واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: مجتهدي: شعر براي هولدرلين مابعد و ماقبل فلسفه است خبرگزاري فارس: كريم مجتهدي معتقد است كه ميتوان هولدرلين را شاعري ناميد در ميان فلاسفه و حوزههاي مختلف فلسفي؛ زيرا شعر براي هولدرلين مابعد و ماقبل فلسفه است. به گزارش خبرنگار فارس، كريم مجتهدي مترجم، پژوهشگر و استاد فلسفه دانشگاه تهران در مراسم نشست هفتگي شهر كتاب كه به بررسي آراء فلسفي در شعر فردريش هولدرلين شاعر آلماني قرن 18 و 19 اختصاص داشت، تصريح كرد: از نظر من شعر هولدرلين بيش از اشعار شعراي ديگر وابسته به زبان اصلياش يعني زبان آلماني است و شعر هولدرلين در زبانهاي ديگر قابليت ارائه تمام و كمال خود را ندارد. يكي از مترجمان فرانسوي آثار هولدرلين زماني كه 7 ترجمه از يك شعر اين شاعر را در كنار هم قرار داده بود، فهميده بود كه هيچكدام از اين ترجمههاي فرانسوي روح اصلي اشعار اين شاعر را ندارند. مؤلف كتاب فلسفه در قرون وسطي اظهار داشت: بايد هولدرلين را يك شاعر نابغه دانست. همه ميدانيم كه او 35 سال آخر عمرش را با يك بيماري شخصيتي-رواني حاد دست و پنجه نرم ميكرد. مجتهدي اظهار داشت كه براي ورود به اين بحث نيازمند اشاره به چند مقدمه است و به عنوان اولين مقدمه براي آغاز بحث به شرح اوضاع و احوال قرن 18 در اروپا پرداخت. وي با اشاره به اينكه هولدرلين در 20 مارس (روز عيد نوروز) سال 1770 متولد شده، گفت: قرن 18 را در اروپا عصر روشنگري ناميدهاند. در اواخر آن قرن عكسالعملهاي شديدي نسبت به بحث روشنگري در اروپا آغاز شد كه اين عكس العمل در آلمان بيش از جاهاي ديگر اروپا و در بين شعرا بيش از افراد ديگر متجلي شد. ميزان يورش به اين امر در فرانسه و انگلستان خيلي كمتر از آلمان بود. خالق كتاب «درباره هگل و فلسفه او» اظهار داشت: اولين شخصي كه نسبت به اين روشنگريها و همچنين اروپاي صنعتي موضع سرسختانهاي گرفت، ژان ژاكروسوي فرانسوي بود اما تعداد افرادي كه اين امر را به نقد كشيدند در جامعه آلمان خيلي بيشتر از جاهاي ديگر بود. مجتهدي با اشاره به اينكه سه جريان مهم در اروپاي قرن 18 جاري و ساري بود، ادامه داد: انقلاب صنعتي انگلستان، انقلاب اجتماعي سياسي فرانسه يا همان انقلاب كبير فرانسه و همچنين نهضت فرهنگي آلمان سه جريان مهم در اروپاي قرن 18 بودند. بيشترين تأثير انقلاب صنعتي انگلستان در آراء و نظريات آدام اسميت متبلور شده است. در نظر داشته باشيم كه نهضت فرهنگي آلمان حالت هيچيك از دو جريان ديگر را نداشت و از آن به عنوان جهش روحي ياد ميشد. اين پژوهشگر فلسفي تصريح كرد: در اين دوران تمام استعدادهاي جوان در آلمان به منصه ظهور رسيدند و يك نهضت همه جانبه را شكل دادند. در نظر بگيريم كه در اين نهضت نه تنها آلمانيها به منورالفكران فرانسوي اقتدا نميكنند بلكه گاهي جلوي آنها هم ميايستند. مجتهدي پس از آن در تبيين مفهوم شعر در فرهنگ آلماني اذعان داشت: در زبان و فرهنگ آلماني لغت شعر با بحثي كه در بسياري از زبانهاي ديگر وجود دارد، متفاوت است؛ براي مثال شعر در فرهنگ آلماني الزاماً منظوم و قافيهدار و با تخيلهاي شعري معهود نيست. ريشه لغوي شعر در زبان يوناني Poetica (بوطيقا) است كه معناي صنعت هم در آن نهفته است. صنعت شعر در نزد ما با قافيه و وزن وتخيل شعري عجين است؛ اما در دوره رمانتيسم آلمان الزاماً اينطور نبوده، اما باز هم به عنوان صنعت از آن ياد ميشود. وي ادامه داد: هولدرلين با هگل و شلينگ همدرس بوده و اين سه نفر پنج سال را شب و روز در يك حوزه علميه مسيحي با هم گذراندهاند و زماني هم كه خبر انقلاب كبير فرانسه به آلمان ميرسد اين سه در حياط آن مدرسه مذهبي درختي به نماد درخت آزادي ميكارند. از نظر من منبع فكري شلينگ و هگل از هولدرلين است. هولدرلين كسي بوده كه تا آخر عمرش به مسأله امر قدسي و وجود خداوند اعتقاد داشته است و از نظر من زيبايي شعر او هم در همين است. خالق كتاب «پديدارشناسي روح بر حسب نظر هگل» بيان داشت: كارهاي هولدرلين به بخشهايي مختلف تقسيم ميشود. اول دوران اشعار او در دوران جواني و تحصيل است كه تا سال 1793 طول ميكشد، و بعد از آن هم دوراني است كه او رماننويسي ميكند كه از سال 1794 تا 1798 طول ميكشد. از سال 1800 به مدت شش هفت سال هم اوج شعري اوست. در اين دوره هولدرلين معروفترين اشعارش را سروده است. از سال 1806 هم كه بيمار ميشود و به همان شهر دوران تحصيلش باز ميگردد. او دچار يك شخصيت مضاعف شده بود و هركس كه به ديدارش ميآمد ميگفت كه من كسي به اسم هولدرلين را نميشناسم. مجتهدي معتقد است كه درباره اواخر عمر اين شاعر حرف و حديثهاي زيادي نقل شده است و گفت: از نظر من جنون و نبوغ رابطهاي با هم ندارند. درباره هولدرلين هم بايد بگويم كه او در زمان جنون و بيمارياش شعر خوبي خلق نكرده است. هولدرلين كسي بوده كه فلسفه را خوب ميشناخته و با يونان باستان هم نزديكي شديدي داشته است و به بياني اصلاً يونانزده بوده است و همواره در جستجوي مُثُل از دست رفته تلاش ميكرده است. اين نويسنده با اشاره به اينكه از نظر من هولدرلين فيلسوف نبوده اظهار داشت: ميتوان او را شاعري ناميد در ميان فلاسفه و حوزههاي مختلف فلسفي. شعر براي هولدرلين مابعد و ماقبل فلسفه است. من با وجود بيماري و اختلال شخصيتي او ميخواهم از او به عنوان كسي كه با شعرش به ديگران شعف ميدهد نام ببرم. او همواره يك نوع بشاشيت ايجاد ميكند. آنچه بيش از همه چيز در اشعار هولدرلين نقش ايفا ميكند اين است كه روح زبان در اشعارش موج ميزند و از طريق زبان روح مردم آلماني را مطرح ميكند. وي با اشاره به علاقه هايدگر به عشر هولدرلين اظهار داشت: يكي از كساني كه شعر هولدرلين را به سبك خودش تفسير كرده و او را شاعري دانسته كه روح شعر را متبلور ميكند مارتين هايدگر است. از نظر هايدگر زبان محل عبور وجود است. در اينجا انسان پاسدار مسأله وجود است و شعر خانه وجود و شاعر حافظ خانه وجود است. شعر هولدرليني آنطور كه هايدگر تفسير و توصيف ميكند نحوهاي از بيان هستيشناسي و وجودشناسي است. از نظر او شعر را نبايد معني و تفسير كرد. انتهاي پيام/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 245]