفت: آقای قاضی 2 سال قبل به خاطر نقص عضو و مشكل نازایی ام حاضر شدم به عقد تنها خواستگارم كه 40 سال از خودم بزرگتر بود در بیایم. اما هرگز تصور نمی كردم به خاطر خوردن 2 عدد سیب یك جا، مورد ضرب و شتم از سوی همسرم قرار گیرم.

دختر جوان در ادامه گفت: در یكی از روستاهای اطراف تهران زندگی می كردیم و من فرزند هفتم یك خانواده 11 نفره بودم. پدرم روی زمین‌های اطراف محل سكونتمان به عنوان كارگر كار می كرد و گاهی مادرم نیز مجبور به كمك بود. تمام خواهر و برادانم سالم هستند و من به علت فلج اطفال دچار نقض عضو شدم و به همین علت همیشه از سوی اعضای خانواده ام به عنوان یك سربار برای خانواده خطاب می شدم، كه این به شدت آزارم می داد. وقتی متوجه نازایی خود شدم، دیگر تمام امیدم برای تشكیل یك زندگی مشترك را از دست دادم تا اینكه یك روز ماشاالله _ همسرم _ كه برای خرید محصول به زمینی كه پدرم كار می كرد آمده بود پس از اطلاع درمورد شرایط من به پدرم پیشنهاد داده بود تا من را به عنوان همسرش به عقد دائم خود در آورد.

پدر و مادرم كه من را عضوی بی فایده برای خانواده می دانستند، بدون مشورت با من با پیشنهاد او موافقت و قرار عروسی را گذاشتند. من نیز به خاطر مشكلات و شرایطم چاره ای جز تسلیم شدن نداشتم. بنابر این با 5 سكه به عنوان مهریه به عقد دائم مردی در آمدم كه 40 سال از من بزرگتر بود.

پس از اینكه به خانه همسرم رفتم تا زندگی مشتركمان را آغاز كنیم تازه متوجه حساست شدید و رفتارهای خشن و تند همسرم شدم. ماشاالله هروز صبح قبل از رفتن از خانه تعداد مواد غذایی داخل یخچال را می شمرد و شب هنگام بلافاصله پس از ورود به خانه نیز دوباره این كار را انجام می داد.

اوایل سعی می كردم كه شرایط را تحمل كنم و بپذیرم كه همسرم اسراف را دوست ندارد اما برایم بسیار سخت بود كه بهترین مواد غذایی و بهترین میوه ها در یخچال باشد و حق استفاده از آن را نداشته باشم. حتی یك بار به علت سوء تغذیه و ضعف شدید در بیمارستان بستری شدم، اما باز هم همسرم به همان رفتار خود ادامه می داد. 2 سال را با این شرایط تحمل كردم تا اینكه چند روز قبل وقتی همسرم به خانه آمد متوجه شد كه از داخل پخچال 2 عدد سیب كم شده و یكباره به سراغ من آمد و به شدت من را مورد ضرب و شتم قرار داد به حدی كه 4 ساعت بیهوش بودم وقتی به هوش آمدم با خود عهد كردم كه از همسرم جداشوم.

زن جوان آهی كشید و گفت: احساس می كنم تحمل شرایط زندگی پدرم بهتر از كتك خوردن به خاطر خوردن 2 سیب باشد. بنابر این حاضرم با بخشش تمام حق و حقوقم از همسر خسیسم جداشوم.

قاضی پس از شنیدن اظهارات زن جوان برای شنیدن حرف های همسرش دستور احضار وی را صادر كرد.

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]

[مشاهده در: www.freedownload.ir]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 165]